eitaa logo
تفکّر قرآنی _ زبان قرآن
2.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
82 فایل
#تفکّر_قرآنی تفکّر با قرآن است... تا انسان با چشمِ‌خدا ببیند همان شاهدبودن و شهیدشدن‌ @mrk_110
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ .امام صادق علیه السّلام فرمودند: فَقارِئ القُرآن يَحتاجُ اِلي ثَلاثَةِ اَشياءَ قَلبٍ‌خاشِعٍ و بَدَنٍ‌فارغٍ وَ مَوضعٍ‌خالٍ . قاریِ به سه خصلت نيازمند است:‌ ۱. قلبی خاشع ۲. بدنی فارغ ۳. مکان خالی کتاب‌شریف‌بحارالأنوار جلد ۸۵ صفحه‌ی ۴۳‌ ‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌@tafakkor_qurani
‌‌ چیزی که گاهی مورد غفلت و بی‌مهری قرار می‌گیرد، قرائتِ الفاظ شریف و نورانی است! بی‌توجّهی به قرائت قرآن، گاهی به بهانه‌ی عدم آشنایی با زبانِ‌عربی انجام می‌گیرد و گاهی به بهانه‌ی توجّه به معانی و ترجمه و گاهی نیز مطالعه‌ی تفسیر، جایگزین آن معرفی می‌شود.‌ با تمام اهمیّت آشنایی با ترجمه و نیز تفسیر قرآن، هیچ چیز نمی‌تواند جایگزین قرائت الفاظِ نورانی شود که کلامِ خداست. ارتباط با این کلام نورانی، حتّی در حدّ قرائتِ ظاهری، نوری به دل می‌تاباند و کم‌کم راهی برای نفوذِ معانی در دل باز می‌کند. قرائت قرآن کریم با دلی فارغ و خاطری آسوده به ویژه در دل شب، انسان را پاک و زلال می‌کند و از عالَم طبیعت جدا نموده و به مجرّدات نزدیک می‌کند.‌ ‌‌ ‌ حجّت الاسلام و المسلمین ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌@tafakkor_qurani
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌@tafakkor_qurani
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌@tafakkor_qurani
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌@tafakkor_qurani
‌ ‌ مسلّم است، هر اندازه بهتر متوجّه‌ جایگاه و خاستگاه باشیم، به همان اندازه رویکرد ما به قرآن بهتر خواهد بود و متوجّه‌ نحوه‌ی «بودنی» می‌شویم که آیات الهی به آن اشاره دارد و آن را در مقابل ما می‌گشاید.‌ ما باید آماده‌ی حضوری شویم که بناست در ما ایجاد کند، تا اینکه از همان ابتدا بدانیم گمشده‌ی ما در نسبت به قرآن چیست و به عنوان کلام الهی چه انتظاری از ما دارد؟‌‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌@tafakkor_qurani
‌‌ ‌ 📁 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ۱ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ در بحث‌هایی که تحتِ عنوانِ خدمت عزیزان قرآنی هستیم، تلاشمان این است که از آن موانعِ فکری که ما را از روبروشدن با قرآن محجوب می‌کند عبور کنیم.‌‌‌ در ارتباط با قرآن، گاهی ما به موانعِ اخلاقی به عنوانِ مثال، موانعِ روحی توجّه داریم و آن اینکه، بالاخره روبروشدن با قرآن یک طهارت و پاکی خاصّی نیاز دارد، امّا شاید کمتر به موانع فکری در مواجهه با قرآن دقّت داشته باشیم!‌‌ ‌ امّا باید پرسید که، ما در بینش و نوعِ نگاهِمان به مساله‌ی ، چه چالش‌هایی داریم و چه چیزهایی سبب می‌شود که ما اصلاً قرآن را قرآن نبینیم؟‌! ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌@tafakkor_qurani
‌‌‌ 📁 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 📁 ۲ ‌ ▫️وقتی به قفسه‌ی کتاب‌هایمان نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که در بین این همه کتاب، کتابی به نام هم وجود دارد که هنوز که هنوز است، شاید جایگاهش درست برایمان معلوم نیست! ما این را می‌گوییم: بیشتر یک مانع فکری است؛ یعنی مانع، نوعِ نگاهِ ما به مساله‌ی قرآن است! ما جایگاهِ قرآن را در میانِ کتاب‌هایِ خودمان نمی‌دانیم چیست!‌‌ ▫️ما وقتی یک مساله‌ی فکری پیدا می‌کنیم یا زمانی که می‌خواهیم یک کار علمی انجام دهیم، شاید کمتر سراغ قرآن برویم! گاهی جایگاه کتاب‌های حکمت و عرفان و کتاب‌هایی از این دست را بیشتر درک می‌کنیم تا خودِ کتابِ قرآن!‌ ▫️البته ما در پی این نیستیم که بخواهیم جایگاه کتاب‌های حکمت و عرفان را لغو کنیم؛ مساله‌ی اصلی این است که ما چه سروکاری با کلام الله داریم؟ درواقع شاید نکتهٔ اصلی در قصهٔ قرآن و تفاوت اصلی آن این است که این کلام‌الله است و بقیّه کلام بشر است؛ هرچند که در اوج تعالی است و هرچند که خیلی از این کتاب‌هایی که ما داریم، در فضای آن کلام‌الله تنفّس کرده است. ▫️امّا شاید نکتهٔ اصلی این است که ما کمتر به این معانی توجّه داریم که اصلاً کلام‌الله چیست؟ خدا زبان باز کرده و سخن گفته، قضیّه‌اش چیست؟ چه‌قدر به این‌ها فکر می‌کنیم؟‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌@tafakkor_qurani
‌ ‌ 📁 📁 ۳ ‌ ▫️بعضی وقت‌ها راجع‌ به این‌ها در علوم قرآنی بحث می‌کنیم، امّا بحثِ علوم قرآنی هم شاید به یک سری پژوهش‌هایِ ذهنیِ ما تبدیل شود! خیلی مسأله‌ی را در پیش ما زنده نمی‌کند! بالاخره یک زمان‌هایی ما به مباحثی می‌پردازیم.‌ ‌ ▫️مثلاً می‌گوییم: حدیث قُدسی با کلام‌ الله با "قرآن" چه تفاوتی دارد؟ سخن پیامبر با سخن خدا چه تفاوتی دارد؟ اصلاً آیا ضرورت داشت خدا زبان باز کند و کلامی برای بشر بگوید؟‌! ▫️ما قائلیم که کلماتش هم وحی است و از جانب خداست. در قرآن به خلاف احادیثِ قدسی، الفاظ هم از جانب خداست. چه شده که مثلاً خدا زبان باز کرده و کلمات جاری شده است و البته پیامبر شنیده و برای ما گفته است قضیّه چه بوده است؟ آیا ضرورتی بوده است؟‌ ▫️اگر کلام‌الله نمی‌آمد، ما همین آدم‌ها می‌بودیم؟ پیامبر بود، حدیث قُدسی بود، همه این‌ها بود، امّا کلام‌الله نبود، قرآن نبود! اگر این‌ها نبودند آیا ما کمبودی احساس می‌کردیم یا نه؟‌! ▫️در فکر و نوعِ نگاه ما، شاید هنوز نمی‌فهمیم واقعاً قضیّه و مساله‌ی چیست؟! اگر این کلام‌الله نیامده بود، ما چه چیز کم داشتیم؟ و اکنون که کلام‌الله در بین ماست چه توجّهی به آن داریم‌!؟ ‌‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌🆔 @tafakkor_qurani ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🆔 @grat1401
‌‌‌ 📁 📁 ۴‌ ‌ ▫️من احساس می‌کنم همه‌ی این مباحث را می‌شود ذیل این مسأله‌ی فکری یا موانع فکریِ ما نسبت به قرآن طبقه‌بندی کرد و گفت: ما باید متوجّه شویم که این قرآن و چیست؟‌ ▫️البته شاید بگوییم که خود هم به‌آرامی زبانِ خودش را به ما نشان می‌دهد، امّا دست‌ِکم شاید اگر مقداری روی این موارد بحث کنیم، شاید آمادگی بهتری برای اینکه قرآن هم خودش را به ما نشان دهد پیدا کنیم.‌ ▫️حالا اوّلین بحثی که در این متن خدمت دوستان هست، بحث اصیل‌ترین زبان است که استاد طاهرزاده سعی می‌کنند این را در یک نکاتی تبیین کنند که زبان قرآن اصیل‌ترین زبان است.‌ ▫️این به این معناست که گویی اگر قرآن نبود بشر زبان نداشت! یعنی گویا زبانِ بشر در پرتو باز شده است. حالا ممکن است شما بگویید این همه سال قرآن نبوده است و مردم زبان داشتند، قضیه چیست؟ در‌ این‌ باره کم‌کم در متن صحبت می‌کند.‌.. ‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌🆔 @tafakkor_qurani ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🆔 @grat1401
‌ ‌ ✉️ از آن‌ جهت که زبانِ فطرت است، جایگاهِ وجودِ ماست و می‌توانیم بودنِ خود را در آن جستجو کنیم و در رجوع به قرآن به کمتر از آن قانع نباشیم و بتوانیم همواره بینِ خود و آنچه در مقابل ما می‌گشاید در رفت‌ و‌ آمد باشیم.‌ ✉️ این نحوه‌ای از اُنس و نزدیکی با خود و حقیقت است از‌ آن‌ جهت که موجبِ بسطِ وجودِ انسان می‌گردد تا خود را نسبت به همه‌چیز گشوده نگه دارد و این چیزی است که امکانِ تحقّق آن با اُنس با فراهم می‌شود.‌ ‌ ✉️ من یک مواجهه‌ای را که به‌ صورت معمول با زبان داریم می‌گویم تا زبانِ فطرتی که این‌جا می‌گویند یک‌ مقدار آشکارتر شود. من حالا با دو مثال که یک‌ مقداری با هم تفاوت دارد، سعی می‌کنم این نکته‌ی زبانِ فطرت را بگویم.‌ ✉️ مسأله‌ی اصلی این است که همه‌ی ما این را قبول داریم که فطرت داریم. بحث‌های کلامی و… را کنار می‌گذاریم، امّا یک نکته‌ای شاید همیشه برای ما جای سؤال دارد که، بالاخره این فطرت چیست و این فطرت کجا به کار ما می‌آید و ما کجا می‌توانیم سراغ فطرت برویم!؟‌ ✉️ شاید بگوییم در بیان‌های مرسومی که داریم این است که، راهِ سعادتِ بشر از فطرتش آغاز می‌شود؛ یعنی اگر بشر بتواند به فطرت برگردد، این بشر راهِ سعادت و کمال را طی می‌کند؛ نکتهٔ عجیب این است که پیدا شدن این فطرت با شدنی است.‌ ‌ ‌ ‌📁 📁 ۵‌ ‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌🆔 @tafakkor_qurani ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🆔 @grat1401