🥀⃟🦋 سر دو راهی گناه و ثواب... به حب شهادت فکر کن... به نگاه امام زمانت فکر کن... ببین میتونی از گناه بگذری...؟! از گناه که گذشتی از جونت هم میگذری... #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج #شهید_محمود_رضا_بیضایی #سلام_علی_آل‌_یاسین 💙 #یا_مهدی_ادرکنی 💚

ببینید هوش مصنوعی امام حسن علیه‌السلام رو چطور به تصویر کشیده :)))💚

ببخشید سردار سلیمانی پشت خط هستند با شما کار مهمی دارند لطفاً گوشی را بردارید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌷روح همه ی شهدای عزیز فاتحه وصلوات 🌷 💐اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل الفرجهم 💐

☘🍇☘🍇☘🍇☘🍇☘🍇 #نهج_البلاغه بخش نود و نهم خطبه ٧٠ (الشّكاية إلى الرسّول (صلى الله عليه وآله وسلم)): در سال ۴۰ و در سحرگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان که ضربت خودر فرمودند : 💠١- الشّكاية إلى الرسول (صلى الله عليه و آله و سلم) مَلَكَتْنِي عَيْنِي وَ أَنَا جَالِسٌ فَسَنَحَ لِي رَسُولُ اللَّهِ (صلى الله عليه وآله) فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا ذَا لَقِيتُ مِنْ أُمَّتِكَ مِنَ الْأَوَدِ وَ اللَّدَدِ فَقَالَ ادْعُ عَلَيْهِمْ فَقُلْتُ أَبْدَلَنِي اللَّهُ بِهِمْ خَيْراً مِنْهُمْ وَ أَبْدَلَهُمْ بِي شَرّاً لَهُمْ مِنِّي . 💠 ١- شکوه ها با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همان گونه كه نشسته بودم، خواب چشمانم را ربود، رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) را ديدم، پس گفتم اى رسول خدا، از امّت تو چه تلخى ها ديدم و از لجبازى و دشمنى آنها چه كشيدم. پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: نفرينشان كن. گفتم: خدا بهتر از آنان را به من بدهد، و به جاى من شخص بدى را بر آنها مسلّط گرداند.

#تلنگر باطن تو در اين دنیا ، عين ظاهر تو در آن دنیا است. 🌱 علامه‌ حسن‌ زاده‌ آملی #تزکیه‌نفس

✔️ذکری که برکات همۀ ذکرها در آن هست👌🙏 🎙حجت الاسلام فرحزاد ✨أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج✨━⊰⊰❀☀️❀⊱⊱━═━━ ‌‌🌸🍃 ‌‌

#طوفان_الاقصی آغاز نکبت برای اسرائیل است سخنرانی #امام_خامنه_ای درباره مسیر تاریخی نکبت از سال 48 تا رسیدن به طوفان الاقصی که آغاز نکبت را برای رژیم صهیونیستی رقم زد #دهه_کرامت #قاسم_بن_الحسن ✨🇮🇷

. *داستان🔸عدالت خداوند* ﺯﻧﯽ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺍﻭﺩ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺁﯾﺎ ﺧﺪﺍ ﻋﺎﺩﻝ ﺍﺳﺖ؟ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﻋﺎﺩﻝ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﭼﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺭﺍ ﻣﯽﭘﺮﺳﯽ؟ ﺯﻥ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺑﯿﻮﻩ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ 3 ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺩﺍﺭﻡ ، ﺑﻌﺪﺍﺯ ﻣﺪﺗﻬﺎ طناب ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻣﯿﺒﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺎ ﭘﻮﻟﺶ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍي ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﻡ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ طناب ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺭﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ، ﻭ ﺍﻻﻥ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﻭ ﺑﯽ ﭘﻮﻝ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﯾﻢ . ﻫﻨﻮﺯ ﺻﺤﺒﺖ ﺯﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ، درب خانه حضرت داوود را زدند، و ايشان اجازه ورود دادند، ده نفر از تجار وارد شدند و هرکدام کيسه صد ديناري را مقابل حضرت گذاشتند، و گفتند اينها را به مستحق بدهيد. حضرت پرسيد علت چيست؟ ايشان گفتند در دريا دچار طوفان شديم و دکل کشتی آسیب ديد و خطر غرق شدن بسيار نزديک بود که درکمال تعجب پرنده ای طنابی بزرگ به طرف ما رها کرد. و با آن قسمتهاي آسيب ديده کشتی را بستيم و نذر کرديم اگر نجات يافتيم هر کدام ازما صد دينار به مستحق بدهيم حضرت داوود رو به آن زن کرد و فرمود: خداوند برای تو از دريا هديه ميفرستد، و تو او را ظالم مينامی! اين هزار ديناررو بگير و امرار معاش کن و بدان خداوند به حال تو بيش از ديگران آگاه هست. *سلام وقتتون بخیر💝* ❤️