1623739897_D1kA7.mp3
5.35M
عاشقان وقت نماز است اذان میگویند🌺 🕌
اذان با صوت زیبا و دلنشین استاد موذن زاده اردبیلی🤗
هدایت شده از خانم گلابی
7.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بشارتی بزرگ و امید آفرین برای خانم های چادری .
لطفا در حد امکان منتشر کنید
هدایت شده از محسنین
✍ هر وقت نا امیدی بر قلب و جانت
چنگ انداخت و از پروردگارت دور شدی
و هر اندازه خود را اسیر بند نفس
و گناهانت کردهای و گمان میکنی
بازگشتت دیگر غیر ممکن شده است
درست در همان لحظه به سراغ
آیات رحمت و مهربانی پروردگارت برو
قرآنت را باز کن و بخوان
از بزرگترین خبری که پروردگارت
از آن سخن گفته آنجا که با
نهایت وسعت رحمتش میفرماید:
《نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ》
↲سوره حجر، آیه ۴۹
ای پیامبر بندگان مرا آگاه کن که من
دارای گذشت زیاد و مهر فراوان هستم
در حق کسانی که توبه بکنند
و ایمان بیاورند و کار نیک انجام بدهند
جلوتر برو و بخوان از آیهای در آن
بر تمام ناامیدی هایت مهر بطلان میزند
و ناامیدی را همسان کفر بیان میکند
و میفرماید:
《وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللهَ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ
مِنْ رَوْحِ اللهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ》
↲سوره یوسف، آیه۸۷
و از رحمت خدا ناامید مشوید
چرا که از رحمت خدا جز کافران
ناامید نمیگردند
پس تمام کن این دوری و ناامیدیهایت را
تمامش کن آن ظلمی که با گرفتن
یاد پروردگارت از قلبت به آن میکنی
تا هر روز غمی بر غمهایش اضافه کنی
و بعدها آشفته و سرگردان در میان
امیال نفست رهایش کنی
پس قبل از آنکه در وادی سیاهیهای
گناه و فریبهای دنیا غرقت کند
افسارش را به دستان هدایت پروردگارت
بسپار تا تو را به ساحل آرامشی برساند
که هرگز پایانی ندارد
بازگرد و با نور ایمان به آشفتگیهایت
رنگ آرامش بده
و شکهایت را زیر پا بگذار و به استقبال
یقین و بخشش پروردگارت برو
باور کن او دیر زمانی ست
که به استقبال تو آمده است
@mohsenen
هدایت شده از خانم گلابی
6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹️سالیانی است که بر قبله ری رو کردم
دست من نیست به احسان شما رو کردم
🔹️هر سلامی به تو دادیم حسن داده جواب
بی سبب نیست که در صحن تو هوهو کردیم
🖤وفات سیدالکریم حضرت عبدالعظیم حسنی تسلیت باد .🖤
💫هرچقدر که به ایشان ارادت دارید درشب وفاتشان این کلیپ رو منتشر بفرمایید .
"نان ومیوه دل"👇
دو برادر به نام اسماعیل و ابراهیم در
یکی از روستاها، ارث پدرشان یک تپه کوچکی بود که یکی در یک سمت و
دیگری در سمت دیگر تپه گندم دیم می کاشتند.
اسماعیل همیشه زمینش باران کافی داشت و محصول برداشت می کرد.
ولی ابراهیم قبل از پر شدن خوشه ها گندم هایش از تشنگی می سوختند و
یا دچار آفت شده و خوراک دام می شدند و یا خوشه های خالی داشتند.
ابراهیم گفت:
بیا زمین هایمان را عوض کنیم، زمین تو مرغوب است. اسماعیل عوض کرد، ولی ابراهیم باز محصولش همان شد.
زمان گندم پاشی زمین در آذرماه، ابراهیم کنار اسماعیل بود و دید که اسماعیل کار
خاصی نمی کند و همان کاری می کند که او می کرد و همان بذری را می پاشد که او می پاشید.
در راز این کار حیرت ماند.
اسماعیل گفت:
من زمانی که گندم بر زمین می ریزم در دلم در این فصل سرما، برای پرندگان
گرسنه ای که چیزی نیست بخورند، هم نیت می کنم و گندم بر زمین می ریزم که
از این گندم ها بخورند ولی تو دعا می کنی پرنده ای از آن نخورد تا محصولت زیاد تر شود.
دوم این که تو آرزو می کنی محصول من کمتر از حاصل تو شود در حالی که من آرزو دارم محصول تو از من بیشتر شود.
پس بدان؛
انسان ها "نان و میوه دل خود را می خورند. نه نان بازو و قدرت فکرشان را."
برو قلب و نیت خود را درست کن و یقین بدان در این حالت، همه هستی و جهان دست به دست هم خواهند داد تا امورات و کارهای تو را درست کنند.
پیر مردی تصمیم گرفت تا با پسر
وعروس ونوه ی چهارساله خود زندگی
کند.دستان پیر مرد می لرزیدوچشمانش
خوب نمیدید و به سختی می توانست
راه برود. هنگام خوردن شام غذایش را
روی میز ریخت و لیوانی رابرزمین
انداخت وشکست.
پسروعروس از این کثیف کاری پیرمرد
ناراحت شدند: باید درباره پدربزرگ کاری
بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می
ریزد. آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق
قراردادند و پدربزرگ مجبور شد به
تنهایی آنجا غذا بخورد .
بعد از این که یک بشقاب از دست پدر
بزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بود
غذایش را درکاسه چوبی بخورد هروقت
هم خانواده او را سرزنش می کردند پدر
بزرگ فقط اشک می ریخت وهیچ نمی
گفت.
یک روز عصر قبل از شام پدر متوجه پسر
چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه
چوب بازی می کرد. پدر روبه او کرد
وگفت:پسرم داری چی درست می کنی؟
پسر با شیرین زبانی گفت:دارم برای تو و
مامان کاسه های چوبی درست می کنم
که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید!
یادمان بماند که :
"زمین گرد است ..."
جملاتی که با طلا باید نوشت
🍃گاهی لب های خندان بیشتر از
چشم های گریان”درد”می کشند...
☘️“پایِ “معرفت که میاد وسط
“دستِ “خیلیا کوتاه میشه...
🍃یادت باشه همیشه خودتو بنداز تا
بگیرنت
اگه خودتو بگیری میندازنت ...
☘️مرد ترین آدمهایی که تو زندگیم دیدم
اونایی بودن که بعد اشتباهشون گفتند :
معذرت میخوام ..
🍃مزرعه را موریانه خورد،
ولی ما برای گنجشک ها مترسک ساختیم
☘️آنهایی که در زندگیت نقشی داشته
اند را دوست بدار
نه آنهایی که برایت نقش بازی کرده اند ..
🍃“زمان” وفاداری آدما رو ثابت میکنه
نه “زبان” ..
#هر_دو_بخوانیم
هدایت شده از Ahmad RAHIMI
از نوادگان امام حسن (علیه السلام) بودو
برای همین به «حسنی»
مشهور بود
او در مدت زندگانیاش
چهار امام پاک را دید و با
تمام قلب، یار و یاورشان بود؛
از امام هفتم تا امام دهم…
روزی،
نامهی امام هادی (علیه السلام) به
دستش رسید که فرموده بودند:
تو از دوستان ما هستی
روزی هم،
نامهی امام رضا (ع) که
در آن، همراه چند پیام دیگر
نوشته شده بود:
ای عبدالعظیم
سلام گرم مرا به دوستانم برسان…
عبدالعظیم حسنی
تا آخرین نفس، یار باوفای
اهل بیت ماند و حالا هرکه به زیارتش
برود، انگار سیدالشهدا (ع) را زیارت کرده است . . .
#السلام_علیک_یا_سیدالکریم
#وفاتعبدالعظیمالحسنیتسلیتباد
هدایت شده از مداحی وصوتهای مذهبی چهارده معصوم علیه السلام و حضرت زینب سلام الله
؛ حضرت ابالفضل علیه السلام
مداحی آنلاین - غروب جمعه ست دوباره - جواد مقدم.mp3
9.23M
#واحد ویژه #امام_زمان_عج
غروب جمعه است دوباره
دل تنگم بونِه داره
🎙 #جواد_مقدم
بسیار دسلنشین
#غروب_جمعه
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج
بحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها