eitaa logo
💞🍃✍️کمی باقرآن باشیم💞🍃✍️
148 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
10.3هزار ویدیو
65 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💐 عصاره همه دعاها؛ هر صبح بگو☝️ ☀️❄️التماس دعا ❄️
سلام تنها  "امید"ِ  باقی مانده ی عالم؛ میان هزاران دلیل ناامیدی 🕊 السَّلاَمُ عَلَى مُعِزِّ الْأَوْلِيَاءِ وَ مُذِلِّ الْأَعْدَاءِ سلام مولای غریبم یا صاحب الزمان..🌱
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️ السَّلامُ عليكَ يا أميرَالمُؤمنين✋️
😭😭😭😭 ایستادم به بلندی بدنم لرزان شد زیر ِخروار ِنی و سنگ تنت پنهان شد بسکه مبهوتِ جمال اَحَدیّت بودی که در آوردنِ پیراهن تو آسان شد چقَدَر نیزه فرو رفته به جسمت ، گوئی گودی قتلگهت تنگ تر از زندان شد نعل تازه به سُم ِ اسب زدن فکر که بود؟ که سراپای تو با سطح زمین یکسان شد آنقَدَر زیور و خلخال ربودند ز ما که به بازار ِ طلا نرخ طلا ارزان شد 😭😭😭😭😭
چقدر نیزه کشیده میان دشت دویده چقدر خورده زمین و  گمان کنم که بُریده و خیره مانده به جایی نگاهِ آخر زینب دوید شیرزن آمد به جنگ تن به تن آمد رسید موقعِ غارت  برای پیرهن آمد ولی چه دیر رسید و شکست پیکر زینب میان آنهمه دشمن صدا زد ای سرِ بی تن حرامی است و حرامی   حسین چشم تو روشن هزار دشمن و یک زن  همه برابر زینب به ناله گفت نخندید  به خاک و خون ننشانید به داد گفت نَدُزدید به هر طرف نکشانید زد آنقدر زِ جگر داد  سوخت حنجرِ زینب "سری به نیزه بلنداست در برابر زینب خداکند که نباشد سر برادر زینب" رسیده ناقه* کجایی  امیر لشکرِ زینب
... دوید شمر عجب با شتاب در گودال چنان که ریخته باشد ثواب در گودال تمام عالم امکان اگرچه ملتهب است زیادتر شده است التهاب در گودال حسین تشنه لب است ای ملائک باران شما کمی برسانید آب در گودال دوگونه‌ات شده با خاک‌ها غبارآلود محاسنت شده با خون خضاب در گودال سنان و خولی و شمر و حسین و عبدالله قیامتی شده با این حساب در گودال اگر چه اینهمه پیچیده بوی خون در دشت ولی چه پر شده عطر گلاب در گودال حسین! غصه نخور مادرت کنارت هست عزیز فاطمه راحت بخواب در گودال بخاطر دل زینب غروب کن خورشید تنش رها شده در آفتاب در گودال ببین حسین برای وداع با جسمت می‌آورند مرا با طناب در گودال اگر که شام غریبان همیشه دلگیر است برای اینکه می‌آید رباب در گودال آرش براری
ته گودال فقط پیکر تو مانده و من همه رفتند فقط مادر تو مانده و من سر و انگشتر و انگشت به غارت بردند پاره های بدن بی سر تو مانده و من بوسه باید به روی گونه نشیند اما چاره ای نیست، رگ حنجر تو مانده و من تو و عباس که رفتید… از آن روز به بعد زخم های بدن دختر تو مانده و من باورم نیست که تنها به سفر خواهم رفت همه ی دلخوشی ام! باور تو مانده و من