هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘سلام پنجشنبه۱۵ تیرماه را آغازمیکنیم
✨اخر هفتہ تون سرشاراز بهترین ها
⚘به نام خدایی که
✨مهر او قوت قلب ما،
⚘و یاد او
✨راحتی روح ماست،
⚘آباد آن زبان
✨که بر آن ذکر اوست،
⚘آزاد آن کس
✨که وی دربند اوست!
⚘بسم الله الرحمن الرحیم⚘
⚘الهی به امید تو ⚘
♡••♡••♡••♡••♡
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✋ السلام علیک یا ابا صالح المهدی
❤ #سلام_امام_زمانم
سلام ای همه #هستی اَم، تمام دلم
سلام ای که به #نامت،سرشته آب و گلم
سلام حضرت دلبر، بیا و رحمی کن
به پاسخی بنوازی تو قلب مشتعلم..
امام خوب زمانم هر کجا هستید
با هزاران عشق و ارادت سلام
السّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْک یا شَریکَ الْقُرْآنِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
🌼 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
تعجیل در ظهور مولا صلوات
🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ
🌹و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#تدبردرقرآن
✨وَفِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ
✨مِنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيْرُ صِنْوَانٍ
✨يُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ
✨فِي الْأُكُلِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۴﴾
✨و در زمين قطعاتى است كنار هم و باغهايى
✨از انگور و كشتزارها و درختان خرما
✨چه از يك ريشه و چه از غير يك ريشه
✨كه با يك آب سيراب مى گردند
✨و با اين همه برخى از آنها را در ميوه
✨از حيث مزه و نوع و كيفيت بر برخى ديگر
✨برترى مى دهيم بى گمان در اين
✨امر نيز براى مردمى كه تعقل مى كنند
✨دلايل روشنى است (۴)
📚سوره مبارکه الرعد✍آیه ۴
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#رنگ_سبز
در ژاپن مردمیلیونری برای درد چشمش درماني پیدا نمیکرد.
بعد از ناامید شدن از اطباء پیش راهبی رفت راهب به او پیشنهاد کرد به غیر از رنگ سبز به رنگ دیگری نگاه نکند.
وی پس ازبازگشت دستور خرید چندين بشکه رنگ سبز را داد و همه خانه را رنگ سبز زدند همه لباسهایشان را و وسایل خانه و حتی ماشینشان رابه رنگ سبز تغییر دادند.
و چشمان او خوب شد.
تا اینکه روزی مرد میلیونر راهب را برای تشکر به منزلش دعوت کرد.
زمانیکه راهب به محضر ميليونر میرسد جویای حال وی میشود
مرد میلیونر میگوید:
خوب شدم
ولی این گرانترین مداوایی بود که تا به حال داشته ام...
راهب با تعجب گفت اتفاقا این ارزانترین نسخه ای بوده که تجویز کرده ام
برای مداوا، تنها کافی بود عینکی با شیشه سبز تهیه ميكرديد !
برای درمان دردهايت، نمیتوانی دنیا را تغییردهی...
بلکه با تغییر نگرشت میتوانی دنیا را به کام خود دربیاوری..
تغییر دنیا کار احمقانه ایست
ولي، تغییر نگرش ارزانترین و موثرترین راه است.
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌹#باترساتونروبروبشید
🔻مایکل، راننده اتوبوس شهری، مثل همیشه اول صبح اتوبوسش را روشن کرد و در مسیر همیشگی شروع به کار کرد. در چند ایستگاه اول همه چیز مثل معمول بود و تعدادی مسافر پیاده می شدند و چند نفر هم سوار می شدند. در ایستگاه بعدی، یک مرد با هیکل بزرگ، قیافه ای خشن و رفتاری عجیب سوار شد او در حالی که به مایکل زل زده بود گفت: «تام هیکل پولی نمی ده!» و رفت و نشست.
مایکل که تقریباً ریز جثه بود و اساساً آدم ملایمی بود چیزی نگفت اما راضی هم نبود.
روز بعد هم دوباره همین اتفاق افتاد و مرد هیکلی سوار شد و با گفتن همان جمله، رفت و روی صندلی نشست
و روز بعد و روز بعد
این اتفاق که به کابوسی برای مایکل تبدیل شده بود خیلی او را آزار می داد. بعد از مدتی مایکل دیگر نمی تواست این موضوع را تحمل کند و باید با او برخورد می کرد. اما چطوری از پس آن هیکل بر می آمد؟
بنابراین در چند کلاس بدنسازی، کاراته و جودو و ... ثبت نام کرد. در پایان تابستان، مایکل به اندازه کافی آماده شده بود و اعتماد به نفس لازم را هم پیدا کرده بود.
بنابراین روز بعدی که مرد هیکلی سوار اتوبوس شد و گفت: «تام هیکل پولی نمی ده!» مایکل ایستاد، به او زل زد و فریاد زد: «برای چی؟»
مرد هیکلی با چهره ای متعجب و ترسان گفت: «تام هیکل کارت استفاده رایگان داره.»
پیش از اتخاذ هر اقدام و تلاشی برای حل مسائل، ابتدا مطمئن شوید که آیا اصلاً مسئله ای وجود دارد یا خیر!
@tafakornab
@shamimrezvan
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#داستانک
💞زنی به عنوان حیوان خانگی یک مار داشت و خیلی آن مار را دوست داشت که هفت فوت طولش بود
یک دفعهای آن مار دیگه چیزی نخورد. زن هفتهها تلاش کرد که مارش دوباره بتواند غذا بخورد که موفق نشد و مار را پیش دامپزشک برد. دامپزشک پرسید آیا مار به تازگی کنار شما میخوابد و خیلی نزدیک به شما خودش را جمع میکند و کش میدهد؟
پاسخ میدهد: بله و خیلی برایم ناراحت کننده ست که نمیتوانم کاری برایش انجام بدهم
دامپزشک گفت؛ مار مریض نیست بلکه خودش را آماده میکند که شما را بخورد!مار هر روز شما را اندازه گیری میکند تا بداند چقدر باید جا داشته باشد تا شما را هضم کند...!
حکایت بعضی آدمهاست تو زندگیمون، خیلی نزدیک ولی با هدف اینکه نابودمون کنن فقط دنبال فرصت مناسبند...
👤دکتر اشجاری
روانشناس رفتاری
✾࿐༅✧❤️✧ ༅࿐✾
┄•●❥@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجشنبه که میشود؛
یاد کسانی که هرگز تکرار نمیشوند و هیچ حضوری جبران نبودنشان را نمیکنند، در دلمان بیداد میکند...
با هدیه فاتحه و صلوات، روحشان را شاد کنیم.🌹🍃
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
┅✿❀🍃❣🍃❀✿┅
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بدترینکاردنیابیکاریوبیهدفیه...
زندگی
مثل يک استكان چای است
به ندرت پيش می آيد كه
هم رنگش درست باشد،
هم طعمش و هم داغيش
امّا هيچ لذتی با آن برابر نيست...
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
💠خواص شیر با دارچین
🔹مفیدجهت افراد سالخورده و مبتلا به پوکی استخوان و آرتروز
🔹دارچین سردی شیر را میگیرد و باعث افزایش جذب مواد مغذی شیر می شود.
🔹بهبود طعم شیر
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
داستان،کوتاه
🍃 روزی حضرت سلیمان (ع) در کنار دریا نشسته بود ، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را با خود به طرف دریا حمل می کرد، سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید.
🍃 در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود، مورچه به داخل دهان او وارد شد ، و قورباغه به درون آب رفت، سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد.
ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود آن مورچه آز دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت سلیمان (ع) آن مورچه را طلبید.
🍃 و داستان او را پرسید مورچه گفت : ای پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی می کند خداوند آن را در آنجا آفرید او نمی تواند از آنجا خارج شود و من روزی او را حمل می کنم خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا درون آب دریا به سوی آن کرم حمل کرده و ببرد این قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می برد.
💭 و دهانش را به درگاه آن سوراخ می گذارد من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه گندم را نزد او می گذارم و سپس باز می گردم و به دهان همان قورباغه که در انتظار من است وارد می شود او در میان آب شناوری کرده مرا به بیرون آب دریا می آورد و دهانش را باز می کند و من از دهان او خارج میشوم.
🍃 سلیمان به مورچه گفت : وقتی که دانه گندم را برای آن کرم می بری آیا سخنی از او شنیده ای ؟
مورچه گفت آری او می گوید : «ای خدایی که رزق و روزی مرا درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمی کنی رحمتت را نسبت به بندگان فراموش نکن.....
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
📚داستان کوتاه زیبا📚
#احسن_القصص
⚡️خشم مگیر...⚡️
مردی از باديه به مدينه آمد و به حضور رسول اكرم رسيد. از آن حضرت
پندی و نصيحتی تقاضا كرد. رسول اكرم به او فرمود: "خشم مگير" و بيش از اين چيزی نفرمود .
آن مرد به قبيله خويش برگشت. اتفاقا وقتی كه به ميان قبيله خود رسيد،اطلاع يافت كه در نبودن او حادثه مهمی پيش آمده، از اين قرار كه جوانان قوم او دستبردی به مال قبيله ای ديگر زده اند، و آنها نيز معامله
به مثل كرده اند، و تدريجا كار به جاهای باريك رسيده، و دو قبيله در
مقابل يكديگر صف آرائی كرده اند، و آماده جنگ و كارزارند.
شنيدن اين خبر هيجان آور، خشم او را برانگيخت .
فورا سلاح خويش را خواست و پوشيد و به صف قوم خود ملحق و آماده همكاری شد .
در اين بين، گذشته به فكرش افتاد، به يادش آمد كه به مدينه رفته و
چه چيزها ديده و شنيده، به يادش آمد كه از رسول خدا پندی تقاضا كرده است ، و آن حضرت به او فرموده، جلو خشم خود را بگيرد.
در انديشه فرو رفت كه چرا من تهييج شدم، و به چه موجبی من سلاح پوشيدم، و اكنون خود را مهيای كشتن و كشته شدن كرده ام؟
چرا بیجهت من برا فروخته و خشمناك شده ام؟!
با خود فكر كرد الان وقت آن است كه آن جمله كوتاه را به كار بندم .
جلو آمد و زعمای صف مخالف را پيش خواند و گفت: "اين ستيزه برای
چيست ؟
اگر منظور غرامت آن تجاوز است كه جوانان نادان ما كرده اند، من حاضرم از مال شخصی خودم اداكنم. علت ندارد كه ما برای همچو چيزی به جان يكديگر بيفتيم و خون يكديگر را بريزيم".
طرف مقابل كه سخنان عاقلانه و مقرون به گذشت اين مرد را شنيدند، غيرت و مردانگی شان تحريك شد و گفتند:
"ما هم از تو كمتر نيستيم. حالا كه چنين است ما از اصل ادعای خودصرف نظر میكنيم " .
هر دو صف به ميان قبيله خود بازگشتند.
📚اصول كافی، جلد 2، صفحه 404
@tafakornab
@shamimrezvan
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سَرت را برگردان
و نگاه بهمشکلاتِ پشت سرت کن!
تمام آنها که از سَر گذراندهای،
هیچکدام تو را "نکشته است"
اما تک تک آنها باعث شده امروز یک آدم قــــوی باشی...
به خدا توکل کن
و از مسیر زندگی ات خارج نشو
وقتی احساس میکنی که داری غرق میشی، خدا همیشه اونجاست تا تو رو بکشه بالااااا.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 سلام
🌸 صبح زیباتون بخیر
دراین پنجشنبه تابستانی
ان شالله در پناه پروردگار
آخر هفته تون بخیر و نیکی
حال دلتون خوب
وجودتون سرشار از سلامتی
و زندگیتون غرق درخوشبختی باشه
🌸 تقدیم با بهترین آرزوها
🌸 آخر هفته تون شاد و بی نظیر
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
💗حل شود
🌸صد مشگلم با گفتن یک یا علی
💗قلب من
خورده گَره از روز اول با علی
💗محرم میقات
🌸را گَفتم چه گَویی زیر لب ؟
💗عاشقانه یک
تبسم كرد و گَفتا یا علی
🌸پیشاپیش
عید سعید غدیر مبارک 🌸🎊
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشق خدا باش،
او تنها کسی است که تو را ترک نخواهد کرد...
جز خدا کیست که در سایه مهرش برویم
رحمت اوست که هرلحظه پناه من و توست
خدایا شکرت برای حضورت ... 🍀
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#استوری #حیدری #غدیری
گفتمبرومسایهلطفشبنشینم
گفتاکهعلینوربودسایهندارد😌🤍:)
💖 فقط حیدر امیرالمومنین است
🌹 حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
مردم هیچ امری از امور #دین خود را
برای سر و سامان دادن به زندگی
#دنیوی شان کنار نمی گذارند، مگر اینکه
خداوند گرفتاری خسارت بار تری را
برایشان پیش می آورد.
📚 «نهج البلاغه» حکمت 106
💖 #فقطحیدرامیرالمومنیناست
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┈┈•••❤️•••┈┈
#آیههایولایتعلی_ع #حتماببینید☝️
‼ #غدیر، یک اتفاق خطرناک است برای من و شما؛ که آنرا جشن میگیریم، و بزرگ میداریم!
آنقدر که میتواند تا تهِ باتلاقِ تاریکی، سقوطمان دهد!
⁉ خطــرِ «عیدالله الأکبر» ... کجاست؟
👤 استاد محمد شجاعی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
┈┈•••❤️•••┈┈
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 #موج_احکام #احکام_شرعی
#احکام تذکر دادن به افراد بزرگتر از خود در صورتی که احتمال دلخوری میرود، چگونه است؟
🔈 #گزیده_مراسم_حرم : حجت الاسلام فلاح زاده
📱تلفن پاسخگویی به سؤالات شرعی و اعتقادی حرم مطهر رضوی 👈 ۰۵۱۳۲۰۲۰
🤔 #بی_تفاوت_نباشیم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🆔♡••♡••♡••♡••♡
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
📚#داستان_فوقالعادهحتمابخونید
یک جوان سنی(اهل سنت) آمد پیش علامه امینی و گفت: مادرم دارد می میرد!
علامه گفت: من که طبیب نیستم!
جوان گفت:
پس چه شد آن همه کرامات اهل بیت شما ...؟؟؟
علامه امینی با شنیدن این حرف،
تکه کاغذی برداشت و چیزی داخل آن نوشت و آن را بست.
سپس آن را به جوان داد و گفت این را بگیر و ببر روی پیشانی مادرت بگزار... ان شالله که خوب می شوند... اما به هیچ وجه داخل آن را نگاه نکن.
جوان کاغذ را گرفت و رفت...
چند ساعت بعد دیدند جمعیت زیادی دارند می آیند...
علامه پرسید چه خبر شده است؟
شاگردان گفتند: آن جوان به همراه مادر و طایفه اش دارند می آیند گویا مادرش شفا یافته است...
سپس آن زن داستان را چنین تعریف کرد:
زن گفت:
من درحال مرگ بودم و فرشتگان آماده ی انتقال من به آن دنیا بودند...
ناگهان مرد نورانی بزرگواری ( با وقار و شکوه غیرقابل وصفی) تشریف آوردند و به ملائک دستور دادند که من را رها کنند...
و فرمودند: به آبروی علامه امینی ، او را شفا دادیم... سپس اطرافیان اصرار کردند و از علامه پرسیدند که:
در آن کاغذ چه نوشته بودید؟
علامه گفت: چیز خاصی ننوشتم . باز کنید نگاه کنید..
کاغذ را باز کردند و دیدند علامه فقط این 3 جمله را نوشته بود:
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
از عبدالحسین امینی
به مولایش امیرالمومنین علیه السلام
اگر امینی آبرویی پیش شما دارد، این مادر را شفا دهید والسلام...
#مبلغ_غدیرباشیم نشر دهنده ی مطالب مولا باشید حیدر جبران میکنه براتون
#یامهدی_العجل
*اللهم عجل لولیک الفرج به حق خانم حضرت زینب کبری سلام الله علیها*
💖 #فقطحیدرامیرالمومنیناست
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🍃🌹🌸🍃🌹🌼🍃🌹🌸🍃
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 ها عَليٌّ بَشَرٌ كَيْفَ بَشَر
شخصیتِ ممتازِ
جهان است علی(ع)
حاکم به زمین
و آسمان است علی(ع)
در روزِ غدیرخم
محمّد (ص) فرمود:
مولایِ چو من،
به انس و جاناسٺ علی(ع)
💖 فقط حیدر امیرالمومنین است
🌹 عید سعید غدیر خم مبارک
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 ها عَليٌّ بَشَرٌ كَيْفَ بَشَر
#استوری_موشن |ویژه عید #غدیر
#امیرالمومنین
🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🌹
#در_ثواب_انتشار_شریک_باشید
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸
💕 داستان کوتاه
#شاگرد_زیرک
مرد خیاطی "کوزه ای عسل" در دکانش داشت.
یک روز می خواست دنبال کاری برود.
به شاگردش گفت:
"این کوزه پر از زهر است!
مواظب باش آن را دست نزنی!"
"شاگرد" که می دانست استادش "دروغ" می گوید حرفی نزد و ...
استادش رفت.
شاگرد هم "پیراهن یک مشتری" را بر داشت و به "دکان نانوایی" رفت و آن را به مرد نانوا داد و دو نان داغ و تازه گرفت و بعد به دکان برگشت و تمام "عسل" را با "نان" خورد و کف دکان دراز کشید.
خیاط ساعتی نگذشته بود که بازگشت و با "حیرت" از شاگردش پرسید:
"چرا خوابیده ای؟!"
شاگرد ناله کنان پاسخ داد:
تو که رفتی من "سرگرم کار" بودم، "دزدی آمد" و یکی از پیراهن ها را دزدید و رفت.
وقتی من متوجه شدم، از ترس تو، "زهر توی کوزه" را خوردم و دراز کشیدم تا بمیرم و از "کتک خوردن و تنبیه" آسوده شوم! 😊
@tafakornab
@shamimrezvan
✨﷽✨
⛔️ شوخی با نامحرم ممنوع! ⛔️
✍ابوبصیر می گوید:
در کوفه برای زنی قرآن می خواندم، یک بار در موردی با او شوخی کردم. بعد از مدّتی خدمت امام باقر (ع) رسیدم، امام مرا مورد مؤاخذه و سرزنش قرار داد و فرمود:
«کسی که در خلوت مرتکب گناه شود خداوند به او نظر لطف نمی کند، چه سخنی به آن زن گفتی؟؟!! وی می گوید:از شرم و خجلت سر در گریبان افکندم و توبه کردم. امام باقر (ع) فرمود:«شوخی با زن نامحرم را تکرار نکن.»
📚بحارالانوار ج46 ص247
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
#زن_بدکاره
در زمان حضرت صادق علیه السلام زن زانیه ای بود که هر وقتی بچه ای از طریق نا مشروع می زائید به تنور می انداخت. و آنها را می سوزاند، تا این که اجلش رسید و مرد.
اقربا و خویشان او زن را غسل و کفن کردند و نماز برایش خواندند و به خاکش سپردند، ولی یک وقت متوجّه شدند زمین جنازه این زن بد کاره را قبول نمی کند و به بیرون انداخت، آن عده که در جریان دفن این زن بد کاره شرکت داشتند احساس کردند شاید اشکال از زمین و خاک باشد جنازه را در جای دیگری دفن کردند، دوباره صحنه قبل تکرار شد، یعنی زمین جسد را نپذیرفت و این عمل تا سه مرتبه تکرار شد.
مادرش متعجب شد آمد محضر مقدّس آقا امام صادق علیه السلام و گفت: ای فرزند پیامبر به فریادم برس. . .
و جریان را برای حضرت بازگو کرد و متمسک و ملتجی به حضرت گردید، وجود مقدّس آقا امام صادق علیه السلام وقتی جریان را از زبان مادرش شنید متوجّه شد کار آن زن زنا و سوزاندن بچه های حرام زاده بود، فرمود:
هیچ مخلوقی حقّ ندارد مخلوق دیگر را بسوزاند، و سوزاندن به آتش فقط به دست خالق است.
مادر آن زن بد کاره به امام عرض کرد: حالا چه کنم. حضرت فرمود: مقداری از تربت جدّم سیدالشهداء ابی عبداللّه الحسین علیه السلام را همراه جنازه اش در قبر بگذارید زیرا تربت جدّم حسین علیه السلام مشکل گشای همه امور است مادر زن زانیه مقداری تربت کربلا تهیه نمود و همراه جنازه گذاشت، و دیگر تکرار نشد.
📚 كشكول النور ج 2 ص 18
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
#قضاوت
📚وقتی که او مرد...
وقتی که مرد، حتی یک نفر هم توی محل ما ناراحت نشد. بچههای محل اسمش رو گذاشته بودند مرفه بیدرد و بیکس.
و این لقب هم چقدر به او میآمد نه زن داشت نه بچه و نه کسوکار درستی.
شنیده بودیم که چند تایی برادرزاده و خواهرزاده دارد که آنها هم وقتی دیده بودند آبی از اجاق عموجان و دایی جان برایشان گرم نمیشود، تنهایش گذاشته بودند.
وقتی که مُرد، من و سه چهار تا از بچههای محل که میدانستیم ثروت عظیم و بیکرانش بیصاحب میماند، بدون اینکه بگذاریم کسی از همسایهها بفهمد، شب اول با ترس و لرز زیاد وارد خانهاش شدیم و هر چه پول نقد داشت، بلند کردیم. بعد هم با خود کنار آمدیم که: این که دزدی نیست تازه او به این پولها دیگر هیچ احتیاجی هم ندارد. تازه میتوانیم کمی هم از این پولها را از طرفش صرف کار خیر کنیم تا هم خودش سود برده باشد و هم ما...
اما دو روز بعد در مراسم خاکسپاریاش که با همت ریش سفیدهای محل به بهشت زهرا رفتیم، من و بچهها چقدر خجالت کشیدیم.
موقعی که ١۵٠ بچه یتیم از بهزیستی آمدند بالای سرش و فهمیدیم مرفه بیدرد خرج سرپرستی همه آنها را میداده، بچههای یتیم را دیدیم که اشک میریختند و انگار پدری مهربان را از دست دادهاند از خودمان پرسیدیم: او تنها بود یا ما؟
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
══❈═₪❅❅₪═❈══
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓#چگونهدرخاموشیها،👆
#ازوسایلبرقیخانهخودمحافظتکنیم؟
🔹شاید ما نتوانیم جلوی قطعی برق را بگیریم ولی میتوانیم با انجام چند اقدام ساده خسارات ناشی از خاموشیهای مکرر را کاهش دهیم.
🔹سوختن لوازم برقی از جمله این خسارتها است.
🔹شما میتوانید در این گزارش راهکارهای جلوگیری از این اتفاق در اثر قطعی برق را ببینید.
➖➖➖➖➖➖➖➖
⭕️ #توصیهمهمآتشنشانیبرایآسانسوردرزمانقطعیبرق
♦️ سخنگوی آتش نشانی:
🔹 در مواردی مشاهده میشود سرویس کارهای آسانسور کلید آسانسور را به فردی از اعضای ساختمان تحویل می دهند و از او می خواهند زمانی که برق قطع شد با کلید درب آسانسور را باز کنند تا افراد بتوانند از کابین خارج شوند.
❌ این کار غلط است چرا که برای باز کردن درب آسانسور هنگام قطعی برق ابتدا باید برق سه فاز آسانسور قطع شود وترمز آن خلاص شود و با احتیاط کابین را متوقف کنند. چرا که هر گونه خطایی باعث می شود کابین به پایین رها شود.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹#سلامبرامامحسینعلیهالسلام
مولای ما ، غریب کربلا
این شب های جمعه
خودش قصه ای است...
تمام روز هفته به یادت هستیم
و عاشقانه دوستت داریم
اما شب جمعه که می شود ،
دلتنگی ما برای کربلایت بیشتر می شود...
به قول شاعر که می گوید :
"همش دلم میگیره برا حرم ،
شب جمعه بیشتر... "
خلاصه با یک سلام به شما
و یک خط روضه برای خودمان
دلمان آرام میگیرد..
اما آقا جان می دانی...
روضه ی شب جمعه
یه گوشه ی حرم ، آرزوی ماست...
🌹#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حسینجااااان ♥️°•√
بے سبب نیست شب جمعهـ شب رحمت شد.......
مادرے گفت :حسینـ(ع) همهـ را بخشیدݩ ...
یڪ شبِ جـمعه حــرم بودم و سرگرم «حسیــــ💛ــــن»
یڪ نفر گــفت «حـســـ💚ـــن» کُل حــرم ریـخـتْ به همـ...
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله✋•
#گدایشبجمعه🌱°
#شبتونحسینی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#معجزه_امید
ابوریحان بیرونی در خانه یکی از دوستانش که از بزرگان نیشابور بود، میهمان بود. از هشتی ورودی خانه، صدای او را میشنید که در حال نصیحت و اندرز شخصی بود.
آن شخص به دوست ابوریحان میگفت: «هر روز نقشی بر دکان خود افزون کنم و گلدانی خوشبوتر از پیش در پیشگاهش بگذارم بلکه عشقم از آن گذرد و به زندگیم باز آید.»
دوست ابوریحان او را نصیحت میکرد که: «عمر کوتاهست و عقل تعلل را درست نمیداند. آن زن اگر تو را میخواست حتما پس از سالها باز میگشت. پس یقین دان دل در گروی مردی دیگر دارد و تو باید به فکر خویش باشی.»
سه روز بعد ابوریحان در حال خداحافظی با دوست خود بود که خبر آوردند: «کسی را که نصیحتش نمودید بر بستر مرگ افتاده و در این چند روز هیچ نخورده است.»
میزبان ابوریحان قصد دیدار آن مرد کرد. ابوریحان دستش را گرفت و گفت: «نفسی را که سردی بر گرمای امید دمیده و مرگ را به بالینش فرستاده دوباره روان مکن.»
میزبان سر خم نمود. این بار ابوریحان به دیدار آن مرد رفت و چنان گرمای امیدی به او بخشید که او از جای برخواست و آب نوشید.
گویند چند روز دیگر هم ابوریحان در نیشابور بماند و روزی که آن شهر را ترک میکرد آن مرد با همسر بازگشتهاش اشکریزان وی را بدرقه میکردند.
🆔@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان