eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
12.5هزار دنبال‌کننده
24هزار عکس
16.8هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ ✨هُدًى لِلْمُتَّقِينَ ﴿۲﴾ ✨اين است كتابى كه در ✨حقانيت آن هيچ ترديدى نيست ✨و مايه هدايت تقواپيشگان است (۲) 📚 سوره مبارکه البقرة ✍ آیه ۲ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
بسیار_زیبا 👌 نزدیکی های عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم، صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیاورم. از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق هق گریه مردانه ای را شنیدم، از هر پله ای که بالا می آمدم صدا را بلندتر می شنیدم... پدرم بود، مادر هم او را آرام می کرد، می گفت: آقا! خدا بزرگ است، خدا نمیگذارد ما پیش بچه ها کوچک شویم! فوقش به بچه ها عیدی نمی دهیم!... اما پدر گفت: خانم! نوه های ما، در تهران بزرگ شده اند و از ما انتظار دارند، نباید فکر کنند که ما........ حالا دیگر ماجرا روشن تر از این بود که بخواهم دلیل گریه های پدر را از مادرم بپرسم، دست کردم توی جیبم، 100 تومان بود کل پولی که از مدرسه (به عنوان حقوق معلمی) گرفته بودم روی گیوه های پدرم گذاشتم و خم شدم و گیوه های پر از خاکی را که هر روز در زمین زراعی همراه بابا بود بوسیدم. آن سال، همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد، با بچه های قد و نیم قدشان.... پدر به هرکدام از بچه ها و نوه ها 10 تومان عیدی داد؛ 10 تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی به مادر داد. اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم فروردین، که رفتم سر کلاس. بعد از کلاس، آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود گفت که کارم دارد و باید بروم به اتاقش؛ رفتم، بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ کهنه گوشه اتاقش درآورد و به من داد. گفتم: این چیست؟ گفت: "باز کنید؛ می فهمید". باز کردم، 900 تومان پول نقد بود! گفتم: این برای چیست؟ گفت: "از مرکز آمده است؛ در این چند ماه که شما اینجا بودی بچه ها رشد خوبی داشتند؛ برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند." راستش نمی دانستم که این چه معنی می تواند داشته باشد؟! فقط در آن موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم: این باید 1000 تومان باشد، نه 900 تومان! مدیر گفت: از کجا می دانی؟ کسی به شما چیزی گفته؟ گفتم: نه، فقط حدس می زنم، همین. در هر صورت، مدیر گفت که از مرکز استعلام می‌گیرد و خبرش را به من می دهد. روز بعد، همین که رفتم اتاق معلمان تا آماده بشوم برای رفتن به کلاس، آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتن شما استعلام کردم، درست گفتی! هزار تومان بوده نه نهصد تومان! آن کسی که بسته را آورده صد تومان آن را برداشته بود که خودم رفتم از او گرفتم؛ اما برای دادنش یک شرط دارم... گفتم: "چه شرطی؟" گفت: بگو ببینم، از کجا این را می دانستی؟! گفتم: هیچ، فقط شنیده بودم که خدا ده برابر کار خیرت را به تو بر می گرداند، گمان کردم شاید درست باشد... @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
1.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تزریق انرژی مثبت➕ تکرار کنیم💗 من امروز بر روی خواسته‌هایم تمرکز میکنم و میدانم که خداوند، و کائنات تمام خواسته‌هایم را برآورده می‌کنند. پروردگارا سپاسگزارم❣ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 👆👆
گویند: ملا مهرعلی خویی، روزی در ڪوچه دید دو ڪودڪ بر سر یڪ گردو با هم دعوا می‌ڪنند. 💜به خاطر یڪ گردو یڪی زد چشم دیگری را با چوب ڪور کرد. 💜یڪی را درد چشم گرفت و دیگری را ترس چشم درآوردن، گردو را روی زمین رها ڪردند و از محل دور شدند. 💜ملا رفت گردو را برداشت و شڪست و دید، گردو از مغز تهی است. گریه ڪرد. پرسیدند تو چرا گریه میڪنی؟ گفت: از نادانی و حس ڪودڪانه، سر گردویی دعوا می‌ڪردند ڪه پوچ بود و مغزی هم نداشت. دنیا نیز چنین است، مانند گردویی است بدون مغز! که بر سر آن می‌جنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها ڪرده و برای همیشه می‌رویم. ♡• ♡•♡•♡•♡•♡• @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
1.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱من مصمم رشد میکنم. من برمی خیزم ... 👌یکی از بهترین کلیپ های موفقیت و انگیزشی جهان کانال انرژی مثبت @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌴 🌱حکایت آموزنده آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) : یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که ایشان شدیدا دارند گریه می‌کنند و شانه‌هایشان از شدت گریه تکان می‌خورد، رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم: ببخشید، اتفاقی افتاده که این طور شما به گریه افتاده‌اید؟ ایشان فرمودند: یک لحظه، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دیدم که به پشت سر من اشاره نموده و فرمودند:" آقای مدنی! نگاه کن! شیعیان من بعد از نماز، سریع می‌روند دنبال کار خودشان و هیچکدام برای فرج من دعا نمی‌کنند. انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است! و من از گلایه امام زمان (عج) به گریه افتادم. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🌟 🌟 ✨نگاهت رابرمن ببار؛خدا توکه می باری؛ زمین وزمان سبزمی شوند🍃 توکه می باری؛ همه سبک می شوند؛پاک می شوند، آرام می شوند! ✅توکه می باری همـه..تـو..می شوند @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌻بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🌻 🌼الهی به امیدتو🌼 سرآغازهرآغاز بنام نامی دوست که اول اوست وآخرهم اوست سلام صبحتون بخیرونیکی روزتون پراز آوازهمای خوشبختی وصدای رسای دوستی وسرشارازگرمای نورخدا @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
231.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚بر چهرہ ✨پر ز نور مهدے صلواٺ 💚بر جان و دل ✨صبور مهدے صلواٺ 💚تا امر فرج ✨شود مهيا بفرسٺ 💚بهر فرج ✨ ✨وظهور مهدے صلواٺ 💚اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ ✨وَ آلِ مُحَمَّدٍ 💚وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
1.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هشتمین روز عجب حال دعایی دارم حالت مشهدی و کرببلایی دارم🕌 حرم امن خدا پنجره فولاد شماست وخدا گفت که دیدی چه رضایی دارم السلام علیک یا اباعبدالله السلام علیک یا شمس والشموس @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh