هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
داستانی واقعی #فنجانی_چای_باخدا
#ادامه_قسمت_۸۰
❤️معرفی میکنم.. بابا.. عروستون..
عروسِ بابام.. بابام
خدایی تمام اجدادمو آوردین جلو چشمم تا عروس بابام شدیناااا..
وقتی مامان گفت که شما جوابتون منفیِ چسبیدم به بابام که من زن میخوام..
که زنمم باید چشماش آّبی باشه.. قبلا ساکن آلمان بوده باشه.. داداشش دانیال باشه.. اسمشم سارا باشه..
یک روز درمیونم میومد اینجا و میگفتم اگه واسم نری خواستگاری؛ وقتی شهید شدم هر شب میرم خواب مامانو اسمِ حوریاتو یکی یکی بهش لو میدم..)
قلبم انگار دیگر نمیزد.. مگر قرار بود شهید شود؟؟ در عقدنامه چیزی از شهادت قید نشده بود.
ناخوداگاه زبانم چرخید ( تو حق نداری شهید بشی..)
لبخندش تلخ شد ( اگه شهید نشم.. میمیرم..)
او حق نداشت.. من تازه پیدایش کرده بودم.. نه شهادت، نه مردن..
با جمله ی آخرش حسابی به هم ریختم. حال خوشی نداشتم. انگار سرطانِ فراموش شده، دوباره به معده ام سرک میکشید و چنگ میانداخت.
این سید زاده ی خوش طینت، همه اش مالِ من بود.. با هیچکس قسمتش نمیکردم.. هیچکس..
حتی پدرشوهر شهیدی که داشتنِ حسام را مدیونش بودم..
بعد از بهشت زهرا کمی در اطراف تهران گردش کردیم و او تلاش کرد تا حالِ ویران شده ام را آباد کند. اما افکار من در دنیایی غیرقابل تصور غوطه ور بود و راه رسوخی وجود نداشت.
کنار یک بستنی فروشی ایستاد و با دو ظرف پر از فالوده برگشت.
مشغول خوردن بودیم که هرازگاهی نگاهی پرتشویش به ساقِ بیرون زده از آستین مانتوام میانداخت.
دلیلش را نمیفهمیدم. پس بی توجه از کادم که دوست ندارم عروسی کچل باشم؟؟
نفسم را با آه بیرون دادم. کاش اصلا مجلسی به نام عروسی به پا نمیکردیم.
انگار نگاهم را خواند ( سارا خانوم.. مادرم فقط منوداره و هزارتا آرزویِ مادرانه واسه عروسیم. پس نمیخوام دلشو بشکنمو تو حسرت بذارمش.
اما شرایط شمارو هم کاملا درک میکنم..
منتظر میمونم هر وقت آماده بودین، مجلس رو به پا کنم.. نگران هیچ چیز نباشین..)
چقدر سخاوتمندانه به فریادِ نگاه و آهِ بلند شده از نهادم پاسخ داد و بزرگوارانه به رویم نیاورد که مانندِ تمام عروسهایِ دنیا نیستم..
نواده ی علی که انقدر خوب باشد.. دیگر تکلیفِ حدِ اعلایِ خودش مشخص است.
با ماشین در حال حرکت بودیم که ناگهان توقف کرد و با گفتنِ ( چند لحظه صبر کنید الان میام) به سرعت پیاده شد.
با چشم دنبالش کردم، وارد یک مغازه شد و چند دقیقه بعد با بسته ایی در دست برگشت.
بسته را باز کرد و دو تکه پارچه ی مشکی اما نگین کاری شده را از آن بیرون کشید.
با تعجب پرسیدم که اینها چیست؟؟ و او با لبخند پاسخ داد ( اگه دستتونو بدین، متوجه میشین..)
از رفتارش سردرنمیاوردم. دستم را به سمتش دراز کردم. مچم را به نرمی گرفت و پارچه را به آرامی رویِ ساقِ دستم پوشاند..
این اولین برخورده فیزیکی مان بود. و چقدر مردانگی انگشتانش دلچسب، سنجاق میشد به گوشِ حسِ لامسه ام..
با تعجب به ساقِ دستم خیره شدم. حالا چیزی شبیهِ یک آستینِ کشی رویِ آن را پوشانده بود.
اینکار را در مورد دست دیگر هم تکرار کرد.
به دستانم که حالا توسط این آستین هایِ اضافه و نگین کاری شده؛ فقط تا مچشان مشخص بود، نگاه کردم. (اینا چیه؟؟)
کمی سرش را خاراند ( والا اسم دقیقشو نمیدونم.. اما فکر کنم بهش میگن ساق دست.. )
آستین مانتوام را رویشان کشید و مرتب کرد. اما دلیل اینکار چه بود؟؟ ( خب به چه درد میخورن؟؟ واسه چی اینارو دستم کردین؟؟)
لبخند بامزه ایی روی صورتش نشاند و ابرویی بالا داد ( آخه آستین های مانتوتون کوتاه بود..
تا دستاتونو یه کوچولو تکون میدادین، ساق تون کاملا مشخص میشد..)
متوجه منظورش نمیشدم ( خب مگه چیه؟؟ )
مهربانتر از همیشه پاسخ داد ( بانوی زیبا.. حد حجاب گردی صورت و دستها تا مچِ..
حیفِ که چشمِ هر رهگذری به طلایِ وجودتون بیوفته..
شما نابی.. تاج سری..
کدوم پادشاهی تاجشو وسط بازار رها میکنه تا هر کس و ناکسی حظ ببره و کیف کنه؟؟؟ )
حالا دلیل آن نگاههایِ پر تشویش را میفهمیدم.
شاید اگر یک سال پیش کسی از حجاب و حدودش میگفت، سر به تنش نمیگذاشتم. اما حالا با عشق سر به اطاعت خدا فرود میآوردم.
راست میگفت. من ارزان نبود که ارزان حراج شوم..
وقتی لبخندم را دید بسته ایی دیگر را به سمتم گرفت. ( اینم جائزه ی خنده هایِ دلبرونه تون..)
مذهبی ها عاشقانه هایشان بویِ هوس نمیداد..
عطرشِ مثله نسیمِ دریا خنک بود.. خنکه خنک..
بسته را باز کردم. یک روسریِ زیبا و پر نقش و نگار..
دست در جیبش کرد و سنجاقی زیبا و آویز از آن در آورد ( اینم سنجاقش.. که وقتی لبنانی میبندین،
با این محکمش کنید تا یه وقت باز نشد..)
و این یعنی روسری ایت را زیبا سر کن..
شبیه به دخترکانِ عروسِ خاورمیانه..
ادامه دارد..
@tafakornab
@shamimrezvan
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز👆
💎 #موسی_بن_جعفرالکاظم (ع):
مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ أَنْ يَصِلَنا فَلْيَصِلْ فُقَرآءَ شيعَتِنا؛
كسى كه قدرت ندارد به ما صله نمايد، به شيعيان نيازمند ما رسيدگى نمايد.
📚بحارالانوار، ج 74، ص 316
➿〰➿〰➿〰➿〰➿〰
💎 #امام_رضا_علیه_السلام :
نَحنُ نورٌ لِمَن تَبِعَنا ، وهُدىً لِمَنِ اهتَدى بِنا .
▫️«ما براى كسى كه از ما پيروى كند ، روشنايى هستيم ، و براى كسى كه به وسيله ما راه بجويد ، مايه راه نمايى .»
📚 تفسير القمّي : ج 2 ص 104
➿〰➿〰➿〰➿〰➿
💎 #امام_جواد(ع):
اعتمادِ به خداوند متعال، بهاى هر چيز گرانى است و نردبان رسيدن به هر بلندايى
الثِّقَةُ باللّهِ تعالى ثَمَنٌ لِكُلِّ غالٍ،و سُلَّمٌ إلى كُلِّ عالٍ
📚ميزان الحكمه ج 13ص 459
➿〰➿〰➿〰➿〰➿
🔅 #امام_هادی_علیه_السلام :
اَلشاكِرُ أسعَدُ بِالشُّكرِ مِنهُ بِالنِّعمَةِ الَّتي أوجَبَتِ الشُّكرَ لِأنَّ النِّعَمَ مَتاعٌ وَالشُّكرَ نِعَمٌ و عُقبى .
🔹 « شكرگزار را، به جهت شكرگزارى، سعادتى است بزرگ تر از نعمتى كه شكرگزارى را بر او واجب كرده است؛ زيرا نعمت، كالايى است و شكر، نعمتى همراه با آخرت .»
📚 گزیده تحف العقول ص 66
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احکام_شرعی #احکام_روزه
💠 #مسواک و #نخ دندان هنگام #روزه
❓ سوال: آیا مسواک زدن و استفاده از نخ دندان در حال روزه اشکال دارد؟
✅ پاسخ: مسواک زدن با خمیر دندان در حال روزه اشکال ندارد، ولی باید از فرو رفتن آب دهان جلوگیری شود و دهان را بعد از آن بشوید.
✔️ همچنین استفاده روزه دار از نخ دندان - که ماده فلوراید و طعم نعنا دارد - اگر آب دهان را فرو نبرد، اشکال ندارد.
📚 منبع: کتاب «آموزش مصور احکام» مطابق با فتاوای آیت الله العظمی خامنه ای، احکام عبادات، بخش روزه، ص 360.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شگفتیهای_آفرینش👆
🌙 #هرروزیک_آیه
✨یکی از #برترین_اعمال #تفکر است✨
🌙الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ
🌙 ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮ ﺁﺭﻣﻴﺪﻩ ﻳﺎﺩ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ، ﻭ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺩﺭ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﻰ ﺍﻧﺪﻳﺸﻨﺪ ، [ ﻭ ﺍﺯ ﻋﻤﻖ ﻗﻠﺐ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ : ] ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﺍﻳﻦ [ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺎ ﻋﻈﻤﺖ ] ﺭﺍ ﺑﻴﻬﻮﺩﻩ ﻧﻴﺎﻓﺮﻳﺪﻯ ، ﺗﻮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻋﻴﺐ ﻭ ﻧﻘﺼﻰ ﻣﻨﺰﻩ ﻭ ﭘﺎﻛﻰ ؛ ﭘﺲ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﺁﺗﺶ ﻧﮕﺎﻫﺪﺍﺭ .(191)
🌴سوره آل عمران آیه 191🌴
♨️شما را به جرعه ای #تفکر مهمان میکنم❤️🌿.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
💎حكايتى بسيارشيرين و خواندنی 💎
♦️سه زن می خواستند از سر چاه آب بیاورند.
در فاصله ای نه چندان دور از آن ها پیر مرد دنیا دیده ای نشسته بود و می شنید که هریک از زن ها چه طور از پسرانشان تعریف می کنند.
🔹زن اول گفت : پسرم چنان در حرکات اکروباتی ماهر است که هیچ کس به پای او نمی رسد.
🔹دومی گفت :پسر من مثل بلبل اواز می خواند. هیچ کس پیدا نمی شود که صدایی به این قشنگی داشته باشد .
🔹هنگامی که زن سوم سکوت کرد، آن دو از او پرسیدند :
پس تو چرا از پسرت چیزی نمی گویی؟
زن جواب داد : در پسرم چیز خاصی برای تعریف کردن نیست. او فقط یک پسر معمولی است .ذاتا هیچ صفت بارزی ندارد.
سه زن سطل هایشان را پر کردند و به خانه رفتند . پیرمرد هم آهسته به دنبالشان راه افتاد. سطل ها سنگین و دست های کار کرده زن ها ضعیف بود .به همین خاطر وسط راه ایستادند تا کمی استراحت کنند؛ چون کمرهایشان به سختی درد گرفته بود.
در همین موقع پسرهای هر سه زن از راه رسدند . پسر اول روی دست هایش ایستاد و شروع کرد به پا دوچرخه زدن.
زن ها فریاد کشیدند: عجب پسر ماهر و زرنگی است!
پسر دوم هم مانند یک بلبل شروع به خواندن کرد و زن ها با شوق و ذوق در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده بود، به صدای او گوش دادند.
پسر سوم به سوی مادرش دوید. سطل را بلند کرد و آن را به خانه برد.
در همین موقع زن ها از پیرمرد پرسیدند: نظرت در مورد این پسرها چیست؟
💥پیرمرد با تعجب پرسید:
منظورتان کدام پسرهاست ؟
من که اینجا فقط یک پسر می بینم.
💥برای دیدن بهترین پستها وداستانها به ما #بپیوندید_لمس_کن👇
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
هرچقدرم بزرگ باشی بازم محتاج دیگران خواهی بود.
هرچقدر هم کوچک هستی بازم به خودت و توانایی هات ایمان داشته باش
چون بالاخره بهت نیاز خواهند داشت...
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
🔹🔸🌸🔹🔸🌸🔹🔸🌸🔹🔸🌸
#رسومات_قدیم
سفرههای پر برکت و مهربان
تهرانیان قدیم هنگام افطار به اقتضای فصل، غذا و نوشیدنیهای مختلف از جمله فرنی، خرما، شیربرنج، حلوا، خاکشیر یخمال، پالوده سیب با گلاب و شربتهای سکنجبین، بیدمشک گلاب با تخمه شربتی تدارک میدیدند. همچنین بسته به ذائقه و وسع مالی افراد غذاهایی مانند شامی کباب، شامی لپه، چلوکباب، کوفته و کباب حسینی را نیز برای افطار تهیه میکردند و پس از گذشتن پاسی از شب در دید و بازدیدها و معاشرتهایشان شب چرهای که عبارت بود از زولبیا و بامیه، پشمک، باقلوا و قطاب و میوههای فصل صرف میکردند. ولی غذاهای سحر بیشتر از برنج درست میشد، زیرا تشنگی در پی نداشت و خانمها سحری را همان موقع میپختند و غذای مانده از قبل را گرم نمیکردند. در این ماه نانواها سعی در افزایش کیفیت نان داشتند و نان سنگک یکی از نانهای پرطرفدار بود.
در ایام ماه مبارک رمضان اهالی تهران پس از افطار به کارهایی از قبیل حضور در مساجد و استفاده از منابر وعاظ، ترنا بازی، رفتن به قهوهخانهها و زورخانهها میپرداختند.
یکی دیگر از رسوم ماه مبارک رمضان که هنوز هم در جای جای ایران در مناسبتهای مختلف دیده میشود نذر برای شستن ظروف سفرههای افطار بود که برخی به منظور کاهش آلام زندگی و گناهان خود یا به قولی برای جبران مافات دست به کار شستن دیگهای گل گرفته تا دیس و ملاقه میشدند.
از آخرین مراسم ماه رمضان میتوان به خوردن کله و پاچه در شب بیست و هفتم اشاره کرد که هنوز هم کم و بیش ادامه دارد. از دیگر مراسم این روز خوردن آجیل مراد بود که لزوما باید توسط افرادی که محمد، علی و فاطمه نام داشتند، تهیه میشد و شامل خرما، پسته، فندق، نخودچی، بادام و شکر پنیر بود. همچنین در این روز زنان و مردان حاجتمند پس از عرض تقاضا از 40 نفر که نامشان محمد، علی یا فاطمه بود از یک مغازه پارچه فروشی رو به قبله که اسم صاحب آن محمد یا علی بود پارچه خریده و بین دو نماز ظهر و عصر روز بیست و هفتم در مساجدی نظیر سپهسالار، جامع بازار و سلطانی بریده و میدوختند و سپس به تن صاحبان حاجت میکردند.
ادامه دارد…
📚منبع: سایت مشرق نیوز
@shamimrezvan
@tafakornab
🔹🔸🌸🔹🔸🌸🔹🔸🌸
"زندگی"
یک مسابقه نیست...
بلکه سفری است که هرقدم ازمسیر آن راباید لمس کرد
چشید،
و لذت برد😍😘
"زندگیتون "پرازشادی وزیبایی🎉
#عصربخیر
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🔹🔸🌸🔹🔸🌸🔹🔸🌸
#رمضانیه
#رسومات_قدیم
رمضان در تهران و دیگر شهرهای قدیم چگونه بود؟!
تا چند دهه قبل ماه رمضان برای مردم ایران شبیه نوروز بود، بانوان به خانه تکانی منازل و مردها به غبارروبی مساجد و اماکن مذهبی میپرداختند. در شب حلول ماه رمضان و رویت هلال ماه بسیاری از خانوادهها با آب و آیینه و سبزه روی بام خانه به پیشواز ماه نو میرفتند.
در زمانهای قدیم مردم تهران رسمی به نام کلوخاندازان داشتند که یک تا سه روز قبل از ماه مبارک آغاز میشد. مردها ظاهر خود را نظیف و پاکیزه میکردند و با خانوادههایشان به دامان طبیعت میرفتند و هنگام غروب رو به قبله تکه کلوخی را در دست میگرفتند و میگفتند خدایا گناهان خود را شکستیم و خود را برای عبادت در روزهای ماه رمضان آماده کردیم و سپس کلوخ را به نیت نابودی اعمال ناپسندشان به زمین میزدند.
زنان نیز تا هلال ماه شوال از روبندهای بلندتر و چادرهای عبایی بدون هرگونه آرایش و زینت استفاده میکردند.
در ماه رمضان مغازهها خواربار بهتری را با قیمت نازلتری عرضه میکردند و برای بهرهمند شدن از برکات این ماه سعی میکردند از ترازوهای دقیق و سنگهای تمام استفاده کنند. اگر این ماه در تابستان واقع میشد که وفور نعمت بود. مردم عموما چند برابر خرید میکردند و برکت ماه رمضان به خانه مردم راه پیدا میکرد.
ادامه دارد…
📚منبع: سایت مشرق نیوز
@shamimrezvan
@tafakornab
🍂🍂🌼🍂🍂🌼🍂🍂🌼
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🌹داستان آموزنده مادرشوهر🌹
دختری ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت ولی هرگز نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با هم جرو بحث
می کردند. عاقبت یک روز دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد تا سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد! داروساز گفت اگر سم خطرناکی به او بدهد و مادر شوهرش کشته شود، همه به او شک خواهند برد،
پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادر شوهر بریزد تا سم معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد و توصیه کرد تا در این مدت با مادر شوهر مدارا کند تا کسی به او شک نکند. دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و هر روز مقـداری از آن را در غـذای مادر شوهـر می ریخت و با
🌹 مهربانی🌹 به او می داد. هفته ها گذشت و با مهر و محبت عروس، اخلاق مادر شوهر هم بهتر و بهتر شد تا آنجا که یک روز دختر نزد داروساز رفت و به او گفت:
آقای دکتر عزیز، دیگر از مادر شوهرم متنفر نیستم. حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی خواهد که بمیرد، خواهش می کنم داروی دیگری به من بدهید تا سم را از بدنش خارج کند.
داروساز لبخندی زد و گفت: دخترم ، نگران نباش. آن معجونی که به تو دادم سم نبود بلکه سم در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادر شوهرت از بین رفته است.
🌹بهترین دارو مهربانیست🌹
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
خداتنها کسی است که
وقتی به پایش میافتی،
تو رابه اوج میرساند.
عجب غروری دارد،
افتادن به پای معبود.
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
خواص کلم بنفش⬆️⬆️⬆️
#پیام_سلامتی
کلم بنفش به دلیل داشتن فیبر بالا حس سیری ایجاد کرده و از پرخوری جلوگیری میکند.
درسحرماه رمضان همراه با سالاد در روز جلوگیری ازگرسنگی می کند
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
✨اگر، در زندگی نگاهت به داشته هایت باشد ،بیشتر خواهی داشت.
✨اما اگر مدام به نداشته هایت فکر کنی، هیچ وقت هیچ چیز برایت کافی نخواهد بود
فکرت رو ترمیم کن...
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#متن_شب
تا خـــدا هست،
هیچ لحظہ اے آنقدر
سخت نمي شود
ڪہ نشود تحملش ڪرد!🌟
شدني ها را انجام بده
و تمام نشدني هایت را
بہ خدا بسپار🌟
#شبتون_آروم✨🌙
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#متن_شب
تا خـــدا هست،
هیچ لحظہ اے آنقدر
سخت نمي شود
ڪہ نشود تحملش ڪرد!🌟
شدني ها را انجام بده
و تمام نشدني هایت را
بہ خدا بسپار🌟
#شبتون_آروم✨🌙
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
خدایا صبحدم
امروز نیز برآمد
درود بر جادههای
بی انتهای جبروتت
تو را عاشقانه فریاد می زنم
چون به تڪرار
اسم زیبایت عادت کردهام
🌹بسم اللہ الرحمڹ الرحیم🌹
🍃الهی به امیدتو🍃
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نور دلِ
مؤمنین بُوَد در صلوات
اندوخته ی
یقین بُوَد در صلوات
تأکید کنند
اولیا بر این ذکر
زیرا که
اصول دین بُوَد در صلوات
✨🍃اَللّهُمَ صَلِّ علیٰ مُحَمِّدٍ و آلِ مُحَمّدٍ و عَجّل فَرَجَهُّمْ🍃✨
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
🌼پشت دیوار بلند زندگی
🍃ماندهایم چشم انتظار یڪ خبر
🌼یڪ أنا المَهدی بگو یا ابن الحسن
🍃تا فرو ریزد حصار غصه ها
#بیا_تا_جوانم_بده_رخ_نشانم
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#سلام_ارباب_خوبم ✋
کمی طراوت باران کمی نسیم حرم
سلام صبح من و فیض مستقیم حرم
چقدر ساده تو را می شود زیارت کرد
به یک سلام من و حسرت حریم حرم
صلی الله علیک یا ابا عبدالله ع❤️
👇👇👇👇
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
1_12869096.mp3
4.02M
#جزء_بیست_وهفتم👆
#قرآن_کریم
به روش تحدیر
باصدای"استادمُعتزآقایی"
(تندخوانی حدودنیم ساعت)
🌙اللهم صل على محمدوآل محمد
وعجل فرجهم🌙
#التماس_دعا
#ویژه_ماه_مبارک_رمضان
@shamimrezvan👈
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
1_12871037.mp3
6.12M
#تفسیرجزء۲۷👆
🔶 #ترجمه_فارسی_جز_بیستم_وهفتم_قرآن_کریم 🔶
🔷 استاد فولادوند🔷
#ویژه_ماه_مبارک_رمضان
#التــــــماس_دعــــــــا
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویژه_ماه_مبارک_رمضان
2⃣7⃣
✨ دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان ✨
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ القَدْرِ وصَیّرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الى الیُسْرِ واقْبَلْ مَعاذیری وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین.
خدایا روزى كن مرا در آن فضیلت شب قدر را و بگردان در آن كارهاى مرا از سختى به آسانى و بپذیر عذرهایم و بریز از من گناه و بار گران را اى مهربان به بندگان شایسته خویش...
👆صوت ومتن دعای روز۲۷👆
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز☝️ #همانادل_بی_قراراست
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #پنجشنبه 1 خرداد ماه 1399
🌞اذان صبح: 04:15
☀️طلوع آفتاب: 05:55
🌝اذان ظهر: 13:01
🌑غروب آفتاب: 20:07
🌖اذان مغرب: 20:28
🌓نیمه شب شرعی: 00:11
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#تکلیف_وتقدیر☝️
#ذکرروزپنجشنبه💙
🥀لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبين
💥معبودي جز خدا نيست
💥پادشاه برحق آشكار
➖➖➖➖➖➖
#سوره_درمانے
💎روز ۵شنبه ۲ رڪعت نمازبـہ
نیت ڪسب مال وثروت بخواند و سپس《سوره یاسین》بخواندواین
عمل را تا ۳ روز انجام دهد بهتر است
📚گوهر شب چراغ ۱۵۷/ ۲
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh