eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.4هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 ✨نامش سید یونس و از اهالی آذرشهر آذربایجان بود و به قصد زیارت هشتمین امام نور راه مشهد را در پیش گرفت و بدانجا رفت اما پس از ورود و نخستین زیارت همه پول مفقود و بدون خرجی می ماند. ناگزیر به حضرت رضا علیه السلام متوسل می شود و شب در منزل در عالم رویا می بیند که حضرت می فرمایند: سید یونس بامداد فردا هنگام طلوع فجر برو و در بست پایین خیابان زیر غرفه ی نقاره خانه بایست اولین کسی که آمد رازت را به او بگو تا او مشکل تو را حل کند. ✨💫✨ میگوید پیش از فجر بیدار شدم وضو ساختم و به حرم مشرف شدم و پس از زیارت قبل از دمیدن فجر به همان نقطه ای که در خواب دیده و دستور یافته بودم آمدم و چشم به هر سو دوخته بودم تا نفر اول را بنگرم که به ناگاه دیدم آقاتقی آذرشهری که متاسفانه در شهر ما بر بدگویی برخی به او تقی بی نماز می گفتند از راه رسید اما من با خود گفتم آیا مشکل خود را به او بگویم؟ با اینکه در وطن متهم به بی نمازی است چرا که در صف نمازگزاران رسمی و حرفه ای نمی نشیند. من چیزی به او نگفتم و او هم گذشت و به حرم مشرف شد. ✨💫✨ من نیز بار دیگر به حرم رفته و گرفتاری خویش را با دلی لبریز از غم و اندوه به حضرت رضا علیه السلام گفتم و آمدم بار دیگر شب در عالم خواب حضرت را دیدم و همان دستور را دادند و این جریان سه شب تکرار شده روز سوم گفتم بی تردید در این خواب های سه گانه رازی است به همین جهت بامداد روز سوم جلو رفتم و به اولین نفری که قبل از فجر وارد می شد و جز آقا تقی نبود سلام کردم و او نیز مرا مورد دلجویی قرار داد و پرسید اینک سه روز است که شما را در این جا می بینم کاری داری؟ من جریان را گفتم و او نیز علاوه بر خرج توقف یک ماهه ام در مشهد پول سوغات را نیز داد و گفت: پس از یک ماه قرار ما در فلان روز و فلان ساعت آخر بازار سرشوی در میدان سرشوی باشد، تا ترتیب رفتن تو به سوی شهرت را بدهم از او تشکر کردم. یک ماه گذشت. زیارت وداع کردم و سوغات هم خریدم. خورجین خویش را برداشتم در ساعت مقرر در مکان مورد توافق حاضر شدم. ✨💫✨ درست سر ساعت بود که دیدم آقاتقی آمد و گفت: آماده رفتن هستی؟ گفتم: آری. گفت: بسیار خوب بیا! بیا! نزدیکتر رفتم گفت: خودت به همراه بار و خورجین و هر چه داری بر دوشم بنشین تعجب کردم و پرسیدم مگر ممکن است؟ گفت: آری. نشستم به ناگاه دیدم آقا تقی گویی پرواز می کند و من هنگامی متوجه شدم که دیدم شهر و روستا های میان مشهد تا آذرشهر به سرعت از زیر پای ما می گذرد و پس از اندک زمانی خود را در صحن خانه خود در آذرشهر دیدم و دقت کردم دیدم آری خانه من است و دخترم در حال پختن غذا است! ✨💫✨ آقا تقی خواست برگردد دامانش را گرفتم و گفتم: بخدا سوگند تو را رها نمیکنم، در شهر ما به تو اتهام بی نمازی و لامذهبی زده اند و اینک قطعی شد که از دوستان خاص خدایی! از کجا به این مرحله دست یافتی و نمازهایت را کجا می خوانی؟ او گفت: دوست عزیز چرا تفتیش می کنی؟ باز او را سوگند دادم تا اینکه تعهد گرفت که تا زنده ام به کسی نگویی. سپس گفت: سیدیونس! من در پرتو ایمان و خودسازی و تقوا و عشق به اهل بیت علیهم السلام و خدمت به خوبان و در ماندگان به ویژه با ارادت به امام عصر ارواحنا فداه مورد عنایت قرار گرفتم و نمازهای خود را هر کجا باشم با طی الارض در خدمت او و به امامت آن حضرت می خوانم. 📗شیفتگان حضرت مهدی ج ٢ ص١٧۵ 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
🌾با این سبزی خوش طعم قندخون‌تان را کنترل کنید!👇 ▫️ پیازچه علاوه بر خوش طعم کردن غذاها خواص درمانی بسیاری دارد؛ این نوع سبزی در حفظ سلامت قلب، تقویت استخوان ها بسیار مفید است. ▫️ همچنین برای پوست، درمان سرماخوردگی، حفظ سلامت چشم ها، کاهش ریسک سرطان، کنترل قند خون، سلامت گوارش، برطرف کردن عفونت ها بسیار مفید است و می‌توان از آن بهره‌های زیادی برد.
✨﷽✨ ✨ 🌻صبور باش،وقتیکه ✔️عزت مندی و خفیفِت میکنن ✔️درستکاری و بهت تهمت میزنن ✔️به حق دعوت میکنی و مسخره ات میکنن ✔️بی گناهی و آزارت میدن ✔️صاحب حقی وباهات مخالفت میکنن چون تو خداوندی داری که جای همه برایت جبران می‌کند و جبران خواهد کرد🌺🍃
💜امــیدوارم در این شب‌های آخر سال✨ صدای هـــــمه ✨ 💙آرزوی هـــــمه ✨ نــــیاز هـــــمه ✨ 💜روی بال فـــرشته ها به عـــرش✨ خــــدا برسه و در این شب های✨ 💙پُرنور همه به آرزوهاشون برسن✨ آمـــین یا ربـــــ العالمـــــین❣ 💜شبتون ســ💫ـتاره باران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خـدایا ❤️ بی ‌دلیل و با دلیل دوستـت دارم آخر دوست داشتنت دل می‌خواهد‌، نه دلیل دل اگر گاهی کم آورد با بودنت دلیـلم باش تــ❤️ــو که باشی کافیست، تو فقط باش ... 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 ❤️الهی به امیدتو❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 سلام روزتون بخیر و نیکی 🌹 شروع هفته وآخرین شنبه اسفندماهتون را معطر  می کنیم به عطر دل نشین صلوات بر حضرت محمد و آل مطهرش 🌸 اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ 🌸 وَّ آلِ محمد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌹 در پناه لطف خدا و محبت حضرت محمد(ص) و خاندان پاکش علیهم السلام زندگیتون پر خیر و برکت ان شاءالله 🌹زیارت و عنایت معصومین (ع) روزی دنیا و آخرت شما ان شاءالله 🌹 شروع هفته تون پر از بهترینها
❤️ 💖 💝 در مسیر عاشقی‌ هر لحظه‌ دل‌ دل میکنیم درمیان موج دریا فکر ساحل ‌میکنیم ای‌ امید روز های بی‌کسی رخصت ‌دهی ما میان‌خیمه عشق‌ تو منزل میکنیم 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹
☝️ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 23 اسفند ماه 1399 🌞اذان صبح: 04:54 ☀️طلوع آفتاب: 06:18 🌝اذان ظهر: 12:14 🌑غروب آفتاب: 18:10 🌖اذان مغرب: 18:28 🌓نیمه شب شرعی: 23:32
─═इई 🍃❤🍃ईइ═─ 👈 🌸 امیر المؤمنین امام علی علیه‌السلام، بیمار بودند که گروهی از مردم، به دیدار ایشان رفتند. از امام علی پرسیدند: ❓ «ای امیرالمؤمنین! چگونه‌ای؟» 🌸 امام علی علیه‌السلام فرمودند: «صبح کردم در حالی که به شَر، دچار شده‌ام». ❓با تعجب گفتند: «سبحان اللّه! کسی چون شما، چنین می‌گوید؟» 🌸 امام علی علیه السلام فرمودند: «خداوند متعال -در آیه ۳۵ سوره الانبیاء- فرموده است: {وَ نَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً وَ إِلَیْنَا تُرْجَعُونَ} {و شما را با بدی‌ها و خوبی‌ها آزمایش می‌کنیم؛ و سرانجام به سوی ما بازگردانده می‌شوید} 🔹 همانا منظور از خیر، تندرستی و توانگری؛ و مراد از شَر، بیماری و نداری است؛ جهت آزمایش و امتحانِ آدمیان». 📚 الدعوات، صفحه ۱۶۸ 📚 بحارالانوار، جلد ۷۸، صفحه ۲۰۸، روایت۲۵ 🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ─═इई 🍃❤🍃ईइ═
⚜﷽⚜ ❣ذكر روز شنبه 🥀يا رَبَّ العالَمين 🌸اي پروردگار جهانيان هرڪس روزشنبه این نماز را بخواند خدا او را در درجه پیغمبران صالحین وشهدا قرار دهد [۴رڪعت ودر هر رڪعت حمد، توحید، آیة‌الکرسے] 📚مفاتیح الجنان
♥️✨پیامبراڪرم(ص) فرمودند: 💠•☜اى على تو را سفارش مى کنم 💠•☜به خوردن عدس، زیرا مبارک و 💠•☜پاک است، قلب را رقیق و اشک 💠•☜را زیاد مى ڪند و هفتاد پیامبر 💠•☜پیوسته از آن استفاده مى کردند 📚وسایل الشیعه ج25 ┄┅═✼💟✼═┅┄
اشتباهاتم رادوست دارم ... آنهاحباب شیشه ای غرورم را؛ می شکنند. هر زمان بـه اشتباهاتم پی بردم بزرگترشده ام. اشتباهاتم را دوست دارم؛ آنهاگرانترین تجربه هایم هستند؛ چرا که برایشان هـزینه گزافی؛ پرداخته ام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞آخرین شنبه ی سال 99💞 روزی پر از آرامش 😇 سلامتی موفقیت ثروت انرژی مثبت و خبرای خوش براتون آرزو میکنم🤲 شروع هفته تون پُر برکت شروع هفته تون زیبـا 🌸🍃
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘ 🍒 داستانی آموزنده با نام 👈 🍒 👈 قسمت سوم می بینی پسر نامردت چه بلایی سرم میاره و چند غاز پول رو چه جوری از دستم می گیره و اونوقت میری از بقالی به حساب من جنس میاری. پسر کفتر باز و شیره ای ت رو هوار کردی سر من و عین خیالت نیست! آخ از خدا بی خبر تو چرا اینطوری هستی؟!» و مادربزرگ که زن بددهن و بدعنقی بود و من همیشه از خال گوشتی بزرگی که بالای لبش داشت می ترسیدم، جواب می داد: « به من چه مربوطه؟ خیلی هم  در حقتون لطف کردم که گذاشتم تو خونه من زندگی کنید وگرنه که حالا آواره کوچه و خیابون بودید! خرج شکم تو بچه ت به من چه ربطی داره زنیکه؟! اون شوهر گردن کلفتت از شب تا صبح وافور دستش باشه، صبح تا ظهر بخوابه و بعد بره پی کفتر بازی ش، اون وقت من این دو، سه تومنی که اون بدبخت خدا بیامرز یه عمر بابتش کار کرد رو خرج شما بکنم؟ مگه خودم بدبختی ندارم؟!» مادربزرگ هیچ وقت دلش نیامد برای ما پولی خرج کند و پدر هم که خوب می دانست اگر کمی سربه سرش بگذارد از خانه بیرونمان خواهد کرد به او چیزی نمی گفت و خرج موادش را به زور کتک از مادر می گرفت. از وقتی که خودم را شناختم از آن زندگی متنفر بودم و همیشه در رویاهای کودکانه ام پدر را مردی قوی و مادر را مهربان به تصویر می کشیدم. پدر رویاهایم از سرکار که بر می گشت برایم خوراکی و غذاهای خوب خریده بود. لباس و کفش و اسباب بازی نو خریده بود اما در واقعیت حسرت داشتن یک عروسک به دلم مانده بود. خوب به خاطر دارم که یک روز در خیابان یکی از دوستان همکلاسی ام را دیدم. آن موقع تازه اول ابتدایی بودیم. دوستم خرس پشمالوی سفید رنگی در دست داشت. از پدر خواستم که یکی از آن خرس ها را برایم بخرد اما چنان کتکی خوردم که به غلط کردن افتادم. حسرت داشتن یک خرس پشمالوی سفید برای همیشه در دلم ماند. سنی نداشتم اما هر شب از خدا می خواستم مرا بکشد تا از دست خانواده ام خلاص شوم. هیچ کدامشان مرا دوست نداشتند. فقط وسیله ای بودم که وقتی دلشان از همه  جا پر می شد، عقده هایشان را سر من خالی می کردند و آنقدر کتکم می زدند تا آرام شوند. همیشه خدا بدنم کبود بود و دست  و پایم درد می کرد. آن روز هم وقتی از مدرسه باز می گشتم صدای جنگ و دعوای همیشگی پدر و مادرم را شنیدم. خودم را برای کتک خوردن آماده کردم. پدر خوشحال و خندان از اینکه  برای چند روز نشئگی پول به دست آورده از خانه بیرون  رفت و من ساکت و بی سر و صدا همچون موشی ضعیف که هر آن انتظار کشیده شدن چنگال های قوی پنجه گربه را بر بدنش دارد، وارد حیاط شدم. مادربزرگ مثل همیشه روی ایوان نشسته بود و زیر لب غر می زد. صدای ناله های مادر را از اتاق می شنیدم که می گفت: «خدا پدر و مادرم رو لعنت کنه. آقام واسه اینکه یه نون خور از سفره ش کم کنه هر کی از راه رسید دختراشو شوهر داد. قسمت من بیچاره هم تحفه شما شد. خدا ازتون نگذره . شما که می دونستید پسرتون معتاد و لاابالی و بی مسئولیته، برای چی از در خونه مردم رفتید تو؟ خدا از سر تقصیراتتون نگذره. خدا عذابتون رو هم تو این دنیا و هم تو اون دنیا زیاد کنه که منو به خاک سیاه نشوندید. 👈 ادامه دارد⬅️⬅️⬅️ 🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃 💥برای دیدن بهترین پستها وداستانها به ما 👇
✍پیامبر اسلام(ص) فرمودند: 🔸هر کس برای نیاز بیماری بکوشد چه آن را برآورده سازد، چه نسازد، مانند روزی که از مادرش‌ زاده شده، از گناهانش پاک می‌شود.🔸 📚من لایحضره‌الفقیه جلد ۴ ➖〰➖〰➖〰➖〰 🌹 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: هيچ گاه مالى بر اثر صدقه دادن كم نشده است. پس عطا كنيد و نترسيد. 📚بحار الأنوار : 96 / 131 / 62. 🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌹وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸کلیپ کوتاه ☝️ 🌸 🌸موضوع :مکان نماز خواندن 🌸مدت ۴دقیقه و ۳۶ ثانیه منتشر کنید تا در ثوابش شریک شوید🌹
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۵﴾ ✨پس بدان كه با دشوارى آسانى است (۵) ✨إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۶﴾ ✨آرى با دشوارى آسانى است (۶) 📚 سوره مبارکه انشراح ✍آیات ۵ و۶
خوشبختی یه پروانه است که اگه دنبالش کنی همیشه از دستت فرار میکنه ولی اگه آروم بشینی، ممکنه بیاد روت بشینه ...
شب سردی بود ... زن بيرون ميوه‌فروشى زُل زده بود به مردمى كه ميوه میخريدند. شاگرد ميوه‌فروش ، تُند تُند پاكت‌هاى ميوه را داخل ماشين مشترى‌ها میگذاشت و انعام میگرفت. زن با خودش فكر میكرد چه میشد او هم میتوانست ميوه بخرد و ببرد خانه... رفت نزديك‌تر... چشمش افتاد به جعبه چوبى بيرون مغازه كه ميوه‌هاى خراب و گنديده داخلش بود. با خودش گفت : «چه خوبه سالم‌ترهاشو ببرم خونه» می توانست قسمت‌هاى خراب ميوه‌ها را جدا كند و بقيه را به بچه‌هايش بدهد... هم اسراف نمیشد و هم بچه‌هايش شاد میشدند. برق خوشحالى در چشمانش دويد... ديگر سردش نبود! زن رفت جلو ، نشست پاى جعبه ميوه. تا دستش را برد داخل جعبه ، شاگرد ميوه‌فروش گفت : « دست نزن ننه ! بلند شو و برو دنبال كارت ! » زن زود بلند شد ، خجالت كشيد. چند تا از مشترى‌ها نگاهش كردند. صورتش را قرص گرفت... دوباره سردش شدو... راهش را كشيد و رفت ... چند قدم بيشتر دور نشده بود كه خانمى صدايش زد : «مادرجان ، مادرجان ! » زن ايستاد ، برگشت و به آن زن نگاه كرد زن لبخندى زد و به او گفت : « اينارو براى شما گرفتم . » سه تا پلاستيك دستش بود ، پُر از ميوه ؛ موز ، پرتقال و انار ... زن گفت : دستت درد نكنه ، اما من مستحق نيستم . زن گفت : « اما من مستحقم مادر ... من مستحق داشتن شعور انسان بودن و به هم‌نوع توجه كردن و دوست داشتن همه انسان‌ها و احترام گذاشتن به همه آنها بى‌هيچ توقعى اگه اينارو نگيرى ، دلمو شكستى . جون بچه‌هات بگير » زن منتظر جواب زن نماند ، ميوه‌ها را داد دست زن و سريع دور شد... زن هنوز ايستاده بود و رفتن زن را نگاه میكرد قطره اشكى كه در چشمش جمع شده بود ،غلتيد روى صورتش دوباره گرمش شده بود ... با صدايى لرزان گفت : « پيرشى !... خير ببينى...» هيچ ورزشى براى قلب ، بهتر از خم شدن و گرفتن دست افتادگان نیست ❤️ پیشاپیش یلدای مهربانی که نماد خانواده دوستی و عشق ورزیدن به هم نوع است را شادباش میگوییم 🌹 امسال در هنگام سهم را نکنیم ❣ @tafakornab @shamimrezvan
آدم‌ها یا تلاش می‌کنند یا بهانه می‌آورند! موفقیت به دنبال تو نمی‌آید، این تو هستی که باید به دنبالش بروی؛ پس برو و به‌دستش بیاور!
✅✅✅ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩ ﻣﻮﻣﻨﯽ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﺧﺮ ﺍﺯ ﺩﻫﯽ ﺑﻪ ﺩﻫﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﺮﻓﺖ . ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺭﺍﻩﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﮐﻪ ﺷﺮﺍﺏ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻭ ﻣﺴﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻣﯿﺒﻨﺪﻧﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺟﺎﻣﯽ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﺮﺍﺏ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺗﻌﺎﺭﻑ ﻣﯿﮑﻨﺪ . ﻣﺮﺩ ﺍﺳﺘﻐﻔﺮﺍﻟﻠﻪ ﮔﻮﯾﺎﻥ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺯﺩ ﻭ ﻭﻟﯽ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ . ﺑﻼﺧﺮﻩﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺷﺮﺍﺏ ﺗﻌﺎﺭﻓﯽ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺭﺩ ﮐﺸﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ . ﻣﺮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﻆ ﺟﺎﻥ ﺭﺍﺿﯽ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﮐﺮﺍﻩ ﺟﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺗﻮ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺣﻔﻆ ﺟﺎﻧﻢ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﺍﺏ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ. ﭼﻮﻥ ﺟﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻟﺐ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﮐﺮﺩ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺧﺮﺵ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺗﮑﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺳﺮﺧﻮﺩﮐﺮﺩ ﻭ ﺳﺮ ﺧﺮ ﺑﻪ ﺟﺎﻡ ﺷﺮﺍﺏ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺷﺮﺍﺏ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺪ . ﻣﺮﺩ ﻧﯿﺰ ﺑﺎ ﺩﻟﺨﻮﺭﯼ ﮔﻔﺖ : ﭘﺲ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﯼ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺷﺮﺍﺑﯽ ﺣﻼﻝ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ ﺍﯾﻦ ﺳﺮ ﺧﺮ نگذاشت.🐴💥🍷 " سر خر" كه ميگن حكايتش اين است 😂😂😂😂 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
روزی گروهی از غاری تاریک عبور می کردند. هیچ چیز معلوم نبود کمی جلوتر زیر پاهایشان سنگهای مختلفی احساس می کردند. در این لحظه بزرگشان گفت «اینها سنگ حسرت هستند». هر که بر دارد حسرت می خورد و هر کس برندارد باز حسرت خواهد خورد. برخی با خود گفتند:چه کاری است؟ برداریم و بر نداریم هر دو یک نتیجه می ده پس چرا بار خود را سنگین کنیم؟ برخی هم گفتند:ضرر که ندارد مقداری برای سوغات بر می داریم. وقتی از غار بیرون آمدند فهمیدند که غار پر بوده از سنگ های قیمتی... آنها که برنداشته بودند سراسر حسرت خوردند و بقیه هم حسرت خوردند که چرا بیشتر برنداشته اند. زندگی، مثل راه رفتن در چنین غاری است اگر بهره نگیریم حسرت می خوریم واگر برداریم باز هم حسرت چرا کم برداشتیم پس کوشش کنیم هر چه بیشتر از آن بهره بگیریم. 🍃 ✔🍃 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌹 حضرت یعقوب ( ع ) پس از سال ها فراق حضرت یوسف ( ع ) به دیدار پسرش رفت. 💐 حضرت یوسف ( ع ) به استقبال پدر از مصر بیرون آمد ، اما برای استقبال پدرش از اسب پیاده نشد. 🌿 پس از پایان مراسم دیدار ، جبرئیل از حضرت یوسف ( ع ) خواست که دستش را باز کند. ☀️ نوری از میان انگشتانش به آسمان رفت. حضرت یوسف ( ع ) پرسید این چه بود ؟ ☘️ جبرئیل گفت این نور نبوت بود که از نسل تو به خاطر کیفر پیاده نشدن برای پدرت خارج گردید و دیگر از نسل تو پیغمبر نخواهد بود. 📚بحارالانوار پدرهایمان رابدانیم❤️
🔴 خواص ♻امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: لباس پنبه‌ای() بپوشید، زیرا لباس نخی، لباس پیامبر(ص) بوده و نیز لباسی است که ما از آن استفاده می‌کنیم. 📚منبع:کافی، ج 6، ص 446 👕 ویژگی‌های پنبه👇 ۱. ضد افسردگی ۲. از بین برنده عرق و بوی بد بدن ۳. آرام بخش و کنترل کننده رعشه ۴. چاق کننده ۵. پیشگیری و درمان عفونت زنان ۶. پیشگیری و درمان کیست ها بویژه رحم ۷. کمک در درمان انزال زودرس ۸. کمک در درمان نازایی ۹. پیشگیری و درمان ورم بیضه ۱۰. ترمیم کننده زخم‎ها ۱۱. پیشگیری و درمان لک و پیس ۱۲. پیشگیری و کمک درمان زگیل ۱۳. ضد حساسیت و آلرژی ۱۴. بهترین پانسمان سوختیگها و زخمها ۱۵. رفع کننده تنگی نفس ۱۶. رافع خستگی
✨﷽✨ ✨ ۱۰ کاری که تاثیر منفی بر روی روابطمان با دیگران می‌گذارد: ۱. فقط به فکر خودمان هستیم. ۲. بر زیبایی ظاهری تمرکز می‌کنیم و باطن را نمی‌بینیم. ۳. دائم در حال رقابت با دوستان‌مان هستیم. ۴. دوستان‌مان را دشمن خود می‌دانیم. ۵. همیشه نگرانیم که برای دیگران اهمیتی نداشته باشیم. ۶. رئیس بازی در می‌آوریم. ۷. صادق نیستیم. ۸. مبادی آداب نیستیم. ۹. قابل اعتماد نیستیم، ولی به دیگران وابسته‌ایم. ۱۰. همیشه نیمه‌ی خالی لیوان را می‌بینیم‌.