eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
12.5هزار دنبال‌کننده
24هزار عکس
16.8هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
: ،،پس ازنمازظهرجمعه 🌺دورکعت نماز گذارد و درهر رکعت بعد از حمد ۷ توحید بخواند 🌺 ،100مرتبه 🍃اللهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم🍃 این ذکر بهترین داروی ،معنوی است 📚 مفاتیح الجنان أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ منتظرند ناقوس آمدنت به صدا درآید تا پخش شود نوای ظهورت درون دلها... مهدی جان بیا و صدای آمدنت را به گوش ما برسان! 🌻اللهم عجل لولیک الفرج🌻
🌼 به روز سیزده امسال باید گره زد سبزه ی چشم انتظاری را فقط و فقط، بر جامه سبز تو آقا تا بیایی و سبز شود روزگار زردمان، و شکوفه باران شود بهارمان تا نیایی گره از کار بشر وا نشود.. درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 🌼
سیزده بدر واقعی ما این است که از خودمان بیرون بیاییم ازخانه‌های تنگ و تاریک افکار خرافی خودمان به صحرای دانش و بینش خارج شویم... 👤استاد مطهری 💚☘
💢فواید مصرف متعادل زعفران 🔺ضدافسردگی قوی 🔺مسکن طبیعی 🔺تنظیم اشتها 🔺ضد آسم 🔺ضدسرفه 🔺ضدکلسترول 🔺ضد بی‌خوابی 🔺پیشگیری از آلزایمر
288.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃 دوست خوبم سلام 🌸🍃 نمی‌دانم آرزویت چیست؟ اما من برای رسیدن به آرزویت دستانم رو به آسمان است و سبزه دلم را به نیت تو و آرزوهایت گره زدم به نیت شادى و آرزوهای خوب و عاقبت بخیری براى همه   امیدوارم روزها ؛ هفته ها ؛ سال هاى سال در كنار هم شاد و سلامت باشید.. 🌸🍃 تقدیم به شما خوبان 🌸🍃 سیزده  بدر مبارك
! فردا فرا می رسد ملیکا هوس طبیعت کرده است و می خواهد به دشت و صحرا برود . او با همان کنیز مورد اطمینان از قصر خارج می شود . چند سواره نظام آمداه حرکت هستند . آنها حرکت می کنند ،ملیکا راه میان بری را انتخاب می کند تا بتواند زودتر به سپاه برسند ،آنها با سرعت می روند . نزدیک غروب می شود ،سپاه روم در آنجا اطراق کرده است. ملیکا می خواهد سپاه روم را ببیند و سربازان را تشویق کند . او ابتدا به خیمه رومیان می رود . آنها مشغول آشپزی هستند و حواسشان نیست وباور نمی کنند که دختر قیصر روم به این بیابان آمده باشد . ملیکا داخل خیمه ایی می شود و سریع لباسی را که همراه دارد به تن می کند . دیگر هیچ کس نمی تواند او را شناسایی کند . او شبیه کنیزان شده است . او از خیمه بیرون می آید ، یکی از کنیزان صدایش می زند که در آشپزی به او کمک کند . هوا دیگر تاریک شده است . چند سربازی که همراه ملیکا بودند خیال می کنند که ملیکا امشب می خواهد در اینجا بماند . صبح سپاه حرکت می کند ،آن سرباز ها هر چه منتظر می شوند از ملیکا خبری نمی شود ، نمی دانند چه کنند . به هرکس می گویند دختر قیصر روم کجا رفت همه به آنها می خنندن و می گویند : ( شما دیوانه شده اید ؟ دختر قیصر روم در این بیابان چه می کند ؟) سپاه پیش میرود و ملیکا با هر قدم به محبوب خود نزدیک و نزدیک تر می شود .
* بشر انصاری خادم امام هادی علیه السلام (سامرا) بشر _شما اینجا چیکار میکنید ؟چرا در اینجا خوابیده اید ؟ _ما نیمه شب به اینجا رسیده ایم. چاره ایی نداشتیم باید در اینجا می ماندیم. -من خیلی دوست داشتم شما را به خانه می بردم ،اما... _خیلی ممنون مسافر تعجب می کند، بشر که خیلی مهمان نواز بود، چرا می خواهد او را اینجا رها کند و برود ؟ حتما برای او کار مهمی پیش امده که اینقدر عجله دارد خوب است از خودش سوال کند. _مثل اینکه شما می خواهید به مسافرت بروید ؟ _آری من به بغداد می روم _برای چه؟ _امام هادی علیه السلام به من ماموریتی داده است که باید آن را انجام بدهم . _آن ماموریت چیست؟ _من دیشب خواب بودم که صدای در خانه به گوشم رسید. وقتی در را باز کردم دیدم فرستاده ایی از طرف امام هادی علیه السلام است. او به من گفت که همین الان امام می خواهد تورا ببیند. _امام با تو چه کاری داشت ؟ _سریع به سوی خانه امام حرکت کردم. شکر خدا که کسی در آن تاریکی مرا ندید. وقتی نزد امام رفتم سلام کردم و نشستم. امام به من گفت :( شما همیشه مورد اطمینان ما بوده اید,. امشب می خواهم به تو ماموریتی بدهم تا همواره مایه افتخار تو باشد. ) _بعد از آن چه شد ؟ _امام نامه ایی را با کیسه ایی به من داد و به من گفت در این کیسه 220 سکه طلاست و به من دستور داد تا به بغداد بروم. او نشانه های کنیزی را به من داد و من باید آن کنیز را خریداری کنم. مسافر با شنیدن این خبر به فکر فرو میرود. امام و خریدن کنیز ؟ در این کار چه افتخاری وجود دارد؟ چرا امام به بشر گفت که این ماموریت برای تو افتخاری همیشگی خوهد داشت؟ _به چه فکر میکنی ؟ مگر نمی دانی امام هادی علیه السلام می خواهد برای پسرش همسر مناسبی انتخاب کند؟ _یعنی امام حسن عسکری تا به حال ازدواج نکرده است ؟! _نه مگر هر دختری لیاقت دارد همسر آن حضرت بشود؟ _یعنی این کنیزی که شما به خریدنش می روید قرار است همسر امام حسن عسکری بشود ؟ _آری درست است او امروز کنیز است ، اما در واقع ملکه هستی خواهد شد . براستی که این ماموریت مایه افتخار است .. 💞❣💞❣💞❣ ! فاصله سامرا تا بغداد حدود 120 کیلوتر است و آن ها می توانند این مسافت را با اسب دو روزه طی کنند. شب را میان راه اتراق کرده و صبح زود حرکت میکنند. در مسیر راه بشر رو به مسافر میکند و می گوید : _فکر میکنم این کنیزی که ما به دنبال او هستیم اهل روم باشد _چطور مگه؟ آخر امام هادی نامه ایی به من داد تا به آن کنیز بدهم این نامه به خط رومی نوشته شده _عجیب! آن ها باید قبل غروب افتاب به بغداد برسند وگرنه دروازه های شهر بسته خواهد شد. موقع غروب افتاب می رسند. چه شهر بزرگی! بشر دوستان زیادی در بغداد دارد به خانه یکی از انها می روند. صبح زود از خواب بیدار می شوند . مسافر _ بلند شو! مگر یادت رفته که باید ماموریت خود را انجام بدهی؟ _هنوز وقتش نشده. امروز سه شنبه است ما باید تا روز جمعه صبر کنیم. _چرا روز جمعه ؟ _امام هادی علیه السلام همه جزئیات را به من گفته است. روز جمعه کشتی کنیزان از رود دجله به بغداد می رسد عجله نکن. اکنون ملیکا در راه بغداد است. خوشا به حال او همه زنان دنیا باید حسرت او را بخورند. درست است که الان اسیر است اما به زودی همه فرشتگان اسیر نگاه او خواهند شد. باید صبر کنند تا روز جمعه فرا برسد...
رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي ✨مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ✨أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ✨تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ ﴿۱۰۱﴾ ✨پروردگارا تو به من دولت دادى ✨و از تعبير خوابها به من آموختى ✨اى پديدآورنده آسمانها و زمين ✨تنها تو در دنيا و آخرت مولاى منى ✨مرا مسلمان بميران و مرا به ✨شايستگان ملحق فرما (۱۰۱) 📚سوره مبارکه یوسف ✍آیه ۱۰۱
🔰 جزئیات وضو 💬 آیا این جزئیات را در باب وضو می‌دانستید؟! 🔹 مثلا: 1⃣ کسی که نمی‌داند وضو گرفته یا نه باید وضو بگیرد. 2⃣ کسی که نمی‌داند وضویش باطل شده یا نه، لازم نیست دوباره وضو بگیرد. 3⃣ اگر انسان در بین نماز شک کند وضو گرفته یا نه، نمازش باطل است. 4⃣ اگر پس از خواندن نماز شک کند با وضو بوده یا نه، نماز خوانده شده صحیح است ولی برای نمازهای بعدی باید وضو بگیرد. توضیح المسائل امام خمینی م 301 تا 304 لطفا حداقل به یک نفر بفرستین👇
‍ ‍ ﷽ ❄️حدیـــ📜ـــث مهـــ📿ـــدوے❄️ ≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡ 💠مُعلّى پسر خُنَیس گوید: در روز نوروز، بر امام صادق(ع) وارد شدم. 💭فرمود: «آیا این روز را مى شناسى؟». 🔸گفتم: قربانت گردم! این روز را فارسیانْ گرامى مى دارند و به یکدیگر هدیه مى دهند. 💭فرمود: «سوگند به خانه کعبه که این، رمزى دیرینه دارد و برایت روشن مى سازم تا آگاه گردى». 🔸گفتم: سرورم !آموختن این امر از شما برایم بهتر از آن است که مردگان زنده شوند و دشمنانم بمیرند.  💭آن گاه فرمود: «اى معلّى! ✅ روز نوروز، همان روز است که خداوند از بندگان پیمان گرفت او را بپرستند و به او شرک نورزند، به پیامبران و حجت هایش بگروند و به امامان ایمان آورند. ✅ این همان روز است که خورشید طلوع کرد، بادها وزیدن گرفت و گل هاى زمین روییدند. ✅ این همان روزى است که کشتى نوح(ع) بر ساحل جودى آرامش یافت و همان روزى است که خداوند، گروهى چند هزار نفره را که از ترس مرگ از خانه ها بیرون رفته بودند زنده ساخت، پس از آن که آنان را میرانده بود. ✅ این، روز فرود جبرئیل بر پیامبر اسلام است و روزى است که پیامبر(ص) امام على(ع) بر دوش گرفت تا بت هاى قریش را در مسجد الحرام شکست و در همین روز، ابراهیم، بت ها را شکست. ✅ این همان روزى است که پیامبر به یارانش دستور داد با على(ع) بیعت کنند و در همین روز، على را براى بیعت گرفتن از جنیان فرستاد. ✅ در همین روز، دومین بیعت با امیرالمؤمنین انجام شد. ✅ در همین روز بر نهروانیان پیروز شد و ذوالثدیه (صاحب پستان) را به قتل رساند. ✅در این روز، ما و صاحبان حکومتْ قیام کنند و در همین روز، ما بر پیروز گردد و او را در زباله دان کوفه به دار آویزد. 🔴 ✅ در هر روز نوروزى، ما آرزوى داریم؛ چرا که آن از روزهاى ما و شیعیان ماست. فارسیان، آن را گرامى داشتند و شما آن را ضایع کردید.» 🔴 📚مستدرک ‏الوسائل ج : 6 ص: 353 ════════════ 🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️
🍀سبزه ام را می سپارم دستِ آقای نجف 🍀طالِعم دستِ علی(ع) باشد برایم بهتر است 🍀اِعتقاد هر کسی باشد برایش محترم 🍀سیزده را دوست دارم چون زادروزِ حیدر است 💚الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم💚 🌴(یامهدی عج ادرکنی)🌴 عصر بخیر ونیکی🍵🎂