eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.9هزار عکس
16.2هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
تبعید گناهکار از شهر در میان بنی اسرائیل جوان فاسقی بود که اهل شهر از فسق و فجور او به تنگ آمدند و از دست او به پروردگار خود شکایت کردند . خطاب الهی به موسی رسید که آن جوان را از شهر بیرون کن که به واسطه او ، آتش غضب الهی بر اهل شهر نازل آید . حضرت موسی (ع ) آن جوان را به قریه ای از قرای آن بلد تبعید کرد . خطاب آمد که او را از آن قریه نیز بیرون کن ، موسی (ع ) او را از آن قریه اخراج کرد . آن جوان رفت به مغاره کوهی که در آن نه انسان و نه حیوان و نه زراعتی بود . بعد از مدتی در آن مغاره مریض شد نزد او کسی نبود که از او نگهداری و پرستاری نماید . صورتش را روی خاکها گذارد و عرض کرد : پروردگارا ! اگر مادرم بر بالینم حاضر بود هر آینه بر غربت و ذلت من ترحم و گریه می کرد و اگر پدرم بر بالینم بود بعد از مردن مرا غسل می داد و کفن می کرد و به خاک می سپرد و اگر زن و بچه ام در کنارم بودند ، برایم گریه می کردند و می گفتند : اللهم اءغفر لولدنا الغریب الضعیف العاصی المطرود من بلد الی بلد و من قریة الی مغارة بعد عرض کرد : پروردگارا ! بین من و پدر و مادر و زن و بچه ام جدایی انداختی ، مرا از رحمت خود ناامید نفرما و چنانکه قلبم را از دوری خاندانم سوزاندی ، مرا به خاطر گناهانم به آتش غضب مسوزان . ناگاه خداوند ملکی به صورت پدرش و حوریه ای به صورت مادرش و حوریه ای به شکل همسرش و غلامانی به صورت فرزندانش فرستاد تا در کنارش بنشینند و برای او گریه کنند . جوان گمان کرد که آنها پدر و مادر و زن و فرزندانش می باشند و با دلی خوش و نهادی امیدوار چشم از این جهان فرو بست . آنگاه خطاب به موسی (ع ) رسید که ای موسی ! شخصی از اولیا و دوستان ما در فلان جا از دنیا رفته ، برو او را غسل بده و کفن نما و بر جنازه اش نماز بخوان و دفنش کن . موسی (ع ) به آن مکان آمد ، دید همان جوانی است که او را از شهر و قریه اخراج کرده بود ، در این هنگام از جانب خدا خطاب آمد ای موسی من به ناله های جانسوز او و به دور افتادنش از خاندانش ترحم کردم و به خاطر اظهار ذلت و خواریش حورالعین هایی به صورت خاندانش فرستادم تا بر او گریه و ترحم کنند . ای موسی ! وقتی که غریبی از دنیا می رود ، ملائکه آسمانها بر غربت او گریه می کنند ، پس چگونه من بر غربت او ترحم نکنم و حال آن که من ارحم الراحمین هستم . @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
سلیمان و مورچه در یکی از مسافرت های سلیمان(ع) که جن و انس و پرندگان او را همراهی می کردند، عبورشان به سرزمین مورچگان (سرزمینی در نزدیکی طائف و به قول بعضی در نزدیکی شام) افتاد. یکی از مورچه ها با تعجیل سایر مورچگان را آگاه ساخت و به ایشان گفت به خانه هایتان پناه ببرید و از مسیر سلیمان و یارانش دور شوید تا آنها شما را زیر پاهایشان لگدکوب نکنند. باد، صدای آن مورچه را به گوش سلیمان رسانید و سلیمان دستور داد تا او را به حضورش بیاورند. سپس به او گفت مگر نمی دانی که من پیامبر خدا هستم و از جانب انبیاء ستمی به دیگران نمی رسد؟ مورچه پاسخ داد چرا میدانم. سلیمان گفت: پس چرا مورچگان را از ما ترسانیدی؟ مورچه پاسخ داد منظور من این بود که آنها عظمت و شوکت ترا مشاهده نکنند تا خود را در مقابل تو حقیر پندارند و ناسپاسی به درگاه خداوند آغاز نمایند. سخنان مورچه در نظر سلیمان معقول آمد. سپس مورچه سلیمان را خطاب داد و گفت: آیا می دانی چرا خداوند از میان تمام قدرت ها باد را برای حرکت دادن تخت تو انتخاب نمود؟ سلیمان جواب داد نمی دانم. مورچه گفت: برای اینکه بدانی تمام این قدرت و شوکت و مقام تو بر باد است و تو مغرور و متکبر نگردی. آنگاه سلیمان تبسم کرد و فرمود:"پروردگارا مرا توفیق شکر نعمت خود را که به من و پدرم عطا فرمودی، عنایت فرما..." 📙داستان بر گرفته از آیات ۱۸ و ۱۹ سوره نمل @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
آدمی برای تحقق آمال و آرزوهایش به هر وسیله ای كه متصور باشد توسل می جوید . وقتی كه از همه طریق مأیوس شد و آخرین مرجع امیدش هم نتوانست كاری انجام دهد به ضرب المثل بالا تمثیل جسته می گویند : این تفنگ حسن موسی هم نزد یعنی آخرین تیر تیركش هم به هدف اصابت نكرده است . آورده اند كه ... قبل از آنكه تفنگهای ته پرفشنگی اختراع شود تفنگهای سر پر دو شاخه دار معمول بوده كه باروت و گلوله با ساچمه را از سر لوله تفنگ به داخل آن می ریخته اند و با سمبه آنها را می فشردند . سپس چند تكه پارچه كهنه یا نیمه فشرده را به وسیله سمبه در آن می طباندند ، به حدی كه باروت به حمل چاشنی تفنگ كه پستانك نامیده می شد ، برسد آن گاه دو شاخه تفنگ را كه در انتهای لوله نصب بود ، بر روی زمین می گذاشتند و پس از نشانه گیری ماشه را می كشیدند ، دنگ را بر روی چاشنی كه بوسیله سوراخ باریكی به باروت مربوط بود می چكاندند تا پس از احتراق باروت گلوله به سمت هدف روانه شود . این تفنگهای سر پر در ایران ساخته می شد و صنعتگران و تفنگ سازان در ساختن آن كمال دقت را بكار می بردند تا موقع نشانه گیری به تیراندازان كله نكند و گلوله به هدف اصابت نماید . بهترین تفنگسازان اخیر ایران سه نفر بودند به اسامی حاج مصطفی و حسن و موسی ، حسن و موسی با یكدیگر شریك بودند و هر كدام در قسمتی از كارهای تفنگسازان تخصص داشتند ، لذا تفنگهای ساخت آنها بهتر و دقیقتر از تفنگهای حاج مصطفی و سایرین بوده است . تفنگ ساخت حسن و موسی كه اختصاراً‌ تفنگ حسن موسی گفته می شد در هدف گیری مشهور بود كه كمتر به خطا می رفت ، از آنجایی كه تفنگ حسن موسی مورد كمال اطمینان بود و شكارچیان با در دست داشتن این نوع تفنگ به موفقیت شان كاملاً امیدوار بودند ، لذا چنانچه احیاناً تفنگ حسن موسی هم در نشانه زنی به خطا می رفت موجب یاس و نومیدی تیرانداز و شكارچی می شد و دیگر دست و دلش به كار نمی رفت و در پاسخ سؤال كنندگان می گفت : تفنگ حسن موسی هم نزد و معنی استعاره ای آن كنایه ازاین است كه همه چیز تمام شد و در انجام مقصود راه چاره و علاج دیگری متصور نیست. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هنوز کفش‌هایم را پیدا نکرده‌ام تقلید کورکورانه از دیگران موجب رسوایی انسان می‌شود. در نکوهش تقلید کورکورانه و اطاعت بی‌چون و چرا از دیگران و آن‌گاه که کسی به تقلید از دیگری بخواهد کاری انجام دهد و نتواند رسوا شود، به کار می‌رود. خواجه‌ای، خوش خدمتی غلام خود را پیش جمعی می‌ستود و می‌گفت: آن‌چنان این غلام وظیفه‌شناس است که وقتی او را به جایی می‌فرستم، چون در راه به چیزی توجه ندارد، لحظه بازگشتنش را هم می‌توانم پیش‌بینی کنم. حاضران درخواست کردند که این امر شگفت را به آنان نشان دهد. خواجه، غلام را مأمور کرد تا پیامی را به مکانی برساند. چون غلام رفت، خواجه به تخمین می‌گفت: اکنون به فلان کوی رسید، از فلان برزن عبور کرد، به چنین بازاری وارد شد، از بازار بگذاشت، پیغام رساند و بازگشت و در راه است و اینک پشت در ایستاده است. آن‌گاه خواجه غلام را صدا زد و غلام وارد شد. در آن جمع خواجه‌ای دیگر حضور داشت. شب ماجرای آن غلام را با غلام سیاه خود قصه کرد و او را سرزنش فرمود. غلام گفت: در جایی شما نیز چنین بگویید تا بدانید من از آن غلام کم نیایم. خواجه با اعتماد به گفته غلام، روز دیگر در مجلس همان ادعا را مطرح کرد و برای اثبات ادعای خود، غلام را به جایی دور فرستاد و پیوسته به حضار، مسافت پیموده غلام را تعیین کرد و پس از ساعتی گفت:‌ اینک غلام حاضر است. آن‌گاه غلام را خواند و غلام بر در بود. خواجه با نهایت خرسندی پرسید: فرمان را انجام دادی؟ گفت‌: آقا! هنوز کفش‌هایم را پیدا نکرده‌ام. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
قومی که عمر جاوید خواستند (مرگ)✨ 💠در روزگاران گذشته، قومی نزد پیامبر خود آمدند و گفتند: از خداوند بخواه مرگ را از میان ما بردارد. آن پیامبر دعا کرد و خداوند استجابت فرمود و مرگ را از میان آنان برداشت. با گذشت ایام، به تدریج جمعیت آنها زیاد شد، به طوری که ظرفیت خانه ها گنجایش افراد را نداشت. کم کم کار به جایی رسید که سرپرست یک خانواده صبح زود از خانه بیرون می رفت تا برای پدر و مادر، پدربزرگ و مادربزرگ و دیگر افراد تحت تکلفش، نان و غذا تهیه و به ایشان رسیدگی کند. این مسئله موجب شد که افراد فعال، از کار و کسب و طلب معاش زندگی باز بماندند. ازاین رو، ناچار نزد پیامبر خویش رفتند و از وی خواستند آنها را به وضع سابقشان باز گرداند و مرگ را میان آنان برقرار کند. پیامبر دعا کرد و خداوند دعای او را اجابت فرمود و مرگ و اجل را در میان ایشان برقرار کرد 📚 بحارالانوار، ج 6، ص 116 ✍ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
24.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواص سیاه دانه و درمان هزار درد با سیاه دانه👌 دانه های سحرآمیز و جادویی که در بدن انسان معجزه می کند و کمتر انسانی آن را می شناسد و از خواصش مطلع است ! حتما کلیپ رو ببینید و با خواص جادویی سیاه دانه آشنا شوید و هرگز مصرفش را قطع نکنید ! برای دوستان تان هم ارسال کنید تا با این طلای سیاه آشنا شوند. join us 👌👇👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ ✨ از درخت بیاموزیم برای بعضی ها باید ریشه بود تا امید به زندگی را به آنها بدهیم برای بعضی ها باید تنه بود تا تکیه گاه آنها باشیم برای بعضی ها باید شاخ و برگ بود تا عیب های آنها را بپوشانیم برای بعضی ها باید میوه بود تا طعم زندگی کردن را به آنها بیاموزیم نه زنده ماندن را ‌‌‌‌‌‌‌ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشمی که دریا میشود شبهای جمعه ⚜مهمان زهرا(س)میشود شبهای جمعه ⚜گرچه گنه کارم ولی با دست زهرا ⚜این نامه امضاء میشود شبهای جمعه ⚜هر کسی یار ندارد به خودش مربوط است ⚜یارِ من باش حسین جان ، که گدای تو منم ⚜السلام علیک یا ابا عبدالله 🌙شبتون حسینی💫✨ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 خدایا به دشمنان‌مان خوشی‌های بزرگ عطا کن تا دست بردارند از نابودی دلگرمی‌های کوچکمان 🍃🌸خدایا سلامت عقل را درکنار سلامتی جان‌هایمان محفوظ بدار...! تا از یادمان نرود انسانیت، درستی و گذشت را...! 🍃🌸خدایا هرکه با ما بد کرد و بدی را نشان‌مان داد تو خوبی را نشان‌شان بده و معجزه ی بزرگ محبت را‌...! 🍃🌸خدایا صبری طولانی در دیده و دلهای‌مان قرار ده تا یک عمر از یاد نبریم برای گذشتن از هر طوفانی،باید صبور بود و طاقت‌هایی بسیار به دوش کشید... 🍃🌸 آمین @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❤️یک شب پرازآرامش 🍁یک دل شادوبی غصہ ❤️یک زندگی آروم وعاشقانہ 🍁ویک دعای خیر ازتہ دل ❤️نصیب لحظہ هاتون 🍁تواین شب زیبای بهاری ❤️خونہ دلتون پر از شادی 💫 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽✨الهی به امیدتو 🍃🌺امروز آدینه برای روا شدن 🍃🌸حاجات خیر همه صلوات 🍃🌺دعا کنیم برای هم 🍃🌸برای یه حال خوب 🍃🌺برای دلی آروم 🍃🌸برای گشوده شدن گره ها 🍃🌺 اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🍃🌸 مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🍃🌺 وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ 💚 💝 امید غریبانه تنها کجایی چراغ سر قبر زهرا کجایی 🌹تعجیل درفرج صلوات 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌹وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh