eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.4هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
❌ نگهداری و‌فروش وسائل سگ ❌ _-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- ❓ سوال: 1⃣ آیا نگهداری سگ های خانگی یا زینتی از لحاظ شرعی حرام است؟ 2⃣ فروش لباس سگ و متعلقاتش چه حکمی دارد؟(تجهیزات نگهداری سگ خانگی) ◀️ پاسخ: ⬇️⬇️ 🍃🌸 امام خامنه ای: 1⃣ نگهداری سگ غیر از سگ و شکاری و نگهبان مذموم است و اگر این کار به باشد و باعث آنان گردد و یا باعث و اذیت گردد، حرام است. 2⃣ به طور کلی اینگونه امور اگر باعث ترویج محسوب می شود، جایز نیست. 🍃🌸 آیت الله مکارم: 1⃣ نگهداري سگ اگر به قصد استفاده و عقلايي مثل باشد اشکالي ندارد ولي و و نگهداري سگهاي و امثال آن جايز نيست. 2⃣ اگر فایده این وسایل منحصر در سگهای زینتی و باشد خرید و فروش آن اشکال دارد. 🍃🌸 آیت الله سیستانی: 1⃣ خرید و فروش سگ جایز نیست مگر ولی نگهداری آن اشکال ندارد اگر چه نجس است و نماز خواندن در خانه ای که سگ در آن نگهداری میشود مکروه شمرده شده است. 2⃣ به خودی خود اشکال ندارد. 🍃🌸 آیت الله شبیری زنجانی: 1⃣ نگه داشتن ۰_گله و و اشکال ندارد ولی بر اساس روایات متعدد نگهداری سگ در غیر این موارد، دارد و از جمله صفات زشت محسوب می شود. 2⃣ فی نفسه مانعی ندارد. 🍃🌸 آیت الله وحید: خريد و فروش سگِ غيرِ شكارى كه باطل است و بنابر احتياطِ واجب، حرام است. 1⃣ حرام نیست ولی مکروه است. 2⃣ حرام نیست. 🍃🌸 آیت الله فاضل: 1⃣ سگ است تمام بدن حتی ها و سگ نجس است، نگهداری سگ بدون ضرورت کراهت دارد. البته اگر برای نگهبانی یا برای شکار باشد، با رعایت و نجاست اشکال ندارد. 2⃣ چنانچه بر آن مترتب باشد اشکالی ندارد. _-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- @shamimrezvan ღگشا👆👆
☘ داستان آیت الله شفتی و دعای سگ گرسنه نمی دانم نام آیت الله شفتی را شنیده اید یا خیر؟ اما داستان جالب و آموزنده ای است. یکی ازعلمای ربانی قرن دوازدهم مرحوم سید محمد باقر رشتی معروف به حجه الاسلام شفتی است که از مجتهدین برازنده و پرهیزکار بود، او بسال 1175 ه-ق درجرزه طارم گیلان دیده به جهان گشود و بسال 1260درسن 85سالگی در از دنیا رفت و مرقد شریفش درکنار مسجد سید اصفهان، معروف ومزار علاقمندان است. وی درمورد نتیجه ترحم، و فراز و نشیب زندگی خود، حکایتی شیرین دارد که دراینجا می آوریم: حجه السلام شفتی درایام تحصیل خود در نجف و اصفهان به قدری بود که غالبا لباس او از زیادی وصله به رنگهای مختلف جلوه می کرد، گاهی ازشدت گرسنگی و ضعف غش می کرد، ولی فقر خود را کتمان می نمود و به کسی نمی گفت. روزی درمدرسه علمیه اصفهان، پول نماز وحشتی بین طلاب تقسیم می کردند، وجه مختصری از این ناحیه به اورسید، چون مدتی بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید و به مدرسه بازگشت، درمسیر راه ناگاه درکنار کوچه ای چشمش به سگی افتاد که بچه های او به روی سینه او افتاده وشیر می خوردند، ولی از سگ بیش ازمشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف، قدرت حرکت نداشت. حجه الاسلام به خود خطاب کرده وگفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این برای خوردن جگر از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچه هایش گرسنه اند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلو آن سگ انداخت. خود حجه السلام شفتی نقل می کند: وقتی که پاره های جگر را نزد سگ انداختم گویی اورا طوری یافتم که سربه آسمان بلند کرد و صدائی نمود، من دریافتم که او درحق من دعا می کند. ازاین جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خودم شفت مبلغ دویست تومان برای من فرستاد وپیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و از سود تجارت، از او بگیر و مصرف کن. من به همین سفارش عمل کردم، به قدری وضع مالی من خوب شد که ازسود تجارتی آن پول، مبلغ هنگفتی بدستم آمد و با آن حدود هزاردکان وکاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلمان بنام گروند به طور دربست خریداری نمودم، که اجاره کشاورزی آن هرسال نهصد خروار برنج می شد، دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از در خانه من نان می خوردند، تمام این ثروت و مکنت بر اثر ترحمی بودکه من به آن سگ گرسنه نمودم، و او را برخودم ترجیح دادم. 📙 اقتباس ازکتاب صد و یک حکایت ،ص ١۵٨ ‌‌@tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌱🕊 ⭕️👈حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 🍃 دو نفر از مأمورین حکومت، سواره در زمین زراعی تاختند و مقداری از آن مزرعه را پایمال کردند. زارع بیچاره گفت آخر چرا به این کشت و زرع خرابی می آورید؟ گفتند از کدخدای ده، دست خط داریم. گفت باکی نیست. سپس سگش را رها کرده و به طرف آن دو مأمور اشاره کرد. نیز به آن دو پرید و لباسشان را درید. التماس کردند که بیا سگت را بگیر. گفت دست خط کدخدا را نشانش بدهید می رود. منبع: بزم ایران، صفحه 26 🍃 🌺🍃 بهلول مجموعه حکایات و سخن بزرگان 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌱🕊 ⭕️👈حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 دو نفر از مأمورین حکومت، سواره در زمین زراعی تاختند و مقداری از آن مزرعه را پایمال کردند. زارع بیچاره گفت آخر چرا به این کشت و زرع خرابی می آورید؟ گفتند از کدخدای ده، دست خط داریم. گفت باکی نیست. سپس سگش را رها کرده و به طرف آن دو مأمور اشاره کرد. نیز به آن دو پرید و لباسشان را درید. التماس کردند که بیا سگت را بگیر. گفت دست خط کدخدا را نشانش بدهید می رود. منبع: بزم ایران، صفحه 26 🍃 🌺🍃 بهلول مجموعه حکایات و سخن بزرگان 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌱🕊 ⭕️👈حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 دو نفر از مأمورین حکومت، سواره در زمین زراعی تاختند و مقداری از آن مزرعه را پایمال کردند. زارع بیچاره گفت آخر چرا به این کشت و زرع خرابی می آورید؟ گفتند از کدخدای ده، دست خط داریم. گفت باکی نیست. سپس سگش را رها کرده و به طرف آن دو مأمور اشاره کرد. نیز به آن دو پرید و لباسشان را درید. التماس کردند که بیا سگت را بگیر. گفت دست خط کدخدا را نشانش بدهید می رود. منبع: بزم ایران، صفحه 26 🍃 🌺🍃 بهلول مجموعه حکایات و سخن بزرگان 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان