eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.4هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻سیره‌ی امام سجاد (ع) 💥یکی از اقوام امام سجاد علیه‌السلام نزد حضرتش آمد و شروع به ناسزا گفتن کرد. حضرت در جواب او چیزی نفرمودند. چون آن شخص از مجلس برفت، حضرت به اهل مجلس خود فرمود: «شنیدید آنچه را که این شخص گفت. الآن دوست دارم که با من بیایید و برویم نزد او تا جواب مرا از دشنام او بشنوید.» 💥آنان گفتند: «ما همراه شما می‌آییم و دوست داشتیم که جواب او را می‌دادی.» حضرت حرکت کردند و این آیه‌ی شریفه را می‌خواندند: «آنان که خشم خود را فرونشانند و از بدی مردم درگذرند (نیکوکارند) و خدا دوستدار نکوکاران است.» 💥راوی این قصه گفت: ما از خواندن این آیه فهمیدیم که حضرت به او خوبی خواهد کرد. پس حضرت آمدند تا منزل آن شخص و او را صدا زدند و فرمودند که به او بگویید علی بن الحسین علیه‌السلام است. چون آن شخص شنید که حضرت آمده، گمان کرد حضرت برای جواب‌گویی دشنام آمده است! 💥حضرت تا او دیدند، فرمودند: ای برادر! تو نزدم آمدی و مطالبی ناگوار و بد گفتی، اگر آنچه گفتی از بدی در من است، از خداوند می‌خواهم که مرا بیامرزد و اگر آنچه گفتی در من نیست، خداوند تو را بیامرزد. 💥آن شخص چون چنین شنید، میان دیدگاه حضرت را بوسید و گفت: «آنچه من گفتم در تو نیست و من به این بدی‌ها سزاوارترم.» @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🔮✨✨🔮 ✍ حکایتی بسیار زیبا و خواندنی دست های دعا کننده در یک دهکده کوچک نزدیک نورنبرگ خانواده ای با ۱۸ فرزند زندگی می کردند. برای امرار معاش این خانواده بزرگ، پدر می بایستی ساعتهای طولانی در روز، به هر کار سختی که در آن حوالی پیدا میشد تن می داد. در همان وضعیت اسفباک آلبرشت دورر و برادرش آلبرت (دو تا از ۱۸ فرزند) رویایی را در سر می پروراندند. هر دوشان آرزو می کردند نقاش چیره دستی شوند، اما خیلی خوب می دانستند که پدرشان هرگز نمی تواند آن ها را برای ادامه تحصیل به نورنبرگ بفرستد. یک شب پس از مدت زمان درازی بحث در رختخواب، دو برادر تصمیمی گرفتند. با سکه قرعه انداختند و بازنده می بایست برای کار در معدن به جنوب می رفت و برادر دیگرش را حمایت مالی می کرد تا در آکادمی به فراگیری هنر بپردازد، و پس از آن برادری که تحصیلش تمام شد باید در چهار سال بعد برادرش را از طریق فروختن نقاشی هایش حمایت مالی می کرد تا او هم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهد. آن ها در صبح روز یک شنبه در یک کلیسا سکه انداختند. آلبرشت دورر برنده شد و به نورنبرگ رفت و آلبرت به معدن های خطرناک جنوب رفت و برای چهار سال به طور شبانه روزی کار کرد تا برادرش را که در آکادمی تحصیل می کرد و جزء بهترین هنرجویان بود حمایت کند. نقاشی های آلبرشت حتی بهتر از اکثر استادانش بود. در زمان فارغ التحصیلی او درآمد زیادی از نقاشی های حرفه ای خودش به دست آورده بود. وقتی هنرمند جوان به دهکده اش برگشت، خانواده دورر برای موفقیت های آلبرشت و برگشت او به کانون خانواده پس از چهار سال یک ضیافت شام برپا کردند. بعد از صرف شام آلبرشت ایستاد و یک نوشیدنی به برادر دوست داشتنی اش برای قدردانی از سال هایی که او را حمایت مالی کرده بود تا آرزویش برآورده شود، تعارف کرد و چنین گفت: آلبرت، برادر بزرگوارم! حالا نوبت توست، تو حالا می توانی به نورنبرگ بروی و آرزویت را تحقق بخشی و من از تو حمایت می کنم. تمام سرها به انتهای میز که آلبرت نشسته بود برگشت. اشک از چشمان او سرازیر شد. سرش را پایین انداخت و به آرامی گفت: نه! از جا برخاست و در حالی که اشک هایش را پاک می کرد به انتهای میز و به چهره هایی که دوستشان داشت، خیره شد و به آرامی گفت: نه برادر، من نمی توانم به نورنبرگ بروم، دیگر خیلی دیر شده، ‌ببین چهار سال کار در معدن چه بر سر دستانم آورده، استخوان انگشتانم چندین بار شکسته و در دست راستم درد شدیدی را حس می کنم، به طوری که حتی نمی توانم یک لیوان را در دستم نگه دارم. من نمی توانم با مداد یا قلم مو کار کنم، نه برادر، برای من دیگر خیلی دیر شده. بیش از ۴۵۰ سال از آن قضیه می گذرد. هم اکنون صدها نقاشی ماهرانه آلبرشت دورر قلمکاری ها و آبرنگ ها و کنده کاری های چوبی او در هر موزه بزرگی در سراسر جهان نگهداری می شود. یک روز آلبرشت دورر برای قدردانی از همه سختی هایی که برادرش به خاطر او متحمل شده بود، دستان پینه بسته برادرش را که به هم چسبیده و انگشتان لاغرش به سمت آسمان بود، به تصویر کشید. او نقاشی استادانه اش را صرفاً دست ها نام گذاری کرد اما جهانیان احساساتش را متوجه این شاهکار کردند و کار بزرگ هنرمندانه او را ... “دستان دعا کننده” نامیدند.🦋 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اهمیت صله رحم ♻️ بزرگترین نیاز بشر است، چیزی که دین مبین اسلام از ۱۴۰۰ سال پیش به آن توجه داشته، ولی سازمان بهداشت جهانی تازه متوجه این امر مهم شده و درمانی به نام خانواده درمانی را آغاز کرده! 🔉 حکیم حسین خیراندیش اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج» @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟 🌟 جز خدا کیست که در سایه مهرش برویم رحمت اوست، که هرلحظه پناه من وتوست خدایا بخاطرحضورت در تمام لحظه هایمان سپاست میگوییم شبتون پر از آرامش❣ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨الهی به امیدتو 🌸‏شروع روز یکشنبه پاییزی مان را 💕پُر برکت می کنیم 🌸صبحمان را معطر می کنیم 💕نفسمان را خوشبو می کنیم  🌸با ذکر صلوات بر 💕حضرت محمد(صلی الله علیه واله) 🌸و خاندان مطهرش 🌸برای امروزتون برکتی عظیم 💕و معجزه های خدایی آرزومندم 🌸 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 💕وَ آلِ مُحَمَّدٍ 🌸وَعَجِّلْ فَرَجَهُم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌼 شب و روزم نفسم پرشده از هوای تو کاش میشد جلوه کنی تا بمیرم بــــــــرای تو کاش میشد یک روز از روزای عمرم برسه بشنوم بیݧ نماز صدای ربّنای تــــــــــو امام خوب زمانم ! هر کجا هستی با هزاران عشق سلام 🌼السلام علیک یا ابا صالح المهدی 🌼 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
‍ 🕌✨🕌 💛 مانده سٺ در دلم ڪہ بگویم بہ یڪ ڪلام یڪ بار هم مرا بطلب ڪربلا، تمام !🕌 امسال دوباره چو هر سال مےدهم از دور با اشڪ دیده ،بہ ٺو.ســلام😞😥 السلام.اے.ساڪن.ڪرب و بلا😔✋ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃⇨﷽ 🌷حکایت ✨⇐ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ(ع) ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍی ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﺩﺭ ﻣﺪﺕ یک ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭی؟ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍی ﻛﺮﺩ... ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻧﻬﺎد!!! ✨⇐ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ یک ﺳﺎل... ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ یک ﻭ ﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !! ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮﺍ؟ ✨⇐ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ: ﭼﻮﻥ وقتیکه ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ داشتم ﺧﺪﻭﺍﻧﺪ ﺭﻭﺯی ﻣﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ... ﻭلی وقتی ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩی، ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ کنی!! ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻐﺬﻳﻪ كنم......... 💟← « بہ ما بپیونید » → http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🌼🍃 🌼🍃چوپانی عادت داشت تا در یک مکان معین زیر یک درخت بنشیند و گله گوسفندان را برای چرا در اطراف آنجا نگه دارد. زیر درخت سه قطعه سنگ بود که چوپان همیشه از آنها برای آتش درست کردن استفاده می‌کرد و برای خود چای آماده می‌کرد. هر بار که او آتشی میان سنگها می‌افروخت متوجه می‌شد که یکی از سنگها مادامی که آتش روشن است سرد است اما دلیل آن را نمی‌دانست🌼🍃 چند بار سعی کرد با عوض کردن جای سنگها چیزی دست‌گیرش شود اما همچنان در هر جایی که سنگ را قرار می‌داد سرد بود تا اینکه یک روز وسوسه شد تا از راز این سنگ آگاه شود. تیشه‌ای با خود برد و سنگ را به دو نیم کرد. آه از نهادش بر آمد. میان سنگ موجودی بسیار ریز مانند کرم زندگی می‌کرد. رو به آسمان کرد و خداوند را در حالی که اشک صورتش را پوشانده بود شکر کرد و گفت: «خدایا، ای مهربان، تو که برای کرمی این چنین می‌اندیشی و به فکر آرامش او هستی پس ببین برای من چه کرده‌ای و من هیچگاه سنگ وجودم را نشکستم تا مهر تو را به خود ببینم... http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
: جامایکا: قبل از آنکه از رودخانه عبور کنی، به تمساح نگو “دهن گنده”. تفسیر: تا وقتی به کسی نیاز داری، او را تحمل کن و با او مدارا کن. هاییتی: اگر میخواهی جوجه‌هایت سر از تخم بیرون آورند، خودت روی تخم‌مرغ ها بخواب. تفسیر: اگر به دنبال آن هستی که کارت را به بهترین شکل انجام دهی آن را به شخص دیگری غیر از خودت مسپار. لاتین: یک خرگوش احمق، برای لانه‌ی خود سه ورودی تعبیه می‌کند. تفسیر: اگر خواهان امنیت هستی، عقل حکم می‌کند که راه دخالت دیگران را در امور خودت بر آن‌ها ببندی آفریقا: هر سوسک از دید مادرش به زیبایی غزال است. تفسیر: معادل فارسی‌اش می‌شود، اگر در دیده‌ی مجنون نشینی، به غیر از خوبی لیلی نبینی. روسی: بشکه‌ی خالی بلندترین صدا را ایجاد می‌کند. تفسیر: هیاهو و ادعای زیاد نشان از تهی بودن دارد. اسپانیا: برای پختن یک املت خوشمزه ، حداقل باید یک تخم‌ مرغ شکست. تفسیر: بدون صرف هزینه به نتیجه‌ مطلوب دست نخواهی یافت روسی: هر که چاقوی بزرگی در دست دارد، لزوماً آشپز ماهری نیست. تفسیر: دسترسی به امکانات مطلوب ضامن موفقیت نیست. ژاپنی : اگر می خواهی جای رئیس ات بشینی پس هلش بده بره بالا تفسیر: برای پیشرفت زیر آب کسی رو نزن. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
امروز روز جهانی سالمند است اگر پدر و مادر پیری دارید یا پدر بزرگ و مادر بزرگی همین الان زنگ بزنید و دلشون رو شاد کنید❤️ اگراز دنیا رفته اند نثار شادی روحشون صلواتی هدیه کنید❣ ‎
❗️چهار صبحانه برای زیبایی پوست 🥛شیر: ضد چروک 🍵چای سبز: ضد جوش 🍳املت گوجه: روشن کننده پوست 🥚تخم مرغ پخته: سفت کننده پوست 🥛به شیر ولرم زعفران اضافه کنید و قبل از خواب بخوریدتاخواب راحت داشته باشید ✨همچنین زغفران اثر مسکن درد دارد،زعفران خون ساز است کبد را تصفیه و قوی میسازد سرفه را رفع میکند. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام😊✋ به یکشنبه9مهر🌺 خوش آمدید امیدوام امروز مهربانی رسمتون صداقت کلامتون موفقیت سهمتون و خداوند همراهتون باشه روزتون سرشار ازشادی 👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
روزی با دوستم از کنار یک دکه روزنامه فروشی رد می شدیم ؛ دوستم روزنامه ای خرید و مودبانه از مرد روزنامه فروش تشکر کرد ، اما آن مرد هیچ پاسخی به تشکر او نداد. همان طور که دور می شدیم، به دوستم گفتم: چه مرد عبوس و ترش رویی بود😁😒 دوستم گفت: او همیشه این طور است! پرسیدم: پس تو چرا به او احترام می گذاری؟! دوستم با تعجب گفت: "چرا باید به او اجازه بدهم که برای رفتار من تصمیم بگیرد؟! من خودم هستم."... اجازه ندهيد تا برخوردهاى ديگران ، موجب تغيير رفتارهاى شما شود . هميشه مثل گــــــــــــل باشيد كه در هر شرايطى خوش عطرى و زيبايى خود را حفظ مى كند . در هر ديدارى ردپايى از عطر زيباى درون خود را به يادگار بگزاريد😍🌹 متين ، باوقار ، خندان ، شاد ، پـــــــرانر ژى و پــــــرتلاش باشيد . . زندگى را زندگى کنیم😘😉 ─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🍃🍂 فریاد رسی صلوات در قبر 🍃🍂 ↩شبلی نقل نموده است من همسایه ای داشتم که وفات نمود او را خواب دیدم از او پرسیدم خدا با تو چه کرد؟ گفت: ای شیخ! هول های بزرگ دیدم و رنج ها کشیدم ، از آن جمله به وقت سوال منکرو نکیر زبان من از کار بازماند باخود میگفتم، واویلاه ، این عقوبت از کجا به من رسید ؟ آخر من مسلمان بودم و بر دین اسلام مردم. آن دو فرشته با غضب از من جواب میطلبیدند . ناگاه شخصی نیکوموی و توش بوی آمد. میان من و ایشان حایل شد و مرا تلقین کرد تا جواب ایشان را به نحو خوب بدهم ، از آن شخص پرسیدم تو کیستی؟ خدا تورا رحمت کند. که مراازین غصه خلاصی دادی؟ گفت: من شخصی هستم که از صلواتی که تو بر پیغمبر فرستادی افریده شده ام ، و مامورم در هر وقت وهرجا که درمانی به فریاد تو رسم. 📚داستانهایی از صلوات ص 73 @tafakornab @shamimrezvan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و هیچ چیز با ارزش تر از زندگی نیست... قدر لحظه ها رو بدونیم که عمر و زندگی تکرار نشدنیه تمام دنیا هم که رهات کنه هنوزم خودتو داری وَ خودت یعنی همه ی دنیا اینو هیچ وقت یادت نره! @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❤️هرچه آرامش دل ... 💫هرچه تقدیر بلند... ❤️هرچه لبخند قشنگ ... 💫هرچه از لطف خـ❣ـداست... ❤️همه تقدیم شمـا ....☺️😉 💫عـصر زیبـاتـــون بخیـــــر🍃🌹 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃امام حسن مجتبی (ع): 🌸كسى كه در دلش هوايى جز خشنودى (خدا) خطورنكند، من ضمانت مى كنم كه خداوند دعايش را مستجاب كند.»🌸🍃 📚بحارالانوار ، ج 43 ص 351 〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿ : 🔸از اخلاق خوب این است که اگر از دست کسی عصبانی شود،به او ظلم نمی کند. 📚نزهه الناظر و تنبیه الخاطر:ص۷۶ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
سؤال: آیا تعویض طلای کارکرده با طلای نو اشکال دارد؟ جواب: اگر وزن دو طلا مساوی باشد یا در صورت تفاوت در وزن، مبلغی یا چیزی به طلایی که وزن کمتر دارد اضافه شود، اشکال ندارد، اما در صورت تساوی در وزن، اضافه کردن مبلغ به هیچ کدام جایز نیست، در هر حال بهتر است هر کدام را در بیعی جداگانه معامله کنند، یعنی ـ مثلا ـ ابتدا طلای کهنه را بخرد، سپس طلای نو را بفروشد، یا بر عکس. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🍀🌸🍀🌸🍀🌸
قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ ✨مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ ✨وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ ✨إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۶﴾ ✨بگو بار خدايا تويى كه فرمانفرمايى ✨هر آن كس را كه خواهى فرمانروايى بخشى ✨و از هر كه خواهى فرمانروايى را باز ستانى ✨و هر كه را خواهى عزت بخشى و هر كه را ✨خواهى خوار گردانى همه خوبيها به دست توست ✨و تو بر هر چيز توانايى (۲۶) 📚سوره مبارکه آل عمران ✍آیه ۲۶ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
! در زمان امیر کبیر هرج و مرج در بازار به حدی بود که هر کس در مغازه اش از همه نوع جنسی می فروخت. به دستور امیر کبیر هر کسی ملزم به فروش اجناس هم نوع با یکدیگر شد، مثلا پارچه فروش فقط پارچه، کوزه گر فقط کوزه و همه به همین شکل. پس از مدتی به امیر کبیر خبر دادند شخصی به همراه توتون و تنباکو، بند تنبان، هم می فروشد، امیر کبیر دستور داد او را حاضر کردند و از او دلیل کارش را پرسیدند، آن شخص در جواب گفت: کسی که تنباکو از من می خرد ممکن است هنگام استعمال به سرفه بیافتد و در اثر این سرفه بند تنبانش پاره شود. لذا من بند تنبان را به همراه تنباکو می فروشم. از آن زمان کار و حرف بی ربط را به حرفهای بند تنبونی مثال می زنند. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh