eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.9هزار عکس
16.2هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
بهـلول هــارون را در حــمام دید و گفت: به من یک دینار بدهڪاری طلب خود را مــےخــواهــم. هــارون گفت: اجازه بده از حمــــام خارج شوم من‌ڪه این‌جا عـریانم و چــیزی ندارم بدهم ​بهلول گفت: در روزقیامت هم این‌چنین عریان و بی‌چیز خــواهــــے بود!! 👌پس طلب‌دنیا را تا زنده‌ای بده ڪه حمـام آخـرت گـرم اســت و دستـت‌خــالـی @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺من تکه ای از پازل خداوندم 🔸بی هدف آفریده نشده ام که بی هدف زندگی کنم. میدانم آفریدگاری دارم که همیشه بوده، همیشه هست، 🔸رهایم نمیکند 🔸تنهایم نمیگذارد 🌻 سلام عصر بخیر ☕️🍩 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💎امام حسن عسکری علیه السلام: به خدا قسم؛ او (امام زمان) غیبتی خواهد داشت که در آن دوران از هلاکت نجات نمی یابد مگر آن کسی که خداوند او را به اقرار و اعتقاد به امامتش ثابت بدارد و به دعا کردن برای تعجیل فرج توفیق دهد 📚مکیال المکارم جلد ۱ ص ۱۷۹ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
8.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ کوتاه احکام شرعی☝️ 🌸نمازخواندن زن ومرد دریک مکان 🌸 حداقل برای یک☝نفر جهت تبلیغ احکام دین ارسال کنید @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا ✨امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ ✨رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ ✨وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ ✨وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۱۱﴾ ✨و براى كسانى كه ايمان آورده‏ اند ✨خدا همسر فرعون را مثل آورده ✨آنگاه كه گفت پروردگارا پيش خود ✨در بهشت‏ خانه‏ اى برايم بساز و ✨مرا از فرعون و كردارش نجات ده ✨و مرا از دست مردم ستمگر برهان (۱۱) 📚سوره مبارکه التحريم✍آیه ۱۱ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ 💠درمسیر کربلا بودم که ... ✍علامه حِلّی(ره) می گوید: شب جمعه ای به قصد زیارت امام حسین علیه السلام به سوی کربلا می رفتم، در حالی که تنها و سوار بر الاغ بودم و تازیانه ی کوچکی برای راندن مَرکب در دست داشتم. در بین راه عربی پیاده آمد و با من همراه و هم کلام شد. کم کم فهمیدم شخص دانشمندی است؛ وارد مسائل علمی شدیم، برخی از مشکلات علمی که داشتم از او پرسیدم، عجیب اینکه همه را پاسخ مناسب و دقیقی فرمود! متحیر شدم که او کیست؟ که این همه آمادگی علمی دارد؟! در این حال به فکرم رسید از او بپرسم آیا این امکان وجود دارد که انسان حضرت صاحب الزمان (عجل الله فرجه) را ببیند؟ ناگهان بدنم را لرزشی گرفت و تازیانه از دستم افتاد. آن بزرگوار خم شد و تازیانه را در دستم گذاشت و فرمود: «چگونه صاحب الزمان را نمی توانی ببینی در حالی که اکنون دستِ او در دستِ توست» 💥پس از شنیدن این جمله، بی اختیار خود را از روی چهارپا بر زمین انداختم تا پای امام را ببوسم اما از شدّتِ شوق، بی هوش بر زمین افتادم... پس از اینکه به هوش آمدم کسی را ندیدم. 📚 عبقری الحسان، ج۲، ص۶۱ 📚 منتخب الأثر، ج۲، ص۵۵۴ ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃 گیاهی نشاط آور است. دم کرده 50 گرم ریحان که شیرین شده باشد پس از هر غذا برای معالجه سردردهای میگرن و سردردهای عصبی مفید است @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ ✨ ⚠️ 13 اشتباه زندگی: ۱) خوشبختی به قیمت بدبختی دیگران ۲) نگرانی از مسائلی که خارج از کنترل شماست ۳) عدم حذف غیرممکن در زندگی ۴) ترس از ریسک کردن برای پیروزی ۵) محدود دیدن ۶) اهداف شما قربانی افکار دیگران ۷) فکر کردن به محدودیتها قبل از اقدام به عمل ۸) باز کردن ذهن به روی هر نوع فکر ۹) باور به شانس بد ۱۰) ندیدن عواقب و پیامدها ۱۱) در اندیشه گذشته ماندن ۱۲) سطحی نگری ۱۳) عبرت نگرفتن از شکست @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
10.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ تقدیم به تک تک شما عزیزان👌❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌بزن رو لینک زیر وارد شو👇 امتحان کنید👆👆 سرشار از انرژی های مثبت🎶 👈🏽 👍👍 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✳️📖✳️📖✳️📖✳️📖✳️📖 🔴 ! 💠یکی ازعلمای اهل بصره می گوید: روزگاری به فقر و تنگدستی مبتلا شدم تا جایی که من و همسر و فرزندم چیزی برای خوردن نداشتیم. تاجایی که تصمیم گرفتم خانه ام را بفروشم و به جای دیگری بروم. 🔰در راه یکی از دوستانم به اسم ابونصر را دیدم و او را از فروش خانه با خبر ساختم. 🔅دو تکه نان که داخلش حلوا بود به من داد و گفت:برو و به خانواده ات بده. ✳️در راه به زن و پسر خردسالی برخورد کردم،زن گفت: این پسر یتیم و گرسنه است و نمی تواند گرسنگی را تحمل کند چیزی به او بده خدا حفظت کند. 🔷گفتم : این نان را بگیر و به پسرت بده تا بخورد. به خدا قسم چیز دیگری ندارم... اشک از چشمانم جاری شد و در حالی که غمگین و ناامید بودم به طرف خانه برمی گشتم. 🔶که ناگهان ابو نصر را دیدم که به من گفت : ای ابا محمد مردی از خراسان از تو و پدرت می پرسد. پدرت سی سال قبل مال زیادی را نزدش به امانت گذاشته، حالا به بصره آمده تا آن ثروت و امانت را پس بدهد. 🌹خدا را شکر گفتم.. ✨در ثروتم سرمایه گذاری کردم و یکی از تاجران شدم، مقداری از آن را هر روز بین فقرا و مستمندان تقسیم می کردم. ثروتم کم که نمی شد زیاد هم می شد.. ♨️کم کم عجب و خودپسندی و غرور وجودم را گرفته بود و خوشحال بودم که دفترهای ملائكه را از حسناتم پر کرده بودم و یکی از صالحان درگاه خدا بودم . ♻️شبی از شب ها در خواب دیدم که قیامت برپا شده و خلایق همه جمع شده اند. 🔮و مردم را دیدم که گناهان شان را بر پشت شان حمل می کنند... 📜به قسمت میزان رسیدم که اعمال مرا وزن کنند. ♻️گناهانم را در کفه ای و حسناتم را درکفه دیگر قرار دادند ، کفه حسناتم بالا رفت و کفه گناهانم پایین آمد. 🔴سپس یکی یکی از حسناتی که انجام داده بودم را برداشتند و دور انداختند. چون در زیر هرحسنه (شهوت پنهانی) وجود داشت . از شهوت های نفس مثل : ریا، غرور ،دوست داشتن تعریف و تمجید مردم... ❌چیزی برایم باقی نماند و در آستانه ی هلاکت بودم که صدایی را شنیدم: ✅آیا چیزی برایش باقی نمانده؟ گفتند: فقط این برایش باقی مانده ! 💥و آن همان تکه نانی بود که به آن زن و پسرش بخشیده بودم ... 💠سپس آن را در کفه حسناتم گذاشتند و گریه های آن زن را به خاطر کمکی که به او کرده بودم ، در کفه حسناتم قرار دادند. کفه بالا رفت و همینطور بالا رفت تا وقتی صدایی آمد و گفت :نجات یافت ... 📚 کتاب (وحی القلم) تالیف/مصطفی صاد 💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ ⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ 🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
میان این همه سنگ دنیــا آنکه گوهر میشود، دو خصلت دارد اول آنکه شفــاف است کینــه نمی گیرد. دوم آنکه تراشه ی زندگی را تاب می آورد... دلت را به خدا بسپار...💖 •✾@tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
⚜ ✨✨ 🔸سدید الدین محمد عوفی در جوامع الحکایات مینویسد: آورده اند فضیل عیاض کاروانی زده بود و از مردمان مالی و نعمتی دیده بود. مردی از آن جماعت همیانی زر داشت. در آن ساعت که دزدان در رسیدند، آن مرد نزد فضیل آمد و همیان خود به وی داد و گفت: این را به امانت به تو دادم. فضیل آن بستد. وقتی دزدان کاروان را بردند، وقت نماز عصر بود. فضیل به نماز ایستاد و قرآن خواندن گرفت. آن مرد از یکی از دزدان پرسید: آن مرد کیست؟ گفت: او امیر ما است و روزه دار است. آن مرد گفت: من زر خود به امانت به امیر دزدان داده ام! پس دل از آن زر برداشتم و با این همه خود را در نظر او آوردم. ✴️فضیل چون او را بدید، بخواند و گفت: تو آن مرد هستی که زر به امانت مرا دادی؟ گفت: بلی! 👈پس گوشه ی سجاده برداشت و گفت: بیا و زر خود بردار. مرد گفت: من حالی عجب میبینم، ‼️دزدی و قطع راه با نماز و روزه مناسبتی ندارد! 👈فضیل گفت: در هر کار که باشند باید که جای آشتی رها کنند. پس به یکی از دزدان گفت: با این مرد به شهر رو که او را کاری فرموده ایم، چون او را به شهر رسانی، باز گرد و آن همیان به وی باز داد و او را به شهر رسانید و برکات آن امانت داری بود که او از این کار بازگشت. 📚جوامع الحکایات صفحه 241 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان