🍃🌸🍃🌸🍃🌸
✍گدایی به قصد دریافت چیزی درب خانه ای را کوبید. صاحب خانه فریاد براورد: کیست؟
گدا پاسخ داد:
فقیری عاجز و بینوا.
صاحبخانه سر براورد و پرسید:
🔸چه می خواهی؟
گدا گفت:
فقیر چه خواهد؟
هر چه مرحمت کنی.
صاحب خانه گفت:
مرا جود و بخشش چون حاتم طائی است.
🔹چه کنم که این بالا گرفتارم ودرهم و دینار در سرای پایین و اکنون مرا به آن دسترسی نیست.
گدا آهی سرد برکشید، از بخت بد خویش نالید و سر در راه نهاد.
مدتی بعد از قضا دوباره گدا را به همان خانه کار افتاد.
🔸دق الباب کرد. صاحب خانه فریاد براورد: کیست؟
گدا پاسخ داد: فقیری عاجز و بینوا.
صاحبخانه سر براورد و پرسید :
چه می خواهی؟
گدا گفت: فقیر چه خواهد؟
هر چه مرحمت کنی.
🔹صاحب خانه گفت :
مرا جود و کرم بیش از حاتم طائی است. چه کنم که اکنون این پایین گرفتارم ودرهم و دینار در سرای بالا و فی الحال مرا به آن دسترسی نیست.
🔸گدا پوزخندی زد و گفت : ما هم پائینت را دیده ایم و هم بالایت را.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
🍂🌺🍂🌺🍂🌺
📚#رعایت_عدالت
✍امام جعفر صادق صلوات الله علیه حكایت میفرماید:
روزى امیرالمؤمنین على بن ابى طالب علیه السلام به غلام خود، قنبر دستور داد
تا بر شخصى كه محكوم به حدّ شلاّق بود، هشتاد ضربه شلاّق بزند.
و چون قنبر ناراحت و عصبانى بود؛ سه شلاّق، بیشتر از هشتاد ضربه بر او وارد ساخت.
🔸حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام شلاّق را از دست قنبر گرفت و سه ضربه شلاّق بر او زد.
شایان ذکر است حضرت علی علیه السلام بسیار زیاد به رعایت حقوق دیگران توجه داشتند.
و در این امر به این که فرد خطاکار از نزدیکان و اصحابم هست نگاه نمیکردند.
🔹هر کس برخلاف عدالت عمل میکرد باید مجازات میشد و هر کس که حقی را پایمال مینمود باید تقاص پس میداد.
پس این عمل عین عدالت و مهربانی امیرالمومنین بود .
📚تهذيب الا حكام: ج 10، ص 27، ح 11.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
📚#عاقبتتحقیرمؤمن!
🔹یکی از فرزندان شیخ رجبعلی خیاط میگوید:
✍روزی مرحوم مرشد چلوییه معروف، خدمت جناب شیخ رسید و از کسادی بازارش گله کرد و گفت :
داداش! این چه وضعی است که ما گرفتار آن شدیم؟
قبلا وضع ما خیلی خوب بود، روزی سه چهار دیگ چلو میفروختیم و مشتریها فراوان بودند،
🔸اما یک باره اوضاع زیر و رو شده مشتریها یکی یکی پس رفتند، کارها از سکه افتاده، و اکنون روزی یک دیگ هم مصرف نمیشود...!
شیخ تأملی کرد و فرمود:
« تقصیر خودت است که مشتریها را رد میکنی »!
🔹مرشد گفت :
من کسی را رد نکردم، حتی از بچهها هم پذیرایی میکنم و نصف کباب به آنها میدهم.
شیخ فرمود:
آن سید چه کسی بود که سه روز غذای نسیه خورده بود؛ بار آخر او را هل دادی و با تحقیر از در مغازه بیرون کردی؟!
گرفتار همان کار هستی!
🔸مرشد سراسیمه از نزد شیخ بیرون آمد و شتابان در پی آن سید راه افتاد، او را یافت و از او پوزش خواست.
و پس از آن تابلویی بر در مغازهاش نصب کرد و روی آن نوشت:
نسیه داده میشود، حتی به شما، وجه دستی به اندازه وسعمان پرداخت میشود.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
هدایت شده از 🔻 تبلیغات مسافر 🔻
⛔️ مکاشفه شیخ بهایی در قبرستان ⚰
شیخ بهایی می گوید دیدم در قبرستان فردی را آوردند دفن کردند
بعد از لحظاتی بوی بسیار خوشی را استشمام کردم و جوانی بسیار خوش سیما را دیدم که رفت بسوی همان قبری که تازه آن فرد را دفن کرده بودند و ناپدید شد
بعد از لحظاتی بوی تعفن و بسیار آزاردهنده ای را استشمام کردم و سگی را دیدم که بسوی همان قبر رفت و ناپدید شد
لحظاتی بعد آن جوان خوش سیما را دیدم که با صورتی مجروح و خون آلود از قبر خارج شد
از آن جوان پرسیدم که چه رخ داده و این چه صحنه هایی است که من دیدم
پاسخ داد ؛ ...👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4183556176Cadc4dcc268
پاسخ در کانال مرگ و رستاخیز ☝️☝️
🍂🌺🍂🌺🍂🌺
🔸داستان ضربالمثلها
📝#سگزردبرادرشغالاست
✍شغالی از روستایی رانده شده بود.
در معدن گوگرد خود را به رنگ زرد درآورد و دوباره به آن روستا برگشت.
این بار هرکه او را در روستا میدید این طور میپنداشت که سگ زردی است که ولگرد است و بیآزار.
🔸بارش باران راز شغال را بر ملا کرد، رنگ زردش را پاک کرد و دوباره شد همان شغال گذشته.
مردم ده که او را برادر شغال مینامیدند.
با دیدن این اتفاق دریافتند که این سگ زرد نه برادر شغال، که خود شغال است.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
🌺🍃🌺🍃🌺
⚠️ #دعا_در_قنوت_نماز
✍ آقای قاضی به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت نماز هایشان بخوانند :
✨ اَللّهُمَّ ارْزُقُنی حُبَّکَ وَ حُبَّ ما تُحِبُّه، وَ حُبَّ مَن یُحِبُّک، وَالْعَمَلَ الَْذی یُبَلِْغُنی إلی حُبِّک وَاجْعَلْ حُبَّکَ اَحَبَّ الْاَشْیاءِ إلَی.َّ ✨
👌خداوندا روزی من فرما :
🔹#محبت_خودت را و محبت هر کسی را که تو دوستش داری.
🔸و محبت هر کس که تو را دوست دارد.
🔹و کارهایی که مرا به #محبت_تو می رساند. و محبت خودت را محبوب ترین چیزها در نزد من قرار بده.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
🍂🌺🍂🌺🍂🌺
🔸داستان ضربالمثلها
📝#سگزردبرادرشغالاست
✍شغالی از روستایی رانده شده بود.
در معدن گوگرد خود را به رنگ زرد درآورد و دوباره به آن روستا برگشت.
این بار هرکه او را در روستا میدید این طور میپنداشت که سگ زردی است که ولگرد است و بیآزار.
🔸بارش باران راز شغال را بر ملا کرد، رنگ زردش را پاک کرد و دوباره شد همان شغال گذشته.
مردم ده که او را برادر شغال مینامیدند.
با دیدن این اتفاق دریافتند که این سگ زرد نه برادر شغال، که خود شغال است.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
👌روزی که بتونی ...
با پولدارتر از خودت
همنشینی کنی و معذب نشی !
با فقیرتر از خودت بشینی
و خردش نکنی !
با باهوشتر از خودت باشی
و همصحبت بشی !
با کمهوشتر از خودت باشی
و مسخرش نکنی !
با عقاید و سلایق دیگران
کاری نداشته باشی !
با زندگی شخصی بقیه
کاری نداشته باشی !
اونوقت میتونی بگی" انسانیت "داری ...!
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
📚#حکایت_آموزنده
🔸به بهلول گفتند.
تقـوا را توصیف کن گفت :
اگر در زمینی که پُر از خار و خاشاک بود مجـبور به گذر شوید چه میکنید؟
گفتند :
پیوسته مواظب هستیم و با احتـیاط راه می رویم تا خود را حفـظ کنیم...
🔸بهـلول گفت :
در دنیا نیز چنین کنید.
تقوا همین است از گـناهان کوچک و بزرگ پرهیز کنید و هــــیچ گناهی را کوچک مشمارید.
کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شـده اند
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
🍂🌺🍂🌺🍂🌺
✍عارفی سی سال، مرتب ذکر می گفت: استغفر الله!
مریدی به او گفت :
چرا این همه استغفار می کنی؟
ما که از تو گناهی ندیدیم!
🔸جواب داد :
سی سال استغفار من به خاطر یک الحمداللهِ نابجاست!
روزی خبر آوردند؛ بازار بصره آتش گرفته، پرسیدم :
حجره ی من چه؟
گفتند : حُجره ی شما نسوخته؛
🔸گفتم : الحمدلله...
معنی آن این بود که مال من نسوزد، مال مردم ارتباطی به من ندارد!
آن الحمدلله از روی خود خواهی بود نه خدا خواهی!!!
🚨چقدر از این الحمدلله ها گفتیم و فکر کردیم که شاکر هستیم!؟
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
📚#فقیر_وارسته
✍در روزی روزگاری، جوانی که سر و وضع فقیرانه ای داشت، به خانه پیامبر(ص) رفت...
از قضا مرد ثروتمندی هم آنجا بود مرد فقیر کنار مرد ثروتمند نشست.
ثروتمند وقتی دید جوان فقیر کنارش نشسته، لباسش را جمع کرد.
🔹جوان از کار آن مرد ناراحت شد اما به روی خودش نیاورد، سوال خودش را پرسید و از آنجا رفت.
بعد از رفتن جوان، پیامبر اکرم (ص) از مرد ثروتمند پرسیدند :
چه چیزی باعث شد تو آن کار را انجام دهی؟
🔸آیا ترسیدی از فقر او چیزی به تو برسد یا از ثروت تو به او؟؟
مرد ثروتمند کمی فکر کرد و با شرمندگی گفت :
قبول دارم رفتارم زشت بود اکنون برای جبران کارم حاضرم نصف اموالم را به او بدهم.
حضرت کسی را فرستادند تا جوان فقیر را پیدا کند و به خانه بیاورد.
🔸جوان آمد و حضرت ماجرا را برایش تعریف کردند و پرسیدند :
آیا این مال را از او قبول می کنی؟
جوان پاسخ داد : خیر!
حضرت پرسیدند : چرا؟
جوان گفت :
🔹میترسم اگر آن بخشش را قبول کنم روزی به تکبری که او دچار شده دچار شوم، و دل کسی را بشکنم که حتی با بخشش نیمی از اموالم هم نتوانم آن را جبران کنم.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چارلی چاپلین میگه:
آدم خوبی باش
ولی وقتت رو
برای اثباتش به دیگران
تلف نکن .... !
همیشه آنچه که
درباره " من " میدانی باور کن
نه آنچه که پشت سر "من" شنیده ای،
" من " همانم که دیده ای،
نه آنکه شنیده ای ...!
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝