eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.1هزار دنبال‌کننده
23.2هزار عکس
16.5هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
بارالها❣🍃 درآن هنگام که غرق گناهیم درآن هنگام که از حضورت ناآگاهیم نگاهت رانگیرازما ودراوج گناه بگیر دستمان را شبتون بخیر و🌙 نگاه خدا همراه زندگیتان @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🌸 مهربــانــا❣ من امروز با خود فقط امید آورده ام 😇 امید به لطف ورحمتت 😊🌹 الهی به امید تو 💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆چه زیباست حتما گوش بدید اگه خوشتان اومد.... برای تعجیل فرج مهدی فاطمه (س) صلوات بر محمد وآل محمد. 🌸🍃 #اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمدوعجل_فرجهم🌸🍃
پنجشنبه و ياد درگذشتگان😔 🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ #التماس_دعا ‍✨💫هــــو الـــباقی✨💫 ▪️پنج‌شنبه و یادی از اموات، پدران و مادران آسمانی با فاتحه و صلواتی دلخوشان کنیم
پنجشنبه و ياد درگذشتگان😔 🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ ‍✨💫هــــو الـــباقی✨💫 ▪️پنج‌شنبه و یادی از اموات، پدران و مادران آسمانی با فاتحه و صلواتی دلخوشان کنیم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸 🌸 🥀لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبين 💥معبودي جز خدا نيست 💥پادشاه برحق آشكار ➖➖➖➖➖➖ 💎روز ۵شنبه ۲ رڪعت نمازبـہ نیت ڪسب مال وثروت بخواند‌ و سپس《سوره یاسین》بخواندواین عمل را تا ۳ روز انجام دهد بهتر است  📚گوهر شب چراغ ۱۵۷/ ۲ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍞صبحانه نان جو بخورید تا سکته نکنید ! ← کمک به لاغری ← مفید برای کم خونی ← کمک به سلامتی قلب ← کمک به آرامش اعصاب ← جلوگیری از سفیدی مو ← پاکسـازی دستگاه گوارش ← کمک به حفظ شادابی پوست برای عزیزانتون بفرستید❣ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌷پنجشنبه 21 آذرماه بخیر🌷 🌸یک سلام 💟پراز احسـاس عالی 🌸یک سلام پراز محبت 💟یک سلام پراز 🌸انرژی به دوستان گل 💟امروزتان پراز مهربانی 🌸زندگیتون شاد و 💟منور به نور الهی 🌸و دلتون به زیبایی گلها @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨خیلی زیبا و قابل تامل ⚠️تـاوان دل ســوزاندن👇🏻 ♥️•☜ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ: ﭘﻴﺮﺯﻧﻰ ﺁﻣﺪ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺧﻴﺎﻁ ﺗﻬﺮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻫﻞ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﻡ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪﻩ ﻫﺮﭼﻪ ﺣﻜﻴﻢ ﻭ ﺩﻭﺍ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺑﻰ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻃﺒﺄ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؛ ﻳﻚ ﻓﻜﺮﻯ بکنید. ♥️•☜ﺷﻴﺦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻟﺤﻈﺎﺗﻰ ﺗﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩ، ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺴﺮﺕ ﺳﻠﺎّﺥ ﺍﺳﺖ؟ ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ. ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﺏ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ!! پیرزن ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺨﺎﻃﺮﺍﻳﻨﻜﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻛﺸﺘﻪ. ﻭ ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ، ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺁﻧﻬﻢ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﻭ ﺁﻧﻬﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻩ ﻛﺸﻴﺪﻩ.... ♥️•☜پیرزن ﮔﻔﺖ: ﺁﺷﻴﺦ ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﺑﻜﻦ ﭘﺴﺮﻡ ﻧﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩ. ﺁﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﻛﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺁﻥ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ... ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ. ♥️•☜ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺷﺮﻑ ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﺭﻧﺠﺎﻧﻰ ﻭﺑﺪﺭﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻯ، ﻭﺍﻯ ﺑﺤﺎﻝ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺟﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﻴﺪ..... 💟⇐از بیانات آیت الله فاطمی نیاء @tafakornab @shamimrezvan ☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸
افرادی که دچار سرفه های شدید هستند خرمالو🍅میل کنند تا به اصطلاح سینه شان نرم شود و سرفه ها از بین بروند (یا از شدت شان کاسته شود) @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
اما به جز چند ماه اول که چشمام به خاطر این همه تفاوت از حدقه می زد بیرون، هیچ کششی نداشتم بهشون . چون به صاحب اون موها هیچ گرایش نداشتم . اما همه چیز آی پارا به خاطر تعلق خاطری که بهش داشتم ، برام زیبا و رویایی می اومد. به خودم اومدم و پشت سرش رفتم طبقه بالا . ظاهرا از خجالت به اتاقش فرار کرده بود . در زدم . با صدای ضعیفی گفت : بله ؟ گفتم : می تونم بیام تو ؟ با صدای بلندی گفت : ن ه!!! گفتم : نه ؟ گفت : یعنی صبر کنید لطفا با گونه های گل انداخته و لچکی که به طرز ناشیانه ای سعی کرده بود موهای بلندش رو تو حداقل زمان ، بپوشونه ، در رو باز کرد . سر به زیر سلام کرد و گفت : من نمی دونستم تو خونه هستین خان زاده . گفتم : نمی ری کنار بیام تو اتاقت ؟ بی حرف کنار رفت و من وارد شدم . خودش هم برگشت تو اتاق . اما در رو نبست . این دختر آخه چه فکری می کنه پیش خودش. چند شب با من به تنهایی خوابیده حالا در رو باز می ذاره . نشستم رو تختش و گفتم : من معذرت می خوام . باید می گفتم امروز نمی رم سر کار. از سکوتش استفاده کردم و ادامه دادم :چون از فردا درست شروع می شه ، می خوام امروز ببرمت بيرون واسه گردش. حين ادای جملم همه ی حواسم بهش بود تا عکس العملش رو ببینم. برق توی چشماش رو هنوز هم بعد از سالها به خوبی به خاطر می یارم . خوشحال گفت : واقعا در حالی که از فراموش شدن موضوع چند دقیقه پیش خوشحال بودم گفتم : بله . امروز کارم رو تعطیل کردم با هم بریم بیرون. بعد هم بلند شدم و گفتم : اول صبحانه بخوریم . بعد حاضر می شیم که بریم . بعد از صبحانه هر کدوم به اتاقامون رفتیم که حاضر بشیم . وقتی اون رو تو چادر و پوشيه دیدم . دلم یه جوری شد . دلم می خواست بغلش کنم . اونقدر که خانوم شده بود . قدم به قدم کنار هم راه افتادیم . اول میخواستم با درشکه بریم اما بعد تصمیم گرفتم پیاده بریم که زمان زیادی با هم باشیم . ذوق کودکانش در برابر هر چیز جدیدی که برای بار اول می دید ، خیلی برام شیرین بود . کلی پیاده روی کردیم و کلی از هر دری حرف زدیم . مهم نبود چی می گیم . برام این مهم بود که آی پارا کاملا ملموس از این همراهی خوشحاله و بودن در کنار من براش لذت بخشه . نزدیک وقت ناهار به کبابی رفتیم و بیرون مغازه روی تخت زیر به بید مجنون قدیمی، ناهارمون رو خوردیم . آی پارا با وجود روستایی بودنش ، خیلی آروم و قشنگ غذا می خورد . انگار که پیش یه مادام فرانسوی آموزش دیده بود . وقتی که خوب فکر می کردم می دیدم هر چیزی که به آی پارا مربوط می شد و هر کاری که می کرد ، برام جالب و زیبا بود . همه چیزش رو دوست داشتم . من از کی اینطوری شده بودم ؟ غرق افکارم بودم که گفت : ممنون . خیلی خوشمزه بود . شما این مهمونتون رو دارین خیلی لوس می کنید. هر روز که می گذره حس می کنم دینم به شما سنگین تر می شه. اخمی کردم و گفتم : تو مهمون نیستی . دیگه این حرف رو نزن . تو خودت نمی دونی با ورودت به اون خونه چه نشاطی با خودت آوردی . همه چی زنده شده . تو ناجی اون خونه هستی . در ضمن شاید یه روز تونستم بهت بگم که چقدر من مدیون تو هستم . با تعجب نگاهم کرد و گفت : شما مديون من هستین ؟ گفتم : می گم چرا اما به وقتش با یه لبخند زیبا ازم بازم تشکر کرد. هر دو بعد شخصیتیش برام زیبا بود هم خوی وحشیش و هم اینطور رام. حجب و حیای این دختر اون رو خواستنی تر و من رو بی قرار تر می کرد . راه رفته رو با همون آرامش برگشتیم . می خواستم یه کم دیگه بگردیم که آی پارا گفت : من نمازم رو نخوندم اگه می شه زودتر برگردیم . باشه حتما ، گفتم و راهمون رو به سمت خونه کج کردیم . ------------------- ••••●❥JOiN👇🏾 @tafakornab @shamimrezvan
✨﷽✨ ✨ #پندانـــــــهـــ ⚘اجازه نده دنیـا⚘ ۵ چیز را از تو بگیرد⚘ لحظه پاک بودنت با خدا⚘ نیکی به والدین⚘ محبت به خانواده‌ات⚘ احسان ونیکی به اطرافیانت⚘ و اخلاص در کردارت⚘ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh