eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.4هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌷﷽🌷✨👆زیارت نامه حضرت 🌟دانی که چرا ❣ماه رمضان ماه خداست 🌟یا آنکه ❣چرا حساب این ماه جداست؟ 🌟یا آنکه ❣چرا باب کرم مفتوح است؟ 🌟زیرا که ❣تولد حسن عشق خداست ❣🌟 میلاد کریم اهل بیت امام حسن علیه السلام مبارک❣🌟 💖✨اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💖✨وآلِ مُحَمَّدٍ 💖✨وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ____🍃🌸🍃____ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۵رمضان👆 🌸‍↶ دعــاے روز پانزدهـم↷🌸‍ 🍃🍁مــ🌙ــاه مـبـارڪ رمضــان🍁🍃 ✨بِسمِ الله الرَّحمن الرَّحیم✨ 〖اَلّلهُمَّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَةَ الخاشِعین وَاشْرَحْ فیهِ صَدْری بِاِنابَةِ المُخْبِتینَ بِاَمانِكَ یا أمانَ الخائِفین〗 ✨❥❥◆✧🌙✧◆❥❥✨ 【خدایا در این روز فرمانبردارى فروتنان را روزیم کن و سینه‌ام را به بالاترین درجه‌ی توبه‌ی دلدادگان باز کن، به امان دادنت اى امان ترسناكان】 «« الهــی آمیــن »» °•࿐༅🌸‍༅࿐•°. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 20 اردیبهشت ماه 1399 🌞اذان صبح: 04:28 ☀️طلوع آفتاب: 06:04 🌝اذان ظهر: 13:01 🌑غروب آفتاب: 19:58 🌖اذان مغرب: 20:18 🌓نیمه شب شرعی: 00:13 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🎉 ⚜﷽⚜ ❣ذكر روز شنبه 🥀يا رَبَّ العالَمين 🌸اي پروردگار جهانيان هرڪس روزشنبه این نماز را بخواند خدا او را در درجه پیغمبران صالحین وشهدا قرار دهد [۴رڪعت ودر هر رڪعت حمد، توحید، آیة‌الکرسے] 📚مفاتیح الجنان @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍚غذای مخصوص ماه رمضان: 👌 شله‌زرد، فرنی یا شیربرنج است و برای شروع افطار خوب است. ⚛اگر معده مرطوبی دارید روی آنها کمی دارچین و سیاه‌دانه بریزید. ⚛بد نیست که برای تقویت دهانه معده، همراه با فرنی، شله‌زرد یا شیر‌برنج‌تان کمی عسل @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
‍ ✨ ولادت امام حسن✨ 🌺حسن یعنی تمام هست زهرا 🍃حسن یعنی کریم هر دو دنیا 🌺حسن یعنی سکوت و رازداری 🍃حسن یعنی شب و دل بی قراری 🌺حسن یعنی غروری که شکسته 🍃حسن یعنی شهود دست بسته 🌺حسن یعنی غروب و رنگ نیلی 🍃حسن یعنی دوشنبه ضرب سیلی 🌺حسن یعنی بقیع تیره و تار 🍃حسن یعنی در وتیزیِ مِسمار 🌺حسن یعنی نه شمعی نه مزاری 🍃حسن یعنی نداری گریه داری 🌺حسن یعنی به رنگ ارغوانی 🍃حسن یعنی شکسته درجوانی 🌺حسن یعنی شهید زهر کینه 🍃حسن یعنی غریب اندر مدینه 🌺حسن یعنی تمام عشق مادر 🍃حسن یعنی عزیز قلب حیدر ✨ولادت با سعادت کریم اهل بیت❤ امام حسن مجتبی (ع) مبارک باد🌸✨ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️پانزده روز ، روزه داری 🌺بر شما مومنینِ محبوبِ ❤️خدا مبارک باد 🌺خـدایـا در این روز زیبا ♥️تـو را به حرمت صاحبش 🌺همه را در پـنـاه ♥️خودت حفظ کـن 🌺و عاقبـت بخیـر بفرما ♥️الـهی آمیـن❣ میلاد باسعادت کریم اهل بیت 💚 امام حسن مجتبی ع 💚 بر شما مبارک باد 🎉 🎊 🎉 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃💠🍃💠🍃 هَمه ی اَهلِ جَهان هَم حَسَنی شُد صَد شُکر حسنی اَمْ رَجَزِ شـیعه شُـده دَر رَمضان... 🍃💠🍃💠🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🍃💠🍃💠🍃
🔸یک روز سیل 🔸یک روز زلزله 🔸یک روز جنگ 🔸و یک روز طوفان 🔸یک روز خشکسالی 🔸یک روز ویروس کرونا 🔸یک روز . . . . . . . . . . ⛅انگار دنیا هم بیقرار شده و تا صاحب خود را نبیند آرام نمی گیرد اَندڪۍصبـر، فرج‌نزدیڪ ‌است ------------------------------------- ------------------------------------- الّلهُــمَّ عَجِّـــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــرَج ------------------------------------- ------------------------------------- @deltange_haramein ღــربــلا👆
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡ از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست ✍رمان  ۶۹: ❤️یانِ پر حرف در سکوت، سنگ صبور شد و مهربانی خرجم کرد.. که ای کاش با پوزخندی بلند، به سخره ام میگرفت و سرم فریاد میکشید.. بعد از اتمام تماس، بغضم را قورت دادم و زانو به بغل، رویِ تخت چمپاتمه زدم. تمام خاطرات، تصویر شد برایِ رژه رفتن در مقابل چشمانم. حسام چند ضربه به در زد و وارد شد. وقتی دید تکان نمیخورد، صدایی صاف کرد محضه اعلامِ حضور. سرم را بلند کردم. چشمانش را دزدید. دست پاچه کتابها را از روی میز برداشت ( خوندینشون؟؟ به دردتون خوردن؟؟) نفسی عمیق کشیدم ( علی.. خیلی دوسش دارم..) لبخندی عمیق بر صورتش نشست. نمیدانستم آرزویم چیست. اینکه ای کاش سالها پیش میدیدمش.. و یا اینکه ای کاش هیچ وقت نمیدیدمش؟؟ ( دانیال کی میاد؟؟ دلم واسه دیدنش پر میکشه..) به جمله ی (خیلی زود برمیگرده ) اکتفا کرد. اجازه گرفت که برود. صدایش کردم.. شنیدنِ چند آیه از قرآن برایِ منی که خمارِ صدایش بود، پرتوقعی محسوب نمیشد.. که اگرهم محسوب میشد، اهمیتی نداشت.. چند روز از آخرین تماس با یان و دیدار با حسام میگذشت و من مطالعه ی کتابی با مضمون نقش زن در اسلام را شروع کرده بودم. خواندمو خواندم، از ریحانه گیِ زن تا نعمت خدا بودن اش. گذشته ام را بالا و پایین کردم. در خانه ی ما خبری از احترام به جنس لطیف نبود.. تا یادم میآمد کتک بود و فحاشی.. راستی پدرم واقعا مسلمان بود؟؟ اسلام چنان از مقام زن میگفت که حسرت زده خود را در آیینه برانداز کردم. یعنی گنج بودم و خودم نمیدانستم؟ بیچاره مادر که از زنانگی اش فقط تحقیر و ضعف را تجربه کرد. و بیشتر حیرت زده شدم وقتی که دانستم علی (ع)، شیرِ میدان جنگ، همسرش فاطمه را با جمله ( جان علی به فدایت) صدا میزد و من در مردانگی پدرم جز کمربندی در دست محضِ کبودیِ تنِ مادرم ندیدم. اسلام را دینی عقب مانده میپنداشتم چون در عصر پیشرفت پیروانش را به حجاب محدود میکرد. حجابی که آن را پارچه ایی سیاه، پیچیده به دور زنان میدیدم، جهت هوشیار نشدنِ غریزه ی نافرمانِ مردانش، مردانی که گرسنگی شان سیری نداشت. اما حالا میخواندم که حجاب چشمانِ مرد، هم وزنی دارد با پوشیدگیه تنِ زن. و حسام چشمانش از یک عمر زندگیم محجبه تر بود.. حجاب در اسلام یعنی چشمانِ حریصِ نانوا و مردِ راننده، ارزش تماشایت را ندارد. حالا میدانستم که زن در اسلام یعنی ملکه باش نه روسپیِ دست خورده ی کلوبهای شبانه. شمایل آن چند زن و دختر محجبه با روسری ، کیف و کفش رنگی و زیبا، پوشیده در چادر که با اولین گامهایم در فرودگاه ایران دیدم، در خاطراتم زنده شد. خودش بود.. حجاب یعنی همین.. زیبا باش.. اما محجوب و دست نیافتنی.. حسام پنجره ایی تازه در چارچوبِ خودخواهی و بد اُنقی هایم به روی هستی باز کرده بود. از اینجا دنیا پر از رنگ، خود نمایی میکرد. و حالا ، من روسری را دوست داشتم.. تنفرهایی که به لطف امیر مهدی فاطمه خانم از دلپذیرترینهایِ زندگی ام شد. آن روز مثله همیشه مشغول کنکاش برایِ یافتنِ جواب در لابه لایِ کتابها بودم که تقه ایی به در خورد و صدای اجازه حسام بلند شد. با عجله شالی رویِ سرم گذاشتم و اذن ورود دادم. وقتی وارد شد رایحه ی عطر همیشگی اش در اتاق پیچید. و من سراسر نبض شدم. رو به رویم ایستاد با لبخندی پر از رضایت. انگار خوب متوجه ی نیمچه پوشیدگی ام شده بود. لب به گفتن باز کرد از دانیال، از سلامتی اش، و از سفر.. سفری از جنس ماموریت.. نام ماموریت به سوریه که آمد، دستانم یخ زد. با چشمانی ملتهب به وجودِ سراسر آرامش اش خیره شدم.. سوریه یعنی احتمال مرگ و اگر این جوانِ مسلمان شده در مکتب علی بر نمیگشت.. نفسی برایِ کشدن نمانده بود. کاش میشد که نرود.. با لبخند بسته ایی کوچک را به طرف گرفت. ( ناقابله.. امیداورم خوشتون بیاد.. البته زیاد خوش سلیقه نیستم.. ببخشید..) ماتِ متانتش بودم. نباید میرفت.. من اینجا تنهایِ تنهایم.. مکثم را که دید، کمی سرش را بلند کرد ( چیزی شده؟؟ حالتون خوب نیست؟؟ ) سری تکان دادمو بسته را از دستش گرفتم. به طرف در قدم برداشت ( مزاحمتون نمیشم، استراحت کنید. اما اگه دیگه ندیدمتون حلال بفرمایید.. یا علی..) ادامه دارد.... @tafakornab @shamimrezvan ♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
💚امام حسن عليه السلام : خداوند ماه رمضان راميدان مسابقه اى براى آفريدگان خود قرار داده تا با طاعتش براى خشنودى او از يكديگر پيشى گيرند . 📚تحف العقول ،ص236 〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿ 💚امام حسن مجتبی(ع) 🔆مومن درصورتی مومن است که به حساب اعمال خود که در شبانه روز انجام داده است برسد و آنها را محاسبه کند. دقیقتر از آنچه شریک از شریک خودحسابرسی می نماید. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
♻️ روزه و کفاره افرد پیر و کهنسال ♻️ 🔺🔺🔺🔺 ❇️ آیت الله خامنه ای: کسی که به واسطه پیری نمی تواند روزه بگیرد یا برای او مشقت دارد، روزه بر او واجب نیست؛ ولی در صورت دوم(مشقت)، باید برای هر روز یک مد که تقریبا ده سیر است گندم یا جو و مانند اینها به فقیر بدهد. ❇️ آیت الله مکارم شیرازی: مرد و زن پير که روزه گرفتن براي آنها مشکل است مي توانند روزه را ترک کنند، ولي بايد براي هر روز يک مد (تقريبا 750 گرم) گندم يا جو و مانند اينها به فقير دهند و بهتر آن است به جاي گندم و جو نان را انتخاب کنند و در اين صورت احتياط واجب اين است به اندازه اي باشد که گندم خالص آن مقدار يک مد شود. ❇️ آیت الله شبیری زنجانی: اگر به طور کلی از روزه گرفتن عاجز و ناتوان است کفاره ندارد ولی اگر می تواند روزه بگیرد ولی با سختی و مشقت همراه است کفاره واجب است. ❇️ آیت الله وحید: .برکسی کفاره واجب نیست که اصلاً نمی تواند اما کسی که با زحمت ومشقت فراوان میتواند کفاره دارد. آیت الله سیستانی:‌ کسی که به واسطه پیری نمی‌تواند روزه بگیرد یا برای او مشقّت دارد، روزه بر او واجب نیست، ولی در صورت دوّم ( مشقت ) باید برای هر روز یک مُد طعام ـ گندم یا جو، یا نان یا ماکارونی و مانند اینها ـ به فقیر بدهد. استفتاء از سایت مراجع عظام @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨وَلَا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ ﴿۸۷﴾ ✨و روزى كه مردم برانگيخته مى شوند ✨رسوايم مكن (۸۷) 📚 سوره مبارکه الشعراء ✍آیهٔ ۸۷ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
پیرمردی سوار بر قطار به مسافرت می رفت. به علت بی توجهی یک لنگه کفش ورزشی وی از پنجره قطار بیرون افتاده بود. مسافران دیگر برای پیرمرد تاسف می خوردند. ولی پیرمرد بی درنگ لنگه ی دیگر کفشش را هم بیرون انداخت. همه تعجب کردند. پیرمرد گفت که یک لنگه کفش نو برایم بی مصرف می شود ولی اگر کسی یک جفت کفش نو بیابد، چه قدر خوشحال خواهد شد. آدم معقول همواره می تواند از سختی ها، شادمانی بیافریند و با آنچه از دست داده است فرصت سازی کند! لطفا در ترویج فرهنگ اسلامی ما را یاری کنید. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• براي خواندن داستانهاي زیبا و جذاب لینک زیر را لمس کنید ╭┅─═ঊঈঊঈ═─┅╮ @tafakornab ╰┅─═ঊঈঊঈ═─┅╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید
دختر جوانی بر اثر سانحه تصادف زیبایی خود را از دست داد .چند ماه بعد ناباورانه نامزدش هم کور شد موعد عروسی فرا رسید مردم میگفتند؛چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش هم نابینا باشد ۲۰ سال بعد از ازدواج ؛زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را باز کرد مرد هیچ‌وقت نابینا نبود...! او فقط مَــرد بود شک نکن " دنیا همین است: . مرد بودن " دَرد " دارد ..... نامرد بودن " کـِـیـــف " !! خوبی " تــاوان " دارد ..... بدی " احترام " !! @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت: ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی. سلیمان گفت: تحمل آن را نداری. اما مرد اصرار کرد. سلیمان پرسید: کدام زبان؟ جواب داد: زبان گربه ها! سلیمان در گوش او دمید و عملا زبان گربه ها را آموخت.... روزی دید دو گربه با هم سخن میگفتند. یکی گفت: غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم! دومی گفت: نه، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد، آنگاه آن را میخوریم. مرد شنید و گفت: به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید، آنرا فروخت! گربه آمد و از دیگری پرسید: آیا خروس مرد؟ گفت نه، صاحبش فروختش، اما گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد. صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت. گربه گرسنه آمد و پرسید آیا گوسفند مرد؟ گفت : نه! صاحبش آن را فروخت. اما صاحبخانه خواهد مُرد و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم! مرد شنید و به شدت برآشفت. نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد! خواهش میکنم کاری بکن ! پیامبر پاسخ داد: خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا فروختی، سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن! حکمت این داستان : خداوند الطاف مخفی دارد، ما انسانها آن را درک نمی کنیم. او بلا را از ما دور میکند ، و ما با نادانی خود آن را باز پس میخوانیم. @tafakornab @shamimrezvan
یكرنگ بمان حتي ... حتي اگر در دنيايي زندگي ميكني كه مردمش براي پررنگي هزار رنگ ميشوند... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
می‌گویند فردا بهتر خواهد شد… مگر امروز، فردای دیروز نیست؟ دیروز چه کردید؟؟ 👤ویکتور هوگو http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
یادمـان باشد که کوچکـترین امـید دادن به کــسي شــاید بزرگتـرین معـجزه ها را ایجـادکند پـس مهـربانی رادریـغ نکنیم..‌. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
✅نوشیدنی‌های مفید زمان افطار و خواص آنها : ▫️شربت آبلیمو: ترشح بزاق و رفع تشنــگی ▫️شربت خاکشیر: ضد عطش وخنک‌کننده ▫️شربت سکنجبین: کاهـش تشنـگی ▫️شربت تمبر هندی: رفـع یبـوست ▫️شربت زردآلو: بازیابی انرژی @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👈 🌴مردی از اهل شام که در اثر تبلیغات دستگاه معاویه گول خورده بود و خاندان پیامبر را دشمن می داشت، وارد مدینه شد. در شهر امام حسن علیه السلام را دید. پیش آن حضرت آمد و شروع به ناسزا گفتن کرد و هر چه از دهانش می آمد به آن بزرگوار گفت. 🌴حضرت با کمال مهر و محبت به وی می نگریست. چون آن مرد از سخنان زشت فراغت یافت، امام به او سلام کرده، لبخندی زد و سپس فرمود: ای مرد! من خیال می کنم تو در این شهر مسافر غریبی هستی و شاید هم اشتباه کرده ای. در عین حال اگر از ما طلب رضایت کنی، ما از تو راضی می شویم. اگر چیزی از ما بخواهی به تو می دهیم. اگر راهنمایی بخواهی، هدایت می کنیم. اگر برای برداشتن بارت از ما یاری طلبی بارت را برمی داریم. اگر گرسنه هستی سیرت می کنیم. اگر برهنه ای لباست می دهیم. اگر حاجتی داری برآورده می کنیم و چنانچه با همه وسایل مسافرت بر خانه وارد شوی، تا هنگام رفتنت مهمان ما می شوی و ما می توانیم با کمال شوق و محبت از شما پذیرایی کنیم. چه این که ما خانه ای وسیع و وسایل پذیرایی از هر جهت در اختیار داریم. 🌴وقتی مرد شامی سخنان پر از مهر و محبت آن بزرگوار را شنید سخت گریست و در حال خجلت و شرمندگی عرض کرد: گواهی می دهم که تو خلیفه خدا بر روی زمین هستی: 🍃الله أعلم حیث یجعل رسالته🍃 ✨و خداوند داناتر است به اینکه رسالت خویش را در کدام خانواده قرار دهد✨ 🌴و تو ای حسن و پدرت دشمن ترین خلق خدا نزد من بودید و اکنون تو محبوب ترین خلق خدا پیش منی. 🌴سپس مرد به خانه امام حسن علیه السلام وارد شد و هنگامی که در مدینه بود به عنوان مهمان آن حضرت پذیرایی شد و از ارادتمندان آن خاندان گردید. 📚 بحار ج 43، ص 344 @tafakornab @shamimrezvan
✨﷽✨ ✨ شعور یک گیاه در وسط زمستان، از تابستان گذشته نمی آید از بهاری می آيد که فرا می‌رسد گیاه به روزهایى که رفته، نمی اندیشد، به روزهایى می اندیشد که می آید اگر گیاهان یقین دارند که بهار خواهد آمد چرا ما انسان ها باور نداریم که روزی خواهیم توانست به هر آن چه می‌خواهیم، دست یابیم؟ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نام آن خــداوندی که نــور است رحیم است و کریم است و غفور است خدای صبـح و این شـور و طـراوت که از لطفش دل ما ،در سُرور است ❣بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ❣ 💟الهی به امیدتو💟 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸 شروع یک ماه روز برکت با صلوات بر محمد (ص) و خاندان مطهرش 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💐 رمضان از نیمه گذشت! اگر تاکنون ما را نیامرزیدی ما را ببخشا و از الطافی كه به خوبانت عطا فرموده ای، به ما نیز ارزانی ده... آمین یا رَبَّ الْعالَمین 🌷 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh