eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.9هزار عکس
16.2هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاید یک سوم جمعیت کره زمین با کلیپ های این مرد خندیده و خاطره دارند! این کلیپ یکی از خنده دارترین کلیپهای زندگی است که هر انسان غمگینی هم با دیدنش شاد و سرزنده می شود! بعد دیدن واسه دوستاتون هم بفرستید! ─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─ بزن رو لینک زیر وارد شو👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh امتحان کنید👆👆 سرشار از انرژی های مثبت🎶 👈🏽 👍👍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزریق انرژی مثبت➕ تکرار کنیم💗 حال من عالی‌ست.من مسلط بر زندگیم هستم و با ایمان در مسیر رسیدن به اهدافم محکم گام برمیدارم.من روشنایی فرداهایم را می‌بینم خدایا سپاسگزارم❣ ┅✿❀🍃♥️🍃❀✿┅ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸آرزو دارم ☕️عصرتون پراز زیبایی 🌸پراز آرامش ☕️پراز لبخند‌ از ته دل 🌸و پراز محبت باشه ☕️عصرتون 🌸سرشاراز عشق و شادی ☕️طعم زندگیتون شیرین 🌸ایام به کام ☕️عصر زیباتون بخیر @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔅 : 🔹 خوشايندترينِ شما نزد خداوند ، كسى است كه خانواده خود را بيشتر در رفاه قرار بدهد . 📚 الكافي : ج ٤ ص ١١ ح ١ ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖ 🔅 : 🔹 حسرت‌مندترين مردم در روز قيامت، بنده اى است كه سخن از عدالت گويد و با ديگران خلاف آن عمل كند. 📚 بحارالأنوار: ص78، ص179 ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰 🔅 : 🔹كمال ادب و مروّت، در هفت چيز است: خردمندى، بردبارى، شكيبايى، ملايمت، خاموشى، نيك خويى، و مدارا. 📚معدن الجواهر: ص ٥ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👆دست دادن به نامحرم ☑️سوال میخواستم ببینم که ارایش در چه حدی حرام است و اگه یه ارایش ملایم داشته باشیم چطوره؟ دومین سوالم هم اینه ایا عمل بینی حرام است یا خیر؟ ایت الله مکارم شیرازی و یا رهبر ✅پاسخ 1- هرگونه آرایش که موجب جلب توجه نامحرم شود یا مفسده داشته باشد جایز نیست . 2- عمل بینی اگر ضرر قابل توجهی نداشته باشد و مستلزم نگاه و لمس نامحرم نباشد اشکال ندارد. 🔃جهت فراگیری احکام، لطفا نشر دهید...👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ 💚لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ ✨وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا ﴿۲۱﴾ ✨قطعا براى شما در اقتدا به 💚رسول خدا سرمشقى نيكوست ✨براى آن كس كه به خدا و روز 💚بازپسين اميد دارد و خدا را ✨فراوان ياد مى ‏كند (۲۱) 📚 سوره مبارکه الأحزاب✍آیه ۲۱ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨پند لقمان حکیم روزی لقمان به فرزند خود گفت: 💠《فرزند ارجمندم، دل خود را مقید به تحصیل رضای مردم مگردان، زیرا این موضوع از برای تو حاصل نمی شود، التفات به این کار نکن، بلکه خود را مشغول به کسب رضای خداوند گردان》 ◽️برای اینکه این درس و پند ارزنده همیشه در نظر فرزندش بماند، درازگوش خود را حاضر کرد و گفت: فرزندم سوار شو تا به شهری برویم. فرزند سوار شد و پدر پیاده به دنبال او روان گشت، مسافتی را که طی کردند، به جماعتی رسیدند، جماعت رو به پسر لقمان کرده و گفتند: ⭕️《ای پسر بی ادب! پدر تو پیاده و تو جوان و نیرومند سوار شده ای؟! آیا این احترام به پدر است؟》 فرزند پیاده شد و پدر سوار گشت، مقداری راه پیمودند، به گروهی برخورد کردند، آنان پدر را مخاطب ساخته و گفتند: ⭕️《ای پیرمرد تن پرور! آیا فرزند داری چنین است؟ پسر جوان کم تجربه زحمت ندیده را پیاده به دنبال خود می دوانی و خود که کار آزموده ای، سوار می شوی؟آیا این است طریقه تربیت اولاد؟ لقمان پیاده شد، آن حیوان را به جلو انداختند و خود و فرزندش به دنبال آن پیاده رهسپار شدند، به جمعی رسیدند؛ آنان گفتند: ⭕️ شما مردم نادان و بی خردی هستید! که الاغ بدون بار در جلو شما می رود و خودتان پیاده می روید. بار چهارم هر دو سوار شدند و قدری که راه رفتند به دریایی رسیدند که جلو آن را سد بسته بودند، جمعی در آنجا بودند، وقتی ایشان را به آن صورت دیدند گفتند: ⭕️ مگر خدا رحم در دل شما نیافریده؟ شما دو نفر بر یک حیوان زبان بسته سوار شده اید، مگر انصاف و مروت ندارید؟ در این هنگام لقمان به پسرش گفت: ⚪️ای فرزندم! حالا فهمیدی که هر اندازه به میل مردم رفتار کنی، باز نمی توانی رضایت آنان را به دست آوری؟ سپس اشاره به طرف دریا کرد و گفت: ✅《 ، 》 و همین جمله ضرب المثل گردید. @tafakornab @shamimrezvan
میگویند زمان آدمها را عوض می‌کند نه ! زمان حقیقت آدمها را روشن میسازد زمان قیمت رفاقتها را معلوم میکند زمان عشق را از هوس جدا میسازد و راستی را از دروغ زمان هرگز آدمها را عوض نمیکند @tafakornab
✨﷽✨ 🌷شیخ رجبعلے خیاط تعریف میکرد : ✨در نیمه شبے سرد زمستانے در حالے که برف شدید میبارید و تمام کوچه و خیابان ها را سفید پوش کرده بود ؛ از ابتداے کوچه دیدم که در انتهاے کوچه کسے سر به دیوار گذاشته و روے سرش برف نشسته است! ✨باخود گفتم شاید معتادے دوره گرد است که سنگ کوب کرده! جلو رفتم دیدم او یک جوان است! او را تکانے دادم! بلافاصله نگاهم کرد و گفت چه میکنے ! گفتم : جوان مثه اینکه متوجه نیستے ! برف، برف ! روے سرت برف نشسته! ظاهرا مدت هاست که اینجایے خداے ناکرده مے میرے!!! ✨جوان که گویے سخنان مرا نشنیده بود! با سرش اشاره اے به روبرو کرد! دیدم او زل زده به پنجره خانه اے! فهمیدم " عاشــــق " شده! ✨نشستم و با تمام وجود گریستم !!! جوان تعجب کرد ! کنارم نشست ! گفت تو را چه شده اے پیرمرد! آیا تو هم عاشـــــق شدے؟! ✨گفتم قبل از اینکه تو را ببینم فکر میکردم عاشـــــقم! " عاشـــق مـــهدے فاطـــمه " ✨ولے اکنون که تو را دیدم چگونه براے رسیدن به عشقت از خود بے خود شدے فهمیدم من عاشق نیستم و ادعایے بیش نبوده ! ✨مگر عاشق میتواند لحظه اے به یاد معشوقش نباشد!!! ↶【به ما بپیوندید 】↷
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 🍃 شخص ثروتمندی خواست بهلول را در میان جمعی به سُخره بگیرد به بهلول گفت:هیچ شباهتی بین من و تو هست؟ بهلول گفت:البته که هست مرد ثروتمند گفت:چه چیز ما به همدیگر شبیه است؟ بگو بهلول جواب داد: دو چیز ما شبیه یکدیگر است، یکی جیب من و کله تو که هر دو خالی است و دیگری جیب تو و کله من که هر دو پر است ... 🍃 🌺🍃 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
@jomalate10rishteri👈 ❌⭕️⛔️ مردی وارد خانه شد و دید همسرش گریه می کند. ازاو علت را جویا شد، همسرش گفت گنجشک‌هایی که بالای درخت هستند وقتی بی‌حجابم به من نگاه می کنند و شاید این امر معصیت باشد! مرد بخاطر عفت و خداترسی همسرش پیشانیش را بوسید و تبری آورد و درخت را قطع کرد. پس از یک هفته روزی زود از کارش برگشت و همسرش را در آغوش فاسقش آرمیده یافت! شوهر زن فقط وسایل مورد نیازش را برداشت و از آن شهر گریخت... به شهر دوری رسید که مردم آن شهر در جلوی کاخ پادشاه جمع شده بودند. وقتی از آنها علت را جویا شد، گفتند؛ از گنجینه پادشاه دزدی شده! در این میان مردی که بر پنجه ی پا راه میرفت از آنجا عبور کرد.مرد پرسید او کیست؟ گفتند: این شیخ شهر است و برای اینکه خدای نکرده مورچه‌ای را زیر پا له نکند، روی پنجه ی پا راه می رود! آن مرد گفت بخدا دزد را پیدا کردم مرا پیش پادشاه ببرید. او به پادشاه گفت؛ شیخ همان کسی است که گنجینه تورا دزدیده است! شیخ پس از بازجویی به دزدی اعتراف کرد پادشاه از مرد پرسید: چطور فهمیدی که او دزد است؟ مرد گفت: «تجربه به من آموخت وقتی در احتیاط افراط شود و در بیان فضیلت زیاده روی شود بدان که این سرپوشی است برای یک جرم!» http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
نامه شگفت انگیز | هزار داستان داستان جالب نامه” شگفت انگیز” داستان کوتاهی که پیش روی شماست یک قصه جادویی است که حتما باید دو بار خوانده شود! به شما اطمینان میدهم هیچ خواننده ای نمیتواند با یک بار خواندن آن را رها کند! این نامه تاجری به نام پایولو به همسرش جولیاست که به رغم اصرار همسرش به یک مسافرت کاری میرود و در آنجا اتفاقاتی برایش می افتد که مجبور میشود نامه ای برای همسرش بنویسد به شرح ذیل … جولیای عزیزم سلام … بهترین آرزوها را برایت دارم همسر همربانم. همانطور که پیش بینی می کردی سفر خوبی داشتم. در رم دوستان فراوانی یافتم که با آنها می شد مخاطرات گوناگون مسافرت و به علاوه رنج دوری از تو را تحمل کرد. در این بین طولانی بودن مسیر و کهنگی وسایل مسافرتی حسابی مرا آزار داد. بعد از رسیدن به رم چند مرد جوان خود را نزد من رساندند و ضمن گفتگو با هم آشنا شدیم. آنها که از اوضاع مناسب مالی و جایگاه ممتاز من در ونیز مطلع بودند محبتهای زیادی به من کردند و حتی مرا از چنگ تبهکارانی که قصد مال و جانم را کرده بودند و نزدیک بود به قتلم برسانند نجات دادند . هم اکنون نیز یکی از رفقای بسیار خوب و عزیزم “روبرتو” که یکی از همین مردان جوان است انگشتر مرا به امانت گرفته و با تحمل راه به این دوری خود را به منزل ما خواهد رساند تا با نشان دادن آن انگشتر به تو و جلب اطمینانت جعبه جواهرات مرا از تو دریافت کند وبه من برساند . با او همکاری کن تا جعبه مرا بگیرد. اطمینان داشته باش که او صندوق ارزشمند جواهرات را از تو گرفته و به من خواهد داد وگرنه شیاد فرصت طلب دیگری جعبه را خواهد دزدید و ضمن تصاحب تمام جواهرات آن, در رم مرا خواهد کشت پس درنگ نکن . بلافاصله بعد از دیدن نامه و انگشتر من در ونیز‍ موضوع را به برادرت بگو و از او بخواه که در این مساله به تو کمک کند. آخر تنها مارکو جای جعبه را میداند. در مورد دزد بعدی هم نگران نباش مسلما پلیس او را دستگیر کرده و آنقدر نگه میدارد تا من بازگردم. نامه را خواندید؟ اما بهتر است یک نکته بسیار مهم را بدانید : پایولو قبل از سفر به رم با جولیا یک قرار گذاشته بود که در این مدت هر نامه ای به او رسید آن را بخواند. ! “یک خط در میان” حالا شما هم برگردید و دوباره نامه را یک خط در میان بخوانید تا به اصل ماجرا پی ببرید! 🆔 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان