هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 ســــلام و درود
🌹 پنجشـــنبه زیباتون بخیــــــر
براتون روزی پراز نشاط
سلامتی وخوشبختی آرزو میکنم
امیدوارم آخرهفته رو
با شادی و آرامش درکنار
خانواده و عزیزان سپری كنيد
🌹 تقدیم با بهترین آرزوها
🌹 آخر هفته تون عالی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
6.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیشنهاد دانلود☝️
🌺 اثر عجیب خواندن یک
#آیه_الکرسی برای تمام اموات !
👌 از سخنرانی های فوق العاده
زیبا و تاثیر گذار #استادعالی...
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
👆#تلنگر #تفکر #عبرت
🌺 سخنان تکان دهنده #امیرالمؤمنین علیه السلام، خطاب به اموات.
🌸 وقتی اميرالمؤمنين سلام اللَّه عليه داخل #قبرستان مى شدند، میفرمودند:
🔹 اى ساکنان خاک، ای #کسانی كه به غربت مبتلا شده ايد، بدانيد كه خانه هاى شما را ديگران ساكن شدند و زنان شما را ديگران خواستند و اموال شما را ديگران قسمت نمودند. اين خبری است كه نزد ماست، كاش ما مى دانستيم كه نزد شما چه خبر است.
سپس حضرت رو به اصحاب خود فرمودند: اگر ايشان را رخصت جواب مى دادند، هر آينه مى گفتند كه بهترين #توشه ها تقوى است.
📚 من لایحضره الفقیه، ۱/۱۷۹
🌷 امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) :
☘ اگر مردم می دانستند در قبرها چه می گذرد حتی یک گناه هم نمی کردند .
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
📚#آیه_روز☝️#خداوندبدگوییازدیگرانرادوستندارد
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #پنجشنبه ۵ آبان ماه ١۴۰۱
🌞اذان صبح: ٠۴.۵۷
☀️طلوع آفتاب: ٦.٢۲
🌝اذان ظهر: ١١.۴٨
🌑غروب آفتاب: ١٧.١۳
🌖اذان مغرب: ١٧.٣۲
🌓نیمه شب شرعی: ٢٣.٠۵
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
🔅 #امام_رضا_علیه_السلام :
🔹 از آفرينش خدا، به وجود او راه برده مى شود و به واسطه خردها، شناخت او حاصل مى گردد، و از رهگذر فطرت، حجّت [و برهان بر وجود] او ثابت مى شود .
📚 التوحيد : ص ٣٥ ح ٢
〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿
امیرالمؤمنین عليه السلام:
كسانى كه خود عيب دارند، علاقه مند به شايع كردن عيبهاى مردم هستند، تا جاىِ عذر و بهانه براى عيبهاى خودشان باز شود...
📚غررالحكم حدیث 5198
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ احکام شرعی☝️
#احکام_شرعی #احکام_نماز
برخی از کارها که در حال نماز مکروه است
یعنی باعث کم شدن ثواب نماز میشود⁉️⁉️
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
حداقل برای یک☝نفر جهت تبلیغ دین ارسال کنید
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#تدبردرقران
✨وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى ﴿۴۲﴾
✨و اينكه پايان كار به سوى پروردگار توست (۴۲)
✨وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى ﴿۴۳﴾
✨و هم اوست كه مى خنداند و مى گرياند (۴۳)
📚سوره مبارکه النجم✍آیات ۴۲ و ۴۳
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
#پالان_خر
حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود ، مردی میان سال در زمین کشاورزی مشغول کار بود .حاکم بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند. روستایی بی نوا با ترس در مقابل تخت حاکم ایستاد.
به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید حاکم از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد، گفت میتوانی بر سر کارت برگردی ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت. همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا ، منتظر توضیح حاکم بودند.
حاکم پرسید : مرا می شناسی؟
بیچاره گفت : شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل با دوستی به پابوس سلطان کرامت و جود حضرت رضا (ع) رفته بودی؟ دوستت گفت خدایا به حق این آقا مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن او زدی که ای ساده دل! من سالهاست از آقا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟
یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد.
حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می خواستی، این کشیده تلافی همان کشیده ای که به من زدی.
فقط می خواستم بدانی که برای آقا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد. فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد.
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
چرا سقاخانه حرم امام رضا به نام "اسماعیل طلا" مشهور است؟
از میان سقاخانههایی که در حرم امام رضا وجود دارد، سقاخانه "اسماعیل طلا" ی صحن کهنه حرم رضوی یکی از معروفترین و قدیمیترین آنهاست. سنگ بنای این سقاخانه را نادرشاه افشار گذاشت. اما در واقع یکی از فرماندهان فتحعلیشاه، بهای روکش طلای آن را مهیا کرد! ماجرا از این قرار بود که در زمان فتحعلی شاه قاجار از طرف يكی از دولتهای خارجی بستهای به عنوان هديه به دربار رسيد و شاه قصد گشودن آن را كرد. "اسماعيل خان" كه جزء ملتزمين بود و از فرماندهان فتعلی شاه، از شاه استدعا كرد اين كار در محوطه كاخ به وسيله خدمتگزاران انجام شود؛ چرا که احتمال سوء قصد را نمیتوان از نظر دور داشت. اتفاقا هنگام باز كردن بسته منفجر شد و خساراتی هم به بار آورد.
فتحعلی شاه با اطلاع از اين امر، دستور داد برای اين دورانديشی، هم وزن سرداراسماعيلخان سكههای طلا به او مرحمت شود؛ چنين كردند و اسماعيل خان معروف به "زر ريز خان" شد! اسماعیل خان هم که ارادت ویژه ای به امام رضا داشت، طلاها را صرف ساختن جایگاه آن سنگاب کرد! تا گنبد و پایههای سقاخانه با روکشی از طلا مزین شود از آن زمان این سقاخانه را به "سقاخانه اسماعیل طلا" میشناسند!
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
سبیلش را چرب کرد
عبارت بالا کنایه از رشوه دادن و به اصطلاح دیگر حق و حساب دادن است. برای رشا و ارتشا اصطلاحات زیادی وجود دارد که از همه مصطلح و معروفتر همین ضرب المثل بالا و اصطلاح «خر کریم را نعل کرد» است. در بعضی از کتب تاریخی آمده که فرستادگان خسرو پرویز پادشاه ساسانی که همه سبیلهای کلفت داشتند چون به خدمت پیامبر رسیدند، حضرت فرمود : «من تشبه بقوم فهو منهم». به همین جهت مسلمین از آن تاریخ سبیل را کوتاه کردند و بر ریش افزودند. در عصر صفویه بازار سبیل دوباره رونق یافت و سلاطین صفویه به علت انتساب به «شیخ صفی الدین اردبیلی» چون خود را اهل عرفان و تصوف میدانستند و به همین سبب لقب مرشد کامل را اختیار کرده بودند، لذا غالبا" سبیلهای چخماقی و کلفت میگذاشتند و مریدان و پیروانشان را نیز به این امر تشویق میکردند. کسانی که سبیلهای بلند و چخماق داشتند ناگزیر بودند همه روزه چند بار به نظافت و آرایش آن بپردازند، زیرا اگر تعلل و تسامح میورزیدند سبیلها آویزان میشد و آن هیبت و زیبایی را که انظار دیگران به خود جلب نماید از دست میداد. سبیل پر پشت و متراکم وقتی به هم پیوسته میشد و جلا پیدا میکرد که آن را چرب میکردند و با دست مالش میدادند. آنهایی که قدرت و تمکن کافی نداشتند خود به این کار میپرداختند ولی سران و ثروتمندان افرادی را برای سبیل چرب کردن داشتند. کار سبیل چرب کن این بود که در مواقع معین که صاحب سبیل مهمانی رسمی داشت و یا میخواست به مهمانی برود دست به کار میشد و با روغن مخصوص سبیل را جلا و زیبایی میبخشید. بدیهی است اگر از عهدهی سبیل چرب کردن به خوبی بر میآمد صاحب سبیل مشعوف و خرسند میشد و در این موقع سبیل چرب کن هر چه میخواست از طرف صاحب سبیل بر آورده میشده است. به این ترتیب بود که اصطلاحات «سبیلش را چرب کن»، «سبیل کسی را چرب کردن»، «سبیل چرب شده» و امثال آن مرسوم شد و کم کم رایج گردید.
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
💠✨ #یڪ_داستان_یڪ_پند
❣ گویند:
ملا مهرعلی خویی، روزی در ڪوچه دید دو ڪودڪ بر سر یڪ گردو با هم دعوا میڪنند.
🔹به خاطر یڪ گردو یڪی زد چشم دیگری را با چوب ڪور کرد.
🔹یڪی را درد چشم گرفت و دیگری را ترس چشم درآوردن، گردو را روی زمین رها ڪردند و از محل دور شدند.
🔹🔹ملا رفت گردو را برداشت و شڪست و دید، گردو از مغز تهی است. گریه ڪرد. پرسیدند تو چرا گریه میڪنی؟
🔻🔺گفت: از نادانی و حس ڪودڪانه، سر گردویی دعوا میڪردند ڪه پوچ بود و مغزی هم نداشت.
⛔️ دنیا نیز چنین است، مانند گردویی است بدون مغز! که بر سر آن میجنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها ڪرده و برای همیشه میرویم.
🆔 @tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان