eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.4هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
‼️ 🔷س 3400: اخیرا روشی برای کسب به وجود آمده که به معروف است، شخص باید با تحلیل و طبق سابقه ای که در مورد قیمت و ارزش ارز میداند اقدام به در زمان هایی خاص کند، اگر تحلیل و او درست باشد، حدود ۵۰ تا ۸۰ درصد پولی که گذاشته، سود خواهد کرد و بر عکس؛ از آنجایی که این کار بر خلاف قمار نیاز به تحلیل و تجربه قبلی دارد، آیا کسب درآمد از این طریق مشروع است؟ ✅ج: درآمد حاصل از این عمل را مالک نمی‌شوید. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ ✨مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ✨وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ ﴿۱۶﴾ ✨و ما انسان را آفريده‏ ايم ✨و مى‏ دانيم كه نفس او ✨چه وسوسه‏ اى به او مى ‏كند ✨و ما از شاهرگ او به او نزديكتريم (۱۶) 📚سوره مبارکه ق✍آیه ۱۶ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✍ تاریخچه هنگامي كه فردي بدلیل دخالت در مسائل مورد اختلاف دو شخص یاگروه متضرر شود یا در دعوائي كه به او مربوط نبوده ضررکند ازضرب المثل فوق استفاده می شود. دزدي به خانه يكي ازهمسايه ها رفته بود ولي صاحبخانه متوجه شده بود و دزد موفق نشده بود كه چيزي بردارد. ملا که در رختخواش خوابيده بود كه يكباره صداي غوغا از كوچه بلند شد . زن ملا به او گفت:"بيرون برو و ببين چه خبر است" ملا گفت : "به ما چه ، بگير بخواب" زنش گفت : "يعني چه كه به ما چه ؟ پس همسايگي به چه درد مي خورد" با ادامه سروصدا ملا كه دید بگو مگو كردن با زنش فايده اي ندارد. با بي ميلي لحاف را روي خودش انداخت و به كوچه رفت . دزد که در كوچه قايم شده بود همين كه ديد كم كم همسايه ها به خانه اشان برگشتند و كوچه خلوت شد ، چشمش به ملا و لحافش افتاد و پيش خود فكر كرد كه از هيچي بهتر است . بطرف ملا دويد ، لحافش را كشيد و به سرعت دويد و در تاريكي گم شد. وقتي ملا به خانه برگشت . زنش از او پرسيد : "چه خبر بود ؟" ملا جواب داد : هيچي ، دعوا سر لحاف من بود . و زنش متوجه شد كه لحافي كه ملا رويش انداخته بود ديگر نيست . @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
داستان کوتاه 👈 شخصی به پسرش وصیت کرد که پس از مرگم جوراب کهنه ای به پایم بپوشانید،میخواهم در قبر در پایم باشد. وقتی که پدرش فوت کرد و جسدش را روی تخته شست و شوی گذاشتند تا غسل بدهند، پسر وصیت پدر خود را به به عالم اظهار کرد، ولی عالم ممانعت کرد و گفت: طبق اساس دین ما ، هیچ میت را به جز کفن چیزی دیگری پوشانیده نمی شود! ولی پسر بسیار اصرار ورزید تا وصیت پدرش را بجای آورند، سر انجام تمام علمای شهر یکجا شدند و روی این موضوع مشورت کردند، که سر انجام به مناقشه انجامید.... در این مجلس بحث ادامه داشت که ناگهان شخصی وارد مجلس شد و نامه پدر را به دست پسر داد، پسر نامه را باز کرد، معلوم شد که نامه (وصیت نامه) پدرش است و به صدای بلند خواند: پسرم! میبینی با وجود این همه ثروت و دارایی و باغ و ماشین واین همه امکانات وکارخانه حتی اجازه نیست یک جوراب کهنه را با خود ببرم. یک روز مرگ به سراغ تو نیز خواهد آمد، هوشیار باش، به توهم اجازه یک کفن بیشتر نخواهند داد. پس کوشش کن از دارایی که برایت گذاشته ام استفاده کنی و در راه نیک و خیر به مصرف برسانی و دست افتاده گان را بگیری، زیرا یگانه چیزی که با خود به قبر خواهی برد همان اعمالت است. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
اگر بی دلیل اضطراب می‌گیرید ، دچار دردهای میگرنی می‌شوید و از گرفتگی عضلات رنج می‌برید، امکان دارد دچار کمبود منیزیم شده باشید 1/4 فنجان تخمه کدو تنبل بخورید ! @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ ✨ 💎میان این همہ سنگ دنیا 💙آنکہ گوهر می شود! 💎دو خصلت دارد: 💙اول آنکہ... 💎شفاف است، کینہ نمیگیرد 💙دوم آنکہ... 💎تراشہ زندگی راتاب می آورد ❣@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ 📖 ✍جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلی‌ها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زن‌ها از همسرم بهتراند.» حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه این‌ها تلخ‌تر و ناگوارتر چیست؟» جوان گفت: «آری.» حکیم گفت: «اگر با تمام زن‌های دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگ‌های ولگرد محله شما از آن‌ها زیباترند.» جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی می‌گویی؟» حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع‌کار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟» جوان گفت: «آری.» حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش 🆔 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
بخونین قشنگه♥️ یکی از دوستانِ کاناداییم، یه قانونِ جالب واسه خودش داشت! قانونش این بود که: با وجودِ داشتن همسر، دو بچه و زندگی مستقل و کارِ پر مسئولیت ماهی «یک شب» باید خونه پدر و مادرش باشه! می‌گفت که کارهای بچه‌هارو انجام میدم‌ و میرم خودم تنهایی، مثل دورانِ بچگی و نوجوانی ... چندین ساله این قانون رو دارم، هم خودم و هم همسرم! می‌گفت: خیلی وقت‌ها هم کار خاصی نمی‌کنیم! پدرم تلویزیون نگاه می‌کنه و من کتاب می‌خونم، مادرم تعریف می‌کنه، من گوش می‌دم، من حرف می‌زنم و مـادرم یا پدرم چرت می‌زنند و شب می‌خوابیم... صبح صبحانه‌ای می‌خوریم، بعد برمیگـردم به زندگی! دیروز روی فیسبوکش دیدم یه "عکس" گذاشته بود و یه نوشته که متوجه شدم مادرش چند ماه پیش فوت شده. براش پیام دادم که بابتِ درگذشت مادرت متاسفم و همیشـه ماهی یک شبی رو که گفتـه بودی به یاد دارم... جوابی داده، تشکری کرده و نوشته که: «مادرم توی خاطراتِ محدودش از اون شب‌ها به عنوانِ بهترین ساعتهای سال‌ها و ماه‌های گذشته ‌اش یاد کرده» و اضافه کرد که: اگه راستش رو بخوای "بیشتر" از مادرم برای خودم خوشحالم که از این «فرصت و شانس» نهایتِ استفاده رو برده‌ام...!! ✅قوانینِ خوب رو دوست دارم... برای خودتون؛ دلتون؛ حالتون و خانوادتون قانون های قشنگ بذارید؛ بعدا حسرت قانون های گذاشته نشده رو نداشته باشید. ‎ ‌ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
بحث آلزایمر پیش اومد و پیرمرد شروع کرد به صحبت: «همسرم هر روز صبح، برای رفتن به سر کار یه چیزی رو که فراموش کرده بودم یادم می‌آره: کلید خونه، سویچ خودرو، گوشی، و .‌‌‌.. . همیشه می‌گه پیر شدی و فراموشی گرفتی! واسه همین تصمیم گرفتم دقت بیشتری داشته باشم... ... تمام موارد رو یادداشت کردم... ... صبح هنگام رفتن، کاغذ یادداشت رو نگاه کردم، همه چیز عالی بود. لبخند زدم و از خونه اومدم بیرون... پشت فرمون نشستم، ولی هنوز راه نیفتاده بودم که همسرم زنگ زد. گوشی رو برداشتم و گفتم: سعی نکن مزاحم سر کار رفتن من بشی، امروز چیزی یادم نرفته. پاسخ داد: برگرد خونه، امروز جمعه‌ست! 😊😄😂» @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
💞در کشور چین، دو مرد روستایی می خواستند برای یافتن شغل به شهر بروند. یکی از آن ها می خواست به شانگهای برود و دیگری به پکن. اما در سالن انتظار قطار، آنان برنامه خود را تغییر دادند زیرا مردم می گفتند که شانگهایی ها خیلی زرنگ هستند و حتی از غریبه هایی که از آنان آدرس می پرسند پول می گیرند اما پکنی ها ساده لوح هستند و اگر کسی را گرسنه ببینند نه تنها غذا، بلکه پوشاک به او می دهند. فردی كه می خواست به شانگهای برود با خود فكر كرد: «پكن جای بهتری است، كسی در آن شهر پول نداشته باشد، باز هم گرسنه نمی ماند. با خود گفت خوب شد سوار قطار نشدم و گرنه به گودالی از آتش می افتادم.» فردی كه می خواست به پكن برود پنداشت كه شانگهای برای من بهتر است، حتی راهنمایی دیگران نیز سود دارد، خوب شد سوار قطار نشدم، در غیر این صورت فرصت ثروتمند شدن را از دست می دادم. هر دو نفر در باجه بلیت فروشی، بلیت هایشان را با هم عوض كردند. فردی كه قصد داشت به پكن برود بلیت شانگهای را گرفت و كسی كه می خواست به شانگهای برود بلیت پكن را به دست آورد. نفر اول وارد پكن شد. متوجه شد كه پكن واقعا شهر خوبی است. ظرف یك ماه اول هیچ كاری نكرد. همچنین گرسنه نبود. در بانك ها آب برای نوشیدن و در فروشگاه های بزرگ شیرینی های تبلیغاتی را كه مشتریها می توانستند بدون پرداخت پول بخورند، می خورد. فردی كه به شانگهای رفته بود، متوجه شد كه شانگهای واقعا شهر خوبی است هر كاری در این شهر حتی راهنمایی مردم و غیره سود آور است. فهمید كه اگر فكر خوبی پیدا شود و با زحمت اجرا گردد، پول بیشتری به دست خواهد آمد. او سپس به كار گل و خاك روی آورد. پس از مدتی آشنایی با این كار، 10 كیف حاوی از شن و برگ های درختان را بارگیری كرده و آن را «خاك گلدان» نامید و به شهروندان شانگهایی كه به پرورش گل علاقه داشتند فروخت. در روز 50 یوان سود برد و با ادامه این كار در عرض یك سال در شهر بزرگ شانگهای یك مغازه باز كرد. او سپس كشف جدیدی كرد؛ تابلوی مجلل بعضی از ساختمان های تجاری كثیف بود. متوجه شد كه شركت ها فقط به دنبال شستشوی عمارت هستند و تابلو ها را نمی شویند. از این فرصت استفاده كرد. نردبان، سطل آب و پارچه كهنه خرید و یك شركت كوچك شستشوی تابلو افتتاح كرد. شركت او اكنون 150 كارگر دارد و فعالیت آن از شانگهای به شهرهای هانگجو و ننجینگ توسعه یافته است. او اخیرا برای بازاریابی با قطار به پكن سفر كرد. در ایستگاه راه آهن، آدم ولگردی را دید كه از او بطری خالی می خواست. هنگام دادن بطری، چهره كسی را كه پنج سال پیش بلیط قطار را با او عوض كرده بود به یاد آورد. ‌‎  ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧❤️✧ ༅࿐✾ ┄•●❥ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
✅ ﺍﻫﺎﻟﯽ يک ﺭﻭﺳﺘـﺎ از بـهلول براي سخنراني ﺩﻋـﻮت ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. بهلول قبول مي کند اما در ازاي آن صـد سکه از آنها طلب مي ڪند. مردم کنجکاو سکه ها را تهيـه کرده و در ميدان جمع مي شوند تا ببينند بهلول چه مطلب باارزشي دارد؟! در رﻭﺯ ﻣـﻮﻋﻮﺩ بهلول ﺑﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﻣﻨﺒـﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣردم مي ﮔﻮﯾﺪ: ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ و ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺑﮕﯿـﺮﯾﺪ. ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻫﺎﺝ ﻭ ﻭﺍﺝ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮔﻨﮓ ﻭ ﮔﯿﺞ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ : ﺁﻥ ﭘﻮﻝ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﺮﺩﻧﺖ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟ ✅ بهلول ﻟﺒﺨﻨـﺪي ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺩﻭ ﻧﮑﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﺳﺖ. ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ، ﺁﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﺑﺖ ﭼﯿـﺰﯼ ﭘﻮﻝ ﻣﯽ ﭘﺮﺩﺍﺯﺩ ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﻧﺤﻮ ﺍﺣﺴﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﺪ. ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻨڪﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺩﻡ ﭘﻮﻝ ﺗﻮﯼ جیبهایش ﺑﺎﺷـﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨـﮓ ﺻﺤﺒـﺖ میڪند. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
حیدری وار بیا حیدر کرار زمان؛ جمکران منتظر منبر مردانه تست .. پرده بردار از این مصلحت طولانی؛ که جهان معبد و منزلگه شاهانه تست .. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️بنام نامت و باتوڪل به 🌺اسم اعظمت ♥️میگشایم دفترامـــروزم را 🌺باشد ڪہ در پایان روز ♥️مُهر تایید بندگی زینت 🌺دفترم باشد ❤️بسمـ الله الرحمن الرحیم 🌺الهی به امیدتو @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙 چهار حدیث زیبا از صلوات ❶ با صدای بلند صلوات فرستادن ، نفاق را بر طرف می کند 📘 ثواب الاعمال ص ۱۹۰ ❷ هر کس یک مرتبه صلوات بفرستد ، خدا درِ عافیت را بر او می گشاید.‌ 📘 جامع الاخبار ص ۶۷ ❸ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)به حضرت علی (علیه السلام) فرمود : هر کس بر من صلوات بفرستد شفاعت من بر او واجب می شود 📘 جامع الاخبار ص ۶۷ ❹ یکی از آداب فرستادن صلوات این است که دل با زبان موافقت نماید ، به این معنا که از روی غفلت زبان را به گفتن صلوات حرکت ندهد 📘 شرح صلوات ج ۱۱۶ ✨اللّٰهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ 💙وآل مُحمّد ✨وَ عَجّل فَرَجهُم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی غزل به عشقِ تو آغاز می شود بال وُ پَـرِ پـریدنِ من باز می شود وا می شود زبانِ قلم می شود غزل دارد غَزل نوشته اَم اِعجاز می شود 💎تعجیل درفرج صلوات💎 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚢داستان کشتی حضرت نوح (ع) 1⃣ قسمت اول (تا قسمت آخر دنبال کنید) حضرت نوح(ع) سالها برای دعوت قومش به خدا تلاش کرد اما فقط تعداد اندکی ایمان آوردند، نهایتا خداوند حضرت نوح را دلداری داده و به مرحله دوم رسالتش رهنمون میکند که همان پاکسازی قومش از انسان‌های ظالم است ☑️ پس گاهی اگر دیگران را به خوبی‌ها دعوت میکنیم اما نتیجه زیادی نمیدهد، ناامید نشویم سوره هود آیه۳۶_استاد عبدالباسط @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
راننده کامیونی وارد رستوران شد. دقایقی پس از این که او شروع به غذا خوردن کرد، سه جوان موتور سیکلت سوار هم به رستوران آمدند و یک راست به سراغ میز راننده کامیون رفتند. بعد از چند دقیقه پچ پچ کردن، اولی سیگارش را در استکان چای راننده خاموش کرد. راننده به او چیزی نگفت. دومی شیشه نوشابه را روی سر راننده خالی کرد و باز هم راننده سکوت کرد. وقتی راننده بلند شد تا صورتحساب رستوران را پرداخت کند، نفر سوم به پشت او پا زد و راننده محکم به زمین خورد، ولی باز هم ساکت ماند. دقایقی بعد از خروج راننده از رستوران یکی از جوان ها به صاحب رستوران گفت: چه آدم بی خاصیتی بود، نه غذا خوردن بلد بود، نه حرف زدن و نه دعوا ! رستورانچی جواب داد: از همه بد تر رانندگی بلد نبود، چون وقتی داشت می رفت دنده عقب، 3 تا موتور نازنین را له کرد و رفت !!! @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
بازرگانى در زمان انوشیروان مى زیست و مالى فراوان گرد آورد. پس از سال ها، او که در مملکت نوشیروان غریب بود، تصمیم به بازگشت به دیار خویش گرفت، ولى بدخواهان، نزد پادشاه بدگویى کردند که فلان بازرگان، از برکت تو و سرزمین تو، چنین مال و منال به هم رسانده است و اگر او برود، دیگر بازرگانان هم روش او را در پیش مى گیرند و اندک اندک رونق دیار تو، هیچ مى شود. انوشیروان هم رأى آنها را پسندید و بازرگان را احضار کرد و گفت که اگر مى خواهى، برو؛ ولى بدون اموال. بازرگان گفت: «آنچه پادشاه فرمود، به غایت صواب است و از مصلحت دور نیست. اما آنچه آورده بودم و در شهر تو به باد رفت، اگر پادشاه دو چندان باز تواند داد، ترک همه مال گرفتم. نوشروان گفت: اى شیخ! در این شهر چه آورده اى که باز نتوانم داد؟ گفت: اى مَلِک! جوانى آورده بودم و این مال بدو کسب کرده. جوانى به من باز ده و تمامت مال من باز گیر. نوشیروان از این جواب لطیف متحیّر شد و او را اجازت داد تا به سلامت برفت. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌱 🔸امام کاظم علیه السلام در مورد برکت در مال حلال فرمود: گوسفند در سال یکبار زایمان می کند و هر بار هم یک بره به دنیا می آورد. سگ در سال دو بار زایمان می کند و هربار هم حداقل ۷-۶ بچه... به طور طبیعی شما باید گله های سگ را ببینید که یک یا دو گوسفند در کنار آن است. ولی در واقع برعکس است. گله های گوسفند را می بینید و یک یا دو سگ در کنار آنها... چون خداوند برکت را در ذات گوسفند قرار داد و از ذات سگ برکت را گرفت. با اینکه مردم، فراوان گوسفند را ذبح می کنند و از گوشت آن استفاده می کنند. ‌علاوه بر اینکه تمام اجزای گوسفند قابل استفاده است بخلاف سگ. مال حرام اینگونه است. فزونی دارد ولی برکت ندارد. 📚الكافي، كلينى، ج۵ ،ص۱۲۵ 💥از این رو است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هولناکترین بلا بعد از من، رواج حرام خواری و رباخواری در امتم است! @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
انگور دو برابر گوشت در بدن انرژی تولید می‌کند در حالی که سمیّت گوشت را ندارد و برخلاف گوشت مقدار اسید اوریک را در بدن افزایش نمیدهد! انگور دفع كننده سموم بدن است و هرکیلوی آن به اندازه 1 لیتر شیر مفید است! فصل فصله انگوره، دریغ نکنید خلاصه 🍇😍 ♡••♡••♡••♡••♡ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ســـلام چهارشنبه تون بخیر🕊 امـیدوارم در این روز زیبـا🕊 روزگارتون پراز عشق و امیـد.. دنیاتون پر از محبت و دوستی🕊  رزقتون پر از خیر و برکـت  لحظه هاتون پراز شور و شادی عـشق هاتـون پـراز صفا و  پاکی🕊 و زندگیتون پراز آرامش و موففیت باشه ان شاءالله چهارشنبه تون پراز خیر و خوبی🕊 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
روزی رهگذری از باغ بزرگی عبور می کرد، مترسکی را دید که در میانه باغ ایستاده و کلاهی بر سر نهاده و مانع نشستن پرندگان بر ثمرات باغ است. رهگذر گفت: تو در این بیابان دلتنگ نمی شوی؟ مترسک گفت: نه، چطور؟ روزگار برایت تکراری نیست؟ چه چیزی تو را خوشحال می کند؟ مترسک گفت: راست می گویی من هم گاهی از اینکه دیگران را بترسانم و آزارشان بدهم هیجان زده می شوم و خوشحال. مترسک گفت: نه تو نمی توانی ظلم کنی و یا از آزار دیگران خوشحال بشوی. رهگذر علت را پرسید مترسک گفت: کلّه من پر کاه است و کلّه تو پر مغز آدمی. برترین مخلوق عالم، مغز و ظرف ذهن توست. تو نمی توانی مثل من باشی. مگر اینکه کله ات پر کاه باشد. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﮔﺎﻭ ﭘﺎﺵ ﻣﯿﺸﮑﻨﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺑﻠﻨﺪﺷﻪ، ﮐﺸﺎﻭﺭﺯ ﺩﺍﻣﭙﺰﺷﮏ ﻣﯿﺎﺭﻩ. ﺩﺍﻣﭙﺰﺷﮏ ﻣﯿﮕﻪ: ﺍﮔﻪ ﺗﺎ 3 ﺭﻭﺯ ﮔﺎﻭ ﻧﺘﻮﻧﻪ ﺭﻭﻯ ﭘﺎﺵ ﻭﺍﯾﺴﺘﻪ ﮔﺎﻭ ﺭﻭ ﺑﮑﺸﯿﺪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺍﯾﻨﻮ ﻣﯿﺸﻨﻮﻩ ﻭ ﻣﯿﺮﻩ ﭘﯿﺶ ﮔﺎﻭ ﻣﯿﮕﻪ: " ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ " ﮔﺎﻭ ﻫﯿﭻ ﺣﺮﮐﺘﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ... ﺭﻭﺯ ﺩﻭﻡ ﺑﺎﺯ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺑﺪﻭ ﺑﺪﻭ ﻣﯿﺮﻩ ﭘﯿﺶ ﮔﺎﻭ ﻣﯿﮕﻪ : " ﺑﻠﻨﺪﺷﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﺭﻭ ﭘﺎﺕ ﺑﺎﯾﺴﺖ " ﺑﺎﺯ ﮔﺎﻭ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﭘﺎﺵ ﻭﺍﯾﺴﺘﻪ ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻣﯿﺮﻩ ﻣﯿﮕﻪ: " ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﭘﺎﺷﯽ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻤﻮﻡ ﺑﺸﻪ ﻭ ﻧﺘﻮﻧﯽ ﺭﻭ ﭘﺎﺕ ﻭﺍﯾﺴﯽ ﺩﺍﻣﭙﺰﺷﮏ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﯽ " ﮔﺎﻭ ﺑﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﺯﻭﺭ ﭘﺎ ﻣﯿﺸﻪ .. ﺻﺒﺢ ﺭﻭﺯﺑﻌﺪ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯ ﻣﯿﺮﻩ ﺩﺭ ﻃﻮﯾﻠﻪ ﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﮔﺎﻭ ﺭﻭ ﭘﺎﺵ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﺮ ﻣﯿﮕﺮﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ: ﮔﺎﻭ ﺭﻭ ﭘﺎﺵ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﻩ ! ﺟﺸﻦ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﻢ ... ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﻭ ﻗﺮﺑﻮﻧﻲ ﻛﻨﻴﺪ ... " @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🔸. وقتی اخم می کنید به جهان هستی ارتعاش های منفی صادر می کنید . شما اشرف مخلوقاتید.آدم مومن همیشه شاد است ، همیشه به خدا توکل می کند و اگر الهی شکر می گوید ، از ته قلبش می گوید . حتی اگر از درون ناراحت هستید ، این ناراحتی را به دیگران انتقال ندهید ، بخندید . مغز شما نمیتواند بفهمد خنده شما واقعی است یا مصنوعی . 🌹 حضرت علی علیه السلام می‌فرماید: شادى مؤمن در چهره ‏اش، و اندوهش در دل اوست . 🔸آیینه‌ای برداریم و وضعیت صورتمان را در آن ببینیم اگر اخم کرده‌ایم بدانیم که ، و در کار نیست. 🔸 با اخم کردن هیچگاه به خواسته‌هایمان نمی‌رسیم. اما وقتی می‌زنید و را به جهان هستی ارسال می‌کنید بازتاب این شادی و به شما باز خواهد گشت. 🔸یکی از ملاک‌های جهان هستی برای عطا کردن، صورت ماست. بیاییم صورت شادابی داشته باشیم، بیاییم به لطف و فضل خداوند شادی کنیم. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸