eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
16.1هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
گفته ‏"یَداللَهِ فَوقَ أَیْدِیهِم" ‏یعنی بنده‌ی من ‏نگران فردایت نباش ‏از اَفعال آدم‌ها دلگیرنشو ‏کاری از آنها ‏برنمی‌آید دستت رابه من بده ‏تامن نخواهم برگی از درخت نمی‌افتد دلتون ،زندگیتون،لحظه هاتون خدایی 🌙 👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨الهی به امیدتو سر آغاز هفته تون منور به نور صلوات 🌸بر روی زمین و آسمان ها و کرات در بین مناجات و تمام کلمات زیبا تر از این دعا ندیده است کسی    بر خاتم انبیاء محمد مصطفی صلوات 🌸 🌸اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🍃مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌸وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh┅─═इई 🌸🍃🌸ईइ═─┅─
بسمه تعالی اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت مقدس قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان"عج‌"و‌ امام حسین"ع" السَّلامُ علیکَ یاصاحب الزمان السلام علیک یا اباعبدالله الحسین @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
8.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 این مکان مجهز به دوربین است 🙄 🌟 سوگند به آسمان 🌟 سوگند به کـوبنـــده شـب 🌟 و تو چه‌میدانی کوبنده‌شب چیست! 🌟 همان ستاره درخشان و شکافنده تاریکیها 📣 به این نشانه‌های بزرگ الهی سوگند که: 📣 هرکس مراقب و حافظی دارد 🍃 آری! فرشتگان ، اعمالمون روثبت و ضبط‌ و برای حساب وجزا نگهداری میکنند.📖طارق۱-۴ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
پروفسور هانری کوربن فرانسوی: همه ادیان با مرگ پیامبران خود، مُردند. 👈 یهود با مرگ موسی 👈 مسیحیت با مرگ عیسی 👈 سُنی‌ها با مرگ محمد (ص) مردند. 👈 فقط شیعیان از مرگ امتناع کردند. ⏪ آنها نامزد مرگ نیستند، چون حسین را در ابتدا و مهدی را در انتهای راه دارند. 👈 امام حسین از عمق تاریخ آنها را هُل می‌دهد و امام مهدی آنها را به آینده دعوت می‌کند.» 🔚 «چنین جامعه‌ای نمی‌تواند بمیرد، چون رهبری و آرمان‌های آن زنده و در حال تجدید شدن است.» @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
درمان چاقى پادشاهى با عدالت به مرضى دچار شد كه بدنش گوشت زيادى آورد و بى حد چاق شد، به حدى كه قادر به حركت نبود. روزى وزراء و امراء كشور براى معالجه او به نزد پزشكان و حكيمان رفتند و آنها را آوردند ولى آنها از معالجه عاجز ماندند تا آنكه شخص خردمند و حكيمى به آنان گفت : داروى سلطان نزد من است . همگى خوشحال شدند، و او را بخدمت سلطان بردند. چون نظرش به سلطان افتاد و نبض او را گرفت ، گفت : سلطان تا چهل روز ديگر مى ميرد، اگر سلطان بعد چهل روز زنده بود او را معالجه مى كنم . سلطان اين كلام را شنيد لرزه بر تن او افتاد و هر روز بخاطر اين غم و ترس از مرگ ، لاغر و ضعيف مى شد تا آنكه مدت چهل روز تمام شد و بدنش مانند مردم معمولى و متعادل شد. آن خردمند را آوردند و عرض كرد: من در استنباط خود خطا كرده بودم و حكم درست نبود؛ آنگاه رو به وزراء نمود و گفت : اين دستور تمهيد و مقدمه اى بود براى رفع بيمارى سلطان و هيچ نسخه اى در ميان نيست . پس ‍ او را جايزه بسيار عطا كردند. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هارون الرشيد خليفه عباسى خواست كسى را براى قضاوت بغداد تعيين نمايد، با اطرافيان خود مشورت كرد، همگى گفتند: براى اين كار جز بهلول صلاحيت ندارد. بهلول را خواست و قضاوت را به وى پيشنهاد كرد. بهلول گفت : من صلاحيت و شايستگى براى اين سمت ندارم . هارون گفت : تمام اهل بغداد مى گويند جز تو كسى سزاوار نيست ، حال تو قبول نمى كنى ! بهلول گفت : من به وضع و شخصيت خود از شما بيشتر اطلاع دارم ، و اين سخن من يا راست است يا دروغ ، اگر راست باشد شايسته نيست كسى كه صلاحيت منصب قضاوت را ندارد متصدى شود. اگر دروغ است شخص ‍ دروغگو نيز صلاحيت اين مقام را ندارد. هارون اصرار كرد كه بايد بپذيرد، و بهلول يك شب مهلت خواست تا فكر كند. فردا صبح خود را به ديوانگى زد و سوار بر چوبى شده و در ميان بازارهاى بغداد مى دويد و صدا مى زد دور شويد، راه بدهيد اسبم شما را لگد نزند. مردم گفتند: بهلول ديوانه شده است ! خبر به هارون الرشيد رساندند و گفتند: بهلول ديوانه شده است . گفت : او ديوانه نشده ولكن دينش را به اين وسيله حفظ و از دست ما فرار نمود تا در حقوق مردم دخالت ننمايد. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🔸 زیاد این جمله رو شنیدیم که میگن: فلانی هنوز جَوونه، خیلی بهش سخت نگیر... ☝️ امّا یک شایسته از نظر قرآن، هیچ وقت ، و حساب و کتاب رو فراموش نمیکنه. 🌷 حضرت لقمان، که خدا بهش فراوان داده بود، به فرزند جوانش می‌فرماید: 🌸 یٰا بُنَیَّ إِنَّهٰا إِنْ تَکُ مِثْقٰالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّمٰاوٰاتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللّٰهُ إِنَّ اللّٰهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ (لقمان/۱۶) 🔹 پسرم! اگر به اندازه‌ی سنگینی دانه‌ی خردلی عملِ خوب یا بد داشته باشی، و این عمل کوچکت در دل سنگی، یا در گوشه‌ای از آسمان‌ها و زمین قرار بگیرد، خداوند آن را در برای حسابرسی می‌آورد. زیرا خداوند دقیق و آگاه است. ☝ حسابرسىِ خداوند خیلی دقیق و کامله، حتّی برای جَوون‌ها ❌ آدمِ حکیم، هیچوقت نمیگه: حالا جَوونه، بهش سخت نگیر. ❌ چون این جمله یعنی: از مسئولیت شونه خالی کردن، و در نهایت سقوطِ یک جَوون ☝️ پس جَوونتون رو، همون اوّلِ جوونی، از خواب و خیال بیدار کنید... 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
عرق کاسنی ✍🏻 دفع صفرا از بدن ✍🏻 زردی را از بین میبرد ✍🏻 کبد را سبک می‌کند 🧂شب ها قبل از خواب و صبح ها قبل از صبحانه یک استکان میل شود. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷تقدیم به شما خوبان 🍃شروع هفته تون عااااالی 🌷🤲 🍃شروع هفته تون پیوند 🌷بخوره با 🍃شروع موفقیت 🌷شروع پیشرفت 🍃شروع آرامش 🌷شروع خوشبختی و 🍃شروع بهترین های زندگیتون 🌷شروع هفته تون پر از شادی @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
کشاورز و روباه کشاورزی يک مزرعه ی بزرگ گندم داشت. زمين حاصلخيزی که گندم آن زبانزد خاص و عام بود. هنگام برداشت محصول بود. شبی از شبها روباهی وارد گندمزار شد و بخش کوچکی از مزرعه را لگدمال کرد و به پيرمرد کمی ضرر زد. پيرمرد کينه ی روباه را به دل گرفت. بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصميم گرفت از حيوان انتقام بگيرد. مقداری پوشال را به روغن آغشته کرده، به دم روباه بست و آتش زد. روباه شعله ور در مزرعه به اينطرف و آن طرف می دويد و کشاورز بخت برگشته هم به دنبالش. در اين تعقيب و گريز، گندمزار به خاکستر تبديل شد... وقتي کينه به دل گرفته و در پی انتقام هستيم، بايد بدانيم آتش اين انتقام، دامن خودمان را هم خواهد گرفت! بهتر است ببخشيم و بگذريم... @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
موسی و میش گویند روزی موسی (ع) در آن حال که شبانیِ شعیب پیغامبر می‌کرد و هنوز به وی وحی نیامده بود، گوسفندان می‌چرانید؛ قضا را میشی از رمه جدا افتاد. موسی خواست که او را به رمه باز برد. میشک برمید و در صحرا افتاد و گوسفندان نمی‌دید و از بددلی همی‌رمید، و موسی از پس او همی‌دوید تا مقدار دو سه فرسنگ؛ چنان که میشک را نیز طاقت نماند و از ماندگی بیفتاد، چنان که بر نمی‌توانست خاست. موسی در وی رسید و بر او رحمتش آمد؛ گفت: ای بیچاره، چرا می‌گریزی و از که می‌ترسی؟ چون دید که طاقت رفتن ندارد، برداشتش و بر گردن و دوش گرفت تا بَرِ رمه. چون چشم میش بر رمه افتاد، دلش به جای باز آمد، تپیدن گرفت. موسی زود او را از گردن فرو گرفت و به میان رمه اندر شد. ایزد تعالی ندا کرد به فرشتگان آسمانها، گفت: دیدید بنده‌ی من با آن میش دهن بسته چه خُلق کرد، و بدان رنج که از او بکشید او را نیازرد و بر او ببخشود! به عزّت من که او را برکشَم و کلیم خویش گردانم و پیغامبریش دهم و بدو کتاب فرستم، چنان که تا جهان باشد از او گویند. پس این همه کرامات او را به ارزانی داشت. 📚سیاستنامه، خواجه نظام الملک @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان