eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
دزد باورها گويند روزي دزدي درراهي بسته‌اي يافت که در آن چيز گران‌بهايي بود و دعايي نيز پيوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش بازگرداند. او را گفتند: چرا اين‌همه مال را از دست دادي؟‌ گفت: صاحب‌مال عقيده داشت که اين دعا، مال او را حفظ مي‌کند و من دزد مال او هستم، نه دزد دين! اگر آن را پس نمي‌دادم و در عقيده‌ي صاحب آن مال خللي مي‌يافت، آن‌وقت من، دزد باورهاي او نيز بودم و اين کار دور از انصاف است. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
عاشق و معشوق ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧه ﯾﺎﺭﺵ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺯﺩ. ﻣﻌﺸﻮﻕ ﮔﻔﺖ: ﮐﯿﺴﺖ؟ ﻋﺎﺷﻖ ﮔﻔﺖ: »ﻣﻦ« ﻫﺴﺘﻢ... ﻣﻌﺸﻮﻕ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﻭ, ﻫﻨﻮﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﻭﺭﻭﺩ ﺧﺎﻣﺎﻥ ﻭ ﻧﺎﭘُﺨﺘﮕﺎﻥ ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ... ﺗﻮ ﺧﺎﻡ ﻫﺴﺘﯽ... ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺪﺗﯽ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺟﺪﺍﯾﯽ ﺑﺴﻮﺯﯼ ﺗﺎ ﭘﺨﺘﻪ ﺷﻮﯼ ﻫﻨﻮﺯ ﺁﻣﺎﺩﮔﯽ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﯼ... ﻋﺎﺷﻖ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﯾﮑﺴﺎﻝ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺩﻭﺭﯼ ﻭ ﺟﺪﺍﯾﯽ ﺳﻮﺧﺖ... ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧه ﻣﻌﺸﻮﻕ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺗﺮﺱ ﻭ ﺍﺩﺏ ﺩﺭ ﺯﺩ... ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺳﺨﻦ ﺑﯽ ﺍﺩﺑﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺩﻫﺎﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﯿﺎﯾﺪ. ﺑﺎ ﮐﻤﺎﻝ ﺍﺩﺏ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﻣﻌﺸﻮﻕ ﮔﻔﺖ: ﮐﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ؟ ﻋﺎﺷﻖ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺩﻟﺒﺮ ﺩﻝ ﺭبا ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺕ ﻫﺴﺘﯽ... ﺗﻮﯾﯽ, ﺗﻮ... ﻣﻌﺸﻮﻕ ﺩﺭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺗﻮ ﻭ ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﯿﺎ ﺣﺎﻻ‌ ﯾﮏ (ﻣﻦ) ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﻭ (ﻣﻦ)ﺩﺭ ﺧﺎﻧﺔ ﻋﺸﻖ ﺟﺎ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ. ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺮ ﻧﺦ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﻭ ﺷﺎﺧﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺭ ﺳﻮﺯﻥ ﻧﻤﯽ ﺭﻭﺩ... ﮔﻔﺖ : ﺍﮐﻨﻮﻥ ﭼﻮﻥ ﻣﻨﯽ ﺍﯼ ﻣﻦ ﺩﺭﺁ ﻧﯿﺴﺖ ﮔﻨﺠﺎﯾﯽ ﺩﻭ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺮﺍ 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. باهم ببینیم وبشنویم نظر جامی ،مولانا وحضرت حافظ رو درباره ادمایی ک عاشق نیستن 😍✋ راهی زیباتر از عشق ورزیدن نیست جامی مولانا حافظ 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
زندگی کردن آن‌گونه که دوست دارید خودخواهی نیست. خودخواهی آن است که از دیگران بخواهید آن‌گونه که شما دوست دارید زندگی کنند. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
روزی یک مرد جوان رفت پیش دکتر وینسنت پیل و بهش گفت آقای دکتر من خسته شدم. من نمی تونم از پس مشکلاتم بر بیام. لطفاً به من کمک کنید. دکتر پیل جواب داد: باشه فقط یکم صبر کن من یک سخنرانی دارم بعد از سخنرانی به تو جایی رو نشون می­دم که هیچ کس اونجا مشکلی نداره. مرد جوان خوشحال می­شه و می­گه:باشه من منتظرم. هر طور شده به هر قیمتی من به اونجا می­رم. بعد از سخنرانی پیل اون مرد رو به اون مکان برد. می­تونید حدس بزنید اونجا کجا بود؟ قبرستان پیل یه نگاهی به مرد جوان انداخت و گفت:اینجا 150 نفر اقامت دارن بدون اینکه مشکلی داشته باشن. مطمئنی که می­خوای به اینجا بیای....؟؟؟؟ قرار نیست آدما بدون مشکل زندگی کنن. هنر حل کردن مشکل رو باید پیدا کنن. بی مشکل فقط کسی است که مرده ! 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 حضرت آیت الله جوادی آملی : سِرّ اين كه انسان از مرگ مي‌ترسد براي اينكه از بعد از مرگ اطمينان ندارد ، وگرنه آنها كه از بعد مرگ مطمئن‌اند كه آمادهٔ مردنند. مرگ چيزي نيست كه انسان را نابود كند. مرگ درّه نيست كه انسان در درّه مرگ بيفتد و سقوط كند. مرگ پل است. آن كه خيال مي‌ كند مرگ درّه است و انسان با مرگ در ته درّه مي ‌رود و نابود مي‌ شود ، از مرگ مي ‌ترسد. ولي آن‌كس كه بداند مرگ قنطره و پل است كه انسان را از جاي بد به جاي خوب مي‌ رساند كه وحشتي از مرگ ندارد. پس معيار ترس از مرگ يا علاقه به مرگ آن است كه انسان از بعد از مرگ مطمئن باشد. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 مردی به دندان پزشک خود تلفن می کند و به خاطر وجود حفره بزرگی در یکی از دندان هایش از او وقت می گیرد. موقعی که مرد روی صندلی دندان پزشکی قرار می گیرد، دندان پزشک نگاهی به دندان او می اندازد و می گوید: نه یک حفره بزرگ نیست! خوردگی کوچکی است که الان برای شما پر می کنم. مرد می گوید: راستی؟ موقعی که زبانم را روی آن می مالیدم احساس می کردم که یک حفره بزرگ است. دندان پزشک با لبخندی بر لب می گوید: این یک امر طبیعی است، چون یکی از کارهای زبان اغراق است! نگذارید زبان شما از افکارتان جلوتربرود .. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 فردی ڪیسه ای طلا در باغ خود دفن ڪرده بود ڪه بعد از مدتے یادش رفت ڪجا بود. نزد بایزید بسطامی آمد. بایزید گفت: نیمه شب برخیر و تا صبح نـماز بخوان. اما باید مواظب باشی ڪه لحظه ای ذهنت نزد گمشده ات نرود و نیت عبادت تو مادی نشود. نیمه شب به نماز ایستاد و نزدیڪ صبح یادش افتاد ڪجای باغ دفن ڪرده است. سریع نماز خود به هم زد و بیل برداشت و باغ روانه شد. و محل را ڪند و ڪیسه ها در آغوش ڪشید. صبح شادمان نزد بایزید آمد و بابت راهنمایی اش تشڪر ڪرد. بایزیدگفت: می دانی چه ڪسی محل سڪه را به تو نشان داد؟ گفت : نه. گفت : ڪار شیطان بود ڪه دماغ اش بر سینه ات ڪشید و یادت افتاد. مرد تعجب ڪرد و گفت: به خدا برای شیطان نمی خواندم. بایزید گفت: می دانم ، خالص برای خـدا بود. شیطان دید اگر چنین پیش بروی و لذت عبادت و راز و نیاز و سجده شبانه را بدانے ، دیگر او را رها می ڪنی... نزدیڪ صبح بود، لذت عبادت شبانه را ملایڪ می خواستند بر ڪام تو بچشانند، ڪه شیطان محل طلاها را یاد تو انداخت تا محروم شوی. چون یڪ شب اگر این لذت را درڪ می ڪردی، برای همیشه سراغ عبادت نیمه شب می رفتے. شیطان یادت انداخت تا نمازت را قطع ڪنی. چنانچه وقتی قطع ڪردی و رفتی طلاها را پیدا ڪردی دیگر نمازت را نخواندی و خوابیدی....و اینجا بود ڪه شیطان تیر خلاص خود را به تو رها ڪرد. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 یکی از دوستان بی‌ریا، که مداح معروفی است، نقل می‌کند: ظهر روز عاشورا، یکی از همسایگان که پیرزنی با دو یتیم بود به من تک زنگ زد و من فهمیدم، گرسنه‌ و دنبال غذای نذری هستند. در زیرزمین هیئت غذا آماده کرده بودند، وقتی مراسم تمام شد قابلمه‌ای از خانه آوردم تا غذا بگیرم. خیلی خجالت می‌کشیدم که اگر کسی ببیند با خود می‌گوید: عجب مداح گرسنه‌ای است و طمع‌کار. که هم غذا‌خورده و هم با این‌که بی‌نیاز است ولی غذا می‌برد و آبرویم برود. در این حال صدایی از درونم شنیدم که گفت: ای نادان جاهل، وقتی که گناه می‌کردی نگران آبروی خود نبودی! و او می‌توانست آبروی تو را ببرد ولی رحمت و ستارالعیوب بودنش مانع شد، الان که کار نیک می‌کنی می‌ترسی آبروی تو را ببرد؟!!! خدا را چه فرض کرده‌ای؟؟!!! بدون توجه به نظر مردم قابلمه را از آشپزخانه خارج کردم دیدم از آن جمعیت تنها کسی که نمی‌بینند من هستم. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 در هنگام عصبانیت سعی کنید حداقل برای یک بار، قضایا را از بیرون نگاه کنید و از خود بپرسید که... آیا این شرایط آنقدر ارزش دارد که به خاطر آن عصبانی شوید؟ آیا ممکن نیست این ماجرا فقط یک سوءتفاهم باشد؟ آیا راه حل ساده ای برای این مسئله وجود ندارد؟ اگر آگاهانه از خشم فاصله بگیرید، به راحتی می توانید به چنین سوالاتی جواب های ساده ای بدهید؛ چون در برخی موارد مشخص می شود چیزی که شما را برآشفته کرده، بسیار بی ارزش است. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🔘✨سـ🍁ــلام 🕊✨روزتـــون 🔘✨پر از خیر و برڪت 🕊✨امروز  شنبہ ↶ ✧      3     آذر       1403  ه.ش ❖        21   جمادے الاولے     1446  ه.ق ✧        23   نوامبر     2024  میلادے ┄┄┄┅┅❅✾❅┅┅┄┄┄ 🔘✨ ↯ ذڪر روز ؛ 🕊✨《 یا رَبَّ الْعالَمین 》
🌸🍃🌸🍃 عارفی در نیشابور بود که هر کس او را کوچکترین آزار می داد، به بلا گرفتار می شد. پس مردم شهر همه از او می ترسیدند. روزی جوانی او را دید و گفت: خوش به حالت من هم دوست دارم مانند تو عارف شوم تا دیگران از من بترسند و در پی آزار من نباشند. عارف تبسمی کرد و گفت: مثل عارف ،مانند کسی است که شیری سوار شده است، درست است همه از او می ترسند ولی خود او بیشتر از همه می ترسد، چون کوچکترین خطای او باعث دریده شدن اش به دست شیری خواهد بود که پشت اش نشسته است. هر چقدر به خدا نزدیک تر می شوی، مردم از تو می ترسند و تو از خودت. چون کوچکترین معصیت و خطای تو خدا را سخت سنگین می آید و سخت مجازات می کند. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 وقتی که در جنگ احد، دندان حضرت محمد (ص) شکست و صورتش مجروح شد، اصحاب ایشان، ناراحت شدند و عرض کردند: یا رسول الله!دشمن را نفرین کنید. پیامبر فرمودند: خدايا قوم مرا هدايت كن زيرا نا آگاه هستند. یکی از اصحاب برآشفته شد و به پيامبر گفت : اى رسول خدا ! حضرت نوح علیه السلام بر قوم خود نفرين كرد و گفت: "پروردگارا در روى زمين احدى از كافران را زنده مگذار" حالا كه صورتت مجروح و دندانهايت شكسته شده به جاى نفرين، براى دشمن دعا مى كنید؟ حضرت محمد فرمودند: من برای نفرین کردن مبعوث نشده ام بلکه مبعوث شده ام برای دعوت مردم به سوی حق، و رحمت برای آنها . ١٨ص٢٤٥ 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 یكى از یاران رسول خدا (ص) فقیر شد. خدمت رسول خدا آمد و شرح حال خود را بیان كرد. پیغمبر فرمودند :برو هر چه در منزل دارى اگر چه كم ارزش هم باشد بیاور! آن مرد انصار رفت و طاقه اى گلیم و كاسه اى را خدمت پیغمبر آورد. حضرت آنها را در معرض فروش گذاشت و فرمودند: چه كسى اینها را از من مى خرد؟ مردى گفت : من آنها را به یك درهم خریدارم . حضرت فرمودند: كسى نیست كه بیشتر بخرد! مرد دیگرى گفت : من به دو درهم مى خرم . پیغمبر به ایشان فروخت و فرمودند: اینها مال تو است . آن گاه دو درهم را به آن مرد انصار داد و فرمودند: با یك درهم غذایى براى خانواده ات تهیه كن و با درهم دیگر تبرى خریدارى كن و او نیز به دستور پیغمبر عمل كرد. تبرى خرید و خدمت پیغمبر آورد. حضرت فرمودند: این تبر را بردار و به بیابان برو و با آن هیزم بشكن و هر چه بود ریز و درشت و تر و خشك همه را جمع كن ، در بازار بفروش . مرد به فرمایشات رسول خدا عمل كرد. مدت پانزده روز تلاش نمود و در نتیجه وضع زندگى او بهتر شد. پیغمبر گرامى به او فرمودند: این بهتر از آن است كه روز قیامت بیایى در حالى كه در سیمایت علامت زخم صدقه باشد 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 چهار عامل سقوط و انحطاط یک جامعه از نظر قرآن آنچنان که از قرآن مجید استنباط کرده‏‌ایم چهار عامل است که عامل فنای اقوام است و نقطه مقابل آنها عامل بقا. حال ممکن است عامل دیگری هم باشد و من از قرآن درک نکرده باشم: ۱. ظلم و بی‌عدالتی ۲. فساد اخلاق ۳. تفرق و چند دستگی ۴. ترک امر به معروف و نهی از منکر استاد مطهری، پانزده گفتار، ص۳۱۱ (با تلخیص) 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 حـاج اسـماعــیل دولابــی(ره) هـر وقـت ڪـسی شــما را اذیــت ڪرد و ناراحــت شـدیـد، نــمی خـواهـد به ڪـســی بگوییــد، بلـڪه استــغفار کنــید؛ هــم بـراي خـودتـان و هم براي ڪســی ڪه شــما را اذیـت ڪرده اسـت. بـگو: بیچاره ڪـار بـدي ڪـرده اسـت؛اگـر فــهم داشـت نمـی کرد؛ وقــتی استغفار می ڪنــی خداونـد دوست دارد قلبـت بـاز مــی شـود. ایـن قلــب یڪ جـوري اسـت ڪه اگــر ڪسی بـه او خوبــی کند، از او تـشــڪر نکند ناراحت می شـوداگر کســی هـم اذیتش ڪـرد ناراحـت می شـود. در ایـن جـا بایــد استغـفار ڪـرد تـا قـلب انســان بـاز شـود. آن وقـت می بینــی ڪه چقـدر بـزرگ شده ای. اگــر دو مـرتبه ایــن ڪـار را ڪردي دیــگر غـم نمـی تو‌انـد شــما را بگیــرد. چـون راهـش را بلـد هســتی 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 ﺧﻴﻠﯽ‌ﻫﺎ ﻏﺮ ﻣﯽ‌ﺯﻧﻦ، ﺯﻳﺎﺩ ﻫﻢ ﻏﺮ ﻣﯽ‌ﺯنن! ﻫﻤﺶ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ‌ﻧﺎﻟﻦ، ﻫﯽ ﻣﯽ‌ﮔﻦ ﺍﻳﻨﻮ ﮐﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻭﻧﻮ ندﺍﺭﻡ، ﺍﻳﻨﺠﺎﻡ ﺍﻳﺮﺍﺩ ﺩﺍﺭﻩ،اینو نمیخوام و... ﻳﮑﯽ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﮕﻪ ﺁﺧﻪ ﺑﺎ ﺍﻧﺼﺎﻑ، ﺍﮔﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﯽ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﻏﺮ ﻣﯽ‌ﺯﻧﯽ، ﻟﺎﺍﻗﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﻫﻢ ﺷُﮑﺮ کن بیاین با هم این آیه رو بخونیم و همگی با هم بترسیم که شکر نعمتهامونو نميگيم و بترسیم از گلایه کردن و غر زدن سوره اعراف آیه ۱۷: ثمَّ لَآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ، ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺭﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﭼﭗ ﺁﻧﻬﺎ، ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻏﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﺭﻭم ﻭ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺷﻜﺮﮔﺰﺍﺭ ﻧﺨﻮﺍﻫﻰ ﻳﺎﻓﺖ! شیطان تمام سعيشو میکنه که انسان نعمت نشناس و ناسپاس باشه و مسيرشو گم کنه.. اون وقته که میتونه بهمون مسلط بشه.. سوره نحل آیه ۱۱۴ : فكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَاشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ از اين چيزهاى حلال و پاكيزه كه خدا به شما روزى داده است بخوريد و اگر خدا را مى‌پرستيد شكر نعمتش را به جاى آوريد. فراموش نکنیم اگر سختی و مشکلی در زندگی داریم ، وقتی برای خدا تحملش میکنیم و گلایه نمیکنیم خدا کلی از ما خشنودی میشه و خدا کلی زندگی مون رو در دنیا و آخرت آباد و دلنشین میکنه و از لحاظ ایمانی و عقلی ارتقا پیدا میکنیم، در حالی که گلایه کردن و غر زدن باعث میشه اجر و ثواب مشکلاتی که باهاش رو به رو هستیم ضایع و تباه بشه و همچنین اندوه و ناراحتی مون بیشتر بشه. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 اگر در درونت صلح و آرامش برقرار باشد، آن را در دیگران نیز می یابی. اگر ذهنت آشفته باشد، آشفتگی در اطرافت موج خواهد زد. بنابراین آرامش را درون خود بیاب؛ آنگاه می بینی چگونه به بیرون منعکس می گردد. تو خود، همان آرامشی؛ همان خوشبختی. پس بیشتر جست و جو کن. به یاد داشته باش آرامش در جای دیگری نیست اگر درونت متلاطم باشد. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 پيامبراکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند گروهي روز قيامت وارد صحراي محشر مي شوند در حالي كه حسنات و كارهاي نيكي به بزرگي كوه ها دارند، خداوند حسنات ايشان را همچون ذرات غبار در هوا پراكنده مي سازد، سپس فرمان مي دهد آنها را به آتش دوزخ اندازند. سلمان عرض كرد: يا رسول الله! آنها را براي ما توصيف نما. فرمودند: آنها كساني هستند كه روزه مي گرفتند، نماز مي خواندند و شب_زنده_داري مي كردند، اما هنگامي كه به حرامي دست مي يافتند بر آن هجوم مي بردند. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 مردى مجوز مهاجرت از آلمان به روسیه را کسب کرد. هنگام خروج از آلمان در فرودگاه مامور وسایل او را چک کرد یک مجسمه دید از او پرسید: این چیه؟ مرد گفت: شکل سوالت اشتباهه آقا؟ بپرس این کیه، این مجسمه هیتلر مرد بزرگ آلمان است که توی تمام کشور عدالت و دموکراسی برقرار کرد. من هم برای بزرگداشت این شخص مجسمه اش همیشه همراهمه... مامور گمرک گفت درسته آقا، بفرمایید. در فرودگاه روسیه مامور گمرک هنگام تفتیش مجسمه را دید و از مرد پرسید: این چیه؟ مرد گفت: بگو این کیه؟ گفت این مجسمه مرد منفور و دیوانه ای است که مرا مجبور کرد از آلمان برم بیرون. مجسمه اش همیشه همرامه که تف و لعنتش کنم. مامور گمرک گفت: بله درسته آقا، بفرمایید چند روز بعد که آن مرد توی خونه اش همه فامیل را دعوت کرد؛ پسر برادرش مجسمه را روی طاقچه دید وپرسید: این کیه؟ مرد گفت پسرم سوالت اشتباهه ،بپرس این چیه؟ این ده کیلوگرم طلای ۲۴ عیاره که بدون عوارض گمرکی از آلمان به اینجا آوردم!! «سیاست یعنی اینکه یک حرف را به مردم به صورتهای مختلف بیان کنی» 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 روزی بود و روزگاری در زمانهای پیش یک صوفی سوار بر الاغ به خانقاه رسید و از راهی دراز آمده و خسته بود و تصمیم گرفت که شب را در آن جا بگذراند. پس خرش را به اصطبل برد و به دست مردی که مسئول نگهداری از مرکب ها بود سپرد و به او سفارش کرد که مواظب خرش باشد. خود به درون خانقاه رفت و به صوفیان دیگر که در رقص و سماع بودند پیوست. او همانطور که با صوفیان دیگر به رقص سماع مشغول بود، مردی که ضرب می زد و آواز می خواند آهنگ ضرب را عوض کرد و شعری تازه خواند که می گفت خر برفت و خر برفت و خر برفت!... مرشد تا این شعر را بخواند، صوفیان و از جمله آن مرد صوفی شور و حال دیگر یافتند و دسته جمعی خواندند خر برفت و خر برفت و خر برفت... و تا صبح پایکوبی کردند و خر برفت را خواندند تا اینکه مراسم به پایان آمد... همه یک یک خداحافظی کردند و خانقاه را ترک گفتند، به جز صوفی داستان ما. پس او هم وسایلش را برداشت تا به اصطبل برود و بار خرش کند و راه بیفتد و برود... از مردی که مواظب مرکب ها بود سراغ خرش را گرفت اما او با تاسف گفت خر شما برفت! صوفی با تعجب پرسید منظورت چیست؟ گفت دیشب جمعی از صوفیان پایکوبان به من حمله کردند و مرا کتک زدند و خر را گرفتند و بردند و فروختند و آنچه می خورید و می نوشید از پول همان خر بود و من به تنهایی نتوانستم جلوی آنها را بگیرم! صوفی با عصبانیت گفت تو دروغ می گویی، اگر آنها ترا کتک زدند چرا داد و فریاد نکردی و به من خبر ندادی؟ پیداست خود تو با آنان همدست بوده ای. مرد گفت من بارها و بارها آمدم که به تو خبر بدهم و خبر هم دادم که ای مرد، صوفیان می خواهند خرت را ببرند؛ ولی تو با ذوقتر از دیگران می خواندی خر برفت و خر برفت و خر برفت!! و من با خود گفتم لابد خودت اجازه داده ای که خرت را ببرند و بفروشند... صوفی با ناراحتی سرش را به زیر افکند و گفت آری وقتی صوفیان این شعر را می خواندند، من بسیار خوشم آمد و این بود که من هم با آنها می خواندم... آری صوفی با تقلید کورکورانه از آن صوفیان که قصد فریب او را داشتند، گول خورد و خرش را از کف داد... 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 مردی در بصره، سال‌ها در بستر بیماری بود؛ به‌طوری که زخم بستر گرفته بود؛ و اموال زیادی را فروخته بود تا هزینه درمان خود کند؛ همیشه دست به دعا داشت. روزی عالمی نزد او آمد و گفت: می‌دانی که شفا نخواهی یافت! آیا برای مرگ حاضری؟ گفت: بخدا قسم حاضرم. داستان مرد بیمار به این طریق بود که، در بصره بیماری وبا آمد؛ و طبیبان گفتند: دوای این بیماری آ‌ب لیمو است. این مرد، تنها آب لیمو فروش شهر بود. که آب‌لیمو را نصفه با آب قاطی می‌کرد و می‌فروخت. چون مشتری زیاد شد، کل بطری را آب ریخته و چند قطره‌ای آب‌لیمو می‌ریخت تا بوی لیمو دهد. مردی چنین دید و گفت: من مجبور بودم بخرم تا نمیرم، ولی دعا می‌کنم زندگی تو بر باد برود چنانچه زندگی مردم را بر باد می‌دهی و خونشان را در شیشه می‌کنی. عالم گفت: از پول حرام مردم، نصف بصره را خریدی! و حالا ده سال است برای درمان و علاج خود آن‌ها را می‌فروشی. می‌دانی از آن همه مال حرام چه مانده است؟ دو کاسه! آن دو را هم تا نفروشی و از دست ندهی، نخواهی مرد! و زجر کش خواهی شد. پس مالت را بده که بفروشند تا مرگت فرا رسد. پیرمرد به پسرش گفت: ببر بفروش، چون مال حرام ماندنی نیست. چون پسر کاسه‌ها را فروخت، پدرجان داد. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 نقل می کنند که روزی، خلیفه بهلول را احضار کرد و گفت: خوابی دیده‌ام، می‌خواهم تعبیرش کنی. بهلول گفت؛ چیست ؟  خلیفه گفت: خواب دیدم به جانور ترسناکی تبدیل شده‌ام و نعره زنان به اطراف خود هجوم می‌برم و آنچه از خرد و کلان در سر راه خود می بینم درهم می‌شکنم و می‌بلعم. بگو تعبیرش چیست؟  بهلول گفت: من تعبیر واقعیت ندانم، فقط خواب تعبیر می کنم! 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 امام علی (ع)فرمودند خداوند اگر اراده مي‏كرد، آدم عليه السّلام را از نوري كه چشم‏ها را خيره كند، و زيباييش عقلها را مبهوت سازد و عطر و پاكيزگي‏اش حس بويايي را تسخير كند مي‏آفريد كه اگر چنين مي‏كرد، گردن‏ها در برابر آدم فروتني مي‏كردند و آزمايش فرشتگان براي سجده آدم عليه السّلام آسان بود امّا خداوند مخلوقات خود را با اموري كه آگاهي ندارند آزمايش مي‏كند، تا بد و خوب تميز داده شود و تكبّر و خودپسندي را از آنها بزدايد و خود بزرگ بيني را از آنان دور كند. پس، از آنچه خداوند نسبت به ابليس انجام داد عبرت گيريد، زيرا اعمال فراوان و كوشش‏هاي مداوم او را با تكبّر از بين برد. او شش هزار سال عبادت كرد كه مشخّص مي‏باشد از سال‏هاي دنيا يا آخرت است، امّا با ساعتي تكبّر همه را نابود كرد، چگونه ممكن است پس از ابليس، فرد ديگري همان اشتباه را تكرار كند و سالم بماند نه، هرگز خداوند هيچ گاه انساني را براي عملي وارد بهشت نمي‏كند كه براي همان عمل فرشته ‏اي را محروم سازد. فرمان خدا در آسمان و زمين يكسان است و بين خدا و خلق، دوستي خاصّي وجود ندارد كه به خاطر آن، حرامي را كه بر جهانيان ابلاغ فرموده حلال بدارد. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 شفایِ جانها قرآن خودش رو «شفای جانها» معرّفی میکنه.. و میگه من اومدم تا این بشری که درد و رنج میکشه، و آرام نیست، بلکه آشفته و پریشان هست رو «شفا» بدم..❤️ 🕋 یَا أَیُّهَا النَّاسُ! قَدْ جَاءَتْکُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ، وَ شِفَاءٌ لِّمَا فِی الصُّدُورِ، وَ هُدًی وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ (یونس/۵۷) 💢 ای مردم! و اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است (یعنی ).. 💢 که شفاء و درمانی برای آنچه در سینه‌هاست، و هدایت و رحمتی برای مؤمنان است. ☝️ پس نسخه‌ی شفابخشِ الهی است... و در این مسیر، پیامبران هم «طبیبانِ الهی» هستند.🩺 همونطور که امیرالمومنین (ع) درباره پیامبر اکرم (ص) فرمود: طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ (نهج البلاغه).😇 پیامبر طبیبی است که به سراغِ بیمار می‌رود. خُب... سوال⁉️ حالا که شفاست، و پیامبران هم «طبیبانِ الهی» هستند، و اومدند که بیماریهای روحی، قلبی، و اخلاقیِ ما رو شفا بدن... ⁉️ پس چرا حال و روزِ ما مسلمونها اینجوریه؟!🤔 ⁉️ اون شفا و آرامش و شادمانی کجاست؟! ⁉️ اینهمه بیماریهای اخلاقی، تندخوئی‌ها، بداخلاقی‌ها، خشونت‌ها، ناامنی‌ها، و... برای چیه؟! ⁉️ چرا بعضی از ماها، روز به روز داریم بیمارتر و ناآرام‌تر می‌شیم؟! ✅️ نسخه و شفا، و طبیب که ایرادی ندارند. ⁉️ پس ایرادِ کار کجاست؟! به خودمون رجوع کنیم، و ببینیم کجا به نسخه عمل نکردیم، یا برعکس عمل کردیم. التماسِ کمی تفکّر لطفاً🤔 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝