eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
12.5هزار دنبال‌کننده
24.1هزار عکس
16.8هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
👌بی نظیره حتما بخونید در زمانهاي بسيار قديم وقتي هنوز پاي بشر به زمين نرسيده بود، فضيلت ها و تباهي ها دور هم جمع شده بودند، آنها از بي كاري خسته و كسل شده بودند. ناگهان ذكاوت ايستاد و گفت بياييد يك بازي بكنيم مثل قايم باشك. همگي از اين پيشنهاد شاد شدند و ديوانگي فورا فرياد زد، من چشم مي  گذارم و از آنجايي كه کسي نمي خواست دنبال ديوانگي برود همه قبول كردند او چشم بگذارد. ديوانگي جلوي درختي رفت و چشم هايش را بست و شروع كرد به  شمردن .. يك .. دو .. سه .. همه رفتند تا جايي پنهان شوند. لطافت خود را به شاخ ماه آويزان كرد، خيانت داخل انبوهي از زباله پنهان شد، اصالت در ميان ابرها مخفي شد، هوس به مركز زمين رفت، دروغ گفت زير سنگ پنهان مي شوم اما به ته دريا رفت، طمع داخل كيسه اي كه خودش دوخته بود مخفي شد و ديوانگي مشغول شمردن بود هفتاد و نه ... هشتاد ... و همه پنهان شدند به جز عشق كه همواره مردد بود نمي توانست تصميم بگيريد و جاي تعجب نيست چون همه مي دانيم پنهان كردن عشق مشكل است، در همين حال ديوانگي به پايان شمارش مي رسيد نود و پنج ... نود و شش. هنگامي كه ديوانگي به صد رسيد عشق پريد و بين يك بوته گل رز پنهان شد. ديوانگي فرياد زد دارم ميام. و اولين كسي را كه پيدا كرد تنبلي بود زيرا تنبلي، تنبلي اش آمده بود جايي پنهان شود و بعد لطافت را يافت كه به  شاخ ماه آويزان بود، دروغ ته درياچه، هوس در مركز زمين، يكي يكي همه را پيدا كرد به جز عشق و از يافتن عشق نا اميد شده بود. حسادت در  گوش هايش زمزمه كرد تو فقط بايد عشق را پيدا كني و او در پشت بوته گل رز پنهان شده است.   ديوانگي شاخه چنگك مانندي از درخت چيد و با شدت و هيجان زياد آن را در بوته گل رز فرو كرد و دوباره و دوباره تا با صداي ناله اي دست كشيد عشق از پشت بوته بيرون آمد درحالي که با دستهايش صورتش را پوشانده بود و از ميان انگشتانش قطرات خون بيرون مي زد شاخه به چشمانعشق فرو رفته بودند و او نمي توانست جايي را ببيند او كور شده بود!ديوانگي گفت من چه كردم؟ من چه كردم؟ چگونه مي توانم تو را درمان  كنم؟ عشق پاسخ داد تو نمي تواني مرا درمان كني اما اگر مي خواهي كمكم كني مي تواني راهنماي من شوي. و اينگونه است كه از آنروز به بعد عشق كور است و ديوانگي همواره همراه اوست! و از همانروز تا هميشه عشق و ديوانگي به همراه يکديگر به احساس تمام آدم هاي عاشق سرک مي کشند ...  http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🌷🌷🌷 داستان کوتاه وارد سلف سرویس شدم. ساعت حدود ۱ و ۴۵ بود و به کلاس نمی‌رسیدم و صف غذا طولانی بود .دنبال آشنایی می‌گشتم در صف تا بتوانم سریعتر غذا بگیرم. شخصی را دیدم که چهره‌ای آشنا داشت. نزدیک شدم و ژتون را به او دادم و گفتم: برای من هم بگیر. چند لحظه بعد نوبت او شد و ژتون مرا داد و یک ظرف غذا گرفت. و برای من که پشت میز نشسته بودم، آورد و خودش به انتهای صف غذا برگشت و در صف ایستاد. بلند شدم و به کنارش رفتم و گفتم: چرا این کار را کردی و برای خودت غذا نگرفتی؟ گفت: من یک حق داشتم و از آن استفاده کردم و برای شما غذا گرفتم و حالا برمی‌گردم و برای خودم غذا می‌گیرم .این لحظه‌ای بود که به او سخت علاقه‌مند شدم و مسیر زندگی‌ام تغییر کرد. در همه حال به حقوق یکدیگر احترام بگذاریم. حق الناس گناهی است که بخشیده نمی شود. مطالب زیبا👇 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃 ✨ گردنبند با برکت پيرمرد فقیري خدمت پیامبر خدا رسيد و درخواست کمک کرد. حضرت محمد(ص) فرمودند: «اكنون چيزي ندارم ولي برو به خانه ي دخترم فاطمه.» پيرمرد به خانه ي حضرت فاطمه(س) رفت و گفت: «فقيري هستم که خدمت پدرت رسيدم، مرا به سوي شما راهنمائي نمود. اي دخت پيامبر! گرسنه‌ام، سيرم كنيد. برهنه‌ام، پوششي به من بدهيد، فقيرم، چيزي به من عطا نمائيد.» حضرت فاطمه كه هيچ غذائي در خانه سراغ نداشتند، گردنبند خود را به فقیر دادند و فرمودند: «این گردنبند را بفروش و زندگي خودت را با آن اصلاح كن.» پيرمرد برگشت و جريان را خدمت رسول الله عرض كرد. عمار ياسر به پیرمرد گفت: «من اين گردنبند را به بيست دينار و يك لباس و يك حيوان سواري و غذایی كه سيرت كند مي‌خرم.» پيرمرد گردنبند را به عمار فروخت. عمار، گردنبند را از پيرمرد گرفت و خوشبو نمود و در پارچه اي گذاشت و به غلامش گفت: «اين گردنبند را برای فاطمه ببر. تو را هم به فاطمه بخشیدم.» حضرت فاطمه(س) علیها گردنبند را گرفتند و غلام را آزاد نمودند. هنگامي كه غلام به آزادي رسيد خنديد. علت خنده اش را پرسيدند. جواب داد: «خنده من از برکت اين گردنبند است! گرسنه اي را سير كرد. برهنه اي را پوشانيد و تهيدستي را بي نياز كرد و غلامي را آزاد نمود. و با این وجود باز هم نزد صاحبش برگشت!»
فواید برای و جلوگیری از آلزایمر کاهش استرس درمان سرطان کاهش بیماری قلبی بهبود دیابت کاهش وزن حفاظت ازپوست
293.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨﷽✨ ✨ ماموریت ما در زندگی بی مشکل زیستن نیست با انگیزه زیستن است برای پیشرفت پله بساز اما از کسی بالا نرو دورت را شلوغ کن اما در شلوغی خودت را گم نکن طلا باش اما از جنس خاک
126.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌟 🌟 امشـب نـگاه کن به اطرافت به خوشبختی هایـت به کسانی که می دانـی دوستـت دارنـد و به خـدایی کـه هـرگـز تنهایـت نخواهد گذاشـت. 🌙شبتون پر از نگاه خدا⭐️
1.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️صبحی دیگر آغاز شد. هنوز نقشی بر آن نرفته است🎨 وتو نقاش منتخب خدائی✍ این تو و این اعتماد خالق به تو😇 🌹بسم الله الرحمن الرحیم بگو ☘وبا الهی به امیدتو شروع کن
1.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺آخرین روز دی ماه تون پر برکت و معطر 🌸به عطر خوش صلوات بر حضرت محمد ص 🌺و خاندان پاک و مطهرش و مطهرش 🌺🍃 الّلهُمَّ 🌸🍃 صَلِّ 🌺🍃 علی 🌸🍃 مُحَمَّدٍ 🌺 🍃 وَآل 🌸 🍃 مُحَمَّد 🌺🍃وَعَجِّل 🌸🍃 فَرَجَهُم
﷽❣ ❣﷽ اے جَمالِ مُنـوّرٺ،قُـربان آیہ آیہ،تَجَـلّــےِ قُــرآن مَنּ بہ شوقِ،تو چَشم وٖا ڪَردَم صُبحِ عالـے،بخیر آقٰا جٰان
♡ گفتم: خوشا هوایـے... ڪز بادِ صـ🌤ـبح خیزد! ♡ گفتا: خُنڪ نسیمـے... ڪز ڪوے دلبــ❤️ــر آید! ❣️ ‎‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸  🔹 📖 قرآن کریم در اوخر سوره‌ی ص، از قول پیامبر اکرم نقل می کند که: مَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفینَ (ص/۸۶) من از مُتِکَلّفین نیستم. ⁉️ «تَکَلُّف» یعنی چی؟! 🔹️ ما يه «تكليف» داریم، و يه «تَکَلُّف». «تكليف» یعنی : انجام دادنِ کاری که زحمت داره، ولی در رشد و تعالیِ انسان اثر داره. مثل نماز و روزه و حجّ و... همه‌ی اینها سختی و زحمت دارند، ولی برای ما خوب هستند. 🔹 وقتی به سنّ «تكليف» می‌رسیم، باید به این دستورات عمل کنیم. «تَکَلُّف» يعنی انجام دادنِ کارهایی که با این کارها، شخص خودش رو به زحمت و سختی بندازه، تا خودش رو چیزی نشون بده که نیست. 📖️ قرآن از قول پيامبر اکرم(ص) می‌فرماید:  «ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفینَ» (ص/۶۸) من هیچ تکلّفی ندارم. 🔹️ باز حضرت در جای دیگر می‌فرماید:  «إِنِّی لَا أُحِبُّ الْمُتَكَلِّفِینَ». من افراد متکلّف را دوست ندارم. 📚 اصول كافى، ج۶، ص۲۷۵. 🔹 اهل سادگی و آسانی است. اهل «تَکَلُّف» و سخت‌گیری نیست. ❌ متاسفانه اکثر ماها گرفتارِ «تَکَلُّف» و این عادات و رسومِ ساختگی و غلط هستیم. 🔹یه مهمونی میخوایم بدیم، زمین و آسمون رو به هم می‌ریزیم. پول قرض می‌کنیم. کلّی خودمون رو به زحمت میندازیم تا مثلاً جلوی دیگران کم نیاریم. 🔹جهیزیه ....  این همه به خودمون سخت می‌گیریم، که مثلاً جلوی دیگران کلاس بذاریم و کم نیاریم. مثلا: ☜ من برام کسرِ شأنه، توی خونه‌ی کوچیک زندگی کنم. ☜ من برام کسر شأنه، مبل ارزون قیمت تو خونه‌ام باشه. ☜ من برام کسر شأنه، که بخوام خونه‌ی فلان شخصِ فقیرِ فامیل مهمونی برم . 🌸 پیغمبر خدا اینطوری نبود: روی خاک می‌نشست، سوار الاغ میشد، لباس وصله‌دار و کهنه به تن میکرد، غذای ساده میخورد و... کسر شأن هم براش نبود. چون تَکَلُّف نداشت. ⚠ این «تَکَلُّف»ها و چشم و هم چشمی‌ها ما رو بیچاره کرده 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
☝️ ۰۰۰ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 30 دی ماه 1399 🌞اذان صبح: 05:44 ☀️طلوع آفتاب: 07:12 🌝اذان ظهر: 12:15 🌑غروب آفتاب: 17:19 🌖اذان مغرب: 17:38 🌓نیمه شب شرعی: 23:31