هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام و درود،😍
.☕️روز دوشنبـه تون
سرشار از خوشی و خوشبختی💗
🌺دریچه نگاهت را بگشا آفتاب تا
☘افق روشنایی بالا آمده است
🌺آن را میهمان آسمان دلت کن
☘جهان خود را به آغوش شادی افکنده
🌺و شب را با سیاهی و سکوتش
☘به روزی دیگر سپرده است
🌺غصّه های دیروز را فراموش کن و برای
☘امروز مثل خورشید ، دوباره از نو آغاز کن
🌺و با یاد پروردگار به امروزت برکت ببخش...
☘دوشنبه تون زیبا و پر ازخبرای خوب....
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
این داستان واقعیست
: #آخرینبازدید
#قسمت_15
دادگاه غرق سکوت !همه چشمها،همه گوشها به سمت من بود و من دیگر یونس محمدی نبودم! انگار صادق در جایگاه ایستاده بود و از خود دفاع میکرد، شروع کردم به قرائت دفاعیه:
عین دفاعیه وکیل یونس محمدی با اجازه از شخص ایشان:👇
ریاست محترم شعبه سوم دادگاه کیفری یک ویژه اطفال و نوجوانان
باسلام
احتراما به عنوان وکیل اولیای دم مرحوم صادق برمکی در پرونده کلاسه ۹۶۰۰۹۹ دفاعیات خود را در راستای تنویر ذهن قضات شریف رسیدگی کننده و رد دفاعیات بلاوجه متهمان و وکلای محترم ایشان به استحضار می رسانم و به وکالت از ایشان تقاضای قصاص هر سه متهم اصلی جنایت و تعیین اشد مجازات برای متهم ردیف چهارم به اتهام معاونت در قتل عمدی مرحوم صادق برمکی را دارم.
قتل یا جنایت ؟!
از رسول خدا صلى الله عليه و سلم نقل شده که نابودی تمام دنیا نزد الله كم ارزش تر از قتل ناحق انسان مسلمان است و اگر همه اهل آسمانها و زمین در کشتن یک مسلمان دست داشته باشند ، خداوند همگی را به دوزخ خواهد فرستاد. کشتن انسان از نظر خداوند آنطور که در آیه ۳۲ سوره مائده آمده به کشتن همه مردم تشبیه شده است و به نظر می رسد هیچ جرمی در جهان به اندازه قتل عمدی قبیح شمرده نشده است. اما قتلها همه شبیه هم نیستند و به واسطه نوع ارتكاب ، انگیزه قاتل ، عمدی و غیر عمدی بودن و بسیاری مسائل دیگر از شدت و ضعف برخوردارند و میزان قبح هر قتلی با قتل دیگر متفاوت است. بلایی که بر سر مرحوم صادق برمکی آمده صرفا یک قتل عادی نیست بلکه جنایتی است که باید از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار بگیرد. شرح جنایت ابتدا به ساکن دانیال د، سید دانیال ز ، کمال الف و حسین ج با همراهی یکدیگر نقشه قتل صادق را می کشند و قول همکاری می دهند. در روز موعود یعنی ۳۱ شهریور ۹۶ ابتدا برای سوار کردن حسین ج و تهیه ساطور با هماهنگی قبلی به در خانه حسین می روند. حسین از همراهی آنها امتناع می ورزد لذا از وی ساطور و تبر می گیرند ( که البته تبر مورد استفاده قرا نمی گیرد ) و ظاهرة دانیال قصد داشته اره برقی هم بگیرد که طبق اظهارات كمال الف در صفحه ۵۶ سطر ۹ و صفحه ۱۴۰ سطر ۶ به بعد مورد قبول واقع نمی شود. سپس ساطورها را تیز می کنند و قرصهایی موسوم به قرص قرمز که نوعی ماده مخدر حاوی ترامادول است تهیه می کنند. البته آنطور که کمال الف در صفحه ۴۲ سطر ۱۳ و ۱۴ عنوان داشته برای صادق قرص دیگری هم تهیه شده بوده که زود از هوش برود. سپس سید دانیال را سوار می کنند و با صادق برای ساعت ۱۲ شب وعده می کنند. حدود ساعت ۱۲ هر سه نفر به دنبال صادق رفته ابتدا به ساکن ماده مخدر گل با ماری جوآنا مصرف می کنند سپس قرص می خورند و از قرصهایی که هنوز نوع آن مشخص نشده به صادق می دهند. وقتی از بیهوش شدن صادق مطمئن می شوند دانیال و سید دانیال ماسک سیاه و دستکش سفید ( از نمادهای فراماسونری ) پوشیده و در حالیکه کمال فیلم برداری می کند و صادق به حالت بیهوشی پشت خودرو دراز کشیده با ساطور به جان وی می افتند، از درد ضربات وارد شده صادق نیمه هوش بلند می شود و روی صندلی می نشیند، جانیان از ترس در ها را بسته و بیرون می آیند و اینجاست که حسب محتویات فیلم و اقاریر صریح متهمان سناریوی دیگری پیاده می کنند و برای اینکه صادق متوجه نشود ضاربین دوستان وی هستند با هیاهو و سر و صدا مدعی می شوند راهزنان به آنها حمله کرده اند و به کرات صدای کمال الف و و سید دانیال در فیلم شنیده می شود که دانیال را تحریک به زدن صادق می کنند. در اینجا فیلم قطع می شود در حالیکه لباس صادق تمیز است و از ماشین پیاده نشده اما طبق اقرار سید دانیال و دانیال حدود ساعت پنج صبح مجددآ صادق را مورد ضرب و جرح قرار می دهند و سید دانیال در حالی که صادق از ماشین بیرون آمده و روی زمین افتاده است حدود ده ضربه ساطور دیگر به وی وارد می کند.عکسها وفیلمهای ضبط شده و اقاریر متهمان حکایت از خونریزی شدید بدن صادق دارد،سپس مقتول را دوباره سوار ماشین میکنند.درقسمت بعدی فیلم شب تمام شده و روز است و لباس صادق تمام خاک آلوده و کثیف است و جراحت عمیقی روی سر بالای گوش راست وی وجود دارد.سروگردن خونریزی شدیدی داردوهمچنین دستها و پاها و کمر وی خون آلود است و به حالت بیجان،پشت ماشین به حالت نیمه نشسته قرارداردواین وضعیت تا مشدود ظهر ادامه دارد.قاتلان وی رابه محل اتمام جنایت میبرندوی را از ماشین بیرون کشانده و روی زمین میخوابانندبه پیشنهاد سید دانیال سنگ بزرگی حدود سی کیلوگرم را هرسه نفر دوبار بلند کرده وبه سر صادق میکوبند،طوری که خون فوران میکند در این حالت دانیال بنزین را روی سر و بدن صادق ریخته و اورا آتش میزند،
طبق ادعای متهمان صادق که گویا جانداریست
ادامه دارد...
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
این داستان واقعیست
: #آخرینبازدید
#قسمت_16
قسمت آخر دفاعیه را که قرائت کردم،با تمام وجودم حس کردم که اندازه وسعت مظلومیتش،از صادق دفاع کرده ام!
خانواده صادق خیلی خوشحال بودند،به وجد اومده بودند،وکیل مدافع سید که قبلا در مجازی خیلی مانور میداد که قطعا موکل من پیروز دادگاه خواهد بود،به تکاپو افتاد واز دادگاه درخواست کرد که تا موکلش را به پزشکی قانونی بفرستند تا کمیسیون پزشکی تشخیص دهد که موکلش بالغ نیست و به رشد عقلی نرسیده!
قضات با نیشخند،به درخواست وکیل سید مخالفت کردند و عنوان کردند که اگر موکل شما رشیدتر از بقیه متهمان نباشد،کمتر نیست!
ختم جلسه اعلام شد!
پدر و مادر صادق بسمت میز قضات رفتند تا نتیجه دادگاه را از انها بفهمند،برخورد خوب قضات و نگاهشان نوید پیروزی بزرگی برای این پدر و مادر دلشکسته میداد!
روز پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ماه بود و دادگاه را کامل بخاطر این پرونده بزرگ تعطیل کرده بودند و بعد از ساعتها ی طولانی،دادگاه تمام شد!
بیرون که آمدیم مردم زیادی جلوی دادگاه منتظر بودند تا نتیجه را بشنوند ووقتی خوشحالی مادر صادق را دیدند،باهورا و سوت و شادی ،فریاد بژی وکیل،بژی وکیل !(زنده باد وکیل)سر دادند.
هر بار که به این شهر می آمدم ،بیشتر و بیشتر به بزرگواری،مهربانی و صداقت این مردم فهیم و فرهیخته پی میبردم،مهاباد شهریست باقدمت تاریخی هزاران ساله،که ادیبان ، نویسندگان،شعرا،بزرگان موسیقی و هنرمندان بسیاری را در دامان خود پرورده ست،مهاباد قلب تپنده تاریخ کرد و هویت کردهاست،شهراستادان بزرگ هیمن و هژار و ماملی و هزاران هنرمند و ادیب دیگر ،قدمت فرهنگ و ادب این شهر با ایرانی برابری میکند،در دامان این شهر استاد هژار پرورش یافته که شاعر،نویسنده،مترجم،فرهنگ نویس،واژه شناس،محقق،مفسر،عکاس بود و قرآن و کتاب قانون ابن سینا و رباعیات خیام را ترجمه کرده ست و من امروز نه تنها از صادق بلکه از تمام کسانی که مهاباد را مهاباد کرده اند،دفاع کردم چرا که کسانی بودند از آب گل الود ماهی میگرفتند و با این جنایت تمام فرهنگ و ادب این شهر و فرهیختگی مردمانش را با جهل و نادانی سه جوان ،زیر سوال میبردند و این انصاف نبود!با تشویق گرم دوستان و نزدیکان صادق و مردم خونگرم مهاباد به منزل اقای برمکی برگشتیم،همه شاد بودند و امیدوار و من انچنان خسته بودم که با رخصت از حاضران به اتاق صادق رفتم و چند ساعتی خوابیدم....
حدود یک ماه ونیم از روز دادگاه گذشت،حدودای اواخر تابستان بود که رای دادگاه صادر شد،قصاص هرسه قاتل(دانیال،سید دانیال،کمال)با طناب دار (با تفاضل دیه)و ده سال زندان برای حسین!
وکلای محکومین اخرین امید خود بکار بستند واز حق قانونی استفاده کردند وبه رای اعتراض کردند،در اواخر مهرماه جواب اعتراض رسید و رای صادره قبلی از طرف دیوانعالی کشور عینا تایید شد!آخرین امیدهای محکومان،ناامید شد،یاد ان لحظاتی افتادم که صادق اخرین رمق های امید ش، در آتش کینه و عداوت نارفیقانش سوخت،اینک همانها که آتش افروختند،راهی جهنمی میشدندکه خود ساختند!
مادر صادق:
حکم صادر شد و ما سر از پا نمیشناختیم،از تفاضل دیه سر درنمیاوردم،به اقای وکیل زنگ زدم: تفاضل دیه یعنی برای اعدام سه قاتل در ،ما باید دو دیه کامل یک مرد رو به خانواده سه قاتل پرداخت کنید!! دیه مردکامل ،حدود ۲۳۰ میلیون تومان بود و ما میبایست ۴۶۰ میلیون پرداخت میکردیم تا قاتلین فرزندم مجازات بشن!
به یکباره لبخندم خشکید و مستاصل و درمانده به خانه امدم،اخه چجوری پرداخت کنیم!منکه هفته قبل از مرگ صادق،حتی کت و شلوار صادق را قسطی خریده بودم! با چندرغاز پول خیاطی وماهیانه ۶۰۰ هزار پول نگهبانی شوهرم،چجوری این پولو جور کنم؟
اینهمه پول از کجا بیارم خدا؟؟پسر دسته گلم رو پرپر کرده بودند،برای اینکه حقشو بگیرم باید پول هم میدادم به خانواده قاتلاش تا حقشو بگیرم؟؟؟خدایا این انصافه؟ داشتم گریه میکردم علی نمازش راتمام کرد و سلامش را داد و گفت:
خانوم جان،سخته،میدونم،امیدت به خدا باشه!
اگه لازم باشه تلویزیون و همه وسایلا رو بفروشیم نمیذارم حق صادق ضایع شه!
حرفهای علی دلخوشم کرد،اما اخه سرجمع همه وسایلامون ده تومن هم نمیشد!
کمپین حمایت از صادق همچنان مشغول کار بود،ادمینها و دایی امید اخبار پرونده رو میذاشتند و من روزها دنبال وام بودم،یه وام ۲۰ میلیونی با هزار جون کندن و دوندگی گرفتم!
شبها خسته و کوفته توی انیستاگرام به امید دلگرمی حامیان صادق تا دیروقت چشمم به صفحه گوشی خشک میشد!
به پیشنهاد دایی امید،در کمپین تقاضای یاری از حامیان صادق کردیم،همه مهربانانه پذیرفتند،اما وسط لایو یکی از ادمینا ناخواسته اعلام کرد که نه دوستان و عزیزان،نیازی به پرداخت دیه از سوی شما نیست!من و شوهرم کل پول رو میپردازیم!
ادامه دارد...
✾࿐༅🍃🌺☘🌺🍃༅࿐
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
🍀امام حسن مجتبی عليه السلام:🍀
هر كه احسانهاى خود را بر شمرد، بخشندگى خويش را از بين برده است.
📚ميزان الحكمه، جلد۱۰، ص۹۷
✨🌙✨🌙✨🌙
🍀امام حسن مجتبی علیه السلام🍀 میفرمایند :
با همسايه ات به نيكى همسايگى كن تا مسلمان باشى.
📚 بحارالانوار ج ۷۸ ص ۱۱۲
✨🌙✨🌙✨🌙
🍀 امام حسین علیهالسلام فرمودند: 🍀
کسیکه تو را دوستدارد، از تو انتقاد میکند و کسی که با تو دشمنی دارد،از تو تعریف و تمجید میکند.
📚بحار الانوار،ج75،ص128
✨🌙✨🌙✨🌙
🍀امام حسین علیہ السلام:🍀
🔹بخشندہ ترین مردم ڪسی است ڪہ بہ آن ڪسی ڪہ چشم امید بہ او نداشتہ، بخشش ڪند.
📚کشف الغمه ج۲، ص۳۰
#مطالب_مشابه👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨💫✨💫✨💫✨
#احکام_شرعی
💢سوال :
❓❔ رد مظالم چیست و چگونه باید آنرا اداء کرد؟
✅ پاسخ: 👇👇
❇حکم فقهي مظالم که از دو صورت برخوردار است، از اين قرار است:
♦صورت اوّل: صاحب حق و مظلمه را ميشناسید در اين صورت واجب است با مراجعه به او يا حق او را بپردازد و يا از او رضايت بگيرید به اين معنا که صاحب حق، او را بريء الذمه کند و حق خود را ببخشد.
💠البته اگر پرداخت حق به طور مستقيم به او محذوري دارد مانند اينکه موجب آبروريزي ميشود ميتوانید به هر کيفيتي حق او را به او برسانید و لو به اينکه به عنوان بدهي بابت قرض به او پرداخت کنید يا به حساب بانکي او واريز کنید.
♦صورت دوم:صاحب حق را نميشناسید در اين صورت واجب است آن را از طرف صاحبش به فقير صدقه دهید و به احتياط واجب به اجازه مرجع تقلید باشد.
💠و نسبت به مقدار آن، اگر اطمينان ندارید، پرداخت مقدار متيقّن کافي است(یعنی هر مقدار که یقین دارد برعهده شماست)
👈 و نسبت به مقدار مشکوک وظيفهاي ندارید.
#احکام_حق
#احکام_مظالم
----------------------
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ
✨وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً
✨لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا
✨إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۱۲۸﴾
✨پروردگارا ما را تسليم فرمان خود قرار ده
✨و از نسل ما امتى فرمانبردار خود پديد آر
✨و آداب دينى ما را به ما نشان ده
✨و بر ما ببخشاى كه تويى توبه پذير مهربان (۱۲۸)
📚سوره مبارکه البقرة
آیه ۱۲۸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی!...🤲
از پیش خطر و از پس راهم نیست،
دستم گیر که جز تو پناهم نیست...
الهی! دستم گیر که دست آویز ندارم...
و عذرم بپذیر که پای گریز ندارم...
🌸🍃🌸🍃
مردی ثروتمند که زن و فرزند
نداشت تمام کارگرانی که پیش او کار میکردند برای صرف شام دعوت کرد و جلوی آنها یک نسخه قرآن مجید و مبلغی پول گذاشت و هنگامی که از صرف شام فارغ شدند از آنها پرسید قرآن را انتخاب میکنید یا آن مبلغ پولی که همراه آن گذاشته شده است اول از نگهبان شروع کرد پس گفت: انتخاب کنید؟ نگهبان بدون اینکه خجالت بکشد جواب داد: آرزو دارم که قرآن را انتخاب کنم ولی تلاوت قرآن را بلد نیستم لذا مال را میگیرم چرا که فایده آن با توجه به وضعیت من بیشتر هست و مال را انتخاب کرد بعداً از کشاورزی که پیش او کار میکرد سؤال کرد گفت اختیار کن!؟ کشاورز گفت: زن من خیلی مریض است و نیاز به مال دارم تا او را معالجه کنم اگر مریضی او نبود قطعاً قرآن را انتخاب میکردم ولی فعلاً مال را انتخاب میکنم بعد از آن سؤال از آشپز بود که آیا قرآن یا مال را انتخاب میکنید پس آشپز گفت: من تلاوت را خیلی دوست دارم ولی من پیوسته در کار هستم وقتی برای قرائت قرآن ندارم بنابراین پول را بر میگزینم و در سری آخر از پسری که مسئول حیوانات بود پرسید این پسر خیلی فقیر بود پس گفت: من به طور قطعی میدانم که تو حتماً مال را انتخاب میکنی تا اینکه غذا بخری یا اینکه به جای این کفش پاره پاره خود کفش جدیدی بخری پس آن پسر جواب صحیح داد: درسته من نیاز شدیدی دارم که کفش نو خرید کنم یا اینکه مرغی بخرم تا همراه مادرم میل کنم ولی من قرآن را انتخاب میکنم چرا که مادرم گفته است: یک کلمه از جانب الله سبحانه و تعالی ارزشمندتر از هر چیز است و مزه و طعم آن از عسل هم شیرین تر است قرآن را گرفت و بعد از اینکه قرآن را گشود در آن دو کیسه دید در اولین کیسه مبلغی ده برابر آن مبلغی بود که بر میز غذا بود وجود داشت و کیسه دوم یک وثیقه بود که در او نوشته بود: به زودی این مرد غنی را وارث میشود پس آن مرد ثروتمند گفت: هر کسی گمانش نسبت به الله خوب باشد پس الله او را ناامید نمیکند
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
💕 چه زیباميشداين دنيا
اگرشاه وگدا کم بود
اگربرزخم هرقلبي
همان اندازه مرهم بود
چه زيباميشداين دنيا
اگردستےبگيرددست
اگرقدرےمحبت را
به ناف زندگانےبست
چه زيباميشداين دنيا
کمےهم باوفاباشیم
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
🐝🍯🐝🍯🐝🍯🐝🍯🐝🍯🐝
حكايت جوان و عسل
پسر جوانی مریض شد.
اشتهای او کور شد و از خوردن
هر چیزی معدهاش او را معذور داشت.
حکیم به او عسل تجویز کرد.
جوان میترسید باز از خوردن عسل
دچار دلپیچه شود لذا نمیخورد.
حکیم گفت: بخور و نترس که من کنار تو هستم.
جوان خورد و بدون هیچ دردی
معدهاش عسل را پذیرفت.
حکیم گفت: میدانی چرا عسل را
معده تو قبول کرد و پس نزد و زود هضم شد؟
جوان گفت: نمیدانم.
حکیم گفت: عسل تنها خوراکی در جهان
طبیعت است که قبل از هضم کردن تو،
یکبار در معده زنبور هضم شده است.
پس بدان که عسل غذای معده توست
و سخن غذای روح توست.
اگر میخواهی حرف تو را بپذیرند و پس
نزنند و زود هضم شود، سعی کن قبل
سخت گفتن، سخنان خود را مانند زنبور
که عسل را در معدهاش هضم میکند،
تو نیز در مغزت سخنان خود سبک
سنگین و هضم کن سپس بر زبان بیاور.
🌹🍯🌹🍯🌹🍯🌹🍯🌹
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
💕هيچکس را در زندگي مقصر نميدانم
ازخوبان"خاطره"
واز بدان "تجربه"
ميگيرم
بدترين ها "عبرت "ميشوند
وبهترين ها "دوست"
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
🌷🌷🌷🌷🌷
#داستان_آموزنده
روزی مردی در بیابان در حال گذر بود که ندایی را از عالم غیب شنید: « ای مردهرچه همین الان آرزو کنی، به تو داده میشود.»
مرد قدری تأمل کرد، به آسمان نگاه کرد و گفت: میخواهم کوهی روبرویم قرار گرفته، به طلا تبدیل شود. در کمتر از لحظه ای کوه به طلا تبدیل شد. ندا آمد: « آرزوی دیگرت چیست؟ مرد گفت: کور شود هرکه آرزو و دعای کوچک داشته باشد بلافاصله مرد کور شد!
نکته : وقتی منبع برآورده کردن آرزوهایت خداست، حتی خواستن کوهی از طلا نیز کوچک است. خدا بزرگ است، از خدای بزرگ چیزهای بزرگ بخواهید.
♡• •♡
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆