eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.4هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ┄┅═✼◼✼═┅┄ 🥀 زیارت نامه امام محمد باقر علیه السلام: 🥀 الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْباقِرُ بِعِلْمِ اللّهِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفاحِصُ عَنْ دِینِ اللّهِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْمُبَیِّنُ لِحُکمِ اللّهِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا القائِمُ بِقِسْطِ اللّهِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النّاصِحُ لِعِبادِ اللّهِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الدّاعِی إلَى اللّهِ 🥀 الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الدَّلِیلُ عَلَى اللّهِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الحَبْلُ الَمَتِین الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفَضْلُ المُبِینُ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النُّورُ السّاطِعُ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْبَدْرُ الْــلاّمِعُ 🥀 الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الحَقُّ الاَبَلَجُ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السِّراجُ الاَسْرَجُ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّجْمُ الاَزْهَرُ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الکَوْکَبُ الاَبْهَرُ 🥀الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا المُنَزَّهُ عَنِ المُعْضَلاتِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا المَعْصُومُ مِنَ الزَّلاّتِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الزَّکِیُّ فِی الْحَسَبِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الرَّفِیعُ فِی النَّسَبِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا القَصْرُ الَمَشِیدُ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ اَجْمَعِینَ 🥀 اَشْهَدُ یا مَوْلای اَنَّکَ قَدْ صَدَعْتَ بِالْحَقِّ صَدْعاً وبَقَرْتَ العِلْمَ بَقْراً، ونَثَرْتَهُ نَثْراً لَمْ تَاْخُذْکَ فِی اللّهِ لَوْمَةُ لائِم وَکُنْتَ لِدِینِ اللّهِ مُکاتِماً وَقَضیْتَ ما کانَ عَلَیْکَ وَاَخْرَجْتَ اَوْلِیاءَکَ مِنْ وَلایَةِ غَیْرِ اللّهِ اِلى وِلایةِ اللّهِ.. 🥀 وَاَمَرْتَ بِطاعَةِ اللّهِ، وَنَهَیْتَ عَنْ مَعْصِیَةِ اللّهِ حَتّى قَبَضَکَ اللّهُ اِلِى رِضْوانِهِ و َذَهَبَ بِکَ اِلى دارِ کَرامَتِهِ وَاِلى مَسَاکِنِ اَصْفِیائِهِ وَمُـجاوَرَةِ اَوْلِیائِهِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ ◼ زیارت امامان و معصومین علیهم‌السلام در دنیا و آخرت روزیتان . التماس دعای خیر و فرج ┄┅═✼◼✼═┅┄ ▪زیارتنامه امام باقر علیه السلام ▪ با صدای حاج علیرضا بکایی👇 🍃◾️🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👈 ساعت7 تا 9 صبح جذب مواد مغذی صورت می گیرد ، در این ساعت صبحانه بخورید. 👈 اگر بیمار هستيد صبحانه را درساعت 6:30 صبح میل کنيد. 👈 جهت تناسب اندام ، بهترین ساعت صرف صبحانه ،ساعت 7:30 صبح است @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام🌼🍃آخرین یکشنبہ تیر ماه تون عالی الهی امروز 🌼🍃 بهترین و خوب ترین روز زندگیتون باشہ حالتون خوب کسب تون خوب تقدیرتون خوب عاقبت تون خوب و زندگیتون 🌼🍃 همیشہ خوب خوب باشہ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃💚🍃 🥀سلام یکشنبه تون بخیر عزاداری هاتون قبول 🥀 در این روز معنوی دعا می کنم حاجات تون رو از دستتان پر برکت و مهربان امام باقرعلیه السلام بگیرید . و روز خوبی داشته باشید 🥀شهادت جانسوز حضرت 🥀محمد باقر ع تسلیت باد . 🍃💚🍃💚🍃💚 🥀یک نگاه خداوند کافی است برای گشوده شدن  🥀تمام درهای بسته ی زندگیمون در روز شهادت امام باقر آن نگاه و نظر ِ بلند را برای شما آرزومندم... 🥀تقدیم به شما دوستان و 🥀عاشقان امام محمدباقر علیه السلام ▪عزاداری هاتون قبول ▪حاجت روا باشید ان شاءالله 🍃💚🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃💚🍃 ⛔ سستی و بی قراری 🌹امام محمد باقر علیه السلام فرمودند:  ‏از سستی و بی قراری بپرهیز، که این دو، کلید هر بدی می‌باشند، کسی که سستی کند، حقی را ادا نکند، و کسی که بی قرار شود، بر حق صبر نکند. 📚 بحارالانوار، ج ۷۵، ص۱۷۵ 🥀اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ 🥀 وَّ آلِ محمد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🍃💚🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ 🔘 (‌کوتاه ✍از امام باقر علیه السلام نقل شده است: روزى حضرت داوود(ع)نشسته بود و جوانى ژوليده با ظاهرى فقيرانه كه خيلى نزد آن حضرت مى آمد نيز در محضر آن حضرت حاضر بود. در اين هنگام فرشته مرگ وارد شد و نگاه تندى به آن جوان كرد و بر وى خيره شد. داوود(ع) دلیل این کارش را پرسید فرشته مرگ گفت: من مامورم هفت روز ديگر جان اين جوان را در همين جا بگيرم. داوود پيغمبر(ع ) از اين سخن، دلش به حال آن جوان سوخت و رو به او كرد و فرمود: اى جوان! زن گرفته اى؟ پاسخ داد: نه ، هنوز ازدواج نكرده ام داوود به او فرمود: به نزد فلان مرد كه يكى از بزرگان بنى اسرائيل است برو و از طرف من به او بگو كه داوود به تو دستور داده كه دخترت را به همسرى من درآور و همين امشب نزد آن دختر مى روى و خرج ازدواج تو نيز هر چه مى شود بردار و هم چنان نزد همسرت باش تا هفت روز ديگر و پس از هفت روز همين جا نزد من بيا. جوان به دنبال ماموريت رفت و پيغام حضرت داوود(ع) را به آن مرد بنى اسرائيلى رسانيد و او نيز دخترش را به آن جوان داد و همان شب ، عروسى انجام شد و جوان هفت روز نزد آن دختر ماند و پس از هفت روز نزد حضرت داوود بازگشت داوود از وى پرسيد: در این هفت روز وضع تو چگونه بود؟پاسخ داد: هيچ گاه در خوشى و نعمتى مانند اين چند روز نبوده ام. داوود فرمود: اكنون نزد من بنشين جوان نشست، و داوود چشم به راه آمدن فرشته مرگ بود تا طبق خبرى كه داده بود بيايد و جان اين جوان را بگيرد. اما مدتى گذشت و فرشته مرگ نيامد، از اين رو به جوان رو كرد و فرمود: به خانه ات بازگرد و روز هشتم دوباره به نزد من بيا. جوان رفت و پس از گذشت هشت روز دوباره به نزد داوود بازگشت و هم چنان نشست و خبرى از فرشته مرگ نشد و همين طور هفته سوم تا اين كه فرشته مرگ به نزد داوود آمد. داوود بدو فرمود: مگر تو نگفتى كه من مأمورم تا هفت روز ديگر جان اين جوان را بگيرم ؟ پاسخ داد: آرى فرمود: تاكنون سه هشت روز از آن وقت گذشته است ؟ فرشته مرگ گفت : اى داود! چون تو بر اين جوان رحم كردى ، خداوند نيز او را مورد مهر خويش قرار داد و سى سال بر عمرش افزود. 📚 داستانهای بحار الانوار ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃💚🍃 🌺 دو اعتراف سودمند 🌹 امام محمد باقر (علیه السلام) فرمود: 🔹به خدا سوگند که خداوند جز دو چیز از انسانها نمی‌خواهد: 🔹️اینکه به نعمتهای خدا اعتراف کنند تا آنها را بر ایشان افزون کند ؛ 🔹به گناهان خود اعتراف کنند ؛ تا آنها را بیامرزد. 📚 مشکاة الأنوار، ص 110 . 🥀 اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ 🥀وَّ آلِ محمد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🍃💚🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔻 💠 سوال : آیا پوشیدن مانتو، شلوار و مقنعه براى زن بهتر نیست؟ ✅ پاسخ: مانتو و شلوار وقتى ميتواند به عنوان حجاب اسلامى شناخته شود كه از ویژگیهاى زیر برخوردار باشد: 1⃣ گشاد و بلند باشد به گونهاى كه تمام برجستگیهاى بدن را بپوشاند؛ 2⃣ تمام بدن به جز دستها تا مچ را دربر گیرد؛ 3⃣ رنگ و دوخت آن به گونهاى نباشد كه گمراه كننده باشد؛ 4⃣ مقنعه یا روسرى به گونه اى باشد كه سر و گردن و سینه - به جز صورت - را به طور كامل بپوشاند. ✅ اگر پوشیدن مانتو و مقنعه با رعایت کامل این شرط همراه باشد و هدف ان آسانی و سهولت در کار و یا رفت و آمد باشد و مقدما برای بد حجابی نباشد، از نظر اسلام حجاب شرعی است. 💻 استفتائات موجود در واحد پاسخ به سؤالات سایت @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✍امام محمد باقر فرمودند: هر کس خوش نيت باشد، روزی‌اش افزايش می‌يابد .. و هر كس با خانواده‌اش‌ خوشرفتار باشد، بر عمرش افزوده می‌گردد .. هر كس بر خدا توكل كند، مغلوب نمی‌شود .. و هر كس از گناه به خدا پناه برد، شكست نمی‌خورد .. افزايش نعمت از جانب خداوند قطع نمی‌شود، مگر اينكه شكر از جانب بندگان قطع گردد .. 📚بحارالانوار، ج ۶۸، ص۵۴" ☕️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍀 🌻 🔷بهلول و مرد شیاد! آورده اند که بهلول سکه طلایی در دست داشت و با آن بازی می کرد. شیادی چون شنیده بود که بهلول دیوانه است جلو آمد و گفت: «اگر این سکه را به من بدهی، در عوض 10 سکه که به همین رنگ است به تو می دهم!» بهلول چون سکه های او را دید دانست که سکه های او از مس است و ارزشی ندارد، به آن مرد گفت: «به یک شرط قبول می کنم! اگر سه مرتبه مانند الاغ عرعر کنی من این سکه را به تو می دهم.» شیاد قبول کرد و مانند خر شروع کرد به عرعر کردن. بهلول با لبخند به او گفت: «خب الاغ جان، چون تو با این خریت فهمیدی سکه ای که در دست من است از طلاست، فکر می کنی من نمی فهمم که سکه های تو از مس است؟» آن مرد شیاد چون کلام بهلول را شنید خجل شد و از نزد او فرار کرد. ➖═❍●❐●❍═➖ @tafakornab @shamimrezvan 💚〰💛〰💜〰❤️
هر وقت دلت گرفت توی خیالت یه خونه بساز بالای یه درخت پنجره هاش رو به ماه دلتو بسپار به خدا، فقط یاد خداست که دلتو آروم میکنه 🍃الا بذکر الله تطمئن القلوب🍃 ✅به جملات زیبا بپیوندید👇 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
❌⭕️⛔️ مردی وارد خانه شد و دید همسرش گریه می کند. ازاو علت را جویا شد، همسرش گفت گنجشک‌هایی که بالای درخت هستند وقتی بی‌حجابم به من نگاه می کنند و شاید این امر معصیت باشد! مرد بخاطر عفت و خداترسی همسرش پیشانیش را بوسید و تبری آورد و درخت را قطع کرد. پس از یک هفته روزی زود از کارش برگشت و همسرش را در آغوش فاسقش آرمیده یافت! شوهر زن فقط وسایل مورد نیازش را برداشت و از آن شهر گریخت... به شهر دوری رسید که مردم آن شهر در جلوی کاخ پادشاه جمع شده بودند. وقتی از آنها علت را جویا شد، گفتند؛ از گنجینه پادشاه دزدی شده! در این میان مردی که بر پنجه ی پا راه میرفت از آنجا عبور کرد.مرد پرسید او کیست؟ گفتند: این شیخ شهر است و برای اینکه خدای نکرده مورچه‌ای را زیر پا له نکند، روی پنجه ی پا راه می رود! آن مرد گفت بخدا دزد را پیدا کردم مرا پیش پادشاه ببرید. او به پادشاه گفت؛ شیخ همان کسی است که گنجینه تورا دزدیده است! شیخ پس از بازجویی به دزدی اعتراف کرد پادشاه از مرد پرسید: چطور فهمیدی که او دزد است؟ مرد گفت: «تجربه به من آموخت وقتی در احتیاط افراط شود و در بیان فضیلت زیاده روی شود بدان که این سرپوشی است برای یک جرم!» http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ (ﺯﻧﺎ) ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻫﺪ. ﻣﺎﺩﺭ ﺁﮔﺎﻩ ﺩﺭ ﺻﺪﺩ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺑﺮﺁﻣﺪ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ، ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺍﻣﺮﯼ ﻧﻨﮕﯿﻦ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺩﯾﻨﯽ ﻧﯿﺰ ﺣﺮﺍﻡ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﭼﻨﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻭ ﺛﺮﻭﺕ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﺯ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺳﺎﻗﻂ ﻣﯽﮔﺮﺩﺍند.  ﺍﻣﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺮ ﺭﺃﯼ ﺧﻮﺩ ﭘﺎﻓﺸﺎﺭﯼ ﻧﻤﻮﺩ. ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺎ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﭼﻨﺪ ﺷﺮﻁ؛ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﻃﻬﺎیی ﻣﺎﺩﺭ ﭘﯿﺮﻭﺯﺷﺪ، ﭘﺲ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭﺵ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. ﺷﺮﻁ ﺍﻭّﻝ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺻﺒﺤﮕﺎﻩ ﺩﺭ مقابل ﺑﺎﯾﺴﺘﺪ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﮐﻢ ﺍﺯ ﻗﺼﺮ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ مقابل اش ﻣﯽﮔﺬﺭﺩ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﺩ؛ ﮔﻮﯾﺎ ﮐﻪ بی‌هوﺵ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﻨﮕﺮﺩ ﮐﻪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺭﺥ ﻣﯽﺩﻫﺪ. ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺮﻁ ﻣﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﭼﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﺍﻭ ﺻﺒﺢ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ مقابل ﻗﺼﺮ ﺣﺎﮐﻢ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﺪ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ بیهوشی ﺯﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﻪ ﺳﻮﯾﺶ ﺷﺘﺎﻓﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺍﻫﺘﻤﺎﻡ ﺯﯾﺎﺩ ﺩﻭﺭ ﻭ ﺑﺮﺵ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ. ﺩﺧﺘﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺎﮐﻢ ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭﯼ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺷﺘﺎﺑﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻥﺟﺎ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺧﺒﺮ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺍﻭّﻝ ﭘﯿﺮﻭﺯ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺩﻭﻡ ﭼﻪ ﺑﺎﺷﺪ؟ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﻓﺮﺩﺍ ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥﺟﺎ ﺑﺮﻭﯼ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻧﻤﺎﯾﺸﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺮﻭﺝ ﺣﺎﮐﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭘﯿﺸﺖ ﻣﯽﮔﺬﺭﺩ، ﺍﺟﺮﺍ ﮐﻨﯽ. ﺩﺧﺘﺮ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺮﺩ، ﺍﻣﺎ ﻧﺘﯿﺠﻪﺍﺵ ﺑﺎ ﻧﺘﯿﺠﻪﯼ ﺩﯾﺮﻭﺯﯼ ﻓﺮﻕ ﻣﯽﮐﺮﺩ؛ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﻪ ﺳﻮﯾﺶ ﻧﺮﻓﺖ، ﺑﻠﮑﻪ ﻭﺯﯾﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﺭ ﻭ ﺑﺮﺵ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﻣﺤﺎﻓﻈﺎﻥ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺣﺎﮐﻢ ﺍﺻﻼً ﺑﻪ ﻭﯼ ﺗﻮﺟﻬﯽﻧﮑﺮﺩ! ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎﺯ ﭼﻨﯿﻦ ﻭﺍﻧﻤﻮﺩ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻭﺯﯾﺮ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺩﻭﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺧﺒﺮ ﺩﻫﺪ. ﺑﺎﺯ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺳﻮﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﺎﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻓﺮﺩﺍ ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺮﻭﺝ ﺣﺎﮐﻢ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﻨﯽ! ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ، ﻓﺮﻣﺎﻧﺪهٔ ﻣﺤﺎﻓﻈﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﮐﻨﺎﺭ ﺯﺩ ﻭ ﺭﻫﺎﯾﺶ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺰ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮﯼ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻧﯿﺎﻣﺪ ﻭ ﺍﯾﻦﻫﺎ ﻫﻢ ﺯﻭﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻭ ﺁﻥﭼﻪ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎ ﻧﻮﻋﯽ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻭ ﺣﺴﺮﺕ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺁﯾﺎ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﻣﺎﺩﺭ ﮔﻔﺖ: نخیر ﺩﺧﺘﺮﻡ! ﻓﺮﺩﺍ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯽ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺁﻥﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽﺍﻓﺘﺪ ﺑﺎ ﺧﺒﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺍﺳﺖ! ﺩﺧﺘﺮ ﭼﻨﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ؛ ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﻓﻌﻪ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻣﺎﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺁﺧﺮ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺳﺨﺖ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ؛ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻧﺰﺩﯾﮑﺶ ﻧﯿﺎﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺧﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺪ ﮔﻔﺘﻪ ﻭ ﻋﺪﻩﺍﯼ ﺑﺎ ﭘﺎﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩند. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﺎﺩﺭِ ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﮔﻔﺖ: ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺯﻧﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ؛ ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺍﺷﺮﺍﻑ، ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪﺍﻥ ﻭ…ﭘﯿﺸﺖ ﻣﯽﺁﯾﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﺬﺷﺖ، ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﺘﻨﻔﺮ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ﮐﺮﺍﻣﺖ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻪﺍﺕ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﺯﻧﻤﯽﮔﺮﺩﺩ، ﺣﺘﻰ ﭘﺴﺖﺗﺮﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻣﯽﮔﯿﺮند؛ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻥ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﺯﻧﺎ ﮐﻨﯽ ﻋﺰﯾﺰﻡ؟! ﺩﺧﺘﺮﺟﻮﺍﻥ ﻋﻘﻞ ﻭ ﻫﻮﺷﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﯾﺎﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ ﻓﻬﻤﯿﺪﻩﺍﺵ ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺳﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩﯼ، ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﺯﻧﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ ﮔﺮﭼﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺮ ﺳﺮﻡ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﯾﻨﺪ؛ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺯﻧﺎ، ﺫﻟﺖ، ﭘﺴﺘﯽ ﻭ ﺣﻘﺎﺭﺗﯽ ﺑﯿﺶ ﻧﯿﺴﺖ. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
بربالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم. پیرمرد شیک وکراوات زده ای هم آنجاحضور داشت. چند دقیقه  بعداز ورود ما اذان مغرب گفتند. آقای پیرکراواتی، باشنیدن اذان، درب کیف چرم گرانقیمتش را بازکرد وسجاده اش را درآورد و زودتر از سایرین مشغول خواندن نمازشد.!! برای من جالب بود که یک پیرمردشیک وصورت تراشیده کراواتی اینطورمقید به نماز اول وقت باشد. بعد ازاینکه همه نمازشان راخواندند،  من ازاو دلیل نمازخواندن اول وقتش راپرسیدم! و اوهم قضیه نماز و مرحوم شیخ و رضاشاه را برایم تعریف کرد... درجوانی مدتی ازطرف سردار سپه (رضاشاه) مسئول اجرای طرح تونل کندوان درجاده چالوس بودم. ازطرفی پسرم مبتلا به سرطان خون شده بود و دکترهای فرنگ هم جوابش کرده بودند و خلاصه هرلحظه منتظرمرگ بچه ام بودم.!! روزی خانمم گفت که برای شفای بچه، مشهد برویم و دست به دامن امام رضا(ع) بشویم... آنموقع من این حرفها را قبول نداشتم اما چون مادربچه خیلی مضطرب و دل شکسته بود قبول کردم... رسیدیم مشهدو بچه را بغل کردم و رفتیم وارد صحن حرم که شدیم خانمم خیلی آه و ناله وگریه میکرد... گفت برویم داخل که من امتناع کردم گفتم همینجا خوبه بچه را گرفت وگریه کنان داخل ضریح آقارفت پیرمردی توجه ام رابه خودش جلب کرد که رو زمین نشسته بود وسفره کوچکی که مقداری انجیر ونبات خرد شده درآن دیده میشد مقابلش پهن بود و مردم صف ایستاده بودند وهرکسی مشکلش را به پیرمرد میگفت و او چند انجیر یا مقداری نبات درون دستش میگذاشت و طرف خوشحال و خندان تشکرمیکرد ومیرفت.! به خودم گفتم ماعجب مردم احمق وساده ای داریم پیرمرد چطورهمه رادل خوش کرده آنهم با انجیر و تکه ای نبات..!! حواسم ازخانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که پیرمرد نگاهی به من انداخت و پرسید: حاضری باهم شرطی بگذاریم؟ گفتم:چه شرطی وبرای چی؟ شیخ گفت: قول بده در ازاء سلامتی و شفای پسرت یکسال نمازهای یومیه راسر وقت اذان بخوانی.! متعجب شدم که او قضیه مرا ازکجا میدانست!؟ کمی فکرکردم دیدم اگرراست بگوید ارزشش را دارد... خلاصه گفتم :باشه قبوله و بااینکه تا آنزمان نماز نخوانده بودم واصلا قبول نداشتم گفتم: باشه.! همینکه گفتم قبوله آقا، دیدم سروصدای مردم بلند شد ودر ازدحام جمعیت یکدفعه دیدم پسرم از لابلای جمعیت بیرون دوید ومردم هم بدنبالش چون شفاء گرفته وخوب شده بود.!! منهم ازآن موقع طبق قول وقرارم بامرحوم "حسنعلی نخودکی" نمازم را دقیق و سروقت میخوانم.! اما روزی محل اجرای تونل کندوان مشغول کار بودیم که گفتند سردارسپه جهت بازدید درراهه و ترس واضطراب عجیبی همه جارا گرفت چرا که شوخی نبود رضاشاه خیلی جدی وقاطع برخورد میکرد.! درحال تماشای حرکت کاروان شاه بودیم که اذان ظهرشد مردد بودم بروم نمازم را بخوانم یا صبرکنم بعداز بازدیدشاه نمازم را بخوانم. چون به خودم قول داده بودم وبه آن پایبند بودم اول وضو گرفتم وایستادم به نماز.. رکعت سوم نمازم سایه رضاشاه را کنارم دیدم و خیلی ترسیده بودم..!! اگرعصبانی میشد یا عمل منو توهین تلقی میکرد کارم تمام بود... نمازم که تمام شد بلندشدم دیدم درست پشت سرم ایستاده، لذا عذرخواهی کردم وگفتم : قربان درخدمتگذاری حاضرم شرمنده ام اگروقت شما تلف شد و... رضاشاه هم پرسید :مهندس همیشه نماز اول وقت میخوانی!؟ گفتم: قربان ازوقتی پسرم شفا گرفت نماز میخوانم چون درحرم امام رضا(ع)شرط کردم رضاشاه نگاهی به همراهانش کرد وبا چوب تعلیمی محکم به یکی زد وگفت: مردیکه پدرسوخته، کسیکه بچه مریضشو امام رضا شفابده، ونماز اول وقت بخوانه دزد و عوضی نمیشه.! اونیکه دزده تو پدرسوخته هستی نه این مرد.! بعدها متوجه شدم،آن شخص زیرآب منو زده بود و رضاشاه آمده بود همانجا کارم را یکسره کند اما نمازخواندن من، نظرش راعوض کرده بود و جانم را خریده بود.!! ازآن تاریخ دیگر هرجا که باشم اول وقت نمازم را میخوانم و به روح مرحوم"حسنعلی نخودکی" فاتحه و درود میفرستم.... ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌@tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🔺گفتگوی مار و زنبور🐍🐝 🔹روزی مار به زنبور گفت: انسان ها از ترس "ظاهر خوفناک" من می میرند نه به خاطر نیش زدنم. اما زنبور قبول نکرد! 🔸مار برای اثبات حرفش با زنبور قراری گذاشت: آنها رفتند و رفتند تا رسیدند به چوپانی که در کنار درختی خوابیده بود. مار رو به زنبور کرد و گفت من او را میگزم و مخفی می شوم و تو در بالای سرش سر و صدا ایجاد کن و خودنمایی کن. 🔹مار چوپان را نیش زد و زنبور شروع به پرواز کردن در بالای سر چوپان کرد. چوپان فورا از خواب پرید و گفت"ای زنبور لعنتی"و شروع به تخلیه زهر کرد و بلند شد و رفت و بعد از چندی بهبود یافت. 🔸این بار که باز چوپان در همان حالت بود مار و زنبور نقشه دیگری کشیدند. زنبور نیش زد و مار خودنمایی کرد! 🔹چوپان از خواب پرید و همین که مار را دید از ترس پا به فرار گذاشت، و به خاطر وحشت از زهرِ آن مار،چند روز بعد از دنیا رفت... 🔻برخی از اتفاقات دنیا هم همین است، فقط به خاطر ترس از آنهاست که افراد نابود می شوند، ما رویاهایمان را زندگی نمی‌کنیم، ما در ترس‌هایمان زندگی می‌کنیم❗️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✍ 30 حبه سیر پوست گرفته،5 عدد لیمو باپوست در مخلوط کن‌، مخلوط بدست آمده با 1 لیتر آب بجوش آورید، سپس صاف، دریخچال نگهداری ♻️ ناشتا 1 استکان تا 40 روز @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ ✨ هرگز فکر نکنید باید سال‌ها قبل شروع میکردید این فکر باورهایتان را خراب میکند در عوض بگویید : می‌خواهم ، همین الان شروع کنم و بهترین سالهای زندگی ام را خلق کنم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙شب سیاه است ⭐️امـا نوید روشنی می دهد 🌙بعد هر تاریکی روشنی است ⭐️شبتون آرام خیالتون آسوده 🌙شبتـون خـوش🌙⭐️ 💕💕 💕💕 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷از بر دریا 🌷هر نفس بر زاده ی (س) سلام 🌷باز می گویم به تو از راه دور 🌷یا (ع) ،آقا سلام 🌹اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌹وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌹وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌹وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🌷🌷 💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ ♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
👈 اگر کسی «لا إله إلا الله»اش را تنظیم کند، بقیه امور برایش تنظیم می‌شود. 🔸 اینکه در روایت تأکید می‌کنند که افضل اذکار «لا إله إلا الله» است؛ چون اساسی‌ترین و بنیادی‌ترین ذکر و حقیقت عالم و خبر عالم است. ما دیگر خبری مهمتر، ارزشمندتر و دوست‌داشتنی‌تر از این در دنیا نداریم که ای انسان برای تو معشوقی و دلبری غیر از الله نیست. 🔸حقیقتاً تو هر چیزی را که دوست داری یا هر کس را که دوست داری، در واقع به خاطر عشق به الله‌ است، به خاطر اینکه تو کمال مطلق و بی‌نهایت را دوست داری. بنابراین، این ذکر در تربیت، رشد و سرعت انسان فوق‌العاده مهم است. 🔸بزرگان دین فرمودند که هر وقت دلتان به کسی یا چیزی گیر کرد، یعنی اسارت انسان، یعنی ذلت انسان. برای اینکه دلتان از ذلت آزاد شود، بگویید: «أشهد أن لا إله إلا الله»، یعنی شهادت می‌دهم که من دلبر و معشوقی جز الله ندارم. 🔸 این برای آزادسازی دل ما از اینکه گدای عاطفی کسی نباشیم یا وابستگی به کسی پیدا نکنیم، کارساز است؛ چه در خانواده و چه در بیرون از خانواده، فرقی نمی‌کند. 👤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💜همیشه روزت را ☀️ با نام خداوندی که 💜ازشدت حضورناپیداست،آغاز کن ﺍﻣﺮﻭﺯ☀️ 💜 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﻫﺪﺍﻓﺖ ﭘﺮﻭﺍﺯﮐﻦ ﺍﺯ ﻗﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﻋﺒﻮﺭﮐﻦ🚶‍♂️ 💜و ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﭘﺮﻭﺍﺯ دﻩ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﺳﺖ...😉 💜بسم الله الرحمن الرحیم 💜الهی به امیدتو @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❤️ 💚 💝 نشسته ام بنویسم گدا نمی خواهی میان خانه ی خود بینوا نمی خواهی نشسته ام بنویسم ڪریم یعنی تو ڪریم زاده ، توحاجت روا نمی خواهی 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ 💜صبح دوشنبه تون معطر به عطر خوش صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش 🍃🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ❓ چرا حضرت ابراهیم علیه السلام خلیل الله شد؟ 🌹 پیامبر گرامی اسلام صَلی الله عَلیه وَ آلهِ وَ سَلّم فرمودند: ❤ خداوند ابراهيم (ع) را خليل خود نكرد، مگر از آن رو كه مردم را ٳطعام مى‌كرد و شب هنگام كه مردم خفته بودند به نماز مى‌ايستاد. 📚 علل الشرائع، ج 1، ص 35 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷از بر دریا 🌷هر نفس بر زاده ی (س) سلام 🌷باز می گویم به تو از راه دور 🌷یا (ع) ،آقا سلام 🌹اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌹وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌹وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌹وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🌷🌷 💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ ♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh