هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
#چاقوی_خونین
جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت: بین شما کسی هست که مسلمان باشد؟همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکم فرما شد، بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت:
آری من مسلمانم. جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا...
پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند!
جوان با اشاره... به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد... پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند! پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد.
جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید:
آیا مسلمان دیگری در بین شما هست؟ افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند، پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت:
چرا نگاه میکنید، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود...!
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
#زن_و_غول_چراغ
زن در حال قدم زدن در جنگل بود که ناگهان پایش به چیزی برخورد کرد.
چراغ روغنی قدیمی ای را دید که خاک و خاشاک زیادی هم روش نشسته بود.
زن با دست به تمیز کردن چراغ مشغول شد و در اثر مالشی که بر چراغ داد طبیعتا یک غول بزرگ پدیدار شد زن پرسید : حالا می تونم سه آرزو بکنم ؟؟ غول جواب داد : نخیر
به علت مشکلات اقتصادی و رقابت های جهانی بیشتر از یک آرزو اصلا صرف نداره زن اومد که اعتراض کنه که غول حرفش رو قطع کرد و گفت: همینه که هست حالا بگو آرزوت چیه؟
زن گفت: مایلم در خاور میانه صلح برقرار شود و از جیبش یک نقشه جهان را بیرون آورد و گفت: نگاه کن. این نقشه را می بینی؟ این کشورها را می بینی؟
اینها ..این و این و این و این و این …
غول نگاهی به نقشه کرد و گفت:
ما رو گرفتی؟
این کشورها بیشتر از هزاران سال است که با هم در جنگند. من که فکر نمی کنم هزار سال دیگه هم دست بردارند و بشه کاریش کرد. درسته که من در کارم مهارت دارم ولی دیگه نه اینقدر ها.
یه چیز دیگه بخواه این محاله.
زن مقداری فکر کرد و سپس گفت: ببین… من هرگز نتوانستم مرد ایده آل ام راملاقات کنم. مردی که عاشق باشه و دلسوزانه برخورد کنه و با ملاحظه باشه.
مردی که بتونه غذا درست کنه و در کارهای خانه مشارکت داشته باشه.
مردی که به من خیانت نکنه و معشوق خوبی باشه و همش روی کاناپه ولو نشه و فوتبال نگاه نکنه! ساده تر بگم، یک شریک زندگی ایده آل.
غول مقداری فکر کرد و بعد گفت :
اون نقشه لعنتی رو بده دوباره یه نگاهی بهش بندازم.
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
مرغ دو منی
شغالی مرغ پيرزنی را دزديد
پيرزن در عقب او نفرين کنان فرياد زد:
«وای! مرغ دو منی (۶ کيلويی) مرا
شغال برد.»
شغال از اين مبالغه به شدت غضبناک شد و با نهايت تعجب و غضب به پيرزن دشنام داد.
در اين ميان روباهي به شغال رسيد و گفت:
«چرا اين قدر برافروخته ای؟»
شغال جواب داد:
ببين اين پيرزن چقدر دروغگو و بی انصاف است. مرغی را که يک چارک (۷۵۰ گرم) هم نمی شود، دو من می خواند !
روباه گفت:
بده ببينم چقدر سنگين است؟»
وقتي مرغ را گرفت،
پا به فرار گذاشت و گفت:
به پيرزن بگو مرغ را به پای من چهار من حساب کند!!
حکایت خیلیاست...
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
📚 #داستان_زیبای_آموزنده
مردی از دست روزگار سخت می نالید.
پیش استادی رفت و برای رفع غم و رنج خود راهی خواست.
استاد لیوان آب نمکی را به خورد او داد و از مزه اش پرسید؟
آن مرد آب را به بیرون از دهان ریخت و گفت: خیلی شور و غیر قابل تحمل است.
استاد وی را کنار دریا برده و به وی گفت همان مقدار آب بنوشد و بعد از مزه اش پرسید؟
مرد گفت: خوب است و می توان تحمل کرد.
استاد گفت شوری آب همان سختی های زندگی است.
شوری این دو آب یکی ولی ظرفشان متفاوت بود.
سختی و رنج دنیا همیشه ثابت است و این ظرفیت ماست که مزه انرا تعین می کند پس وقتی در رنج هستی بهترین کار بالا بردن ظرفیت و درک خود از مسائل است.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌷سه چيز در زندگی يکبار به انسان داده ميشود.
1.والدين
2.جوانی
3.شانس
🌷سه چيز دلتنگی می آورند.
1.مرگ والدين
2.مرگ برادر
3.مرگ فرزند
🌷سه چيزدردنيا لذت بخشند.
1.آب
2.اتش
3.آرامش
🌷سه چيز را هرگز نخور.
1.غصه
2.حرام
3.حق
🌷سه چيز باعث سقوط انسان است.
1.غرور
2.دشمنی
3.جهل
🌷سه چيز را بايد افزايش داد.
1.دانش
2.دارائی
3.درخت
🌷سه چيز انسان را تباه ميکند.
1.حرص
2.حسد
3.حماقت
🌷سه چيز را هميشه بخور.
1.سيب
2.سير
3.سرکه
🌷با سه چيز هميشه دوستی کن.
1.عشق
2.عدالت
3.عبادت
🌷سه چيز رنج آور است.
1.بیماری
2.بی پولی
3.بی مرامی
•✾📚 @tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
📚داستان کوتاه
« از چیزی که برای توست خوب مراقبت کن »
هنوز صدایش در گوشم هست
مادربزرگم را میگویم
آن روزها هنوز مدرسه نمی رفتم
پول هایم را جمع کرده بودم برای خریدن یک توپ چهل تیکه ی واقعی
چند ماه طول کشیده بود تا پول هایم جمع شود
پول هایم را گرفتم دستم و به سمت مغازه رفتم
تمام مسیر را در فکر لذت رسیدن به آن توپ بودم
آنقدر غرق رویا بودم که متوجه افتادن پول هایم نشدم
وای که چقدر سخت بود قبول کردن این حقیقت
حقیقتی که می گفت پول هایت گمشده ، آرزو هایت پریده
تمام مسیر را برگشتم
وجب به وجب را با بغض نگاه کردم
نبود که نبود
انگار کسی قبل از من پول ها را برداشته بود
پول هایی که برای من بودند حالا دست نفر دیگری بود
دوس داشتم تا سر حد مرگ گریه کنم ولی فقط بغض داشتم
چند بار مسیر را رفتم و برگشتم
از هر که رد می شد سراغ پول هایم را می گرفتم ولی خبری نبود که نبود
مثل یک ماتادور زخمی و خسته به خانه برگشتم
بغضم ترکید
مادر گفت فدای سرت
پدر پول داد و گفت با هم می رویم توپ را می خریم
ولی مادربزرگ گفت « از چیزی که برای توست خوب مراقبت کن »
از آن شب سال های زیادی می گذرد
هر شب وقتی همه خوابند من گذشته ام را قدم می زنم
وجب به وجب میگردم تا کسانی را که گم کرده ام پیدا کنم
تا بگویم شما برای من هستید
بگویم من برای داشتن شما سختی کشیده ام
من فقط لحظه ای شما را گم کردم
اما وقتی گذشته ام را قدم میزنم آن ها را پیدا نمی کنم
انگار کسی قبل از رسیدن من آن ها را برای خود برداشته
کاش پدرم آن توپ را برایم نمی خرید
نمی خرید تا می فهمیدم اگر از دست بدهی دیگر به دست نمی آوری
هر شب صدای مادر بزرگم در گوشم هست « از چیزی که برای توست خوب مراقبت کن »
#حسین_حائریان
•✾📚 @tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
ایمان
همه چیزروممڪن میڪنه
امید
همه چیزروردیف میکنه
عشق
همه چیزرو زیبامیڪنه
اميدوارم هرسه رو در همه ۍ
احوال زندگیتون داشته باشید...
#داستانهای_آموزنده
•✾📚@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
📌 #داستان_واقعی #منبر_تلنگری
🔸مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند ۲۰ سنت اضافه تر می دهد!
🔸می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی …
🔸گذشت و به مقصد رسیدیم . موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم . پرسیدم بابت چی ؟ گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم . با خودم شرط کردم اگر بیست سنت را پس دادید بیایم . فردا خدمت می رسیم!
🔸تعریف می کرد : تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد . من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست سنت می فروختم …
#مذهبیهامراقب_رفتارمان_باشیم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
✅درمان بیماری بدون دارو
شلغم بخار پز : آنتی بیوتیک
زنجبیل : ضد تهوع
شیرین بیان : ضد التهاب معده
خولنجان : مسکن درد کمر
زرشک قرمز : ضد انعقاد خون
👇👇🏿👇
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
👌 ده چیز ده چیز دیگر را مےخورد
☘نیکی بدی را
☘ تکبر علم را
☘ توبه گناه را
☘ دروغ رزق را
☘ عدل ظلم را
☘ غم عمر را
☘ صدقه بلا را
☘ خشم عقل را
☘ پشیمانی سخاوت را
☘ غیبت حسن عمل را
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌺۱۲ ربیع الاول، سالروز میلادحضرت رسول(صلیالله علیه و آله و سلم) به روایت اهل سنت و آغاز #هفته_وحدت، مبارک باد🌺
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#سه_شنبه_های_جمکرانی
حیدری وار بیا حیدر کرار زمان؛
جمکران منتظر منبر مردانه تست ..
پرده بردار از این مصلحت طولانی؛
که جهان معبد و منزلگه شاهانه تست ..
#شبتون_مهدوی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh