🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
🌼🍃🌼
داستان فوق العاده زیبا و آموزنده
🌼
#سنجش_ایمان
مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند ۲۰ سنت اضافه تر می دهد!
می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی …
گذشت و به مقصد رسیدیم . موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم . پرسیدم بابت چی ؟ گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم . با خودم شرط کردم اگر بیست سنت را پس دادید بیایم . فردا خدمت می رسیم!
تعریف می کرد : تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد . من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست سنت می فروختم …
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
🌷🌷🌷
داستان کوتاه
وارد سلف سرویس شدم. ساعت حدود ۱ و ۴۵ بود و به کلاس نمیرسیدم و صف غذا طولانی بود .دنبال آشنایی میگشتم در صف تا بتوانم سریعتر غذا بگیرم.
شخصی را دیدم که چهرهای آشنا داشت. نزدیک شدم و ژتون را به او دادم و گفتم: برای من هم بگیر. چند لحظه بعد نوبت او شد و ژتون مرا داد و یک ظرف غذا گرفت. و برای من که پشت میز نشسته بودم، آورد و خودش به انتهای صف غذا برگشت و در صف ایستاد.
بلند شدم و به کنارش رفتم و گفتم: چرا این کار را کردی و برای خودت غذا نگرفتی؟ گفت: من یک حق داشتم و از آن استفاده کردم و برای شما غذا گرفتم و حالا برمیگردم و برای خودم غذا میگیرم .این لحظهای بود که به او سخت علاقهمند شدم و مسیر زندگیام تغییر کرد.
در همه حال به حقوق یکدیگر احترام بگذاریم. حق الناس گناهی است که بخشیده نمی شود.
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
🔮🎊 یک داستان آموزنده 🎊🔮
❌ انتظار داری کارت هم پیچ نخورد؟!
🎙محقق عالی قدر استاد فاطمی نیا فرمودند:
🕯یکی از علما - که از دنیا رفته است-از یکی از صلحا برایم تعریف میکرد که یک نفر گفته بود:
🗄 من در قسمت بایگانی اداره ای کار میکردم و پروندههای متعدد و بعضاََ بسیار مهم میآمد و ما در قسمت بایگانی قرار میدادیم.
📮 یک روز پرونده ی بسیار مهمی به دستم رسید.
🎐چند روزی که گذشت متوجه شدم آن پرونده گم شده است. هر چه گشتم پیدا نشد.
🍁 در آن گیر و دار که کاملا نا امید شده بودم، به بنده خبر دادند: چون شما مسئول پروندهها هستید اگر تا چند روز دیگر پیدا نشود، حکمی که در مورد شما اجرا میشود یا اعدام است یا حبس ابد؛
💐 از این رو نزد یک نفر اهل دل رفتم، ایشان دستور ختمی فرمودند که انجام بده.
🌾 همان توسل را انجام دادم.
🔆 روزی که قرار بود نتیجه بگیریم از پرونده خبری نبود با ناراحتی از منزل بیرون آمدم تا نزدیکی خیابان «مولوی» رفتم.
🌻دیدم پیرمردی جلو آمد و گفت: آقا؛ مشکل تو به دست آن شخص - که عرق چین به سر دارد و در حال رفتن است - حل میشود.
بدون توجه به این شخص با شنیدن این کلمات ☀️دویدم و دامن آقا را گرفتم و گفتم: آقا جان! به دادم برس، گفته اند مشکلم به دست شما حل میشود.
🍇 پیرمرد نگاهی به من کرد و گفت: خجالت نمی کشی؟
🌼 حالتی بهت زده و متعجب داشتم.
🦚 ایشان فرمودند: چهار سال است شوهر خواهرت از دنیا رفته، یک مرتبه هم به خواهرت و بچه هایش سر نزده ای، انتظار داری کارت هم پیچ نخورد؟!تا نروی و رضایت آنها را جلب نکنی، مشکلت حل نمی شود.
🍂 بعد از شنیدن صحبت پیرمرد بلافاصله به منزل خواهرم رفتم.
☘ وقتی در زدم و خواهرم متوجه شد من هستم، گفت: چطور است بعد از چهار سال آمده ای؟!
🍃 گفتم: خواهر! از من راضی شو. بچه هایت را از من راضی کن. بعدا برایت تعریف میکنم، غلط کردم.
🎁 آن گاه رفتم مقداری هدیه گرفتم و آوردم و آنها را راضی کردم.
📨 فردا که به اداره برگشتم، به من خبر دادند که پرونده ۱۲۲ پیدا شده است.
🏮این پیرمرد عرق چین به سر، عارف بزرگ مرحوم شیخ رجبعلی خیاط بود!
📕کرامات معنوی / ۷۲،
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
میترا رفت جلو، خودشو معرفی کرد زد زیر گریه، اینقدر گریه کرد، آقا با لبخند یه چیزایی بهش میگفت نشنیدیم، یدفعه به پشت سریش یه چی گفت، گفتم وای داره چی میگه این دختر، آقا یه قران گرفت و داد به میترا ...
میترا اومد پیش ما با چشمای گریون گفتم چی گفتی؟ گفت بچهها این آقا کیه، چرا من اینجوری شدم، چه ابهتی داشت زد زیر گریه منو بغل گفت سحر این آقا چقدر خوبه من نمیتونستم حرف بزنم، یه حس عجیبی داشتم، چقدر بزرگواره ... من ازش قران خواستم بهم داد، گفتم انتقاد کردی؟، گفت من هیچی نگفتم، شرم تو چشمام بود، سحر تو راستی میگفتی، فقط گریه کرد
میترا بعد از اون اتفاق کلا شخصیتش عوض شد
میترا هماکنون در دانشگاه المصطفی قم با مدرک دکترا در حال تدریس ه و اسمشو به فاطمه تغییر نام داد ...
#پایان
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#داستانک
متنى بسيار زيبا و خواندنى
دیشب خواب دیدم که مرده بودم ...
روز اول یه فرشته اومد بم گفت:
چی میخوای؟
بهش گفتم:آب
گفت برو بالای اون تپه آب بخور ... وقتی رفتم دیدم یه چشمه بزرگی بود، دل سیر آب خوردم
روزسوم همون فرشته گفت : امروز چی میخوای؟
بازم گفتم: آب ...
گفت برو بالا اون تپه آب بخور ... درحالی ک چشمه کوچکترشده بود،دل سیر آب خوردم .....
روز هفتم، همون فرشته گفت:امروز چی میخوای؟؟
بازم گفتم آب ..
گفت برو بالا اون تپه ... درحالی که چشمه کوچک وکوچکتر شده بود..آب خوردم....
بعد چهلم همون فرشته گفت : امروز چی میخوای؟ ... با عطش فراوان
گفتم : آب ...
گفت برو بالا اون تپه ... درکمال تعجب دیدم قطراتی مدام در حال ریزش هستند ...برگشتم و به فرشته گفتم :
چرا اینطوری شده؟؟؟...
گفت : روز اول ، همه دوستات ، فامیلات ، عشقت و مادرت برات اشک ریختند ، روز سوم فقط عشقت ، رفیقات و مادرت برات اشک ریختن ...
روزهفتم فقط عشقت و مادرت برات اشک ریختن ولی روز چهلم فقط این مادرت بود که برات اشک میریخت و همین قطرات همیشه پاپرجاست...
وقتی بیدار شدم پای مادرمو بوسیدم وفهمیدم عشق فقط مادر است وبس
سلامتی همه مادرا.....
وآمرزش روح مادران ازدست رفته صلوات
به عشق مادرت منتشر کن❤️❤️
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
تقویت ریه ها #پیام_سلامتے
◽استفاده از ادویه هایی مثل: زردچوبه ،دارچین و زعفران به تقویت سیستم ایمنی و تنفسی کمک میکند
◽همچنین جوشاندن گیاهانی مثل: نعناع در تقویت ریه ها موثر عمل خواهد کرد.
🗞
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
✅ روی هر پله ای که باشی...
خدا یک پله از تو بالاتر است
نه به این خاطر که خداست...
برای
اینکه
دستت را
بگیرد ...💛
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
3.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا...دراین شب جمعه
🤲شفای بیماران
🤲آمرزش گناهان
🤲رفع گرفتاری گرفتاران
🤲خانه دارشدن بی خانه ها
🤲وعاقبت بخیری جوان ها
🤲را ازدرگاه لطفت تمناداریم
◾️▪️آمین یارب العالمین▪◼️
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
657K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨﷽✨الهی به امیدتو
درآخرین آدینه ماه مبارک شعبان
ماه رسول الله،صل الله علیه وآله
صلوات میفرستیم بر
حضرت محمد(ص) و خاندان
پاک و مطهرش💚
💚✨اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
💚✨وَ آلِ مُحَمَّد
💚✨وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
❣ #سلام_امام_زمانم❣
ما خسته شدیم، یار را برگردان
دلگرمی روزگار را برگردان
معنای بهار، سبزی باغچه نیست
با آمدنش بهار را برگردان...
♥️ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ♥️
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
16.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖥 خانه ی دلدار ☝️
👈ورودی باب القبله
مقابل ضریح اباعبدالله الحسین علیه السلام
┈┈•✾☆♡☆✾•┈┈
✨به رسم ادب شروع کنیم روزمان را
✨با سلام بر
✨سرور و سالار شهیدان
✨اقا اباعبدالله
✨شروع میکنیم
💚اَلسلامُ علی الحُسین
✨وعلی علی بن الحُسین
💚وَعلی اُولاد الـحسین
✨وعَلی اصحاب الحسین
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
2.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تدبر_در_قرآن #آیهگرافی
#خودمونی_با_خدا 💚
🌼آنگاه من آنان را با صداى بلند دعوت كردم. سپس گاهى به طور آشكار و گاهى در نهان (با آنان سخن) گفتم
شما را با اموال و فرزندان یارى مىکند و براى شما (از همان آب باران) باغها قرار مىدهد و براى شما نهرها جارى مى سازد.
ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهَارًا ﴿۸﴾
سپس من آشكارا آنان را دعوت كردم (۸)
ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَارًا ﴿۹﴾
باز من به آنان اعلام نمودم و در خلوت [و] پوشيده نيز به ايشان گفتم (۹)
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا ﴿۱۰﴾
و گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او همواره آمرزنده است (۱۰)
يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا ﴿۱۱﴾
[تا] بر شما از آسمان باران پى در پى فرستد (۱۱)
وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا ﴿۱۲﴾
و شما را به اموال و پسران يارى كند و برايتان باغها قرار دهد و نهرها براى شما پديد آورد (۱۲)
📚#سورهنوح _ آیات ۸ تا ۱۲
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh