😍 مسابقه قرآن خانوادگی بسیج، مسابقه ای جذاب و ماندگار
🔹آیا همه خانواده ها می توانند شرکت کنند یا خاص اعضای بسیج است؟
همه خانواده ها امکان شرکت دارند بجز رتبه اول خانوادگی کشوری ۱۴۰۲
🔹آیا حضور همه اعضای خانواده در مسابقه ضروری است؟
خیر .پدر و مادر به تنهایی می توانند شرکت نمایند.
یا با هر تعداد از فرزندان که تمایل دارند.
🔹نحوه امتیاز بندی و رتبه بندی چگونه است؟
میانگین امتیاز خانواده ها با هم مقایسه می شود و خانواده ای به مرحله بعد راه می یابد که میانگین امتیازشان بالاتر است.
🔹آیا مواد آزمون اعضای خانواده متفاوت است ؟
والدین حفظ و مفاهیم ۵ آیه قرآن کریم.
فرزندان ۵ سوره و حفظ ۳ عبارت از جزوه زندگی با آیه ها.
🔹شیوه آزمون گرفتن چگونه است؟
همه اعضا در کنار هم و همزمان آزمون شفاهی آزمون می دهند.
🔹مراحل مسابقات چگونه است؟
مقدماتی، شهرستانی، استانی، کشوری
🔹آیا مسابقات خانوادگی را نهادهای دیگر هم اجرا می کنند؟
خیر، از ابداعات بسیج است و امسال چهارمین سال اجرای این رشته است.
🔹نحوه اجرا و استقبال در سالهای قبل چگونه بوده است؟
هر سال استقبال و نحوه اجرا بهتر از سال قبل می شود. نیاز به اطلاع رسانی و توجیه خانواده هاست.
سال قبل مرحله کشوری از شبکه قرآن پخش شد و علاوه بر داوران مردم نیز به خانواده های برتر امتیاز دادند.
🔹نحوه و مهلت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر هم بفرمایید؟
تا ۲۰ شهریور
سایت quranbsj.ir
یا ارسال عدد ۱ به سامانه پیامکی ۶۶۰۰۰۵
🔻🔺برای مشاهده آییننامه و محتواها ضربه بزنید.
#مسابقات_قرآن_بسیج
#من_مبلغ_قرآنم
#مسجد_پایگاه_قرآن
@quranbsj_ir
وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَاباً مَّسْتُوراً (45)
و هرگاه قرآن مى خوانى، ميان تو و كسانى كه به قيامت ايمان ندارند، حجابى ناپيدا (و معنوى) قرار مى دهيم (تا از درك معارف حقّ محروم بمانند).
- اگر انسان، قابليّت هدايت نداشته باشد، تلاوت قرآن، توسّط رسول اللّه هم بى اثر است. «اذا قَرأت... حجاباً مستورا»
- قهر الهى، پس از لجاجت وكفر انسان است. «جعلنا... لايؤمنون بالاخرة... حجاباً»
- تلاوت قرآن مى تواند انسان را از شرّ كفّار، ايمن كند. «اذا قَرأت، جعلنا... حجاباً»
- تلاوت قرآن، روح تبرّى از مشركان را در انسان تقويت مى كند. «اذا قَرأت جعلنا... حجاباً»
- محروميّت از درك وحى، عذاب و قهر الهى است. «جعلنا... حجاباً مستوراً» چوب خدا صدا ندارد.
- ايمان به معاد، عامل پذيرش دعوت انبيا و كفر به معاد، سبب نپذيرفتن نبوّت و معارف الهى است. «لايؤمنون بالاخرة... حجاباً مستورا»
- خداوند حقايق و معارف را از غير اهلش پوشيده داشته است. «حجاباً مستوراً»
وَجَعَلْنَا عَلَي قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْراً وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْاْ عَلَي أَدْبَارِهِمْ نُفُوراً (46)
و بر دلهاى آنان (كفّار) پوشش هايى قرار داديم تا آن را نفهمند ودر گوشهايشان سنگينى (تا حقّ را نشنوند). و چون پروردگارت را در قرآن به يگانگى ياد كنى، آنان پشت كرده و گريزان مى شوند.
- روحِ بسته و دلِ مرده، معارف ناب قرآن را نمى پذيرد. «اكنّةً ان يفقهوه»
- شنيدن و فهميدن ساده، غير از فهم عميق و لذّت بردن از آن است. «يفقهوه»
- محروم ماندن از درك معنويّات، نوعى قهر الهى است. «جعلنا على قلوبهم اكنّةً ان يفقهوه»
- ياد غير خدا كفر است، ياد خدا و غير خدا شرك، وتنها ياد خداى يكتا توحيد است. «ذكرت... وحده»
- توحيد در ربوبيّت، سخت ترين چيز براى مشركان است. «ذكرت ربّك فى القرآن وحده ولّوا...»
نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَي إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلاً مَّسْحُوراً (47)
ما داناتريم كه چون به تو گوش مى دهند، براى چه گوش مى دهند و آنگاه كه (براى خنثى كردن تبليغات پيامبر) با هم نجوا مى كنند (نيز بهتر مى دانيم چه مى گويند). آن زمان كه ستمگران (به ديگران) مى گويند: شما جز از مردى افسون شده پيروى نمى كنيد (آن را هم مى دانيم).
- خداوند، از اهداف و اغراض مردم نيز آگاه است. «نحن اعلم بما يستمعون به»
- همه ى شنوندگان، حسن نيّت ندارند. «نحن اعلم ...»
- مبلّغِ حق، نبايد با فرار يا تهمت مردم عقب نشينى كند، بلكه بايد بداند كه زير نظر خداست و دلگرم باشد. «نحن اعلم ...»
- دشمنان، چون توجّه مردم را به رهبران الهى مى بينند، با تهمت و دروغ به آنان ضربه مى زنند. «رجلاً مسحوراً»
نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَي إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلاً مَّسْحُوراً (47)
ما داناتريم كه چون به تو گوش مى دهند، براى چه گوش مى دهند و آنگاه كه (براى خنثى كردن تبليغات پيامبر) با هم نجوا مى كنند (نيز بهتر مى دانيم چه مى گويند). آن زمان كه ستمگران (به ديگران) مى گويند: شما جز از مردى افسون شده پيروى نمى كنيد (آن را هم مى دانيم).
- خداوند، از اهداف و اغراض مردم نيز آگاه است. «نحن اعلم بما يستمعون به»
- همه ى شنوندگان، حسن نيّت ندارند. «نحن اعلم ...»
- مبلّغِ حق، نبايد با فرار يا تهمت مردم عقب نشينى كند، بلكه بايد بداند كه زير نظر خداست و دلگرم باشد. «نحن اعلم ...»
- دشمنان، چون توجّه مردم را به رهبران الهى مى بينند، با تهمت و دروغ به آنان ضربه مى زنند. «رجلاً مسحوراً»
انظُرْ كَيْفَ ضَرَبُواْ لَكَ الأَمْثَالَ فَضَلُّواْ فَلاَ يَسْتَطِيعْونَ سَبِيلاً (48)
(اى پيامبر!) بنگر كه چگونه براى تو مثلها زدند و در نتيجه گمراه شدند، پس نمى توانند راه حقّ را بيابند.
- پيامبرصلى الله عليه وآله و رهبران دينى ومؤمنين، بايد از شيوه تبليغات دشمن آگاه باشند. «انظر كيف»
- هم براى اثبات حق، هم براى مكدّر ساختن حقايق، مى توان از مثال و تمثيل استفاده كرد. «كيف ضربوا لك الامثال»
- آنان كه براى رد كردن دين، منطق ندارند، با مثل زدن، به پيامبر بدگويى و او را تحقير مى كنند. «ضربوا لك الامثال»
- توهين به رهبران الهى، عامل گمراهى است. «ضربوا لك الامثال فضلّوا»
- گمراهى انسان ها به تدريج حاصل مى شود، اوّل گرفتار توهين وضرب المثل نابجا مى شود، آنگاه به انحراف، سپس به بن بست مى رسد. «ضربوا لك الامثال، فضلّوا، فلا يستطيعون سبيلاً»
- كفر، سرانجامى ندارد. كفّار با بهره گيرى از انواع تهمت ومثلها براى ضربه زدن به اسلام، بازهم موفّق نشدند. «ضربوا لك الامثال، فضلّوا، فلا يستطيعون سبيلاً»
وَقَالُواْ أَئِذَا كُنَّا عِظَاماً وَرُفَاتاً أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً (49)
و گفتند: آيا آنگاه كه ما استخوان هاى پوسيده و پراكنده شويم، آيا براستى ما با آفرينشى تازه، برانگيخته مى شويم؟
قُل كُونُواْ حِجَارَةً أَوْ حَدِيداً (50)
أَوْ خَلْقاً مِّمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَن يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَي هُوَ قُلْ عَسَي أَن يَكُونَ قَرِيباً (51)
بگو: (استخوان خرد شده كه آسان است، شما) سنگ باشيد يا آهن.
يا هر مخلوقى از آنچه كه در نظر شما از آن هم سخت تر است (باز خدا مى تواند شما را دوباره زنده كند) آنان بزودى خواهند گفت: چه كسى ما را باز مى گرداند؟ بگو: همان كسى كه نخستين بار شما را آفريد. پس بزودى سرهاى خويش را (با تعجّب) به سوى تو تكان خواهند داد و گويند: آن روز، چه زمان خواهد بود؟ بگو: شايد نزديك باشد!
- پيامبر، مأمور پاسخگويى به سؤالات، شبهات و ايرادهاست. «قل»
- زنده ساختن مجدّد مردگان، حتّى اگر سنگ و آهن هم شده باشند، بر خدا آسان است. «حجارةً او حديداً او خلقاً ...»
- معاد جسمانى است. «كونوا حجارة او حديدا...»
- بسيارى از چيزها، تنها در ذهن و دل ما بزرگ مى نمايد، ولى در واقع بزرگ نيست. «يكبر فى صدوركم»
- دليل انكار معاد، غفلت از قدرت الهى است. «مَن يُعيدنا... الّذى فَطركم»
- افراد لجوج با شنيدن دليل نيز از روى استهزا و انكار و استبعاد، سر تكان مى دهند. «فسيُنغضون اليك رئوسهم»
- عمر دنيا نسبت به آخرت، كم و كوتاه است و هر كس بايد مرگ و قيامت را نزديك بداند. «أن يكون قربياً»
يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً (52)
روزى كه شما را (از قبرهايتان) فرامى خواند، پس شما حمدگويان اجابت مى كنيد و مى پنداريد كه جز مدّت كوتاهى (در دنيا يا برزخ) درنگ نكرده ايد.
- قيامت را فراموش نكنيد. «يوم» قبل از «يوم»، كلمه ى «اُذكر» در تقدير است.
- قيامت، روز فراخوانى عمومى مردم است. «يدعوكم»
- هنگام رستاخيز، همه ى مردگان ثناگوى خدايند (ولى براى كافران سودى ندارد). «فتستجيبون بحمده»
- مدّت دنيا و برزخ، نسبت به قيامت، بسيار كوتاه است. «اِن لبثتم الاّ قليلاً»
وَقُل لِّعِبَادِي يَقُولُواْ الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلإِنْسَانِ عَدُوّاً مُّبِيناً (53)
وبه بندگانم بگو: سخنى گويند كه نيكوتر است، چرا كه شيطان (با سخنان ناموزون) ميان آنان فتنه وفساد مى كند. همانا شيطان همواره براى انسان، دشمنى آشكار بوده است.
- در دعوت به كلام نيكو، بايد خود نيكو سخن بود. «يقولوا الّتى هى احسن»
- كلام و گفتار خوب، زمينه ساز محبّت، و سخن ناروا، زمينه ساز انواع وسوسه هاى شيطانى است. آرى سخن نيكو، زمينه ى وسوسه را مى زدايد. «يقولوا الّتى هى احسن انّ الشيطان ينزغ...»
- لازمه ى عبوديّت، خوش گفتارى با ديگران است. «لعبادى، يقولوا الّتى هى احسن»
- القاى دشمنى ميان مردم، كار شيطان است و كسى كه چنين كند، همكار شيطان است. «ينزغ بينهم»
- شيطان، همواره دشمن انسان بوده و در دشمنى لحظه اى درنگ نكرده است. «اِنّ الشيطان كان للانسان عدوّا»
- شيطان در فتنه گرى ودشمنى با انسان، بسيار جدّى است.«اِنّ...كان... عدوّاًمبينا»
رَّبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ إِن يَشَأْ يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِن يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ وَكِيلاً (54)
پروردگار شما به شما داناتر است، اگر بخواهد بر شما رحمت مى آورد، يا اگر بخواهد (به خاطر كردارتان) شما را عذاب مى كند. و ما تو را به عنوان وكيل مردم نفرستاديم (تا به ايمان آوردن مجبورشان كنى).
- به ايمان خود مغرور نشويم. «ربّكم اعلم بكم»
- كارهاى الهى، بر اساس علم اوست. «اعلم بكم، يرحمكم، يعذّبكم»
- علم خدا ومهر و قهر او، از شئون ربوبيّت خداوند است. «ربّكم، يرحمكم، يعذّبكم»
- سخن از رحمت و عطوفت، پيش از قهر و عذاب است. «يرحمكم، يعذّبكم»
- انسان بايد بين خوف و رجا باشد. «يرحمكم، يعذّبكم»
- انسان ها در انتخاب عقيده آزادند، حتّى پيامبران هم مأمور اجبار مردم بر ايمان نيستند. «ما ارسلناك عليهم وكيلاً»
- مبلّغ دين، نبايد خود را وكيل و سرپرست مردم بداند. «وكيلاً»
وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَي بَعْضٍ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُوراً (55)
و پروردگارت به هر كه در آسمان ها و زمين است، داناتر است. و البتّه ما بعضى از پيامبران را بربعض ديگر برترى بخشيديم وبه داود زبور داديم.
- پيامبران تحت توجّه خاصّ الهى مى باشند. «ربّك»
- عالم، محضر خداست و او بر همه چيز آگاه است. «ربّك اعلم»
- در آسمان ها نيز موجودات با شعور وجود دارند. «من فى السموات»
- در ميان پيامبران نيز سلسله مراتب و برترى وجود دارد. حتى بهترين افراد و متّقين با هم يكسان نيستند. «فضّلنا»
- تفاوت و برترى دادن هاى الهى، بر اساس علم همه جانبه ى او بر همه چيز و همه كس است. «ربّك اعلم، فضّلنا»
- كتاب آسمانى، از نشانه هاى برترى يك پيامبر است. «فضّلنا، آتينا داود زبوراً»
- برترى فرهنگى، اساسى ترين برترى است، نه مال ومقام وعمر. «فضّلنا، زبوراً»