وَلَوْلاَ أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلاً (74)
واگر ما تورا استوار نكرده بوديم، هر آينه نزديك بود كه اندكى به آنان تمايل پيدا كنى.
- اگر لطف و نگهدارى الهى نباشد، براى مصونيّت و عصمت پيامبران هم ضمانتى نيست. «لولا ان ثبّتناك»
- قاطعيّت ونفوذناپذيرى در برابر دشمنان وكفّار، از امتيازات انبياست. «ثبّتناك»
- خداوند پيامبران را معصوم نگاه مى دارد. «ثبّتناك»
- عقب نشينى در مسائل اعتقادى واصول مكتب، تمايل وگرايش به ظالمان است ورهبران در معرض چنين خطرى مى باشند. «لولا أن ثبّتناك لقدتركن اليهم»
- انحراف حتّى اگر اندك باشد، از كسى مانند پيامبر بسيار است. «شيئاً قليلاً»
- كمترين عقب نشينى از اصول و ارزشها نيز ممنوع است. زيرا براى دشمنان يك موفّقيت و پيروزى حساب مى شود. «شيئاً قليلاً»
إِذاً لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيراً (75)
آنگاه دو برابر (كيفر مشركان) در زندگى و دو برابر در مرگ، عذابت مى چشانديم و براى خويش در برابر قهر ما ياورى نمى يافتى.
- خداوند، هم لطف دارد، هم قهر. «ثبّتناك، اذقناك»
- ركون، (گرايش و اعتماد) به كفّار، از گناهان كبيره است، چون وعده ى عذاب درباره اش داده شده است. «تَركنُ اليهم... اذقناك»
- كيفر كمترين لغزش رهبران، دو برابر ديگران است. هرچه مقام علمى و موقعيّت اجتماعى و معنوى انسان بيشتر باشد، مسئوليّت و خطر هم بيشتر است. «شيئاً قليلاً... ضعف الحياة»
- اگر در قوانين كيفرى، براى مسئولين جريمه ى سنگين ترى وضع شود، خلاف عدالت نيست. «اذقناك ضعف الحياة»
- در برابر قهر الهى حتّى براى پيامبر نيز هيچ قدرت و مقامى نمى تواند مانع ايجاد كند. «لاتجد لك علينا نصيراً»
- تمايل به كفّار، سبب تنها ماندن انسان و محروم شدن از نصرت خداوند است. «تَركَنُ اليهم... لاتجد... نصيراً»
وَإِن كَادُواْ لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الأَرْضِ لِيُخْرِجوكَ مِنْهَا وَإِذاً لاَّ يَلْبَثُونَ خِلافَكَ إِلاَّ قَلِيلاً (76)
وبسا نزديك بود كافران (با نيرنگ يا غلبه) تو را از اين سرزمين بلغزانند تا از آن بيرونت كنند، ودر آن هنگام، جز مدّت كمى پس از تو پايدار نمى ماندند (و به خاطر اين ظلم گرفتار قهر الهى مى شدند).
- پيامبر در معرض هرگونه خطر، توطئه، ترور، آوارگى وتبعيد بود. «كادوا ليستفزّونك ...»
- دشمنان مكتب، هدفشان قلع و قمع كردن اساس دين است و در اين راه، به احدى حتى پيامبر رحم نمى كنند. «ليستفزّونك»
- طرح كافران در مرحله اوّل، ايجاد رخنه در فكر واعتقاد رهبر است، «ليفتنونك عن الّذى...» ودر مرحله بعد، شدّت عمل وتبعيد واخراج اوست. «ليخرجوك...»
- حضور پيامبر در ميان مردم، مانع قهر الهى است و اگر آن حضرت را از خود دور و تبعيد كنند، در فاصله كمى نابود مى شوند. «لايلبثون خلافك الاّ قليلا»
- قرآن كريم، هم از غيب خبر مى دهد و هم با بيان ناكامى توطئه هاى دشمن به پيامبراكرم صلى الله عليه وآله تسلّى مى دهد. «كادوا ليستفزّونك ... لايلبثون خلافك الاّ قليلاً»
سُنَّةَ مَن قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِن رُّسُلِنَا وَلاَ تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلاً (77)
اين، سنّت (هلاكت طغيان گران) درباره ى پيامبرانى كه پيش از تو فرستاديم جارى بوده است و براى سنّت ما هيچ تغييرى نمى يابى.
- سنّت هاى الهى چون براساس حكمت خداست، ثابت است و در طول تاريخ دگرگون نمى شود. «سنّة مَن قد ارسلنا»
- توطئه كفّار وامدادهاى غيبى خدا نسبت به پيامبران، ريشه ى تاريخى دارد. «سنّة مَن قد ارسلنا»
- تحوّلات تاريخى براساس سنّت هاى ثابت الهى است. «لاتجد لسنّتنا تحويلاً»
- خداوند، عادل است و در شرايط يكسان، مهر و قهرش نيز يكسان است. «لاتجد لسنّتنا تحويلاً»
أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَي غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُوداً (78)
نماز را به هنگام بازگشت خورشيد (به سمت مغرب) تا تاريكى شب، بپادار، و همچنين قرآنِ سپيده دمان را. همانا (قرائت) قرآن (به هنگام) فجر (در نماز صبح) مورد مشاهده (فرشتگان) است.
- معيار شناخت اوقات در اسلام، طبيعى است به نحوى كه قابل فهم و درك همه كس در همه جا و هميشه باشد. «لدُلوك الشمس، غَسَق الليل، الفجر»
- برنامه هاى دينى، زمان بندى شده است. «لدُلوك الشمس الى غَسَق الليل»
- نماز تنها عبادتى است كه به نام «قرآن» توصيف شده است. «قرآن الفجر»
- قرآن و تلاوت آن در نماز، محور اصلى است. «قرآن الفجر»(179)
- در ميان نمازها، نماز صبح جايگاه ويژه اى دارد. «اِنّ قرآن الفجر كان مشهوداً»
-----
179) پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: «لاصلوة الاّ بقرآن». كنزالعمّال، ح 19698.