با سلام و عرض ادب،🌺
بنده خانمی ۲۷ ساله هستم و تک فرزند و مادر دو فرشته.
بدون تعارف بگم، هرچی که در رابطه با خانواده های تک فرزند گفتید کاملا صحت داره. اصلا انگار ویژگی های زندگی مرا بازگو کردید!😳
1⃣ از کودکی با وجودیکه مادر نازنینم تمام وقت در خدمتم بودند و هر موقع فرصت میکردند همبازی من میشدند، ولی باز هم به شدت جای خالی خواهر و برادر را حس میکردم. همیشه در خلوت خودم در فکر یا مشغول بازی تک نفره بودم و از گروه ها و جمع هم سن خودم گریزان.
2⃣ اینقدر درونگرا و ساکت بودم که معلم ها به والدینم گفته بودند آیا اصلا دخترتان زبان بلد هست و مهارت کلامی داره؟
حتی در دوران نوجوانی مادرم مخفیانه به دبیرستانم میرفت و به معاونان میگفت برای برطرف شدن مشکل اعتماد به نفس دخترم لطفا مسئولیت هایی در مدرسه به او بدهید. که یادمه مرا مجری برنامه های صف صبحگاهی کرده بودند.
3⃣ والدینم همیشه بر روی درس و زندگی ام تمرکز داشتند و میخواستند حتما یک رشته ی به درد بخور بخوانم. روز دریافت کارنامه ها بسیار استرس داشتم؛ چون با وجود ۲۰ های زیاد و معدل بالای ۱۹/۵، بنده بخاطر یکی دو درس که نمره ی پایینتر داشتند، سرزنش میشدم. حتی دوران دانشجویی هم مادرم مدام پیگیر بودند و فشار زیادی به من می آمد.
4⃣ از طرفی، همیشه از بنده نالان هستند که چرا مثل سایر مردم نمیتونم به قول معروف "دست و پایی" و باعرضه باشم و خودم هم میدانم این نقطه ضعف را دارم.
5⃣ اما بدترین ضربه ای که از تک فرزند بودنم خوردم، برای ازدواج و تشکیل خانواده ام بود.
والدینم شرط کردند که در خانه آنها زندگی کنیم. که بعد از مدتی همین شرایط زندگی، مشکلات زیاد خانوادگی به همراه داشت که بین مادرم و شوهرم رخ میده. مثل عروس ها و مادرشوهر ها با هم مبارزه دارند و منم این وسط حیران!🤦♀😅
6⃣ توقع ها همچنان از من بالاست و وقتی فرزنددار شدم، ناراحت شدند که حالا از پیشرفت های درسی و اجتماعی عقب خواهم ماند.
خلاصه بگم که تک فرزندی برخلاف ظاهرش مشکلات بسیار زیادی را در خانواده ایجاد میکنه که اصلا نمی ارزه.
خودم شخصا تصمیم جدی گرفته ام تا حداقل ۵ فرزند بیارم چون برکت و زیبایی زندگی خانواده های پرجمعیت را بارها دیده ام و این را حق فرزندانم میدانم که خواهر و برادر داشته باشند و زندگی شاد.
عرض ادب و احترام
برای اینکه نیاز روحی ما به خدا در درونمون بیدار بشه باید یه مدتی به نیازهای دیگرمون مثلاً نیاز به خواب خوراک... نیاز به شهرت... بی توجهی کنیم مثل ماه مبارک رمضان که آخرش میگیم ای کاش ماه مبارک تموم نمیشد یعنی این نیاز ما به خدا بیدار شده
یک راه دیگه این هست که هرشب مثلا مداومت کنیم به خواندن سوره واقعه ... یعنی این نیاز معنوی به خدا با مداومت در ما بیدار بشه به امید خدا...
در این صورت من عمیقأ درک میکنم که آموزش دین برام واجبه
نه اینکه سطحی وبر اساس منطق بپذیرم که خدایی هست
این کلیپ خیلی به من آرامش داد
خدا خیرتون بده.....
سلام و وقت بخیر.
حاج آقا بار اول که کربلا رفتم آقا امام حسین(ع) فرزند اولم رو به ما هدیه دادند.مدتی بود که فرزند دوم رو میخواستیم ولی نمیشد امسال محرم کربلا رفتیم و آقا دومین فرزند رو هم هدیه دادند.و بنده هم این هدیه ها رو از اول قرار گذاشتم تقدیم کنم برا سربازی و شهادت در راه امام زمان (عج).
سلام چقدر زیبا بود من بارها سعی کردم باذکر الکی برم به سمت خدا اما زود میکشیدم کنار اما امروز فهمیدم داشتم کار درستی میکردم که متاسفانه زود عقب کشیدم بادیدن این کلیپ به کارم مطمئن شدم. ممنون از تمام کليپ های خوبتون. باعث بیداری میشه
امشب بادیدن کلیپ بارها روبارها برخود نهیب زدم کنار فرزندام بارها دیدم وافسوس خوردم که چرا در اذکار ودعاها جایی ندارد آنچه باید جاداشته باسد تصمیم گرفتم ازهمان لحظه که ذکرهای روزانه تماما حتی انهایی که برای زیادی روزی هستند گفته شوند برای زیادی روزی معنوی تصمیم بر ان گرفتم که حتی راه رفتنم درخانه هم بافکر باشد برای او که باید باشد ونیست😭😭😭😭😭😭😭😭😭
سلام و عرض ادب
حاج اقا ما با اینکه هم خانواده خودم از نظر مالی اوکی بودن هم همسرم کارمند بود و از نظر مالی هیچ مشکلی نداشتیم برای برگزاری یک جشن مفصل
اما عقدمون رو یجوری برگزار کردیم که همه مونده بودن
بجای غنچه عقد گرون گلدون های گل یک دست رو از گلخونه اجاره کردیم که خیلی ارزون شد
عکس شهدا جانماز تسبیح یه کاسه اب قران عکس حاج قاسم و حضرت اقا سربند و چفیه رو گذاشتیم که خیلی جالب شده بود و سرجمع شاید ۲۰۰ هزار تومن خرج این سفره شد خیلی عالی بود
سلام علیکم
خیلی برام جالب
دقیقا داشتم درسم رو توکانال تنها مسیر مبخوندم در مورد کنار گذاشتن لذتهای سطحی بود که این کلیپ رو دیدم
فقط اشک ریختم 😭
ضرب المثل خارجی هم داریم شیرینیت رو دیر تر بخور!
دین برای همینه که ما با کنار گذاشتن لذتهای سطحی لذتهای عمیق رو تجربه کنیم
ممنون🌿🌿
سلام خداقوت
احساس میکنم هرچی توی کانالتون میذارید برای منه
انگار کانال اختصاصی خودمه
انگار خدا داره با من حرف میزنه فقط
خدایا شکرت😭😭😭
اونقدر کلیپ برام قشنگ و دلنشین بود
که ریا نشه خدایی نکرده تصمیم گرفتم امشب بعد از مدتها یه نماز شب مشتی بزنم😍
دلم زیر و رو شد...
سلام کلیپ رو گوش کردم حقیقت اش اشک تو چشام جمع شد. حس شرمندگی بهم دست داد دلم تنگ شد برای اون روزایی که در آغوش خدا غرق بودم و معنویت بیشتری داشتم. کاش دوباره اون لحظات ناب نصیبم بشه. آرامش نزدیکی به خدا قابل توصیف نیست.
سلام بزرگوار
خواستید حسم رو بعد از دیدن کلیپ آقای پناهیان رو بگیم......
خواستم بگم واقعا تمامی حرفای ایشون درست و قشنگه، اون قسمت داستان لیلی، من شخصا وقتی نام آقام امام حسین علیه السلام رو میگم و مینویسمو تکرار میکنم مثل کسی میمونم که دارم اوج میگیرم، هر چی از نیازهای دنیوی دور باشیم حداقل تا جایی که باعث صدمه به خودمون یا دیگران نشه میتونیم به درجات معنوی خوبی برسیم. من این تجربه رو کردم. درستِ ایمان قوی ندارم ولی به اینکه هر وقت هر یک از اهل بیت علیها السلام یا نام خدا رو تکرار کردم تا اشک از چشمام اومده به اوج و لذتی رسیدم که حال خوب و سبکی رو متوجه شدم.
از همین راه ساده با تکرار نام خدا و اهل بیت علیها السلام شروع کنیم همه چی درست میشه.
حس و حالم بعد از اون کلیپ داستان عاشقانه...
فقط اشک...
حس یک غم سنگین روی قلبم...
حس حسرت...
حس غربت به جای اون قربت شیرین...😭💔
ادم دوس داره یه بزرگتری داشته باشه....
ادم نیاز داره....
ادم دلش تنگ میشه....
ممنون که گذاشتینش🙏
سلام عجب کلیپی بود .حرف دل بنده بود چقدر اشک ریختم بخاطر این کلیپ
من هم دوست داشتم خدا رو داشته باشم و هم نمیتونم از نیازهام کم کنم هر روز هم نیازهام بیشتر و بیشتر میشه و این باعث میشه از معنویات بیاد پایین ..و اون جور که دلم میخواد نمیتونم آرامش داشته باشم ..چند روز خوب نماز های مستحبی میخونم چند روز اصلا نمیتونم سحرها بیدار شم ، چند روز خوب قرآن حفظ میکنم بعد چند روز اصلا یه آیه هم نمیتونم بخونم ...الان فهمیدم که چقدر دنیا برام مهمتر از آخرت بوده .خدا خیرتان بده التماس دعا داریم بنده روسیاهی هستم دعایم کنید.
سلام خداقوت.
چند وقتی بود همش احساس میکردم چقدرازمعنویات دورشدم خیلی تلاش میکردم مثل سابق یکمی وقت بذارم امانمیشدباسه تابچه کوچیک که صبح تا شب وقتم پرکردن بابچه شیرخوارکه تاقران دست میگیرم ازخواب بیدارمیشه بایدبذارم کناربرم سراغ بچه گاهی سر نمازهای یومیه بچه بغل هستم که آروم بشه.چقدرحسرت میخورم که دورشدم ازخدا.
وقتی کلیپ دیدم همین که شروع به دیدن کردم بچه هاصدام کردن نشدببینم الان توتاریکی نشستم صدای گوشیروکم کردم گوشی رونزدیک گوشم گذاشتم تا متوجه صبحت های استادبشم چقدرحالموخوب کرد این کلیپ چقدرگریه کردم کلیپ ذخیره کردم تاموقع کارخونه بذارم گوش بدم بارهاوبارها
هی به خودم نهیب بزنم هی بخودم بگم به آغوش خدانیازداری هردم بگم خدایامن بتومحتاجم به نگاه امامم محتاجم رهام نکنیدتامباددراین مرداب دنیاغرق بشم.
بادیدن یک روایت عاشقانه........
دلم لرزید دوباره دلم رفت ودلم کمی گرفت😔😔دلم برای خدای مهربونم تنگ شد دلم خواست سرم روی خاک بذارم وازش عذرخواهی کنم اشک بریزم وازش بخوام دوباره بغلم کنه دوباره قلبم آروم کنه بایادش دوباره قبل ازنماز دلم وقلبم عاشقانه بتپه دوباره برگردم به اون روزهای خوب ِقبل ازوسواس.... ازش خواستم کمکم کنه نگاهش ازم برنداره...
دلم برای امام زمانم تنگ شد دلم گرفت و اشکم جاری 😓شرمنده ی مولاهستم همیشه کاش بیاد وچشمامون روشن کنه....ما امامون میخوایم... تاکی بدون او......
الهی وربی من لی غیرک
اللهم عجل لولیک الفرج بحق فاطمه😭
سلام وقت بخیر
کلیپ رو قبلاهم دیده بودم اما بازهم دیدم و کلی اشک ریختم
فقط به یاد امام زمان افتادم که رابطه قلبی م رو با کانال شما باهاشون شروع کردم و باکتاب منتظر ادامه پیدا کرد...باتوجه به مشکلات خیلی زیادی که باهمسرم داشتم بخاطرامام زمان و فرمان رهبر بچه دوم رو اوردم انقدر این بچه برام برکت داشت که هرچی بگم کم گفتم ازامام زمان نماز شب خواستم خودشون منو بردن و اهل نماز شب کردن.ازشون نافله خواستم قسمتم کردن ونافله خون شدم و تاجایی که میتونستم از گناه دوری کردم ولی واقعا هنوز آلوده م مث یه مرغ سرکنده توقفس خودمو حس میکنم...همیشه بعدنماز صبح باآقا صحبت میکنم ...سردنیا اومدن بچه اولم مرگ روباچشمام دیدم انقدکه سخت بوداماوقتی این بچه میخواست دنیابیاد سرنمازصبح درحالت اضطرارشدیدتوبیمارستان فقط یه سلام به آقادادم وانقدبچه راحت وسریع دنیااومدکه دکتر انگشت به دهن موندوچیزی جزعنایت آقانبود...آقا خیلی شرمنده مون کردن و همسرم ازنظراخلاقی خیلی بهترشدن و فوق العاده تغییرکردن.ازهرکسی که توکانال عضوه عاجزانه میخوام رابطه قلبی باامام زمان رو شروع کنیداونوقت میفهمیدهیچ چیزتوزندگی نشد نداره و هیچ چیز باارزش تر از این رابطه قلبی نیست❤️
سلام خسته نباشید می خوام درباره ی مطلبی که فرستادید وگفتید اگه کسی حامله هست برید کمکش خدا به من ۴ تا فرزند هدیه داد مثل نه خود فرشته موقع فرزند سوم کلی حرف ومتلک از اینو اون شنیدم وکلی گریه کردم سر بچه چهارم زمینو زمان بامن درافتادن که چرا دوباره حامله شدی نه تنها کمکم نکردند از فامیل تاهمسایه زن بهیار دکتر وماما همه منو مسخره میکردند موقع زایمان هم سرم داد مزدند ومیگفتند داد نزن من درد زایمان داشتم مسخرم ميکردند بیشتراز جسم ضعیفم دلم خیلی از این آدما شکسته ولی باز سعی میکنم حلالشون کنم
تجربه ها
سلام خسته نباشید می خوام درباره ی مطلبی که فرستادید وگفتید اگه کسی حامله هست برید کمکش خدا به من ۴ ت
چقدر زشته این حرکت.... خدا باعث و بانیش رو نابود کنه
باسلام وسپاس ازشما.....قبل از ازدواج خیلی از نیازهای دنیوی که برام برطرف نمیشد فکر میکردم برای این ها حال خوبی ندارم بعداز ازدواج که تمام اون نیازهایی که یک روز برام ارزو بود بهش رسیدم ولی هر روز حالم بدتر شد اضطراب استرس نگرانی دلهره افسردگی... باوجود اینکه مربی ایروبیک بودم یه ورزش شاد اما هیچ یک ازاینا حالمو خوب نمیکرد ...تا اینکه به لطف امام رضا درمیسر حفظ قران قرار گرفتم وبرای گروه قران مجبور شدم ایتا نصب کنم وسه ساله که باکانال شما اشنا شدم.....کم کم متوجه شدم که این نیازهای دنیایی هرچی هم بهش برسی حالت خوب که نمیشه بدتر میشه....تنها بادستورات دین قشنگمون به ارامش ولذت واقعی میرسیم ...من الان افتخارم اینه که یک شیعه ایرانی ام وحاضر نیستم این نعمت رو با دنیا عوض کنم ..
سلام
ممنون از کانال و مطالب خوبتون
خیلی جالب بود منم گریه ام😭😭😭 گرفت تا بحال این مطلب را نشنیده بودم برام تازگی داشت
سلام حاج آقا وقتتون بخیر
در خصوص این کلیپ حاج آقا پناهیان
خواستم بگم که من در سن ۱۳ سالگی این حس برام به وجود اومده بود اما اصلا نمیدونستم دقیقا چیست درکش کنم.
کتاب قرآن رو با معنی میخوندم ومثلا دارم با خدا حرف میزنم وساعت ها زیادی با خدا حرف میزدم
مثلا ای خدای مهربون چقدر نعمت به ما دادی
وطوری بود که خونمون در یک روستا بود
به جایی رسیده بود که میگفتن من شاید مشکل روحی پیدا کردم که دارم با خودم حرف میزدم
وقتی که مادر بزرگم یک روز حرفهای من وشنیده گفته نه اون همش اسم خدا میاره
طوری شده بودم که باید حتما در روز یکبار میرفتم وتو کوه یا باغ یاسبزه ها و با خدای خودم نجوا میکردم
هر ساعت ولحظه که من به اون زمان ها فکر میکنم لذت میبرم همراهمم کتاب قرآن میبردم فقط معنی قرآن میخوندم.
تا اینکه سالها گذشت همزمان با دانشگاه که میرفتم یک مجموعه فرهنگی هم تاسیس کردم
شاید در ۲۴ ساعت من ۵ ساعت استراحت میکردم
نمیدونم چرا نیاز به خوردن غذا در من کم بود فقط یک وعده میخوردم خدارو شکر سالم بود وکار میکردم.
هر هفته قرار شنبه ها داشتم با شهدا وتمام کارهای اون هفته بهشون گزارش میدادم.
ی حس خیلی خیلی خوب خوب که هرلحظه بهش فکر میکنم فقط حسرت ثانیه ثانیه شو میخورم
بحث ازدواج
ازدواجم با فردی بود که بسیار مومن وبا اخلاق
وعاشقانه هم دیگرو دوست داشتیم وداریم
میخواهم این وبگم که با اینکه همسری دارم که عاشقش هستم وبرای دلتنگیش اشک میریختم
اما اون حس به معبود یک چیز دیگری هست
هیچ چیز در این دنیا نیست که جایگزین اون نیاز بشه
یک دفتر دارم تمام حرفهامو با خدا وشهدا در آن مینویسم.
از اولی که با همسرم آشنا شدم و قرار شد با هم ازدواج کنیم با هم تصمیم گرفتیم چله زیارت عاشورا برداریم.الان ۷ سال از زندگیمون داره میگذره و این قرارمون فراموش نشده زیارت عاشورا بعد از نماز مغرب اینو حتما باید بخونیم
خواندن زیارت عاشورا به دوستان در مسیر آرامش توصیه میکنم .ما برا ۴۰ روز برداشتیم اما دوباره برا ی خواسته دنیایی دوباره ۴۰ روز بعد و....همینجور برای خواسته های بعد که هنوز به ۴۰ نمیرسید ما به اون هدفمون میرسیدیم
البته ما دنیایی شروع کردیم ولی الان یک نیازمعنوی شده برامون.
درخصوص رفیق شهید هم داشتن بسیار توصیه میکنم.شهدا زنده اند،
سلام .وقتی کلیپ استاد پناهیان شنیدم گریه ام گرفت وقتی فکر میکنم میبینم هروقت از معنویت و نماز و دعا دور میشم به هر دلیلی ناخود اگاه یاد کمیودهای زندگیم میافتم و هی با خودم کنجار میرم که ای وای چرا مبل نداریم چرا ال ای دی نداریم چرا بقیه که درامدشون مثل ماهست اینو دارن ما نداریم ...کلی از روزهارو فکر و خیال که چطور و کی تهییه کنیم میگذرونم .حالم ید میشه ..یه تلنگری و اتفاقی میافته یاد معنویت و ارتباط که میافتم یع کم درد و دلم و راز د نیاز این چیزا اصلا از ذهنم میره بیرون اصلا دیگه نمیبینم .دیگه نه تنها غصه نمی خورم بلکه بالاتر اصلا احساس نیاز نمیکنم میگم مگه چند سال تو دنیام که بشینم فکر و خیال این چیزارو بکنم ..خدارو شکر روزی خوبی بود .خدا خیرتون بده ..
سلام و عرض ادب ممنون از کانال خوبتون
ما در مدرسمون در زنگ فارسی معرفی کتاب داریم و یک روز نوبت من بود که کتاب معرفی کنم من کتاب عالی تنها مسیر (او را )رو معرفی کردم البته که قبلش خیلی می ترسیدم که کسی من رو مسخره کنه ولی معرفی کردم و خدارو شکر خیلی از بچه ها این کتاب رو از من قرض گرفتن و خیلی هاشون لینک کانال شما رو از من خواستند حتی بعضی ها محجبه شدن
کادر مدرسمون هم از من این کتاب رو قرض گرفتند
و کلا خیلی ها با تنها مسیر آشنا شدن.
سلام حاج آقا
درمورد پزشکان و پرستاران میخواستم بگم که من یه خاطره ای داشتم از این جریان
بنده زایمان اولم به دلیل مشکلی سزارین شدم و زایمان دومم خودم دوست داشتم که طبیعی باشه و تمام تلاشم رو هم کردم
مامایی که اوایل زایمان من شیفت بود خیلی مهربون بود و بهم امید داد و چقدر خوب باهام رفتار کرد ولی موقع زایمان مامایی که شیفت بود خیلی بد اخلاق بود و همش بهم میگفت تقصیر خودته - اگر سزارین شده بودی الان بچه ات پیشت بود
باور نمیکنید من اصلا آدم کینه ای نیستم ولی الان بعد از حدود ۴ سال هرموقع یاد اون ماما میفتم خیلی ناراحت میشم
ولی برای مامای اولی که مهربون بود همیشه دعای خیر میکنم
با عرض سلام وادب
در مورد بحث امشبتون درست میفرمایید زمان بچه سوم همسایمون گفت جوجه کشیه مگه 😔😔
دوتا بچه داره تمام وقت مریضن ودکتررو....اصلا نمیتونه به خودش برسه داغونه
خداروشکر بچه هام سالمند الهی همه ی فرزندان سالم و صالح زیر سایه ی امام زمان عج باشند