هیچزمانآدمهایۍکهتورابهخدا
نزدیکمۍکنند،رهانکن!
بودݧآنھایعنۍخداهنوز
حواسشبھتهست.
شھیدمقاومتجھادمغنیه
#کلامشـهـدا
#شهیدانه
✍کانال تجربیات خانوم خونه
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
پسراولگفٺ :
مادر، اجازههستبرمجبهه!؟
گفت: بروعزیزم
رفٺووالفجرمقدماتےشهیدشد!
🌿 #شهید_احمد_تلخابی♥️
پسردومگفٺ :
مادرداداشڪهرفٺمنهمبرم!؟
گفت:بروعزیزم
رفٺوعملیاتخیبرشهیدشد!
🌿 #شهید_ابوالقاسم_تلخابی♥️
همسرشگفت :
حاجخانمبچههارفتند،ماهمبریمتفنگ
بچههارویزمیننمونھ . .
رفٺوعملیاتوالفجر۸شهیدشد!
🌿 #شهید_علی_تلخابی♥️
مادربهخداگفٺ :
همهدنیامروقبولکردی،خودمروهم
قبولکن:)
رفٺودرحجخونینشهیدشد!:))
🌿 #شهیده_کبری_تلخابی♥️
#شهیدانه
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
✍کانال تجربیات خانوم خونه
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
#شهیدانه
#شهید
«سعےڪنیدسڪوتشما
بیشترازحرفزدنتان باشد
هرحرفےراڪہمےخواهید
بزنیداول فڪرڪنید✨
آیاضرورۍهستیانہ؟
هیچوقتبےدلیلحرفنزنید...
-شهیدمحمدهادیذوالفقاری
✍کانال تجربیات خانوم خونه
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
#شهیدانه
دختر شهيد صياد شيرازى ميگويد: رفتار پدرم با مادرم بسیار محبت آمیز و همراه با احترام بود. مادرم تعریف میكرد كه در سال اول ازدواجشان یك روز در حال اتوزدن لباس پدر بودند كه ناگهان پدر سررسید و از مادرم گله كرد و به او گفت: شما خانم خانه هستید و وظیفهای در قبال انجام دادن كارهای شخصی من ندارید. شما همین قدر كه به بچهها برسید كافی است. من تا آنجا كه به یاد دارم، پدرم خودش لباسهایش را میشست و پهن و جمع میكرد.و اتو میزد، و به طور كلی انجام دادن كارهای شخصیاش با خودش بود. بارها شده بود كه به محض اینكه به خانه میرسیدند، تا پاسی از شب در امور منزل به مادرم كمك میكردند و به طور قطع میتوانم بگویم برنامه هر هفته پدرم در روزهای جمعه، نظافت آشپزخانه بود؛ به طوري كه اجازه نميداد مادرم و حتي ما در این كار او را كمك كنيم. به جرئت میتوانم بگویم كه در طول سال، مثلاً صد بار آشپزخانه منزل شسته میشد، نود و پنج بارش را پدرم میشست.
✍کانال تجربیات خانوم خونه
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
هربـٰارمـٰادرشتمـٰاسمیگرفت
کاملامودبـٰانهرفتارمیکرد..
اگردرازکشبودمینشسـت
اگرنشستہبودمۍایستـٰاد
میگفت:درستهکہمـٰادرمنیستو
نمیبینهولۍخداکههسـت...シ🌱
شھیدحمیدسیـٰاهکالۍمرادۍ
#شهیدانه
✍کانال تجربیات خانوم خونه
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
#شهیدانه🕊
من زندگی را دوست دارم، ولی نه آنقدر که آلودهاش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم. علی وار زیستن و علی وار شهید شدن، حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست میدارم.
_شهید محمد ابراهیم همت
✍کانال تجربیات خانوم خونه
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
#شهیدانه♡
گفت: "هر کجا جور باشه حتماً بهت زنگ میزنم. فقط یه چیزی. از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن. اگه صدای من رو بشنون از خجالت آب میشم." به یاد زندگینامه و خاطراتی که از شهدا خوانده بودم افتادم. بعضیهایشان برای همچنین موقعیتهایی با همسرشان رمز میگذاشتند. به حمید گفتم: "پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو میفهمم." از پیشنهادم خوشش آمد. پلهها را که پایین میرفت برایم دست تکان میداد و بلند بلند گفت: "یادت باشه! یادت باشه!" لبخندی زدم و گفتم: "یادم هست! یادم هست!"
راحله
چند دقیقه بعد پیام داد: "از هواپیما به برج مراقبت. توی قلب شما جا هست فرود بیایم یا باز باید دورتون بگردیم!" من هم جواب دادم: "فعلاً یک بار دور ما بگرد تا ببینیم دستور بعدی چیه!"
راوی: همسر شهید حمیدرضا سیاهکالی
✍کانال تجربیات خانوم خونه
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
جنازه پسرشونُ که آوردند
چيزي جز دو سه کيلو استخون نبود.
پدر سرشو بالا گرفت و گفت :حاج خانم غصه نخوري ها !😔
دقيقا وزن همون روزيه که خدا بهمون هديه دادِش ....💔🕊
#شهیدانہ
✍کانال تجربیات خانوم خونه
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
#شهیدانه♡
وقتی متوجه شدم قرار است برود لباس هایش را خیس میکردم که هر زمان سراغ لباس هایش را گرفت بگویم خیس است پنجشنبه بود که دیگر مطمئن شدم نمی رود لباس هایش را پهن کردم دیدیم یکدفعه لباسهای خیسش را .پوشید .گفتم چه شده لباس پوشیدی؟ گفت میخواهم با بچه ها شوخی کنم شما که نگذاشتید بروم داشتم قرآن می خواندم رفت قرآن بزرگ خانه را آورد دستی رویش کشید و بوسید و گفت چرا این قرآن را نمی خوانی؟ با اخم گفتم با همینی که دستم هست میخوانم خواست که از زیر قرآن ردش کنم قبول نکردم گفتم .عمراً به پدرش گفت که از زیر قرآن ردش ،کند پدرش قبول کرد در حال رد شدن از زیر قرآن بود که به من گفت میتوانی حداقل چند تا عکس از من بگیری بلند شدم با گوشی چندتا عکس گرفتم عکسی که در حال بوسیدن قرآن است و عکسی که به من نگاه می کند جایی نوشته بود طفلی پدر و مادرم که خبر نداشتند به سوریه می.روم با همه تماس گرفته بود که هوای پدر و مادرم را داشته باشید یک روز بعد رفتنش حالم بد شد و راهی بیمارستان شدم از همانجا عکسهای خودش در حرم حضرت رقیه را فرستاد که در حال زیارت است و گفته بود این ها ذخیره آخرت من است. بیمارستان بودم که عکس ها را نشانم دادند یک لحظه انگار حالم خوب شد خیلی خوشحال شدم
راوی مادر شهید مجید قربانخانی🌷
✍کانال تجربیات خانوم خونه
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
#شهیدانه
وقتی بچه مان (حمزه) به دنیا آمد، تا 35 روز برای دیدنش نیامد. بعد برایم تعریف کرد یک بار دلم می خواست بیایم و بچه را ببینم ولی از اینکه در این موقعیت جنگی فکر بچه را کرده بودم شرمنده شدم. وقتی به خانه آمد و بچه را بغل کرد، احساس کردم بچه را بو می کند! از خود بی خود شده بود و نشان می داد در محیط کار تا چه اندازه وظیفه شناس و مسئول و در محیط منزل تا چه حد نسبت به خانواده و بچه احساس مسئولیت می کند. در آن چند لحظه که بچه را بغل کرده بود و با حالتی خاص او را به خودش چسبانده بود، به خود گفتم با این حالت عاطفی ای که نسبت به بچه دارد چطوری می تواند از او جدا شود! بعد از مدتی بدون کوچک ترین دغدغه ی فکری خداحافظی کرد و رفت و این برای اطرافیان درس آموزنده ای بود. همیشه دوستانش می گفتند جهان آرا فردی است که ازدواج کردن و بچه دار شدنش نه تنها سد راهش نبود بلکه کمکی برای تداوم راهش بود تا بتواند برنامه اش را نسبت به گذشته کامل تر انجام دهد.
راوی همسر شهید جهان آرا
✍کانال تجربیات خانوم خونه
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به دنیا اومد ؛
اسمشو گذاشتیم . . .💔
#شهیدانه
✍کانال تجربیات خانوم خونه
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
35.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این روسری که میپوشید..
↵ اصلا روســ ✖️ـــری نیست‼️
⊹
⊹
🎙شهیداحمـدِمشلب
#حجاب ،، #شهیدانه
✍کانال تجربیات خانوم خونه
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f