#رهبر_قرآنی
همهٔ شما برادران و خواهران، باید هر روز قرآن بخوانید و سعی کنید با آن مأنوس شوید و آن را بیاموزید و دریابید. مهم، قطع رابطه نکردن با قرآن است. البته خواندن قرآن، بهتنهایی کافی نیست؛ باید معنای آن را بفهمید. هر کس که میتواند بفهمد، چهبهتر؛ اما کسی که نمیفهمد، باید از ترجمههای قرآن استفاده کند و هر آیهای را که میخواند به ترجمه آن نیز بنگرد. پرداختن به معنای قرآن در کنار الفاظ آن، انس با قرآن را بیشتر میکند.
🌺 مقام معظم رهبری مدظلهالعالی
بیانات رهبری در دیدار فرزندان شهید حافظ قرآن
17 اسفند ماه 1371
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
📝 ۶ راه برای اینکه کاراتو بهتر انجام بدی
😉 حتما امتحان کن
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
🔴 قرآن بصراحت از شدت کینه دشمن خبر میدهد:
آنها هرگز دوست ندارند،خیری بشما رسد.
بقره/۱۰۵
سرسپردگان دشمن، پس از ۴۲ سال تحریم بخصوص تحریم دارو، وانمود میکنند آنان در فروش واکسنی که خود بدان محتاجترند،خیرخواه مایند.
چشم به روی خیانتهای دشمنان ملت بستهاید؟
#واکسن_خارجی_آلوده
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
🌼 22 دی سالروز شهادت شهید علیمحمدی 🌼
🔰🔰 همسر شهید علیمحمدی : ملتی که الگویی مثل امام حسین (ع) دارد از مرگ نمیترسد
💢 بمب روز حادثه میتوانست 300 نفر را به شهادت برساند
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
🌹بیست و یکم دیماه ششمین سالگرد ترور و شهادت مهندس مصطفی احمدی روشن و رضا قشقایی گرامی باد.
🌹روحشان شاد و یادشان گرامی...
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
طاها
🌹بیست و یکم دیماه ششمین سالگرد ترور و شهادت مهندس مصطفی احمدی روشن و رضا قشقایی گرامی باد. 🌹روحشان
#دوست_آسمانی_من❤️
💠 نان سنگگ گرفته بودیم و می آمدیم طرف خوابگاه.
چندتا سنگ به نانها چسبیده بود. مصطفی کندشان و برگشت سمت نانوایی.
♻️ میگفت «بچه بودم، یه بار نون سنگگ خریدم، سنگ هاش رو خوب جدا نکرده بودم؛
بهش چسبیده بود. خونه که رسیدم، بابام سنگ ها رو جدا کرد داد دستم،
گفت برو بده به شاطر. نونواها بابت اینا پول میدن.»
🔹🔹🔹🔹🔹
❇️ هفته ای چهار پنج بار بین نطنز و کاشان و تهران می رفت و می آمد.
نه یک ماه و دوماه، نه یک سال و دوسال؛ هشت سال کارش همین بود.
⏰ ساعت چهار صبح می نشست توی ماشین و راه می افتاد.
گاهی وقت ها تازه ساعت یازده شب جلسه اش شروع می شد.
بعد از آن راه می افتاد و می آمد سمت تهران، هفت صبح توی تهران جلسه داشت.
🌼 خستگی نمی شناخت. به قول بچه ها لودری کار می کرد.
یک بار حساب کردم، مصطفی شاید این مدت بیشتر از پانصدهزار کیلومتر رفته و آمده؛ ده برابر دور کره ی زمین.😳😳
🔹🔹🔹🔹🔹
📌 دستم را گرفت، از خوابگاه برد بیرون.
روبه روی خوابگاه زنجان خانه هایی بود که معلوم بود از قدیم مانده؛ از زمان آلونک نشین ها.
همیشه چشمم به این خانه ها می افتاد، اما هیچ وقت فکر نکرده بودم به آدم هایی که توی این آلونک ها زندگی می کنند.
اوضاعشان خیلی خراب بود. رفتیم جلوتر.
🔵 از یکی از خانه ها خانمی آمد بیرون، سه تا بچه ی قد و نیم قد هم پشت سرش.
مصطفی تا چشمش به بچه ها افتاد، قربان صدقه شان رفت.
خانه در واقع، یک اتاق خرابه ی نمناک بود. در نداشت؛ پرده جلویش آویزان بود.
از تیر چراغ برق سیم کشیده بودند و یک چراغ جلوی در روشن کرده بودند.
مصطفی گفت «ببین اینا چطوری دارن زندگی میکنن. ما ازشون غافلیم.»
🌷 چند وقتی بود بهشان سر میزد. برنج و روغن میخرید و برایشان میبرد.
وقتی هم که خودش نمیتوانست کمک کند، چندتا از بچه ها را میبرد که آنها کمک کنند.
📒 داستان هایی از زندگی شهید مصطفی احمدی روشن
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
💎 #حدیث_ناب
⚠️⚠️ مراقب دو سوم دینتان باشید....
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr