eitaa logo
تهذیب نفس
1.5هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
21 فایل
کانال ما در پیامرسان سروش👇 sapp.ir/tahzibe #کپی_مطالب_آزاد حرفی انتقادی پیشنهادی 🫡 https://ngli.ir/785663921235 اینم لینک کانال پاسخگویی به سوالاتون👇 https://eitaa.com/joinchat/3344302224C32f10b25e6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️سوال: گناه‌خیلی‌سر راهم قرار میگیره چیکار‌کنم؟؟ 🔘گناه رو اتیش ببین☄ 🔘پرتگاه ببین🕳 🔘نجاست ببین🤮 ازش فرار کن🏃‍♂ 👤استاد ماندگاری•. ⚠️حتما ببینید رفقا @tahzibe
تغییر آروم آروم شکل میگیره قرار نیست با یکبار رفتن به پارک یا مسجد یا هرجایی، تغییر آنی اتفاق بیفته و قرار هم نیست با یکبار پورن دیدن، یکسری عوارض رخ بده یکسری از اثرات پورن، جدا از اثرات آنی دیگه ای که داره، آروم آروم اتفاق میفته 🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻 در پورن چی میبنیم افرادی که در هر موقعیت و با هرکس ارتباط برقرار میکنند چیزی که البته خیال و توهمه و در هیچ جای دنیا، با توجه به فطرت و ذات انسانی هر آدم شما این امر رو مطلوب و معمول و مشروع نمیبنید اما کسی که پورن میبینه چه اتفاقی براش میفته؟ و کسی، با چندین بار مواجه شدن با این اتفاق و این سناریوی تکراری، چه اتفاقی در ذهنش میفته؟ به این فکر میرسه که این امر عادی است! و القا میشه که معمول و نرمال همینه! درحالیکه اینا فقط توی فیلم هستش؛ همین! ولی توی فیلم این سناریو تکرار میشه رنگ و لعاب میگیره زیبا میشه نکات منفی اش حذف میشه و از عواقب کارهایی که اتفاق میفته حرفی نمیزنه ( که این خصیصه فیلم های پورنه که از عواقب حرفی نمیزنه؛ دقیقا کار شیطان! اینکه اینجور رابطه ها و به این شکل و با هرکس و هر زمان و مکان میتونه چقدر عواقب داشته باشه، اما فقط همون اتفاقاتی که هست، مهم جلوه داده میشه و بقیه داستان رو هیچ توجهی بهش نمیشه و یجورایی سانسور میشه) حالا فردی که نمیدونه و این فیلم ها رو میبینه، چقدر تغییر میتونه توی ذهنش رخ بده؟ و می بینید که فیلم های پورن چجوری آروم آروم، مفاهیم و تعریف ها رو توی ذهن مخاطبش عوض میکنه؟ ومخاطب رو به جایی هل میده که خودش میخواد و جوری روی اعتقاداتش کار میکنه که خودش تعیین میکنه و مسائل جنسی رو جوری برای ذهن مخاطب تعریف میکنه و تعیین میکنه که مطلوب خودشه رفیق بادیدن پورن فقط ذهن خودتوخراب میکنی حواست باشه @tahzibe
زندگی مثل یه دریاست...🌊 ماها بعضی مون کشتی هاییم🚢 بعضی قایق های کوچیک🛥 موج هایی که میاد ممکنه خطرناک باشه☠ و اگر تجهیز نباشی نابودت میکنه😵‍💫 توی همین دنیا هم اگر تجهیز نباشی اون وقت ممکنه غرق شی حتی!😓 مراقب خودت باش... @tahzibe
تهذیب نفس
#کنترل_ذهن برای #تقرب 3 خب گفتیم که ابزار نابود کننده کنترل ذهن با پوشش #سرگرمی فراوان شده. مثلا
برای 4 دین اسلام خیلی به مساله کنترل ذهن اهمیت داده. حتی برخی از اعمال دینی رو برای افزایش تمرکز طراحی کرده مثلا نماز! یه کار تکراری تکراری تکراری... چرا؟ خب خداجونم! یه تنوعی چیزی میذاشتی که برای آدم یه مقدار جذاب باشه!😊 مثلا میگفتی شنبه ها سوره حمد بخونید، یکشنبه ها سوره ناس و... یا بگو گاهی یه بار سجده بریم گاهی هم دو بار! بالاخره یه فرقی کنه نمازای هر روز!😊 خدایا اینجور که شما نماز رو تکراری گذاشتی، والا ما تا نماز رو شروع میکنیم به خودمون میجنبیم یه دفعه میبینیم نماز تموم شده!😕😐 کلا همه رو از حفظ انجام میدیم! اینجا خداوند متعال می‌فرماید: بیچاره، این رو درست کردم برای کنترل ذهن، می‌خوام عوامل دیگر توجه تو را جلب نکنند و تو با قدرت ذهن خودت به چیزی توجه کنی... کردم تا قدرت توجهت بره بالا. 👈آدم وقتی یه کاری رو خیلی تکراری انجام بده حالا هنر هست که بتونه تمرکز کنه. ✅ زمینه کنترل ذهن به خوبی در عبادات ما فراهم شده. مثلا میفرماید که موقع بلند شو. آخه خدایا موقع سحر کلا ذهنم خالیه!😐 - اتفاقا همین خوبه! میخوام بشینی فکر کنی. خودت باشی و خودت... خدایا میگم دیشب یه فیلم مذهبی و شور انگیز دیده بودم اگه میگفتی دیشب ساعت 11 نماز شب بخونم چه نماز شبی میشدا!!!😊👌 نه عزیزم. شما همون سر شب بخواب تا موقع سحر که بیدار شدی ذهنت خالی باشه بتونی تمرکز کنی نمیخوام تحت تاثیر چیز دیگه ای با من حرف بزنی. آخه خدایا من موقع سحر که فقط خمیازه میکشم!🙃😲 🌺 باشه عزیزم. اشکالی نداره. خب حالا بگو به چی فکر میکنی؟ خداجونم راستش به هیچی فکر نمیکنم! آهان ! ببین کاملاً قدرت کنترل ذهن خودش رو از دست داده... ✅ توی زندگیتون سعی کنید پای صحبتای کسانی که خیلی توجه شما رو جلب میکنن هم نشینید دیگه جه برسه به رسانه ها! در روایت میفرماید مومن باید واعظا لنفسه داشته باشه. یعنی از نصیحتش کنه. اصلا گاهی برای خودت منبر برو! تا حالا برای خودت منبر رفتی؟😊 اگر همیشه عادت کنید کسی توجه شما رو جلب کنه پس کِی خودت توجه خودت رو جلب می‌کنی؟ موضوع کنترل ذهن موضوع خیلی عجیبیه. حتی توجه افراد روی همدیگه اثر داره. شاید چیزی به نام تله پاتی رو شنیده باشید! کافیه شما با یه آدمی که فکرش آشفته باشه همسفر بشی! اصلا با ذهنش، فکر تو رو هم خراب میکنه!😁 با یه آدم منفی باف یه جا بشین. میبینی ذهن تو رو میبره جاهای پراکنده. یعنی انقدر مساله افعال درونی و کنترل ذهن مهمه که اگه کسی به چیزی توجه کنه، روی تو هم اثر میذاره. ✅ یه مدت با آدم حسابی ها و کسانی که ذهن منظمی دارن نشست و برخاست کن. یه مدت توی جمع کسانی که متوجه قیامت هستن بشین. اثر ذهن متمرکز و منظم اون ها روی شما اثر میذاره.👌🏼 رفقاگفتیم دیشب که قرآن بخونید نمیدونم چند نفر رفتن بخونن ولی امروز و فردا تلاش کنید که توی نماز تون یه مقدار تمرکز کنید. خیلی جالبه اصلا نمیشه اول کار!😊 ببینم کی میتونه توی نمازش به هیچی فکر نکنه! @tahzibe
تهذیب نفس
‌‌‌یه لحظه گفتم چرا تجربش نکنم . اگه این آقا واقعا مشتاق باشه منم اگر حواسم رو جمع کنم که می کنم قطع
بعد مدتی دیگه دلم باهاش نرم شد و باز شروع کردیم به حرف زدن. میدونین دیگه مثل قبل با پیام یک مرد نامحرم لرز برم نمی‌داشت کمی عادی شده بود برام . . . یک ماه که از حرفامون گذشت گفت من میرم جایی و ۱ سال نیستم . خواهشا منتظرم بمون . هر چقدر اصرار کردم توضیح بده هیچی نگفت و من با ناراحتی ازش جدا شدم . از همون اول به خودم گفته بودم هیچوقت بهش دل نمی‌نمیبندم و ازدواج نمی کنم چون نه از لحاظ ظاهری نه فرهنگی و خانوادگی و مخصوصا اعتقادات دینی بهم نمیخوردیم به خودش هم چند باری گفته بودم . . . ۹ ماه گذشت تو این چند وقت هر ماه یه بار زنگ میزد و بعد دو کلمه حرف قطع می‌کرد. بعد از یه جایی دیگه جواب زنگ هایی که میزد رو نمی‌دادم. و طی یه ماجرایی یکی از همون خانما (لیلا)از شوهرش جدا شده بود و قصد ازدواج با عشق جدیدش رو داشت ولی نشده بود و تهش خود کشی کرده بود . سر مزارش حالم همش از خودم بهم می‌خورد میگفتم رویا دیدی . دیدی ته این همه عشق و عاشقی های مجازی و نادرست چیه . و تمام روز و شبام شد گریه و زاری واسه گناه هایی که کرده بودم . . . . اسفند ماه بود که پیام های غلام شروع شد گفت که خیلی نامردم که به تماس هاش جواب نمی‌دادم و از اینجور حرفا ولی من گفتم که از اول هم اشتباه بوده رابطمون پس مجددا شروع نکن . . . . . وقتی دیدم زیاد اصرار می کنه شمارشو دادم به پدرم و خیلی جدی با غلام برخورد کرد . با خودم گفتم که خدا رو شکر تموم شده ولی ای دل غافل که دیگه افسار زندگیم دست خودم نبود و مسیر زندگیم خیلی وقت بود که عوض شده بود .
بعد چند ماهی که من تقریبا فراموشش کرده بودم یه روز دوباره بهم پیام داد وگفت بیا دوباره حرف بزنیم من عوض شدم . میخواستم بنویسم: نه نمیخوام دیگه اما انگار دلم یه چیز دیگه میخواست . پس بهش جواب دادم باشه . همش به خودم میگفتم من که دوسش ندارم فقط حرف می‌زنیم ‌. . . . یک سال از اون روز گذشت . تو این مدت قهر و آشتی زیاد داشتیم و من همش به خاطر اینکه میدونستم کارم اشتباهه احساس گناه می کردم و هر بار به بهانه ای بهم میزدم ولی به قول خودش آنقدر عاشق و وابسته بود که دوباره میومد به التماس و منم از روی دلسوزی بهش جواب میدادم . خودش که ادعا داشت بعد من کلی عوض شده و بهتر شده بود . ولی این وسط یه چیزی عوض نشده اونم نیاز ج...ی غلام بود که اگر کنترلش نمی کرد و من نیازش رو برطرف نمی کردم به قول خودش ممکن بود بهم خیانت کنه چون از اول با تمام دوست دخترهاش رابطه داشت . اما نمیدونم چرا من چشم رو همه ی اینا بستم و از طریق چت باهاش راه میومدم تا خیانت نکنه . . ‌‌. ‌. این وسط خیلی از حرفا و دروغ هایی که بهم میگفت ریز ریز معلوم میشد ولی به روی خودم نمیاوردم . عکس منو به همه خاندان و طایفشون نشون داده بود و می‌گفت که قراره با من ازدواج کنه . اما از این طرف من هر وقت به صورت نامحسوس حرف از غلام میون خانوادم می‌آوردم با مخالفتشون رو برو میشدم و خودمم کم کم به اینکه میخوام باهاش ازدواج کنم قانع شده بودم . . . . شرایط جوری جلو رفت که حتی من به خاطر اون تمام خواستگار های مناسبم رو رد می کردم . خب دو سال زمان کمی نبود و من بدون اینکه متوجه باشم وابستش شده بودم .این وسط من زیان های زیادی هم دیدم از خراب کردن امتحانات پایان ترم برای دیپلم که به خاطر شب بیداری ها و عدم تمرکز روی درس و دعوا با اون آقا شروع شده بود تا ترک نماز و پرخاشگری با خانواده و .... تا اینکه بعد این همه وقت یه روز ...
بهم پیام داد و گفت: _ تو منو دوست داری یا نه ؟ کلی تعجب کردم که این سوال یهویی چی بود ولی این بار کاملا صادقانه جواب دادم : +آره خیلییی هم دوستت دارم _پس باید همدیگرو ببینیم من میام ببینمت +نه نه نیایی من نمیخوام _چرا مگه نمیگی دوسم داری این چه جور دوست داشتنیه +آخه من آمادگی‌شو ندارم _هیچ جور آمادگی نمیخواد میای همو میبینیم تموم میشه میره +اما .... چند روزی‌ سر این موضوع بحث داشتیم هر جوری سعی می‌کردم خودمو قانع کنم که برم نتیجه نداشت انگار یه دری مانع از خروج ‌من از حریم مشخص شده قبلیم میشد . در نهایت بهش زنگ زدم و گفتم که نمیام و به نظرم این ارتباط مجازی بهتره به دنیای حقیقی نکشه از خودم و از هر جور دوست داشتنی که هست خسته شدم با اینکه میدونم عذاب میکشم ولی بهتره تمومش کنیم . اصرار های مکرر غلام از اینکه به من وابسته شده و از اینکه داشت قول می داد سریعتر بیاد خواستگاری رو که می‌شنیدم کمی دو دل میشدم . حتی فهمیدم که‌ داره گریه میکنه اما بهش گفتم اگه خواستنت واقعی باشه بدون حرف زدن با من هم سعی خودتو میکنی که‌ به من برسی دیگه حرفی ندارم خداحافظ . . . تلفن رو که‌ قطع‌کردم حالم خوب بود انگار بی حس شده بودم . وقتی بین خانواده ام رفتم با هر چیز خنده داری قه قه میزدم مادر و پدرم خوشحال بودند که من انگاری دوباره به همون رویای قبلی برگشتم اما این وسط خوب میدونستم که‌دارم خودمو گول میزنم .
ساعت‌هایی که برام می‌گذشت مثل همیشه بودند ولی انگار یه چیزی سر جاش نبود و اون هم قلبم بود . یه روز رفتم امامزاده شهرمون روضه ی حضرت زهرا بود نشستم و وقتی به خودم اومدم که صورتم خیس خیس بود . ناخودآگاه اشک ریخته بودم و خودم خبر نداشتم . همونجا از زهرا خواستم خودش دستمو بگیره تا دیگه وسوسه نشم و این عشق کذایی رو فراموش کنم . . . .رخساره خانم هم طلاق گرفت و گفت نمیتونه با شوهر بد اخلاقش زندگی کنه کسی باور نمی‌کرد چون زندگی رخساره و شوهرش همه جا زبانزد بود شوهرش خیلی دوستش داشت و حتی بعد از طلاق هم دنبالش بود ولی رخساره دل به عشقی بسته بود که به امید اون عشق زندگیش رو بهم ریخته بود . . . . و اما من بعد همه این ماجراها سعی کردم کمتر با اون گروه از اقواممون بگردم و روی خودم بیشتر کار کنم .شاید اگر اعتقاداتم قوی تر بود همچین مشکلی برام پیش نمیومد پس سعی کردم بهتر از قبل بشم . توی یکی از دانشگاه های معتبر ثبت نام کردم و با اشتیاق بیشتری دارم درس میخونم و از همه گناهانم هم توبه کردم . به نظرم همه این ماجرا یه امتحان بود یه امتحان الهی که من با ارفاق قبول شدم . ممنون از این که داستان من رو خوندین.😊
خدارشکر این قضیه به خوبی وخوشی تمام شدامیدوارم تلنگری باشه برای عزیزانی که گرفتارچنین عشقی شدن
عزیزان دل اینم ازاعمال ماه شعبان این روز وشب هاروقدربدونیم پاک کنیم دلامون وبریم تابرسیم به ماه رمضان 🤲اعمال مشترکه ماه شعبان ✅روزه؛ چرا که از پیامبر روایت است که فرمودند: هرکه یک روز از ماه را روزه بدارد بهشت بر او واجب شود. ✅گفتن هر روز ٧٠ مرتبه؛ أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ وَأَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ. ✅گفتن هر روز ٧٠ مرتبه؛ أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الرَّحْمٰنُ الرَّحِيمُ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ وَأَتُوبُ إِلَيْهِ. ✅در تمام این ماه «هزار مرتبه» بگوید: لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ، وَلا نَعْبُدُ إِلّا إِيَّاهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ. ✅ صدقه دادن ✅قرائت صلوات شعبانیه ✅در این ماه بسیار صلوات فرستد. ✅ هر پنجشنبه این ماه دو رکعت نماز بخواند، در هر رکعت پس از سوره «حمد»، «صد مرتبه» سوره «توحید» خوانده و بعد از سلامِ نماز، «صد مرتبه» صلوات بفرستد.
رفقا ازنمازغافل نشید نماز اول ماه شعبان یا نماز شب اول شعبان دوازده رکعت دارد و در هر رکعت بعد از حمد پانزده مرتبه سوره توحید خوانده می شود. رسول خدا (ص) در خصوص ثواب این نماز فرمود: خدا به او ثواب دوازده هزار شهید عطا فرماید و برای او ثواب عبادت دوازده سال را می نویسد و از گناهان خارج می شود، مانند روزی که از مادر متولد شده باشد.