4_5812001267374886580.mp3
11.03M
#انسان_شناسی ۳۲
#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان
➕تو بایـــد خیـــلی زنده باشی!
خیـــلی زندگی کنی!
✖️این زندگی نیست که تو داری!
معنیِ واژهی زندگی برای یک انسان، با معنیِ این واژه برای سایر مخلوقات، متفاوته!
←حالا یک سؤال؛
همین الآن ...
زندگی ما، با گیاهان و حیوانات، چه فرقهایی داره؟
چه فرقهایی باید داشته باشه ؛ که نداره؟
@tahzibe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پورنوگرافی
تغییر آروم آروم شکل میگیره
قرار نیست با یکبار رفتن به پارک یا مسجد یا هرجایی، تغییر آنی اتفاق بیفته
و قرار هم نیست با یکبار پورن دیدن، یکسری عوارض رخ بده
یکسری از اثرات پورن، جدا از اثرات آنی دیگه ای که داره، آروم آروم اتفاق میفته
🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻
در پورن چی میبنیم
افرادی که در هر موقعیت و با هرکس ارتباط برقرار میکنند
چیزی که البته خیال و توهمه و در هیچ جای دنیا، با توجه به فطرت و ذات انسانی هر آدم شما این امر رو مطلوب و معمول و مشروع نمیبنید
اما کسی که پورن میبینه چه اتفاقی براش میفته؟
و کسی، با چندین بار مواجه شدن با این اتفاق و این سناریوی تکراری، چه اتفاقی در ذهنش میفته؟
به این فکر میرسه که این امر عادی است!
و القا میشه که معمول و نرمال همینه!
درحالیکه اینا فقط توی فیلم هستش؛
همین!
ولی توی فیلم این سناریو تکرار میشه
رنگ و لعاب میگیره
زیبا میشه
نکات منفی اش حذف میشه و از عواقب کارهایی که اتفاق میفته حرفی نمیزنه
( که این خصیصه فیلم های پورنه که از عواقب حرفی نمیزنه؛ دقیقا کار شیطان! اینکه اینجور رابطه ها و به این شکل و با هرکس و هر زمان و مکان میتونه چقدر عواقب داشته باشه، اما فقط همون اتفاقاتی که هست، مهم جلوه داده میشه و بقیه داستان رو هیچ توجهی بهش نمیشه و یجورایی سانسور میشه)
حالا فردی که نمیدونه و این فیلم ها رو میبینه، چقدر تغییر میتونه توی ذهنش رخ بده؟
و می بینید که فیلم های پورن چجوری آروم آروم، مفاهیم و تعریف ها رو توی ذهن مخاطبش عوض میکنه؟
ومخاطب رو به جایی هل میده که خودش میخواد و جوری روی اعتقاداتش کار میکنه که خودش تعیین میکنه و مسائل جنسی رو جوری برای ذهن مخاطب تعریف میکنه و تعیین میکنه که مطلوب خودشه
رفیق بادیدن پورن فقط ذهن خودتوخراب میکنی حواست باشه
@tahzibe
#روابط_حرام
زندگی مثل یه دریاست...🌊
ماها بعضی مون کشتی هاییم🚢
بعضی قایق های کوچیک🛥
موج هایی که میاد ممکنه خطرناک باشه☠
و اگر تجهیز نباشی نابودت میکنه😵💫
توی همین دنیا هم اگر تجهیز نباشی اون وقت ممکنه غرق شی حتی!😓
مراقب خودت باش...
@tahzibe
تهذیب نفس
#کنترل_ذهن برای #تقرب 3 خب گفتیم که ابزار نابود کننده کنترل ذهن با پوشش #سرگرمی فراوان شده. مثلا
#کنترل_ذهن برای #تقرب 4
دین اسلام خیلی به مساله کنترل ذهن اهمیت داده.
حتی برخی از اعمال دینی رو برای افزایش تمرکز طراحی کرده
مثلا نماز!
یه کار تکراری تکراری تکراری...
چرا؟
خب خداجونم! یه تنوعی چیزی میذاشتی که برای آدم یه مقدار جذاب باشه!😊
مثلا میگفتی شنبه ها سوره حمد بخونید، یکشنبه ها سوره ناس و...
یا بگو گاهی یه بار سجده بریم گاهی هم دو بار! بالاخره یه فرقی کنه نمازای هر روز!😊
خدایا اینجور که شما نماز رو تکراری گذاشتی، والا ما تا نماز رو شروع میکنیم به خودمون میجنبیم یه دفعه میبینیم نماز تموم شده!😕😐
کلا همه رو از حفظ انجام میدیم!
اینجا خداوند متعال میفرماید:
بیچاره، این رو درست کردم برای کنترل ذهن، میخوام عوامل دیگر توجه تو را جلب نکنند و تو با قدرت ذهن خودت به چیزی توجه کنی...
#تکراری کردم تا قدرت توجهت بره بالا.
👈آدم وقتی یه کاری رو خیلی تکراری انجام بده حالا هنر هست که بتونه تمرکز کنه.
✅ زمینه کنترل ذهن به خوبی در عبادات ما فراهم شده.
مثلا میفرماید که موقع #سحر بلند شو.
آخه خدایا موقع سحر کلا ذهنم خالیه!😐
- اتفاقا همین خوبه! میخوام #خودت بشینی فکر کنی.
خودت باشی و خودت...
خدایا میگم دیشب یه فیلم مذهبی و شور انگیز دیده بودم اگه میگفتی دیشب ساعت 11 نماز شب بخونم چه نماز شبی میشدا!!!😊👌
نه عزیزم. شما همون سر شب بخواب تا موقع سحر که بیدار شدی ذهنت خالی باشه بتونی تمرکز کنی
نمیخوام تحت تاثیر چیز دیگه ای با من حرف بزنی.
آخه خدایا من موقع سحر که فقط خمیازه میکشم!🙃😲
🌺 باشه عزیزم. اشکالی نداره. خب حالا بگو به چی فکر میکنی؟
خداجونم راستش به هیچی فکر نمیکنم!
آهان ! ببین کاملاً قدرت کنترل ذهن خودش رو از دست داده...
✅ توی زندگیتون سعی کنید پای صحبتای کسانی که خیلی توجه شما رو جلب میکنن هم نشینید دیگه جه برسه به رسانه ها!
در روایت میفرماید مومن باید واعظا لنفسه داشته باشه.
یعنی از #درونش نصیحتش کنه.
اصلا گاهی #خودت برای خودت منبر برو!
تا حالا برای خودت منبر رفتی؟😊
اگر همیشه عادت کنید کسی توجه شما رو جلب کنه پس کِی خودت توجه خودت رو جلب میکنی؟
موضوع کنترل ذهن موضوع خیلی عجیبیه.
حتی توجه افراد روی همدیگه اثر داره.
شاید چیزی به نام تله پاتی رو شنیده باشید!
کافیه شما با یه آدمی که فکرش آشفته باشه همسفر بشی! اصلا با ذهنش، فکر تو رو هم خراب میکنه!😁
با یه آدم منفی باف یه جا بشین. میبینی ذهن تو رو میبره جاهای پراکنده.
یعنی انقدر مساله افعال درونی و کنترل ذهن مهمه که اگه کسی به چیزی توجه کنه، روی تو هم اثر میذاره.
✅ یه مدت با آدم حسابی ها و کسانی که ذهن منظمی دارن نشست و برخاست کن. یه مدت توی جمع کسانی که متوجه قیامت هستن بشین.
اثر ذهن متمرکز و منظم اون ها روی شما اثر میذاره.👌🏼
رفقاگفتیم دیشب که قرآن بخونید
نمیدونم چند نفر رفتن بخونن
ولی امروز و فردا تلاش کنید که توی نماز تون یه مقدار تمرکز کنید.
خیلی جالبه اصلا نمیشه اول کار!😊
ببینم کی میتونه توی نمازش به هیچی فکر نکنه!
@tahzibe
تهذیب نفس
یه لحظه گفتم چرا تجربش نکنم . اگه این آقا واقعا مشتاق باشه منم اگر حواسم رو جمع کنم که می کنم قطع
بعد مدتی دیگه دلم باهاش نرم شد و باز شروع کردیم به حرف زدن. میدونین دیگه مثل قبل با پیام یک مرد نامحرم لرز برم نمیداشت کمی عادی شده بود برام .
.
.
یک ماه که از حرفامون گذشت گفت من میرم جایی و ۱ سال نیستم . خواهشا منتظرم بمون . هر چقدر اصرار کردم توضیح بده هیچی نگفت و من با ناراحتی ازش جدا شدم . از همون اول به خودم گفته بودم هیچوقت بهش دل نمینمیبندم و ازدواج نمی کنم چون نه از لحاظ ظاهری نه فرهنگی و خانوادگی و مخصوصا اعتقادات دینی بهم نمیخوردیم به خودش هم چند باری گفته بودم
.
.
.
۹ ماه گذشت تو این چند وقت هر ماه یه بار زنگ میزد و بعد دو کلمه حرف قطع میکرد. بعد از یه جایی دیگه جواب زنگ هایی که میزد رو نمیدادم. و طی یه ماجرایی یکی از همون خانما (لیلا)از شوهرش جدا شده بود و قصد ازدواج با عشق جدیدش رو داشت ولی نشده بود و تهش خود کشی کرده بود .
سر مزارش حالم همش از خودم بهم میخورد میگفتم رویا دیدی . دیدی ته این همه عشق و عاشقی های مجازی و نادرست چیه . و تمام روز و شبام شد گریه و زاری واسه گناه هایی که کرده بودم .
.
.
.
اسفند ماه بود که پیام های غلام شروع شد گفت که خیلی نامردم که به تماس هاش جواب نمیدادم و از اینجور حرفا ولی من گفتم که از اول هم اشتباه بوده رابطمون پس مجددا شروع نکن .
.
.
.
.
وقتی دیدم زیاد اصرار می کنه شمارشو دادم به پدرم و خیلی جدی با غلام برخورد کرد .
با خودم گفتم که خدا رو شکر تموم شده ولی ای دل غافل که دیگه افسار زندگیم دست خودم نبود و مسیر زندگیم خیلی وقت بود که عوض شده بود .
بعد چند ماهی که من تقریبا فراموشش کرده بودم یه روز دوباره بهم پیام داد وگفت بیا دوباره حرف بزنیم من عوض شدم . میخواستم بنویسم: نه نمیخوام دیگه اما انگار دلم یه چیز دیگه میخواست .
پس بهش جواب دادم باشه . همش به خودم میگفتم من که دوسش ندارم فقط حرف میزنیم .
.
.
.
یک سال از اون روز گذشت . تو این مدت قهر و آشتی زیاد داشتیم و من همش به خاطر اینکه میدونستم کارم اشتباهه احساس گناه می کردم و هر بار به بهانه ای بهم میزدم ولی به قول خودش آنقدر عاشق و وابسته بود که دوباره میومد به التماس و منم از روی دلسوزی بهش جواب میدادم . خودش که ادعا داشت بعد من کلی عوض شده و بهتر شده بود . ولی این وسط یه چیزی عوض نشده اونم نیاز ج...ی غلام بود که اگر کنترلش نمی کرد و من نیازش رو برطرف نمی کردم به قول خودش ممکن بود بهم خیانت کنه چون از اول با تمام دوست دخترهاش رابطه داشت . اما نمیدونم چرا من چشم رو همه ی اینا بستم و از طریق چت باهاش راه میومدم تا خیانت نکنه .
.
.
.
این وسط خیلی از حرفا و دروغ هایی که بهم میگفت ریز ریز معلوم میشد ولی به روی خودم نمیاوردم . عکس منو به همه خاندان و طایفشون نشون داده بود و میگفت که قراره با من ازدواج کنه . اما از این طرف من هر وقت به صورت نامحسوس حرف از غلام میون خانوادم میآوردم با مخالفتشون رو برو میشدم و خودمم کم کم به اینکه میخوام باهاش ازدواج کنم قانع شده بودم .
.
.
.
شرایط جوری جلو رفت که حتی من به خاطر اون تمام خواستگار های مناسبم رو رد می کردم . خب دو سال زمان کمی نبود و من بدون اینکه متوجه باشم وابستش شده بودم .این وسط من زیان های زیادی هم دیدم از خراب کردن امتحانات پایان ترم برای دیپلم که به خاطر شب بیداری ها و عدم تمرکز روی درس و دعوا با اون آقا شروع شده بود تا ترک نماز و پرخاشگری با خانواده و ....
تا اینکه بعد این همه وقت یه روز ...
بهم پیام داد و گفت:
_ تو منو دوست داری یا نه ؟
کلی تعجب کردم که این سوال یهویی چی بود ولی این بار کاملا صادقانه جواب دادم :
+آره خیلییی هم دوستت دارم
_پس باید همدیگرو ببینیم من میام ببینمت
+نه نه نیایی من نمیخوام
_چرا مگه نمیگی دوسم داری این چه جور دوست داشتنیه
+آخه من آمادگیشو ندارم
_هیچ جور آمادگی نمیخواد میای همو میبینیم تموم میشه میره
+اما ....
چند روزی سر این موضوع بحث داشتیم هر جوری سعی میکردم خودمو قانع کنم که برم نتیجه نداشت انگار یه دری مانع از خروج من از حریم مشخص شده قبلیم میشد .
در نهایت بهش زنگ زدم و گفتم که نمیام و به نظرم این ارتباط مجازی بهتره به دنیای حقیقی نکشه از خودم و از هر جور دوست داشتنی که هست خسته شدم با اینکه میدونم عذاب میکشم ولی بهتره تمومش کنیم . اصرار های مکرر غلام از اینکه به من وابسته شده و از اینکه داشت قول می داد سریعتر بیاد خواستگاری رو که میشنیدم کمی دو دل میشدم . حتی فهمیدم که داره گریه میکنه اما بهش گفتم اگه خواستنت واقعی باشه بدون حرف زدن با من هم سعی خودتو میکنی که به من برسی دیگه حرفی ندارم خداحافظ
.
.
.
تلفن رو که قطعکردم حالم خوب بود انگار بی حس شده بودم . وقتی بین خانواده ام رفتم با هر چیز خنده داری قه قه میزدم مادر و پدرم خوشحال بودند که من انگاری دوباره به همون رویای قبلی برگشتم اما این وسط خوب میدونستم کهدارم خودمو گول میزنم .
ساعتهایی که برام میگذشت مثل همیشه بودند ولی انگار یه چیزی سر جاش نبود و اون هم قلبم بود . یه روز رفتم امامزاده شهرمون روضه ی حضرت زهرا بود نشستم و وقتی به خودم اومدم که صورتم خیس خیس بود . ناخودآگاه اشک ریخته بودم و خودم خبر نداشتم . همونجا از زهرا خواستم خودش دستمو بگیره تا دیگه وسوسه نشم و این عشق کذایی رو فراموش کنم
.
.
.
.رخساره خانم هم طلاق گرفت و گفت نمیتونه با شوهر بد اخلاقش زندگی کنه کسی باور نمیکرد چون زندگی رخساره و شوهرش همه جا زبانزد بود شوهرش خیلی دوستش داشت و حتی بعد از طلاق هم دنبالش بود ولی رخساره دل به عشقی بسته بود که به امید اون عشق زندگیش رو بهم ریخته بود .
.
.
.
و اما من بعد همه این ماجراها سعی کردم کمتر با اون گروه از اقواممون بگردم و روی خودم بیشتر کار کنم .شاید اگر اعتقاداتم قوی تر بود همچین مشکلی برام پیش نمیومد پس سعی کردم بهتر از قبل بشم . توی یکی از دانشگاه های معتبر ثبت نام کردم و با اشتیاق بیشتری دارم درس میخونم و از همه گناهانم هم توبه کردم . به نظرم همه این ماجرا یه امتحان بود یه امتحان الهی که من با ارفاق قبول شدم .
ممنون از این که داستان من رو خوندین.😊
خدارشکر این قضیه به خوبی وخوشی تمام شدامیدوارم تلنگری باشه برای عزیزانی که گرفتارچنین عشقی شدن
عزیزان دل اینم ازاعمال ماه شعبان این روز وشب هاروقدربدونیم پاک کنیم دلامون وبریم تابرسیم به ماه رمضان 🤲اعمال مشترکه ماه شعبان
✅روزه؛
چرا که از پیامبر روایت است که فرمودند: هرکه یک روز از ماه را روزه بدارد بهشت بر او واجب شود.
✅گفتن هر روز ٧٠ مرتبه؛
أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ وَأَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ.
✅گفتن هر روز ٧٠ مرتبه؛
أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الرَّحْمٰنُ الرَّحِيمُ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ وَأَتُوبُ إِلَيْهِ.
✅در تمام این ماه «هزار مرتبه» بگوید:
لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ، وَلا نَعْبُدُ إِلّا إِيَّاهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ.
✅ صدقه دادن
✅قرائت صلوات شعبانیه
✅در این ماه بسیار صلوات فرستد.
✅ هر پنجشنبه این ماه دو رکعت نماز بخواند، در هر رکعت پس از سوره «حمد»، «صد مرتبه» سوره «توحید» خوانده و بعد از سلامِ نماز، «صد مرتبه» صلوات بفرستد.
رفقا ازنمازغافل نشید
نماز اول ماه شعبان یا نماز شب اول شعبان دوازده رکعت دارد و در هر رکعت بعد از حمد پانزده مرتبه سوره توحید خوانده می شود.
رسول خدا (ص) در خصوص ثواب این نماز فرمود:
خدا به او ثواب دوازده هزار شهید عطا فرماید و برای او ثواب عبادت دوازده سال را می نویسد و از گناهان خارج می شود، مانند روزی که از مادر متولد شده باشد.
❓آیا برای خوندن نماز مستحبی هم وضو لازمه؟
📚 همه مراجع: بله، برای خوندن هر نمازی، چه ادا و چه قضا، چه واجب و چه مستحب، چه برای خود و چه برای دیگران، وضو لازمه؛ به جز نماز میّت
که بر جنازه میّت خونده میشه.
🔺منهاجالصالحين سيستانی، الفصل السابع، ج۱، ص۵۷، سيد محمدکاظم طباطبایی يزدی، العروةالوثقى مع التعليقاتالوثقى، فصل في الوضوئاتالمستحبه، م۲؛ مقام معظم رهبری، رساله آموزشی، ج۱، درس۱۷، ص۶۷.
@tahzibe
تهذیب نفس
بسم الله الرحمن الرحیم 📗 #روزی_یک_صفحه_قرآن #صفحه_119
بسم الله الرحمن الرحیم
📗 #روزی_یک_صفحه_قرآن
#صفحه_120
سلام رفقا طاعات وعباداتتون قبول باشه .میخوام داستان زندگی یکی ازاعضای گلمون براتون بزارم به عنوان تجربه ان شاءالله که استفاده کنید
سلام به دوستان تهذیبی
خب یک توضیح مختصری اول درباره خودم بدم
من یک دختر مذهبی و با ایمان و با حجاب خیلی زیاد بودم شاید بعضی وقتا چادر نمیپوشیدم ولی انقدر اخلاقم حجاب داشت و انقدر سرسنگین بودم که همه به پاکی من قسم میخوردن و یه جورایی مریم مقدس بودم براشون😅
من ۱۸ ساله که شدم برای خودم یک سری ممنوعیت های استفاده از گوشی و برداشتم قبلش خیلی خودمو ممنوع میکردم که فلان سایت نرو فلان گروه عضو نشو
ولی وقتی ۱۸ سالم شدم گفتم نه دیگه بزرگ شدم خوب و بد و میتونم تشخیص بدم😕
بعد رفتم توی یک گروهی داخل تلگرام عضو شدم یک گروه اعترافی بود اعتراف های مردم به کارهایی که میکردن... یک روز یک نفر درباره حجاب مبحثی مطرح کرد و از اندیشه های فمنیستی و اینا😅 منم عصبی شدم و به دفاع از حجاب پرداختم و داشتم توضیح میدادم که اینطوریه و اینا بعد یک آقایی اونجا بهم گفت اصل بده و من اصلا جوابشو ندادم چند بار گفت اصل بده دلبرم
و روی پیام های من ریپلای میزد که اصل بده
چند روز گذشت ازون ماجرا و یک روز دیدم اومد پی وی م و سلام اینا منم اولش نمیخواستم جوابشو بدم ولی دیدم که خب گناهی نمیخوام بکنم که فقط میخوایم صحبت کنیم و خیلی باهم حرف زدیم ازش پرسیدم که چه رشته ای میخونی و گفت حقوق 😍 رشته ای که من عاشقش بودم بخاطر همین همش ازش سوال میپرسیدم که چطوری رفتی با چه رتبه ای قبول شدی چون خودمم دوست داشتم برم اون رشته (کاش این اطلاعات و از گوگل میگرفتم😐)
بعد یه مدت فهمیدم این آقا اصلا حقوق نخونده و داره توی حوزه درس میخونه و حافظ و قاری قرآنم هست بخاطر این خیلی برام جالب بود بدونم توی ذهن این جور آدما چی میگذره..فکر میکردم هر لحظه میگن امام زمان و این جیزا..
بعد چند روزی صحبت من دیدم داره بحث ها عوض میشن و من هم عذاب وجدانم خیلی اذیتم میکرد..
بخاطر این یک بار دیلیت اکانت کردم تلگراممو و دیدم توی واتسپ بهم پیام داده ..
اونجا بود که دیگه ما خیلی حرف میزدیم باهم و تماس های تلفنی هم اضافه شده بود علاوه بر چت کردن عکس میدادیم بهم و...
خب یک ماهی گذشت بهمین ترتیب و وابستگی من بهش خیلی خیلی زیاد تر شده بود و اونم چرب زبونی هاش خیلی بیشتر شده بود و این حد چرب زبونی از هیچ کس نديده بودم توی عمرم🙃
دیگه چت ها مثل قبل نبود دیگه ما عادی باهم چت نمیکردیم یه طوری بود چت ها که انگار زن و شوهریم و خیلی راحت شده بود🔞 اولاش خیلی عذاب وجدان میگرفتم ولی بعدش برام عادی شده بود و شایدم خودم شروع میکردم بحثی و ❌ خیلی حرفای بدی میزدیم و دیگه عادی شده بود 🚫 و هر لحظه داشتیم گناه میکردیم.....❗️
یک روز که داشتیم چت میکردیم مامانم از قبل خیلی به اخلاق و رفتار های من به مدل خنده هام مشکوک شده بود و گوشی مو از دستم کشید و چت هارو میخوند و هیچی نکرد و فقط بهم گفت از تو اصلا انتظار اینکار و نداشتم اصلااا بعد گوشی مو گذاشت روی مبل و محدودیت هم برام نزاشت و مثل قبل باهام رفتار میکرد با این وجود که خجالت میکشیدم نگاش کنم..😿
بعد یک ماه و نیم گفت میخوام بیام ببینمت منم همش بهانه میاوردم که نیاد چون میدونستم ببینمش نمیتونم دیگه فراموشش کنم از یک طرف مطمئن بودم ازدواج ما امکان نداره اصلا و خانواده من هیچ جوره راضی نمیشن (با احترام به همه طلاب ولی خانواده من کسی که آخوند باشه رو قبول نمیکردن مخصوصا آشنایی ما مجازی بود و اینکه ایشون یک شهر دیگه بودن)
ولی هر چی گفتم گفت میخوام ببینمت
به مامانم گفتم میرم بسیج یک سری کار دارم باید برم اونم گفت باشه برو ..🚶♀
صبح پاشدم حاضر شدم چون میدونستم از چادر خیلی خوشش میاد چادرمو اتو کردم و سرم کردم و رفتم پیشش از وقتی که رسید یک سره میگفت دوست دارم منم از خجالت داشتم آب میشدم و دلم میخواست نگه دیگه و اصلا نگاش نمیکردم حتی بهم گفت ده ثانیه فقط ده ثانیه نگام کن من عادت دارم اصلا نمیتونم توی چهره نامحرم نگاه کنم و اون همش میگفت گناه نداره نگام کن یکم ببین چطوریم 🙃
منم یکم نگاش کردم و باز چشممو چرخوندم
اون روز اون برگشت به شهرش و حوزه و منم رفتم خونه ...👋
بعدش ما خیلی صمیمی تر شده بودیم و این صمیمت باعث میشد اخلاق های بدشو نبینم نفهمم دارم با آینده م چی کار میکنم برام مهم نبود دیگه با خنده های من با چت کردن من با نامحرم دل چه کسایی میشکنه دیگه نمیفهمیدم دارم باعث میشم ظهور دیر تر بشه و.....❌🙊
تماس های تصویری که میگرفتیم و تماس های تلفنی حتی توی تماس ها موهام دیگه بیرون میومد بعد چند وقت ❌😞
ایشون قرار بود بره مشهد و منم عذاب وجدانم
تازه داشت فعال میشد خیلی وقتا بود بیخودی بخاطر عذاب وجدان دلیل و بهانه میاوردم و کات میکردم ولی باز طاقت نمیاوردم یا اون میومد پی وی م یا من میرفتم و دوباره باهم دوست میشدیم..😞
وقتی رفت مشهد بهم گفت بیا چند هفته یکبار چت کنیم و داشتیم اینکار رو هم اجرا میکردیم ولی باز وسطاش طاقت نمیاوردیم و بازم پیام میدادیم بهم ..😒
یک روز من با یک بازیگر فضای مجازی که اومده بود شهر ما عکس گرفتم و براش فرستادم هر چی دلش خواست گفت و بلاکم کرد ..🤦♀
توی این مدت که بلاک شده بودم تا ۸ روز
دیگه من کم کم امام زمان و داشتم میشناختم توی این گروه عضو شده بودم و رابطه با نامحرم و نگاه میکردم و میخوندم و احادیث و سخنرانی و این چیزا ... دیگه نمازام داشت درست تر میشد سر وقت تر میشد دیگه با امام زمان داشتم دوست میشدم با خدا داشتم ارتباط میگرفتم داشتم درست میشدم عهدنامه نوشتم با امام زمانم و خدا که دیگه سمت این چیزا نمیرم که اومد پی وی م
نوشت خانم رفیعی
_بله
+میخوام ی اعترافی بکنم بهتون
_بفرمایید
+یک لحظه هم نتونستم شب و روز از ذهنم بیرونت کنم و هر لحظه بهت فکر میکردم💥
من این حرفارو میشنیدم عذاب وجدانم چند برابر میشد چون قول داده بودم حتی اومد پی وی م جوابشو ندم و گفت میخوام بهت زنگ بزنم و من قبول نمیکردم و زنگ زد یهو من رد دادم چند بار زنگ زد و من همش رد تماس میکردم و دلم نیومد و برداشتم گوشی و همش قربون صدقه میرفت و منم میگفتم اینطوری حرف نزن باهام عذاب وجدانم داشت منو له میکرد میگفتم تروخدا اینطوری حرف نزن و گفتم ما بهم نمیخوریم و دیگه پیام نده و مزاحم من نشو ..اون روز کات کردیم ✅
فردا صبحش من خیلی دلم برای اینکه اون انقدر غرورشو له میکرد سوخت و رفتم پی وی ش
یکم باهم حرف زدیم و بعد باز گفتم بهم نمیخوریم و کات کردیم 😂
بعد چند وقت من با اکانت دوستم رفتم پی وی تلگرامش که ببینم چیکار میکنه و باهاش که چند تا چت کردم گفت بهم میتونی مثل یک دوست بهم نگاه کنی و مطمئن بودم اگه باهاش به چت ادامه میدادم باهام دوست میشد و اونجا بود فهمیدم که فقط من نبودم و اگه موقعیت باشه اونم پایه س که با هر کسی باشه..😬😆
خلاصه بگم دوستان که این رابطه ها حتی اگه برای ازدواج باشه حتی اگه پاک باشه آدمو به ناپاکی میکشونه آدم نمیفهمه چطوری پاش به این بحث ها باز میشه😕
آدم نمیفهمه کِی معنویاتش له میشه و کلا بیخیال گناه و خدا میشه شیطان انقدر قشنگ برنامه میچینه که خودتم نمیفهمی میگی فقط با همین یک نفره ..🙄.
این ارتباطات باعث میشه نتونی اخلاق بد شد ببینی و فرد مقابل سعی میکنه اخلاق های بدشو پنهان کنه .. وقتی بددهنی شو میبینی مثلا میگی عیب نداره درست میشه یا حواسش نبوده یا این مورد استثنا بوده 😶😐
ازتون خواهش میکنم وارد رابطه ای نشین و اگه برای کسب آگاهی هست برین تحقیق کنین و از دوستاش و آشنایان بپرسین اخلاقشو چون اگه از خودش بپرسین که نمیگه حقیقت و بهتون
این فقط یک وابستگیه و باعث میشه نفهمین چقدر آرامشتون و از بین میبره..🤭
این بنده خدا هم که من باهاش دوست بودم متوجه میشدم چقدر داره از خدا دور میشه چقدر داره آسیب میبینه و بخاطر همین بود که مصمم تر شدم از کات کردن باهاش..
شما لطفا اشتباه منو نکنین❌
اگه درگیرش هستین کات کنین و برای فراموشی هم سعی کنین دینتون و کامل کنین هر چقدر با خدا بیشتر رابطه داشته باشین این چیزا رو بهتر فراموش میکنین و من هر شب یک سخنرانی در مورد روابط حرام گوش میکردم تا اینکه به خودم اومدم و از عمق ماجرا مطلع شدم 😌
یادمه که من برای امتحانات ترم اول شبا بیدار میموندم تا صبح درس میخوندم و روزا با ایشون چت میکردم و کلا خوابم شده بود ۲ ساعت و از نمرات هم نگم بهتره و افت تحصیلی خیلی زیادی پیدا کردم طوری که دوستام میگفتن چی شده به تو..😞منی که همیشه شاگرد زرنگ بودم و نمره زیر ۱۹ توی کارنامه هام پیدا نمیشد نمره هام به ۱۴ و ۱۳ رسیده بود و خیلی خیلی افت کردم توی سال آخر که مهم ترین سال درسی م بود ❌🚫
من ویس آقای شجاعی توی گروه تهذیب نفس بود گوش کردم که ایشون گفتن این وابستگی اثر اکسیتوسین اگه اشتباه نکنم😅
و عشق نیست و بعد یک مدت فراموش میشه مطمئن باشین میتونین فراموش کنین و اگه درگیر این رابطه هستین تا بیشتر وابستگی پیش نیومده این رابطه رو تموم کنین این چیزا یک سری مسائل برای وابستگیه ک عشق نیست مطمئن باشین.. ببخشید طولانی شد..💛
التماس دعا یا علی 🌸
#السلام_علےالحسین
ای که کشتی نجاتی،سلام آقاجان
توقتیل العبراتی،سلام آقاجان
مـن همان بی سروپایم که فقط میخواهم
کربلاقبل وفاتی،سلام آقاجان
#صبحم_بنام_شما
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. 📿.
@tahzibe
❓تجدید وضو تا چندبار مستحبه؟
📚 آیات عظام امام خمینی، رهبری، صافی، نوری و زنجانی:
هرچند بار که باشه، بازم مستحبه.
📚آیتالله سیستانی: کسی که وضو داره، مستحبه برای نمازهای بعدی دوباره وضو بگیره، مخصوصاً برای نماز صبح و مغرب؛ اما تجدید وضو در غیر نماز به امید ثواب انجام میشه، نه اینکه مستحب باشه.
📚آیتالله مکارم: تجدید وضو فقط
برای نماز مستحبه، نه کارهای دیگه.
🔺 سید محمدکاظم طباطبایی يزدی، العروةالوثقى معالتعليقات، فصل الوصونات المستحبه القسمالثانی؛ منهاجالصالحين سیستانی، م۱۶۲؛ تحریرالوسیله، جلد افصل في غايات الوضوء، م۲؛ امام خامنهای، استفتای خصوصی، شماره استفتا: ۸۰۸۰۷۵، تاریخ استفتا: ۱۳۹۶/۰۷/۱۰.
@tahzibe
تهذیب نفس
بسم الله الرحمن الرحیم 📗 #روزی_یک_صفحه_قرآن #صفحه_120
بسم الله الرحمن الرحیم
📗 #روزی_یک_صفحه_قرآن
#صفحه_121
میدونستی لذته حرام رسیدنت به لذت حلال رو به تاخیر میندازه؟
تازه کنارش سهم حلالتم خیلی کم میکنه🤕
اخه کی اب فاضلاب که از روش هزارتا موش و لجن و کثافت رد شده رو با اب تمیز عوض میکنه؟
🔥گناه یعنی عین نجسی و کثیفی
میدونی وقتی معدتو با کثیفی پر کنی جا برای خوردن اب سالم کم میشه⌛️
👈نگاه حرام....روابط حرام....خودارضایی
دقیقا مصداق همون ابه فاضلابه که وقتی طرفش میریم از خیلی از چیزای خوب دور میشیم
و باعث ذخیره شدن کلی اتفاق بد تو زندگیمون میشیم💔
اینو یادت نره:
تو خیلی با ارزشی و شأنت خیلی بالاست....یه روزی همه ی فرشته ها بهت سجده کردن....تو عزیز دوردونه ی خدایی💕
✖️نزار شیطون با این چیزای بی ارزش سرگرمت کنه و پایین بیارتت....
بجنگ با هوای نفست...وایسا جلوی خواسته هاش تا موووشکی اوج بگیری🚀😎👊
#نهبهلذتکثیفحرام🤢🤧
@tahzibe