eitaa logo
برنامه تهذیبی حوزه علمیه روحیه
72 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
3.4هزار ویدیو
763 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حفظ موضوعی (هرروز با قرآن و عترت).pdf
119.4K
📂هر روز با قرآن و عترت 📚موضوع_شصت_و_هفتم ✅اوصاف و ویژگی‌های قرآن ❌قرآن؛ کتاب هدایت ⏰1399/03/31 ✍🏻معاونت تهذیب حوزه‌های علمیه www.tahzib-howzeh.com
انس با قرآن و عترت.pdf
1.45M
📂انس با قرآن و عترت 📚هفته سیزدهم(شنبه) ✅بصیرت افزایی«3» ❌ماهیت حقیقی استکبار ⏰1399/03/31 ✍🏻 معاونت تهذیب حوزه‌های علمیه www.tahzib-howzeh.com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@dars_akhlaq .mp3
823.6K
🔊‍ 🎙🌸استاد آيت الله موضوع : حق الناس ⭕️ ⭕️ 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 www.tahzib-howzeh.com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 💐🎙 💢موضوع:هر کس که فردا را جزو مهلت عمر خود را بداند، مرگ را نشناخته... 💢 💢 ═══✼🍃🌹🍃✼══ www.tahzib-howzeh.com
نمی خواهیم بگوییم کسانی که لقمه حرام می خورند دعا نکنند، همینکه توفیق د عا کردن پیدا کردند همینکه دعای لسانی و زبانی هم باشد کم نیست. خیلی ها توفیق آن را ندارند که به مبدأ لایزال دعا کنند و چیزی را درخوا ست کنند. بنابر این هر وقت برای ما این فرصت پیدا شد که خدا خدا کنیم، اللهم بگوییم، ربنا بگوییم ، حتما باید این کار را انجام دهیم چون فرصتی است که پیش آمده و تو فیقی است که به سراغ ما آمده است اما نباید قانع شویم. ما باید به سمت و سویی برویم که اهل دعا بشویم تا خدای متعال بخاطر اینکه اهل دعا هستیم به ما توجه و نظر کند. توجه خدای سبحان به انسان یعنی ریزش رحمت و توفیق الهی بر سر انسان. و انسان می تواند در این دنیا ا ح ساس پر از لذت و تاثیر گذاری را داشته باشد. مصداق همین آیه می شود که فرمود: وَ جَعَلَني‏ مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْت‏ از خداوند بخواهیم وجود ما را پر از خیر و برکت قرار دهد که هرجا هستیم وجودمان مبارک باشد. اگر در جمع هستیم باعث انس و آشتی در جمع شویم. بعضی از وجودها نامبارک هستند هرجا که باشند باعث اختلاف می شوند . بعضی از وجودها هم در هر جمعی هستند باعث اصلاح ذات البین می شوند و بین انسان ها آشتی و صفا و صمیمیت ایجاد می کنند، فضا را فضای معنوی می کنند و اگر در خلوت هم باشند باعث خیر و برکت هستند و فکر گناه به ذهن آنها رسوخ نمی کند ، در خلوت با خدایند و در جلوت هم رنگ خدایی دارند. www.tahzib-howzeh.com
روزی طلبه فلسفه‌خوانی نزد من آمد تا برخی سوالات بپرسد. دیدم جوان مستعدی است که استاد خوبی نداشته است. ذهن نقاد و سؤالات بدیع داشت که بی‌پاسخ مانده بود. پاسخ‌های را که می‌شنید، مثل تشنه‌ای بود که آب خنکی یافته باشد. خواهش کرد برایش درسی بگویم و من که ارزش این آدم را فهمیده بودم، پذیرفتم. قرار شد فلان کتاب را نزد من بخواند. چندی که گذشت، دیدم فریفته و واله من شده است. در ذهنش ابهت و عظمتی یافته بودم که برایش خطر داشت. هر چه کردم، این حالت در او کاسته نشد. می‌دانستم این شیفتگی، به استقلال فکرش صدمه می‌زند. تصمیم گرفتم فرصت تعلیم را قربانی استقلال ضمیرش کنم. روزی که قرار بود برای درس بیاید، در خانه را نیم باز گذاشتم. دوچرخه فرزندم را برداشتم و در باغچه شروع به بازی و حرکات کودکانه کردم. دیدمش که سر ساعت آمد. از کنار در، دقایقی با شگفتی مرا نگریست. با هیجان بازی را ادامه دادم. در نظرش شکستم. راهش را کشید و بی‌ یک کلمه رفت که رفت. این‌جا که رسید، مرحوم علامه جعفری با آن همه خدمات فکری و فرهنگی به اسلام گفت: برای آخرتم به معدودی از اعمالم امید دارم. یکی همین دوچرخه بازی آن روز است. www.tahzib-howzeh.com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ (ع) فرمودند: 🌴 الطَّامِعُ فِي وِثَاقِ الذُّلِّ. 🍃 طمع كار در بند ذلت گرفتار است. 📚 نهج البلاغه حکمت ۲۲۶ www.tahzib-howzeh.com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸سرایدار مدرسه‌ تعریف میکرد: کمردرد داشتم و نمی‌توانستم کار مدرسه را خوب انجام دهم. مدیر مدرسه به من گفت: اگر اوضاعت همیشه این باشد، باید بروی بیرون. 🔹اگر من را بیرون می‌کردند، خیلی اوضاع زندگی‌ام بدتر می‌شد. آن شب همه‌اش در این فکر بودم که اگر من را بیرون بیندازند، چه خاکی توی سرم کنم؟ فردا صبح که رفتم مدرسه، دیدم حیاط و کلاس‌ها عین دسته گل شده و منبع آب هم پر است. از عیالم که برنمی‌آمد؛ چون توان این همه کار را نداشت. نفهمیدم کار کی بوده. فردا هم این قضیه تکرار شد. 🔸شب بعد نخوابیدم تا از قضیه سردربیاورم. صبح، یک پسربچه از دیوار پرید پایین و یک‌راست رفت سراغ جارو و خاک‌انداز. شناختمش. از بچه‌های مدرسه‌ی خودمان بود. مرا که دید، ایستاد. سرش را پایین انداخت. با بغضی که در گلویم نشسته بود، گفتم: «پسرم! کی هستی؟» گفت: «عباس بابایی.» گفتم: «چرا این کارها را می‌کنی؟» گفت: «من به شما کمک می‌کنم تا خدا هم به من کمک کند.» 📚کتاب «ظرافت‌های اخلاقی شهدا