eitaa logo
معاونت تهذیب حوزه علمیه کرمان
717 دنبال‌کننده
13هزار عکس
7.2هزار ویدیو
730 فایل
جهت ارتباط با معاون تهذیب @Amomen313 جهت ارتباط در مورد فعالیتها و شبهات قرآنی @ghadirmohyi جهت ارتباط با ادمین محتوایی کانال @boreshha_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6035311761148610416.ogg
757.1K
🔸چه کنیم شرح صدر داشته باشیم ؟؟؟؟ 🔹حجت الاسلام و المسلمین
@dars_akhlaq.mp3
5.64M
🔊‍ 🎙🌸 استاد آيت الله ✍️ موضوع: مذمت اسراف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قیمت صدای اذان 🔻گفتگو زیبای امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 مولای بزرگ ما «و اوصیه ان یجعل همَّه همّاً واحداً و هو ان یطلب رضا الله تعالی و یعلم ان المولی تعالی اکرمُ من ان یکل امر عبده المتوکل علیه الی نفسه او الی سایر عباده.» ✅ او را سفارش می‌کنم به اینکه همه‌ی همّت خود را یک چیز، یعنی طلب رضایت خداوند، قرار دهد، و اینکه بداند مولای بزرگ ما، کریم‌تر از آن است که امر بنده‌ای را که به او توکل کرده، به خود آن بنده یا دیگر بندگان بسپارد. 🔺برشی از وصیت نامه حضرت آیت الله مصباح یزدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرازی از وصیت نامه علامه حلی: ✅فرزندم! من تو را وصیت می کنم به رعایت تقوای خداوند. ✅از همنشینی با فرومایگان و معاشرت با نادانان سخت بپرهیز. ✅با دانشمندان و اهل فضیلت همنشین شو.. ✅باید امروز تو بهتر از دیروزت باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• روحانی شهید علی سیفی (استان آذربایجان شرقی؛ شهرستان مراغه) (۱۳۶۴ ه.ش- عملیات والفجر 8) • شهید حمیدرضا جعفرزاده (استان کرمان، شهرستان کرمان) (۱۳۶۴ ه.ش)
در با حمید رضا آشنا شدم. مردی جذاب، شوخ طبع و شجاع بود. مدتی بود که حمید رضا دنبال می گشت. در چند روز مرخصی هم نتوانسته بود پیدا کند. یک بار که چادرمان آتش گرفت، همه وسایل از جمله دوربین های مان سوخت. ذره بین دوربین های سوخته را با اجازه برداشت. متوجه شدم با ذره بین لانه ها را نگاه می کند و آیات را می خواند و گریه می کند. یک روز بغلش کردم و بوسیدم. گفتم: اگر شهید شدی شفاعتم می کنی؟ گفت: حتما. وقتی از هم جدا شدیم، خیلی از او دور نشده بودم که صدای گلوله ای آمد. بر گشتم. حمید رضا پر کشیده بود. راوی: حمید شفیعی ؛ خاطرات حمید شفیعی، نویسنده و راوی: حمید شفیعی، تدوین گر: محمد دانشی، ناشر: سماء قلم، نوبت چاپ: اول- ۱۳۸۴؛ صفحه 153-154.
روحانی قبلی گردان به خاطر عدم توجه رزمنده ها به سخنانش و صحبت در حین سخنرانی، ناراحت شده و رفت. علی شد امام جماعت و سخنران. بعد از نماز وقتی صحبتهایش شروع شد، باز بچه ها در حال صحبت بودند. گفت: نمی خواهم حرف های تکراری بزنم. می خواهم حرف هایی بزنم که وقتی دچار شک و تردید شدید و در فراموشاندن می کوشد، به دادتان برسد. بعد از سخنرانی برای تجدید وضو وقت هست، اگر کسی هم حرف مهمی دارد بیرون صحبت کند و برای نماز دوم بیاید. در آخر هم روضه حضرت رقیه (س) را خواند. فردا شب دیگر جایی در سالن نبود و عدهّ ای هم بیرون نشسته بودند. ، نویسنده و ناشر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، چاپ ۱۳۹۵؛ ص 113-114.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا