4_6035311761148610416.ogg
757.1K
🔸چه کنیم شرح صدر داشته باشیم ؟؟؟؟
🔹حجت الاسلام و المسلمین #رفیعی
@dars_akhlaq.mp3
5.64M
🔊 #كليپ_صوتی
🎙🌸 استاد آيت الله #ناصری
✍️ موضوع: مذمت اسراف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قیمت صدای اذان
🔻گفتگو زیبای امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س)
#چراغ_راه
🔰 مولای بزرگ ما
«و اوصیه ان یجعل همَّه همّاً واحداً و هو ان
یطلب رضا الله تعالی و یعلم ان المولی تعالی اکرمُ من ان یکل امر عبده المتوکل علیه الی نفسه او الی سایر عباده.»
✅ او را سفارش میکنم به اینکه همهی همّت خود را یک چیز، یعنی طلب رضایت خداوند، قرار دهد، و اینکه بداند مولای بزرگ ما، کریمتر از آن است که امر بندهای را که به او توکل کرده، به خود آن بنده یا دیگر بندگان بسپارد.
🔺برشی از وصیت نامه حضرت آیت الله مصباح یزدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرازی از وصیت نامه علامه حلی:
✅فرزندم! من تو را وصیت می کنم به رعایت تقوای خداوند.
✅از همنشینی با فرومایگان و معاشرت با نادانان سخت بپرهیز.
✅با دانشمندان و اهل فضیلت همنشین شو..
✅باید امروز تو بهتر از دیروزت باشد.
#شهید_امروز
#شهید_علی_سیفی_نسب
• روحانی شهید علی سیفی (استان آذربایجان شرقی؛ شهرستان مراغه) (۱۳۶۴ ه.ش- عملیات والفجر 8)
#شهید_حمید_رضا_جعفر_زاده
• شهید حمیدرضا جعفرزاده (استان کرمان، شهرستان کرمان) (۱۳۶۴ ه.ش)
در #عملیات_والفجر_هشت با حمید رضا آشنا شدم. مردی جذاب، شوخ طبع و شجاع بود.
مدتی بود که حمید رضا دنبال #ذره_بین می گشت. در چند روز مرخصی هم نتوانسته بود پیدا کند. یک بار که چادرمان آتش گرفت، همه وسایل از جمله دوربین های مان سوخت. ذره بین دوربین های سوخته را با اجازه برداشت. متوجه شدم با ذره بین لانه #مورچه ها را نگاه می کند و آیات #سوره_نمل را می خواند و گریه می کند.
یک روز بغلش کردم و بوسیدم. گفتم: اگر شهید شدی شفاعتم می کنی؟ گفت: حتما. وقتی از هم جدا شدیم، خیلی از او دور نشده بودم که صدای گلوله ای آمد. بر گشتم. حمید رضا پر کشیده بود.
#شهید_حمید_رضا_جعفر_زاده
#سیره_اعتقادی_شهدا
#توحید_و_اخلاص_بندگی
راوی: حمید شفیعی
#کتاب_رندان_جرعه_نوش ؛ خاطرات حمید شفیعی، نویسنده و راوی: حمید شفیعی، تدوین گر: محمد دانشی، ناشر: سماء قلم، نوبت چاپ: اول- ۱۳۸۴؛ صفحه 153-154.
روحانی قبلی گردان به خاطر عدم توجه رزمنده ها به سخنانش و صحبت در حین سخنرانی، ناراحت شده و رفت. علی شد امام جماعت و سخنران.
بعد از نماز وقتی صحبتهایش شروع شد، باز بچه ها در حال صحبت بودند. گفت: نمی خواهم حرف های تکراری بزنم. می خواهم حرف هایی بزنم که وقتی دچار شک و تردید شدید و #شیطان در فراموشاندن #شهادت می کوشد، به دادتان برسد. بعد از سخنرانی برای تجدید وضو وقت هست، اگر کسی هم حرف مهمی دارد بیرون صحبت کند و برای نماز دوم بیاید. در آخر هم روضه حضرت رقیه (س) را خواند.
فردا شب دیگر جایی در سالن نبود و عدهّ ای هم بیرون نشسته بودند.
#شهید_علی_سیفی_نسب
#سیره_تبلیغی_شهدا
#بایسته_های_تبلیغی
#مخاطب_شناسی
#کتاب_بیا_مشهد، نویسنده و ناشر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، چاپ ۱۳۹۵؛ ص 113-114.