✨﷽✨
✍استاد پناهیان
پیشنهادی برای بهرهبرداری بیشتر از دعای عرفه. دعا را وابسته به حال نکنید. قبل از قرائت دعای عرفه، یکبار دعای عرفه را مطالعه کنید. دعا یک گفتگوی منطقی است. بعد از سر عقلانیت هم میشود اشک ریخت
ویژگی برتر دعای عرفه
یکی از ویژگیهای خاص دعای عرفه این است که بیش از ادعیه دیگر دعای شکر است. به بخشهایی از شکر میپردازند که کمتر کسی به آن توجه میکند. ایشان نعمتهای الهی که قبل از تولد و نعمت های شخصی، جسمی و فکری را بیان میکند تصور عمومی از دعا شکایت کردن است و اگر کسی بخواهد این تصور را کنار بگذارند، میتواند در دعای عرفه تمرین شکر کند. و میتوان شخصیت اباعبدالله(ع) را در دعای عرفه شناخت که حضرت چقدر روحیه شاکرانه داشتند.
بهترین شکر، شکر عملی است. اتفاقا اباعبدالله(ع) با همۀ وجود، و با تمام قطعات وجودش خدا را شکر کرد...
@tahzibmm
🚩🚩🚩🚩🚩بسم الله الرّحمن الرّحیم
اللهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم
🔴مراسم پرفیض دعای عرفه
🎤کرسی تلاوت قرآن با صدای استاد هادی خانی
🎤با نوای مداح اهل البیت حاج احمد خلف زاده
⏰زمان: شنبه 1401/4/18-ساعت 17
🕌مکان: مدرسه مبارکه معصومیه
🔶 ضمن عرض ارادت و احترام،از یکایک اساتید معظم، طلاب، فارغ التحصیلان و خانواده های محترم جهت شرکت در این مراسم دعوت به عمل می آید.
@tahzibmm
@basij_masoumieh
@feghhoshahadat
✍پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرمایند:
«خداوند در هیچ روزی به اندازه روز عرفه، بندگان خود را از آتش جهنم آزاد نمیکند» «در میان گناهان، گناهانی است که جز در عرفات بخشیده نمیشود»
امروز را قدر بدانیم، شاید سالِ بعد در چنین روزی زیر خروارها خاک باشیم با هزاران گناه آمرزیده نشده، گناهانی که ممکن بود در روز عرفه بخشیده شوند.
📚 مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی
@tahzibmm
﷽
۹ روز تا #عید_غدیر
عن الصادق(ع) قال:
هو عید الله الاکبر،و ما بعث الله نبیا الا و تعید فی هذا الیوم و عرف حرمته و اسمه فی السماء یوم العهد المعهود و فی الارض یوم المیثاق الماخوذ و الجمع المشهود.
امام صادق(ع) فرمود:
روز غدیر خم عید بزرگ خداست، خدا پیامبری مبعوث نکرده، مگر اینکه این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان، روز عهد و پیمان و در زمین، روز پیمان محکم و حضور همگانی است.
وسائل الشیعه، 5: 224، ح 1.
@tahzibmm
✨🌼✨
نشانم ده صراط روشنم را
خودم را، باورم را، بودنم را
خداوندا من از نسل خلیلم
به قربانگاه می آرم «منم» را
🌷عید قربان مبارک
@tahzibmm
معاونت تهذیب مدرسه معصومیه
🌺کم ما مضاعف می شود اگر خالصانه بذلش نماییم. 🔰«عن شریح بن هانی عن علی ( ع ) أنه قال لو علم الناس م
🔰 به همت بانیان محترم نذورات قربانی روز عید قربان در قالب قربانی مستقل ومشارکتی
بالغ بر۱۱میلیون وصدهزارتومان جمع
آوری شد وتعداد
۵عدد مرغ
و۴عدد گوسفند
در صبح روز عید قربان ذبح وبین مومنین توزیع گردید.
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🤲خداوند از بانیان خیر به احسن وجه قبول فرماید.
به پیشنهاد اساتیدوطلاب گرامی زین پس ان شاالله در ابتدای هرماه ، این برنامه ذبح را بصورت جمعی خواهیم داشت.
@tahzibmm
فــقــطـ7روز
تــاعــیـــداللهالاڪـبــر💚✨..
⊹
⊹
⊹
تماملذتعمرمهمیناست، کہمــولــایمامــیـرالمؤمنیناست💕
#عید_غدیر
#روز_شمار_غدیر
@tahzibmm
✨﷽✨
🌹 مسلمان شدن ژاکلین زکریا توسط شهید علمدار در عالم رویا
✍خیلی دوست داشتم با مریم به این سفر معنوی بروم اما مشکل پدر و مادرم بودند به پدر و مادرم نگفتم که به سفر زیارتی فرهنگی میرویم بلکه گفتم به یک سفر سیاحتی که از طرف مدرسه است میرویم اما باز مخالفت کردند دو روز قهر کردم لب به غذا نزدم ضعف بدنی شدیدی پیدا کردم 28 اسفند ساعت 3 نیمه شب بود هیچ روشی برای راضی کردن پدر و مادرم به ذهنم نرسید با خودم گفتم خوب است دعای توسل بخوانم.
کتاب دعا را برداشتم و شروع کردم خواندن هرچه بیشتر در دعا غرق میشدم احساس میکردم حالم بهتر میشود نمیدانم در کدام قسمت از دعا بود که خوابم برد. در عالم رؤیا دیدم در بیابان برهوتی ایستادهام دم غروب بود، مردی به طرفم آمد و به من گفت: «زهرا، بیا بیا». بعد ادامه داد: «میخواهم چیزی نشانت بدهم». با تعجب گفتم: «آقا ببخشید من زهرا نیستم اسمم ژاکلین است». ولی هرچه میگفتم گوشش بدهکار نبود مرتب مرا زهرا خطاب میکرد.
راه افتادم به دنبال آن مرد رفتم در نقطهای از زمین چالهای بود اشاره کرد به آنجا و گفت «داخل شو». گفتم این چاله کوچک است گفت دستت را بر زمین بگذار تا داخل شوی به خودم جرئت دادم و اینکار را کردم آن پایین جای عجیبی بود یک سالن خیلی بزرگ که از دیوارهای بلند وسفیدش نور آبی رنگی پخش میشد. آن نور از عکس شهدا بود که بر دیوارها آویخته بود. انتهای آن عکسها عکس رهبر انقلاب آقا سیدعلی خامنهای قرار داشت به عکسها که نگاه کردم میدیدم که انگار با من حرف میزنند ولی من چیزی نمیفهمیدم تا اینکه رسیدم به عکس آقا.
آقا شروع کرد با من حرف زدن خوب یادم است که ایشان گفتند: «شهدا یک سوزی داشتند که همین سوزشان آنها را به مقام شهادت رساند مانند شهید جهانآرا، شهدی همت، شهید باکری، شهید علمدار و...» همین که آقا اسم شهید علمدار را آورد پرسیدم ایشان کیست؟ چون اسم بقیه را شنیده بودم ولی اسم علمدار به گوشم نخورده بود. آقا نگاهی به من انداختند و فرمودند «علمدار همانی است که پیش شما بود همانی که ضمانت شما را کرد تا بتوانی به جنوب بیایی».
به یک باره از خواب پرسیدم خیلی آشفته بودم نمیدانستم چکار کنم هنگام صبحانه به پدرم گفتم که فقط به این شرط صبحانه میخورم که بگذاری به جنوب بروم. او هم شرطی گذاشت و گفت به این شرط که بار اول و آخرت باشد. باورم نمیشد پدرم به همین راحتی قبول کرد. خیلی خوشحال شدم به مریم زنگ زدم و این مژده را به او دادم. اینگونه بود که به خاطر شهید علمدار رفتم برای ثبتنام موقع ثبتنام وقتی اسم مرا پرسید مکث کردم و گفتم زهرا من زهرا علمدار هستم. بالاخره اول فروردین 1378 بعد از نماز مغرب و عشاء با بسیجیها و مریم عازم جنوب شدیم کسی نمیدانست که من مسیحی هستم به جز مریم. در راه به خوابم خیلی فکر کردم.
از بچهها درباره شهید علمدار پرسیدم اما کسی چیزی نمیدانست وقتی به حرم امام خمینی رسیدیم در نوار فروشی آنجا متوجه نوارهای مداحی شهید علمدار شدم کم مانده بود از خوشحالی بال در بیاورم. چند نوار مداحی خریدم در راه هرچه بیشتر نوارهای او را گوش میدادم بیشتر متوجه میشدم که آقا چه فرمودند. درطی چند روزی که چند روزی که جنوب بودیم اسلام چه دین شیرینی است و چقدر زیباست. وقتی بچهها نماز جماعت میخوانند من کناری مینشستم زانوهایم را بغل میگرفتم و گریه میکردم گریه به حال خودم که با آنها زمین تا آسمان فرق داشتم.
شلمچه خیلی باصفا بود، حس غریبی داشتم احساس میکردم خاک آنجا با من حرف میزند با مریم دعا میخواندیم یک آن احساس کردم شهدا دور ما جمع شدهاند و زیارت عاشورا میخوانند منقلب شدم و از هوش رفتم در بیمارستان خرمشهر به هوش آمدم. صبح روز بعد هنگام اذان مسئول کاروان خبر عجیبی داد تازه معنای خواب آن شبم را فهمیدم. آن خبر این بود که امروز دوباره به شلمچه میرویم چون قرار است امام خامنهای به شلمچه بیایند. و نماز عید قربان را به امامت ایشان بخوانیم. از خوشحالی بال درآورده بودم به همه چیز در خوابم رسیده بودم.
بعد که از جنوب برگشتیم تمام شکهایم به یقین بدل گشت آن موقع بود که از مریم خواستم راه اسلام آوردن را به من یاد دهد. او هم خیلی خوشحال شد وقتی شهادتین را میگفتم. احساس میکردم مثل مریم و دوستانش من هم مسلمان شدهام.
@tahzibmm
📣 تجمع بزرگ خانوادگی #شکوه_حیاء
🔺 در سالروز شهادت مظلومانه جمع کثیری از مومنین در حریم رضوی در دفاع از حجاب
🔹وعده همه ما ۲۱ تیرماه ساعت ۱۹
میدان آستانه قم
✊بسیج مدرسه معصومیه قم:
@basij_masoumieh
@tahzibmm