❇️ #نقش_الگو_در_تربیت❇️
شماره 3
—————————
تقلید
از آنجا که الگوشناسی و الگوگزینی همواره با تقلید همراه است، باید با مفهوم تقلید نیز آشنا شویم. مراد از تقلید، پیروی کردن و همانندسازی با دیگران است.(1) در برخی کتاب های روان شناسی،تقلید این گونه تعریف شده است:
«تولید مجدد و فعال کیفیت و خصوصیات ادراک شده رفتار موجود دیگر.»(2)
در متون اسلامی نیز واژه های تبعیت، اقتدا، اطاعت، انقیاد و امتثال، بیشتر در معانی نزدیک به معنای تقلید به کار می روند.
به باور گروهی از روان شناسان، تقلید و الگوپذیری به معنای عام دارای سه مرحله است:
یک _ محاکات (تقلید ناآگاهانه که از تولد تا دوسالگی است)
تقلید ناآگاهانه و بدون هرگونه اندیشه و تشخیص را محاکات گویند. برای مثال، وقتی کودک چند ماه اطرافیان خود را خندان ببیند، بدون اینکه خنده آنان را تفسیر کرده باشد، با تقلید ناآگاهانه از آنان می خندد.
دو _ تقلید به معنی خاص (تقلید نیمه آگاهانه که از 2 تا 7 سالگی است)
این نوع تقلید، الگوبرداری نیمه آگاهانه از رفتار دیگران است. در این تقلید بچه گانه، عنصر آگاهی و هدف داری وجود دارد، ولی با حضوری کم رنگ و اندک. برای نمونه، کودک سه ساله ای تنها برای شبیه سازی خود با اطرافیان، از رفتار ایشان تقلید می کند، بدون آنکه قصد و هدف آن رفتار را درک کرده باشد.
سه _ اقتباس (تقلید آگاهانه که از 7 سالگی به بعد است)
تکرار رفتار دیگری با آگاهی کافی از کار او را اقتباس گویند. این نوع تقلید، عالی ترین مرتبه تقلید است و کاملاً آگاهانه و هدف دار و از روی علم و قصد صورت می گیرد. همانند نوجوان یا جوانی که از میان رفتارهای اطرافیان، آن را که بهتر می یابد، برمی گزیند و برای این گزینش، دلیل هم می آورد.(3) این نوع تقلید که بیشتر به جوانان و بزرگسالان مربوط است، در امور اعتباری و آداب و رسوم و با هدف هم خوانی با محیط و هم رنگ شدن با دیگران رخ می دهد.
قهرمان گرایی، یکی از جلوه های روانی است که در سرشت اولیه بشر به ویژه جوانان نهاده شده است. بشر همواره گم شده ای را جست وجو می کند؛ قهرمانیِ پرشکوه و جلال و پیشوایی در خور ستایش. اصولاً قهرمان جویی را یکی از اعتبارهای اصیل روانی انسان دانسته اند که به طور مستقیم، زاییده نیاز انسان به رهبری است. جوان همواره در پی آفرینش قهرمان است. پس حتی اگر به آن دست نیابد، در عالم رؤیا، چنان قهرمانی را الگوی رفتار خویش قرار می دهد و از اندیشه، رفتار، گفتار و شیوه پوشش وی الهام می گیرد.
پی نوشت:
1.. در متون اسلامی افزون بر واژه تقلید، واژه های «تشبیه» و «مشاکله» نیز به معنای همانند سازی به کار رفته است
2.. محمود منصور، روان شناسی ژنتیک: تحول روانی از کودکی تا پیری، ص 249
3.. محمدتقی مصباح یزدی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن صص 212 و 213
ادامه دارد...
#الگو_و_تربیت
#ندای_تهذیب
🌻 @nedaye_tahzib
🌿 tahzib-howzeh.com
9.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نکات_اخلاقی #کلیپ_تصویری
*سلسله مباحث: دروس اخلاق با محوریت نامه 31 نهج البلاغه / قسمت چهاردهم
استاد: حجت الاسلام و المسلمین همتیان
راهها و عوامل گناه نکردن:
1.. شناخت گناه
#همتیان
#ندای_تهذیب
🌻 @nedaye_tahzib
🌿 tahzib-howzeh.ir
12.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 حضور میلیونی امروز مردم عراق در مراسم سالگرد شهید سلیمانی و ابومهدی
http://eitaa.com/joinchat/3298492416Cc8880c401c
🕌 اولین و بزرگترین کانال قمیها در ایتا☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدار حاج قاسم سلیمانی با علامه مصباح یزدی | دعای علامه مصباح برای حاج قاسم
#علامه_مصباح
#حاج_قاسم
#ندای_تهذیب
🌻 @nedaye_tahzib
🌿 tahzib-howzeh.ir
#درس_اخلاق_عمومی #معاونت_تهذیب
🔰 اداره اخلاق و تربیت معاونت تهذیب حوزه های علمیه تهران برگزار می کند.
🔖 درس اخلاق عمومی
توسط استاد محترم حضرت آیت الله بنابی دامت برکاته (مدیر مدرسه ولی عصر بناب)
🗓زمان: سه شنبه 16 دی ماه
🕑 ساعت: 11:00
به صورت مجازی از طریق سامانه بیان🔻
Howzeh.online/live.html
💠روابط عمومی
مدیریت حوزه علمیه استان تهران
🇮🇷کانال رسمی مدیریت حوزه علمیه استان تهران
🌐 www.howzehtehran.com
🆔 @howzehtehran
7.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#درس_اخلاق_عمومی #معاونت_تهذیب
🔰 اداره اخلاق و تربیت معاونت تهذیب حوزه های علمیه تهران برگزار می کند
🔖 سلسله جلسات درس اخلاق عمومی
توسط اساتید اخلاق حوزه علمیه استان تهران
🕑 زمان: سه شنبه های هر هفته ساعت 11 به صورت مجازی از طریق سامانه بیان🔻
Howzeh.online/live.html
💠روابط عمومی
مدیریت حوزه علمیه استان تهران
🇮🇷کانال رسمی مدیریت حوزه علمیه استان تهران
🌐 www.howzehtehran.com
🆔 @howzehtehran
♻️ علامه مصباح؛ «انقلابی»، امّا «محذوف» و «غیررسمی»!!
[1]. آیتالله خامنهای بهصراحت، آیتالله مصباح را «عقبۀ تئوریکِ نظام» خوانده بود. نمیخواهم اینک و در اینجا دربارۀ دلالتهای مفهومی و معنایی این لفظ بنویسم و فضایلِ مصباح را بازگویم، بلکه میخواهم مخاطبِ خویش را در برابرِ «پرسشی سرسخت و تلخ» قرار دهم که شاید او را نسبت به من، بدبین سازد و ... . اکنون آنچهکه در نظرِ من مهمّ است، هیچ محاسبه و معادلهای نیست جز «گفتنِ حقیقت» و «شخمزدنِ گذشته» و «بیرونکشیدنِ ریشههای گندیده و مسموم»! هیچ اتّفاقی بدتر از آنچهکه برای علامه مصباح رخ داد، در میان نیست ... . پس باید مصلحت و سکوت را کنار نهاد و ناگفتهها را نگاشت.
[2]. «عقبۀ تئوریکِ نظام»! تعبیریست فاخر و وزین و گوشنواز، که البتّه تبعات و لوازمی دارد، و از آن جمله، این است که چنین شخصیّتی باید در «رسانۀ ملّی و رسمی»، جای پای محکمی داشته باشد و محلِ رجوع باشد. امّا آیا اینگونه بوده است؟! بهطورِ قاطع باید گفت خیر!!
[3]. در سه دهۀ گذشته، «صداوسیمای جمهوری اسلامی»، هیچگونه مصاحبهای با آیتالله مصباح نداشته و هیچگاه از سخنرانیهای انقلابی و سیاسیِ ایشان، استفاده نکرده است!! هیچگاه! برنامۀ صداوسیما دربارۀ آیتالله مصباح در طولِ سه دهۀ گذشته، فهرستِ مفصّلی نیست: یکی سخنرانیهای اخلاقیِ ایشان که بهصورتِ «سانسورشده» و «تقطیعشده»، تنها از شبکۀ تلویزیونیِ قرآن پخش میشد؛ و دیگری، سخنرانیهای اخلاقیِ ایشان که در «انتهای شب»، از شبکۀ رادیوییِ معارف پخش میشد!! همین و لاغیر! هیچ برنامۀ منظم و مستمری در میان نبود و هیچگاه مواضعِ سیاسی و انقلابیِ وی، پوششِ رسانهای داده نشد!
[4]. معاملهای که «صداوسیمای جمهوریاسلامی» با علامه مصباح کرد، بهگونهای بود که گویا ایشان، یک «اپوزیسیونِ سیاسی» است که تنها میتوان از جوانب و ابعادِ «اخلاقی» یا «فلسفیِ» ایشان بهره گرفت و بقیّۀ لایهها، با «سیاستهای نظام»، سازگار نیستند! «سیاستهای نظام» که از «عقبۀ تئوریکِ نظام» بودنِ ایشان حکایت میکند!! این چه تناقضیست؟!
[5]. تفاوتی هم میانِ علی لاریجانی و عزتالله ضرغامی و علی عسگری در میان نبوده است! همگی در «حذفِ عامدانۀ علامه مصباح»، دست در یک کاسه داشته و همگرا و همنظر بودهاند! نظریۀ رسانه در میان اینان، همان «نظریۀ جذابیّت» است، نه «نظریۀ حکمت»، و چون چنین است، همگی یک «فوتبالیست» یا «بازیگر» را بر «حکیمِ زمانه»، ترجیح میدهند! محاسبه کنید که در طولِ سه دهۀ اخیر، چه میزان از حجمِ آنتنهای زندۀ صداوسیمای جمهوریاسلامی را کسانی از این دست، اشغال کردند: «هزار ساعت»؟! «دههزار ساعت»؟! «صدهزار ساعت»؟! ... نمیدانم، ولی بهخوبی میدانم که در این میان، حتّی «یک ساعت» هم نصیبِ علامه مصباح نشد!! نه «آنتنِ زنده»! نه «سخنِ سیاسی»! نه در «شبکههای پُرمخاطب»! نه در «ساعاتِ خاص»! ...
[6]. «مسئولانِ فرهنگیِ جمهوریاسلامی»، باید سرافکنده و شرمسار باشند که علامه مصباح را از «عرصۀ رسمی» حذف کردند و «چهرهای حداقلی و رقیق» از او ساختند که هیچ نسبتی با «عقبۀ تئوریکِ نظام» نداشت! مصباحی که نسلِ جوان شناخت - یا بهعبارتِ درستتر، به آنها شناسانده شد! – یک «عالمِ اخلاقی» بود، یا حداکثر یک «فیلسوفِ مسلمان»! همین و نه بیشتر! آنان وظیفه داشتند که در تمامِ مسائل راهبردی و کلان، «عقبۀ تئوریکِ نظام» را به صحنۀ بازی آورند تا ذهنِ جوانان با تحلیلها و منطقِ فکریِ او، آشنا شود و انس بگیرد، ولی چنین نکردند!
[7]. مینویسم مسئولانِ فرهنگیِ «جمهوریاسلامی»!! چون اشکال را در «ساختار» میبینم، نهفقط در «این شخص» و «آن شخص»! حماقت و ندانمکاریِ مسئولان بهجای خود، امّا مسأله و معضلۀ من، با «اساسِ بنای فرهنگیِ رسمی» است که در نظرم، همچون افیونِ مخدّر و مخرّبی است که فضیلتسوز و نخبهکُش است. دیروز، قصّۀ جانسوزِ «حذفِ آوینی»؛ و امروز، قصّۀ تلخِ «حذفِ مصباح»! حیاتِ «غیررسمیِ» نخبگانِ انقلابی، چه زمانی پایان مییابد؟! چه کنیم با اینهمه جفاکاریِ «مسئولانِ فرهنگیِ جمهوریاسلامی»؟! کدام محکمه، دادِ ما را میستاند؟! شاید هم بیشتر گفتن، سبب شود که محکمه بهجای «دادِ ما»، «خودِ ما» را بستاند!!
[8]. علامه مصباح، «انقلابی» بود، امّا انقلابیِ «محذوف»! انقلابیِ «غیررسمی»! انقلابیِ «مظلوم»! یک شخصیّتِ تاریخیِ بینظیر در اکنونِ ما، که بیرحمانه و حماقتبار، از عرصۀ رسمی، «حذف» شد و «ناشناخته» یا «بدشناخته» ماند، تاآنجاکه در انتخاباتِ اخیر مجلسِ خبرگان، بهدستورِ «بیبیسی فارسی»، بخشی از مردمِ تهران به او رأی ندادند!!
✍ مهدی جمشیدی
🔺کانال حمید رسایی🔻
@rasaee