📌آئین رونمایی(غیرحضوری) از پایگاه رسمی حجت الاسلام و المسلمین، استاد تاج آبادی
✅زمان:پنجشنبه۲۱مرداد۱۴۰۰ از ساعت۱۱-۱۲
🔰مهمانان ویژه:
-حجت الاسلام و المسلمین عالم زاده نوری
(معاونت تهذیب حوزه های علمیه سراسر کشور)
-دکتر افتخاری(استاد تمام و ریاست دانشکده علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(ع))
🌐لینک مستقیم حضور در جلسه:
https://vc.isu.ac.ir/ch/fanavarynarm
🆔@tajaabadi
هدایت شده از معین
هدایت شده از معین
Al-Bayyina1.mp3
9.08M
🎙صوت جلسهٔ تفسیر
🔰سورهٔ بینه جلسۀ اول
🗓۲۲ مرداد ۱۴۰۰
#سوره_بینه
#سوره_ها
🌐مشاهده در وبسایت
🆔@tajaabadi
📌روضه بر فراز پیکر رفیق
✅خاطرهایی شنیدی از استاد تاج آبادی درباره نحوه شهادت شهید «امیر مسعود تابش»:
🔸«مرحله اول عملیات «کربلای یک»، پایان یافته بود؛ صبح، بعد از زیارت عاشورا در چادر استراحت میکردم که «امیرمسعود تابش» گفت: «حاجی بیا بریم پاکسازی میدون مین». گفتم «حالش را ندارم، میخوام بخوابم». رفت تعدادی از بچهها را صدا زد و دوباره آمد سراغم؛ ولی باز قبول نکردم؛ رفت برای بار سوم آمد و مجدداً گفت که بیا برویم.
🔸نمیدانم چرا اصرار داشت که من هم باشم؛ گفتم: «اگر پاکسازی میدون مین است، میام؛ اما اگه جمعآوری سیمخادار و … است، نمیام». گفت: «نه، جون حاجی پاکسازیه». آماده شدم و با دو تا تویوتا رفتیم. از ماشین که پیاده شدیم دو تا جنازه وسط میدان مین دیدیم، اول فکر کردیم جنازه عراقیهاست؛ اما وقتی جلوتر رفتیم، دیدیم پیکرهای مطهر حاج «موسی انصاری» و «اکبر عزیز زاده» است. یاد مقر «امنوشه» افتادم، حاج موسی موقع سخنرانی یک پتو روی سرش میکشید و خیلی آرام گریه میکرد؛ خیلی باصفا، مخلص و کمحرف بود.
⏬⏬⏬
⏫⏫⏫
🔸پیکر حاج موسی سوخته بود. آنها را از میدان مین خارج کردیم. حال «تابش» خیلی منقلب شد؛ چون خیلی با اوس اکبر (شهید اکبر عزیززاده) رفیق بود؛ بنابراین ذکر مصیبتی کرد و پیکر شهدا با یک ماشین به عقب منتقل شدند.
🔸کار پاکسازی میدان مین را شروع کردیم. میدان مین چند ردیف مین «والمری» داشت. «تابش» هر ردیف را به کسی سپرد و سفارشات لازم را تکرار کرد. یک ردیف را هم به من سپرد و رفت به بقیه سر بزند. دو سه تا مین اول را خنثی کردم. ظاهرا میدان مین دست خورده بود، یکی دو تا مین «والمر» را خنثی کردم؛ ولی مین بعدی یکی از چاشنیهایش گیر کرده بود و در نمیآمد؛ بنابراین تابش را صدا زدم و پرسیدم «چه کنم؟ رهایش کنم بروم سراغ بعدی؟ یا سعی کنم تا چاشنی دوم را هم در بیاورم؟».
🔸گفت «برو سراغ مین بعدی»؛ دو سه تا مین بعدی را هم خنثی کردم که دیدم «تابش» آمد سراغ همان مینی که چاشنیاش گیر کرده بود و روی آن کار کرد. من هم مشغول مین بعدی شدم که صدای انفجار شدیدی از پشت سرم شنیدم و تکههای ریزی از گوشت بدن «تابش» کنارم افتاد.
🔸برگشتم چندبار «تابش» را صدا زدم؛ اما صدایی نشنیدم. آمدم نزدیکش که دیدم با صورت روی زمین افتاده و حدود نیم ساعت پس از ذکر مصیبت و گریه شدید در فراق رفیق بسیار عزیزش اوس اکبر (شهید اکبر عزیز زاده) به او ملحق شده است. فقط خدا میداند لحظهای که جنازه «اوس اکبر» را در میدان مین دید، چه غم و اندوه شدیدی قلب نازنین او را فرا گرفت و چه با خدا گفت که کمتر از یک ساعت دعایش مستجاب شد.
▪️مداح اهل بیت (علیهمالسلام)، تخریبچی شهید «امیر مسعود تابش»، روز دهم تیر سال ۱۳۶۵ در حال پاکسازی میدان مین در منطقه عملیاتی «کربلای یک» در اطراف شهر «مهران» با انفجار مین «والمری» به شهادت رسید».
#شهیدامیرمسعودتابش
#شهیداکبرعزیززاده
#قطعه_ها
🌐مشاهده در وبسایت
🆔@tajaabadi
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖋تحلیل مستند برنامۀ زندگی پس از زندگی(قسمت اول)
▪️تجربۀ نزدیک به مرگ، ورود به عالم برزخ؟
#زندگی_پس_از_زندگی
#شبهه_ها
🌐مشاهده در سایت
🆔@tajaabadi