🔸صفحه ۵۱۷
مصحف شریف
سوره مبارکه حجرات
┏━━━🍃═♥️━
━━┓@takhasosi_namaz
┗━━━♥️═🍃━━━┛
✅✅✅
🌹🌹🌹🌹
4_5796219581844424855.mp3
1.02M
ترتیل صفحه۵۱۷
مصحف شریف
سوره مبارکه حجرات
┏━━━🍃═♥️━
━━┓@takhasosi_namaz
┗━━━♥️═🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 ثواب دونمون سوراخه!
به رنگ خدا باشیم...
▫️آیت الله مجتهدی تهرانی
#پیام_رسان_فرهنگ_نماز_باشیم
🕋 @takhasosi_namaz
🔸صفحه ۵۱۸
مصحف شریف
سوره مبارکه قاف
┏━━━🍃═♥️━
━━┓@takhasosi_namaz
┗━━━♥️═🍃━━━┛
✅✅✅
🌹🌹🌹🌹
4_5800723181471794987.mp3
952.3K
ترتیل صفحه۵۱۸
مصحف شریف
سوره مبارکه قاف
┏━━━🍃═♥️━
━━┓@takhasosi_namaz
┗━━━♥️═🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موشن_کمیک | روضه های مصور
◽️قسمت دوم: ورود به کربلا
🕋 @takhasosi_namaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 امشب امتحان کن
اوقات خوش آن بود
که با دوست به سر شد
به رنگ خدا باشیم...
▫️استاد توکلی
#پیام_رسان_فرهنگ_نماز_باشیم
🕋 @takhasosi_namaz
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️
#شھید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_پنجاه_ونهم
🌹دمدمه های رفتن به حج بود.
هادی روی تختش دراز کشیده بود و داشت با محسن چت می کرد.
بحث شان گل انداخته بود.
❌ یک دفعه محسن آفلاین شد.
هادی هرچه پیام گذاشت، جوابی نرسید.
با خودش گفت حتما کاری براش پیش آمده. رفت سراغ بقیه مخاطبینش ..
💎 ده دقیقه بعد،
محسن آنلاین شد و پیام داد :
_ هادی حلالم کن!
= مگه داری می ری خط مقدم؟!
_ هادی جان حلالم کن! من رفتنی ام! مرگ اومده سراغم!
🔮 محسن همیشه یک خوشمزگی تو آستینش داشت.
هادی با خودش گفت این هم یکی از آن هاست. پرسید :
_داشتیم صحبت می کردیم یکهو کجا غیبت زد؟!
= هادی! یک لحظه روح از بدنم جدا شد! جسم خودم رو دیدم از بالای اتاق!
هادی نمی توانست باور کند. پرسید :
_ چی شد؟!
= خواب نبود! بیدار بودم .
می خواستم دستامو تکون بدم ولی نمی شد! روح بیرون از تنم بود و بدنم بشدت درد گرفت.
مرده بودم یک لحظه از اون بالا مهر کربلا رو دیدم به سمتش که سجده کردم، روحم برگشت به بدنم.
🔻🔺انگار قضیه جدی بود.
تن هادی مور مور شد. بلند شد نشست روی تخت.
قبلا درباره آدم های بزرگ شنیده بود که روحشان از بدن جدا می شده و بر می گشته.
🔶🔸 می دانست برای آدمی مثل محسن هم این اتفاق بعید نیست.
این را فقط برای مامان و هادی تعریف کرده بود.
و از آنها خواسته بود به کسی نگویند.
یکی دو بار دیگر هم این اتفاق افتاده بود ...
@takhasosi_namaz
🔸صفحه ۵۱۹
مصحف شریف
سوره مبارکه قاف
┏━━━🍃═♥️━
━━┓@takhasosi_namaz
┗━━━♥️═🍃━━━┛
✅✅✅
🌹🌹🌹🌹
4_5803257779112117896.mp3
1.08M
ترتیل صفحه۵۱۹
مصحف شریف
سوره مبارکه قاف
┏━━━🍃═♥️━
━━┓@takhasosi_namaz
┗━━━♥️═🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موشن_کمیک | روضه های مصور
مدافع کوچک، عبدالله بن الحسن...
🕋 @takhasosi_namaz
کانال تخصصی نماز
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ #شھید_محسن_حاجی_حسنی #قسمت_پنجاه_ونهم 🌹دمدمه های رفتن به حج بود. هادی روی
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️
#شھید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_شصت
🌺 پنجشنبه بعد از ظهر بود.
یکی دو ساعت بعد، محسن پرواز داشت به سمت تهران.
از آنجا هم به سمت عربستان. زنگ زد به هادی گفت بلندشو بیا.
دوست داشت آن لحظه های آخر را کنار هم باشند.
هادی که از راه رسید، دید محسن پشت تلفن نشسته و با دوستانش خداحافظی می کند.
مامان هم داشت وسایل سفرش را آماده و دائما از اتاق دیگر صدایش می کرد.
🍁🍂 محسن یک دقیقه آرام و قرار نداشت.
یکدفعه گوشی اش زنگ خورد.
محسن دستش بند بود و دائم توی اتاق راه می رفت.
گوشی را گذاشت روی بلندگو.
🔊 نوجوانی از جنوب زنگ زده بود. اولین بار بود که با محسن حرف می زد. شماره اش را به سختی پیدا کرده بود.
با صدای خواهش مندی گفت :
🌟💫_ ببخشید آقای حاجی حسنی من تازه می خوام قرآن رو شروع کنم، چه توصیه ای دارید؟! چیکارکنم؟!
🔻🔺محسن نگفت من الان گرفتارم، بعدا زنگ بزن.
نگفت تو کی هستی و شماره ام رو کی بهت داده و ....
فوری دست از کار کشید. نشست پای گوشی. گفت :
☺️ _ چه صدای خوبی داری! چندسالته؟!
و دقیقا یک ربع برای آن نوجوان توضیح داد که چه کارهایی باید بکند ...
🔸صفحه ۵۲۰
مصحف شریف
سوره مبارکه قاف
┏━━━🍃═♥️━
━━┓@takhasosi_namaz
┗━━━♥️═🍃━━━┛
✅✅✅
🌹🌹🌹🌹
4_5805336706492139964.mp3
790.5K
ترتیل صفحه۵۲۰
مصحف شریف
سوره مبارکه قاف
┏━━━🍃═♥️━
━━┓@takhasosi_namaz
┗━━━♥️═🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 تو نمازتم حواست پرته؟
به رنگ خدا باشیم...
▫️آیت الله مجتهدی تهرانی
#پیام_رسان_فرهنگ_نماز_باشیم
🕋 @takhasosi_namaz
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم جمیعا
به فضل خدا و همت شما بزرگواران پروژه خانه عالم مسجد ایت الله طالقانی منطقه محروم هرمزگان مرحله سقف تکمیل گردید و اکنون در مرحله تهیه و نصب درب و پنجره میباشیم البته مقداری از هزینه درب و پنجره حدود 2میلیون تامین گردید منتهی 23میلیون دیگر کم داریم تو این ایام محرم ان شاءالله به مقدار توان همت نمایید تا این مرحله را هم به سرعت پشت سربگذاریم
اجر بزرگوارانی که تو این کار خیر مارا یاری کردند و هنوز هم یاریگر هستند با حضرت اباعبدالله علیه السلام
شماره کارت و حساب مسجد جهت واریز👇👇
شماره کارت:
6037997599284883
شماره حساب مسجد:
0111266762003
شماره شبای مسجد:
IR51 0170 0000 0011 1266 7620 03
به نام مسجد آیت الله طالقانی
لطفا رسید های واریزی خود را به آیدی زیر ارسال کنید👇 .
@Yalaytana
#باقیات_الصالحات
ایام محرمه همت کنیم
همگی یه یا حسین بگیم حله
کانال تخصصی نماز
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم جمیعا به فضل خدا و همت شما بزرگواران پروژه خانه عالم مسجد ایت ال
سلام علیکم عرض تسلیت ایام سوگواری سروروسالارشهیدان
کاملا مورد تایید کانال نماز میباشد
💠 نماز، سلب عادت
نماز برای سلب عادت است؛ پس باید مواظب بود که خودش عادت نشود، وگرنه قدرت عادت شکنی اش را از دست می دهد. علت اینکه بسیاری از نماز ها، آن خواص ذاتی خودشان را بروز و نشان نمی دهند، این است که در اجزا، نماز را طبق عادتی که به او گفته اند، به جا می آورد. نماز باید ذکر باشد تا بتواند اثر بگذارد. نماز به خاطر آوردن است؛ پس این جنبه اش باید محفوظ بماند.
📚آیت الله حائری شیرازی، کتاب نماز
#عمود_۱۷
کانال تخصصی نماز
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ #شھید_محسن_حاجی_حسنی #قسمت_شصت 🌺 پنجشنبه بعد از ظهر بود. یکی دو ساعت بعد، م
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️
#شھید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_شصت_ویکم
🌸 محسن سفر زیاد رفته بود.
قبل از این هم حج رفته بود.
اما این برای مامان با همه سفر های دیگرش فرق داشت.
⚡️✨ در جلسه هفتگی خانه شان آخرین تلاوتش را اجرا کرد.
داشت سوره یوسف می خواند. صدای بلندگو می پیچید توی خانه و مامان در طبقه پایین می شنید.
با اصرار، هیاهوی طبقه پایین را ساکت کرد .
😔 گوشه خلوتی پیدا کرد و نشست به شنیدن تلاوت محسن.
اشک توی چشمانش جمع شد. کمی که گذشت افتاد به هق هق. 😭
✈️ رفتند فرودگاه. آنجا محسن بعد از خداحافظی چند بار و هر بار به بهانه ای بر می گشت و صحبتی می کرد.
آخرش مامان گفت :
_ محسن برو دیگه! چرا همش بر می گردی؟! می خوای دل منو تکون بدی؟!
محسن خندید.
برای آخرین بار دست تکان داد و گفت :
💕 _ خداحافظ! و رفت ..
مامان همیشه لحظه خداحافظی با محسن اشک می ریخت.
اما اینبار نمی دانست چرا دلش این طور محکم شده.
🌹همانطور که محسن دور و دورتر می شد، دل او هم انگار داشت از محسن برداشتع می شد. شاهدش هم این بود که گریه اش نگرفت ...
🔸صفحه ۵۲۱
مصحف شریف
سوره مبارکه ذاریات
┏━━━🍃═♥️━
━━┓@takhasosi_namaz
┗━━━♥️═🍃━━━┛
✅✅✅
🌹🌹🌹🌹
4_5809840306119509600.mp3
1.05M
ترتیل صفحه۵۲۱
مصحف شریف
سوره مبارکه قاف
┏━━━🍃═♥️━
━━┓@takhasosi_namaz
┗━━━♥️═🍃━━━┛