🌷رهبر معظم انقلاب: من به جوانان امروز -به خصوص نوجوانان- مؤکداً توصیه میکنم کتاب هایی را که شرح و گزارش گوشه ای از جنگ هشت ساله است، قدر بدانند و آنها را بخوانند؛ زیرا حقایق زیادی در آن کتاب ها بازگو شده است. همین خاطرات خواندنی و عبرت آموز است. 🍃 🌼🍃 @takhooda 🕊

📗 #معرفی_کتاب نام کتاب : " پنجاه سال عبادت " نویسنده : گروه فرهنگی شهید هادی ناشر : " شهید ابراهیم هادی " ◽️ توضیحات : بسیاری از ما فکر می‌کنیم چون گرفتاریم از #خدا دوریم، اما #شهدا ثابت کردند چون از خدا دوریم گرفتاریم و اکنون در کتاب #پنجاه_سال_عبادت می‌نشینیم پای حرف دل شهدا. شهدایی که پای در خاک و دل در آسمان داشتند. شهدایی که اثبات کردند: "إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ" ... 🌹 این کتاب شامل #وصیتنامه و دلنوشته‌های ادبی و عاشقانه پنجاه تن از شهداست. 🍃 🌼🍃 @takhooda 🕊

#استاد عالی نماز شب 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda

پــٰاتوقِ کسانی که عزیزانی که اهل ذوق و سلیقه هستند👆♥️ #خاص ترین هدایا رو میتونید اینجا انتخاب کنید و به عزیزانتون تقدیم کنید #هر طرح و ایده ای قابل اجراست مثل کار روی بنرمون که به سفارش مشتری درست کردم 👇👇👇 @bluebloom_madehand #لطفاً از کارهای هنرمندانه بنر بالا 👆👆 که حتی عکس بنر هم به سفارش مشتری درست کردند حمایت کنید 👆👆👆 #دیدن کارهای این هنرمند خالی از لطف نیست 🤗 🌹🌹🌹

🌹حتی اگر تک تکه شوم از حیدر بیزاری نمی جویم🌹 حضرت آقا امیرالمومنین صلوات الله علیه به حجر بن عدی فرمود: ای حُجْر! حال تو چگونه باشد وقتی که تو را بطلبند و تکلیف نمایند که از من برائت و بیزاری جوئی؟ حضرت حجر بن عدی (رحمة الله علیه) عرض کرد: به خدا قسم ! اگر مرا با شمشیر پاره پاره کنند و به آتش عذاب نمایند از تو بیزاری نمی جویم. مولا فرمود: ای حجر، تو به هر خیر موفق باشی؛ خداوند تو از اهل بیت پیغمبر جزای خیر دهد. قال له: كيف لي بك إذا دعيت الى البرائة منّي، فما عساك أن تقول؟ فقال: و اللّه يا أمير المؤمنين لو قطّعت بالسيف إربا إربا، و أضرم لي النار و ألقيت فيها لآثرت ذلك على البرائة منك، فقال: وفقّت لكلّ خير يا حجر، جزاك اللّه خيرا عن أهل بيت نبيك‏ 📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏42، ص: 290 منتهی الآمال سفينة البحار، ج‏2، ص: 96 منهاج البراعة(خوئى)، ج‏5، ص: 158 فضایل حضرت علی(علیه السلام) تعجیل درظهورامام زمان(عج)صلوات 🍃 🦋🍃 @takhooda ✨

💎مردی با پدرش در سفر بود که «پدرش از دنیا» رفت. از چوپانی در آن حوالی پرسید: «چه کسی بر مرده‌های شمــا نماز می‌خواند؟» چوپان گفت ما شخص خاصی را برای این کار نداریم، خودم نمازِ آن‌ها را می‌خوانم مرد گفت خوب لطف کن نماز پدر مرا هم بخوان چوپان مقابل جنازه ایستــاد و چند جمله زمزمه کرد و گفت: نمازش تمام شد! مرد تعجب کرد و گفت: این چه نمازی بود؟! و چوپان گفت: بهتر از این بلد نبودم! مرد از روی ناچاری، پدر را دفن کرد و رفت. شب هنگام در عالمِ رویا پدرش را دید که روزگارِ خوبی دارد! و از پدرش پرسید چه شده که این‌گونه راحت و آسوده‌ای؟! پدرش گفت: هرچه دارم از دعای آن چوپان دارم! مرد فردا آن روز ،به سراغِ چوپان رفت و "از او خواست تا بگوید" در کنـارِ جنازه پدرش چه دعایی خوانده؟ چوپان گفت: وقتی‌ «کنار جنازه آمدم» و ارتباطی میان منو خداوند برقرار شد با خدا گفتم: خدایا اگر این مرد امشب مهمانِ من بود یک گوسفند "برایش زمین می‌زدم" حالا که این مرد امشب مهمان توست ببینم با او چگونه رفتار می‌کنی! به نامِ خدای آن چوپان گاهی دعای یک دلِ "صاف" از صد نمازِ یک دلِ پرآشوب بهتر است... 🍃 🦋🍃 @takhooda ✨