eitaa logo
آرامش حس حضور خداست
5.7هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
940 ویدیو
77 فایل
آرامش در زندگی نبودن جدال نیست بلکه تجربه حضور خداست!♥ کپی برداری با لینک کانال خودتون با افتخار حلال اندر حلال وثواب آن را تقدیم میکنم به ساحت مقدس آقا صاحب الزمان (عج ) التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️با عمل خود مانع نباشیم! ⛔️وقتی که من را ترک نکردم، نشستم از صبح تا ظهر غیبت کردم، عصر هم تهمت زدم، به ده‌تا نامحرم نگاه کردم و شب هم چله گرفتم که اللّهم عجّل لولیّک الفرج، اللّهم عجّل لولیّک الفرج؛ ‼️خب یعنی چه؟ این مسخره‌کردن خداست. ⚠️تو خودت مانع فرج هستی. تو را شیطان به‌عنوان‌ یکی از موانع فرج تربیت کرده. ❓چرا خودمان را گول می‌زنیم. چرا خودمان را فریب می‌دهیم؟ 👌تو خیلی دوست داری امام زمان ارواحنافداه بیاید، اول گناهت را ترک کن، اول توبه کن. به درگاه خدا استغفار کن و قول بده دیگر گناه نکنی. تو که در نمازت سهل‌انگار هستی، نماز بخوانی یا نخوانی برایت مهم نیست، این چه وضع دعا برای فرج است! 👌 قول بده سفارش امام خود را انجام بدهی. نماز اول وقت بخوان. بعد از نماز هم دست‌هایت را بلند کن، حالا یک مرتبه هم بگویی، قبول است، حتی یک مرتبه بگو اللّهم عجّل لولیّک الفرج. 👈همان یک مرتبه هم فرج را جلو می‌اندازد. حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 انگیزهٔ انبیاء الهی... ⭕️ آیا می‌دانید خداوند به چه اسمائی به انبیاء خود انگیزه و استقامت می‌داد؟ با دو نام «محمّد مصطفی» صلی‌الله علیه و آله که آغازگر تمدن جهانی اسلام خواهد شد، و «مهدی موعود» عجل‌الله فرجه، که تحقق دهندهٔ آن خواهد بود. 🌕 رسول خدا صلی‌الله علیه و آله درباره مهدی علیه‌السلام به امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: «وَ بِنَا يَخْتِمُ اَللَّهُ، كَمَا بِنَا فَتَحَ اَللَّهُ» خداوند (امرش را به وسیلهٔ مهدی علیه‌السلام) به ما ختم كند؛ همچنان كه به ما آغاز نمود! 📗کمال الدين، ج ۱، ص ۲۳۰ 📗الإمامة و التبصرة، ج ۱، ص ۹۲ 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روح آدم (ع) حضرت آدم (ع)950سال عمر کرد و تا زنده بود چهل هزار اولاد از فرزند و نوه و نبیره پیدا کرد و نسل او همگی از حضرت شیث بوده اند. آدم (ع) در هنگام مرگ همه اولاد خود را جمع کرد، و وصیت نمود: ای فرزندانم! بهترین اولاد من هبة الله شیث است که من مأمورم او را وصی خود گردانم، لذا آن چه از اسماء به من تعلیم شده به او می آموزم تا به شریعت من حکم کند. آدم (ع) به شیث وصیت کرد که چون از دنیا رفتم، مرا غسل بده و کفن کن و نماز بگذار و مرا در قبر قرار بده، و خود نیز نسبت به فرزندانت چنین وصیت نما، تا هر که فاضلتر باشد بر تو نماز گزارد، و همچنان وصیت کن تا پیامبر آخرالزمان این امر ادامه یابد، و در تاریخ آمده است که چون آدم (ع) به حال احتضار افتاد، فرشته مرگ فرود آمد و پیغام گذارد و شربت صدر را که خداوند فرستاده بود به او داد، آدم چون او را دید زار بگریست فرشته مرگ پرسید اى آدم ، آن روز که از بهشت واماندى و به دنیا آمدى چنین گریه زارى نکردى که امروز بر سر فوت دنیا مى کنى ؟ آدم گفت : نه به فوت دنیا گریه نمى کنم که دنیا همه بلا و رنج است . لیکن بر فوت خدمت و عبادت پروردگارم مى گریم . : خدایا! شهادت می دهم به وحدانیت تو و گواهی می دهم که من بنده تو و خلیفه تو در روی زمین هستم که ملائکه را به سجده من امر کردی و به من جمیع اسماء را تعلیم دادی و مرا در بهشت خود جای دادی، و آن گاه برای اقامت روی زمین فرستادی. در این هنگام جبرئیل کفن آدم را با حنوط از بهشت آورد، و با هفتاد هزار فرشته حاضر شدند تا بر جنازه آدم نماز گزارند. 🍀از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که : آدم به درگاه خدا شکایت کرد و گفت : پروردگارا! شیطان را بر من مسلط کردی چون خونی که در بدنم جریان دارد! خداوند فرمود: ای آدم! در عوض آن مقرر می دارم که هر یک از فرزندانت که قصد گناه کند (تا آن را انجام نداده) بر او نوشته نشود و چون انجام داد آن را بنویسند و اگر کسی قصد کار نیکی کرد، اگر انجام نداد یک حسنه و اگر انجام داد ده حسنه برای او ثبت کنند. حضرت آدم عرض کرد: «پروردگارا! بیفزا». خطاب شد: هر یک از آنان که گناهی انجام داد و استغفار کرد او را می آمرزم. حضرت آدم عرض کرد: پروردگارا! باز هم بیفزا. خطاب شد: توبه را برایشان مقرر داشتم تا وقتی که نفس به گلویشان برسد. یعنی تا آن وقت توبه شان را می پذیرم، آدم خشنود شد و گفت: مرا بس ‍است 📚مجلسی. بحارالانوار، ج13: 365. 2- فیض کاشانی. محجة البیضاء، ج8: 279. 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از علی أموز اخلاص عمل مرحوم حاج شیخ عباس قمی - صاحب کتاب مشهور مفاتیح الجنان - در کتاب منتهی الآمال می‌نویسد: روایت شده است که حضرت امیرالمؤمنین (ع) عصابه (پیشانی بند) داشت که وقتی به جنگ عظیمی می‌رفت، آن را می‌بست. چون خواست به جنگ «ذات السلاسل [۱] » تشریف ببرد نزد فاطمه رفت و آن عصابه را طلبید، فاطمه (ع) گفت: پدرم مگر تو را به کجا می‌فرستند؟ حضرت گفت: مرا به «وادی الرمل» می‌فرستند. حضرت فاطمه تا از خطر آن سفر گریان شد، پس در این حال حضرت رسول داخل شدند و از فاطمه پرسیدند: چرا گریه میکنی؟ آیا می‌ترسی شوهرت کشته شود؟ ان شاء الله کشته نمی شود. حضرت امیر عرض کرد: یا رسول الله! نمی خواهی کشته شوم و به بهشت بروم؟ پس حضرت امیر روانه شد و حضرت پیامبر تا مسجد احزاب همراه او رفتند و چون مراجعت کرد، حضرت رسول با صحابه به استقبال آن حضرت بیرون رفتند و صحابه از دو طرف صف کشیدند و چون نظر حضرت شاه ولایت بر خورشید سپهر نبوت افتاد خود را از اسب به زیر افکند و خدمت حضرت شتافت و حضرت را بوسید، پس حضرت فرمودند: یا علی! سوار شو که خدا و رسول از تو راضی اند. آن گاه حضرت امیر از شادی این بشارت گریان شد و به خانه برگشت و مسلمانان غنیمت‌های خود را گرفتند. حضرت رسول از بعضی از لشکر پرسید: مدح تو میگفتم که امروز بر هیچ گروه نگذری مگر آن که خاک زیر پای تو را برای برکت بردارند! یا علی ای ذات پاکت قل هو الله احد ای که مهر نازنینت نقش الله الصمد لم یلد از مادر گیتی و لم یولد چو تو لم یکن بعد النبی مثلث له کفوا أحد ---------- [۱]: وجه تسمیه (دلیل نامگذاری) این جنگ به «ذات اللاسل» آن است که حضرت امیر (ع) چون بر دشمنان ظفر بافت، اکثر مردان آنان را کشت و زنان و اطفالشان را اسیر کرد و بقیه ی مردان ایشان را به زنجیرها و ریسمان‌ها بست. 📙منتهی الامال /۱۰۲؛ وسائل الشیعه 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از رفاقت با شهدا
رسیدن به عرفان و معنویت شهید احمد علی نیری🌷 من در آن دوران نزدیکترین دوست احمد بودم. ما رازدار هم بودیم. یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من... لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم. نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این از این گناه می‌گذرم.» بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله...» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم.گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.» 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖در نهج البلاغه حضرت علی (ع) می‌فرمایند: آن گاه (زندگی دنیا) بازگرداندن امانت است، پس هر کس اهل امانتداری نباشد (و به جای عبادت خدا که امانت عالم الست اوست در معصیت الهی گام بردارد) ناکام مانده است. 💥بار امانت بر آسمان‌های پایدار و زمین‌های گسترده و کوه‌های برافراشته عرضه شد، اما آنان از کیفر (حساب دادن به خدا) ترسیدند. 🌏حق تعالی در کلام وحی می‌فرماید: من امانت را عرضه کردم (إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ) و این انسان بود که تنها این بار امانت را پذیرفت. (وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ) ☄یعنی خداوند به انسان بعنوان یک میهمان در منزل دنیوی خود اختیاراتی داده‌ است که در این راستا، هم از دنیا در حد کفاف و طبق حلال و حرامی که بر او مشخص کرده‌ متنعّم شود و هم عهد خود را با نافرمانی‌اش نشکند. 🌃در واقع انسان قدرت و اختیار آسیب زدن به دنیا را دارد، مثلا می‌تواند با زبانش فتنه‌ها به پا کند، با نفس حریص دنیا را جمع کند و حق دیگران را نپردازد، یا با قدرت خود به ناموس و مال دیگران بدون این که به کسی پاسخگو باشد تجاوز نماید و... و آنچه در این امر باعث کنترل او می‌شود، همان ذکر خداست. 🔍خداوند می فرماید: وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ (اگر تقوا پیشه کنید، خداوند شما را تعلیم می‌دهد و به شما آنچه لازم است را می‌آموزد) 🌈یعنی بعد از آن، حق تعالی پیمان عالم الست انسان را بر او یادآوری می‌کند. پس هدف اصلی از ذکر خدا، همان یادآوری عالم الست که باعث می‌شود تا گذرا بودن و کوتاهی عمر و لذّت‌های آن را درک کند و همیشه در خوف الهی باشد که مبادا پیمان بشکند چون در دنیا اسیر نفس و شیطانی قوی است که هر لحظه از او با نیازهای شدید خود طلب پیمان‌شکنی و معصیت الهی دارند و همین ذکر است که در انسان مراقبه ایجاد می‌کند و همان خوف الهی است که باعث می‌شود لذّت‌های دنیوی در او کم شود، چون می‌بیند در قبال هر لذّتی گذرا و کوتاه، باید عذابی سخت و دردناک از صاحب پیمان متحمّل شود. اگر انسان میهمان بودن خود را فراموش کند براحتی می‌تواند بزرگ‌ترین جرم و جنایت‌ها را مرتکب شود. ✨📖✨نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلًا ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلَىٰ عَذَابٍ غَلِيظٍ (24 - لقمان) ⚡️اندک زمانی آن کافران را (به لذّات فانی دنیا) برخوردار می‌سازیم، آن گاه (بعد از مرگ) به عذاب سخت‌شان به ناچار گرفتار خواهیم کرد. ♨️اگر این انسان میهمان بودن خود را در دنیا فراموش کند، بعد از مدتی کوتاه که از لذت‌ها بهره‌مند شد، صاحب‌خانه اصلی (خداوند متعال) او را به عذابی سخت گرفتار می‌کند، چرا که او از محدودۀ اختیارات خود فراتر رفته و به خانه او آسیب وارد کرده است. 🌐پس فهمیدیم معنای انابه "بازگشت مکرر به سوی خدا با ذکر او، برای یادآوری پیمان الست برای حفظ آرامش قلبی و استقامت و پایمردی در راه خداوند است." 💢انابه در کلام وحی در سه کاربرد استعمال می‌شود: 🍂1) برای حفظ ایمان در سختی‌ها: ✨📖✨وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ ۗ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ (27 - رعد) ⚡️کافران می گویند: چرا معجزه‌ای (غیر قرآن) از سوی پروردگارش بر او نازل نشده؟ بگو: مسلماً خدا هر کس را بخواهد (پس از اتمام حجت) گمراه می‌کند و هرکس را که به سوی او بازگردد، هدایت می‌نماید. 🔥مؤمن زمانی که سخن یا سؤال ناروایی در مورد خداوند می‌شنود، به سوی خدا باز می‌گردد و می‌گوید: «خدایا! همانا تو راست گفته‌ای من از این افراد بیزاری می‌جویم.» ✨📖✨وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ۚ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ (10 - شوری) ⚡️و آنچه در آن اختلاف و نزاع کردید حکم آن به خدا (و احکام خدا) راجع است، همان خدا (ی آفریننده عالم و آدم) پروردگار من است که بر او توکل کرده و به درگاه او به تضرّع باز می‌گردم. 🪐وقتی مؤمن در بین عده‌ای که با طرح سؤالات و شبهات در مورد خداوند متعال قصد ایجاد شبهه عمدی یا سهوی از روی جهل‌شان دارند هرگز بر کلام آنان تمرکز نمی‌کند که خواطر شیطانی بزند پس به سوی خدا باز می‌گردد و می‌گوید: «خدایا! من سمت تو می‌آیم و توکل می‌کنم و بر سخنان این افراد تمرکز نمی‌کنم که گمراه شوم، چون قطعا هر چه تو امر کرده‌ای صحیح است، و یا در کشش عقل ما نیست، یا نیازی به دانستن حکمتش از سوی من نیست.» و انابه در این زمان باعث حفظ ایمان انسان از خطر شک شیطانی می‌گردد. 🍃 🦋🍃 @takhooda