eitaa logo
آرامش حس حضور خداست
5.7هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
940 ویدیو
77 فایل
آرامش در زندگی نبودن جدال نیست بلکه تجربه حضور خداست!♥ کپی برداری با لینک کانال خودتون با افتخار حلال اندر حلال وثواب آن را تقدیم میکنم به ساحت مقدس آقا صاحب الزمان (عج ) التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6035036874651733433.mp3
27.73M
🔊 سخنرانی استاد رائفی‌‌‌‌‌پور 📑 «شرح دعای ندبه» - جلسه ۱۰ 🗓 ۲۱ مرداد ماه ۱۴۰۱ - تهران، هیئت مع امام منصور 🎧 کیفیت 48kbps 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 بارش باران گرم در آخرالزمان 🌕 امیرالمومنین علیه‌السلام فرمودند: در آخرالزمان، سال مانند ماه و ماه مانند هفته و هفته مانند روز و روز مانند ساعت سپری می‌شود... و باران گرم می‌بارد. فحینئذ تکون السنة کالشهر و الشهر کالاسبوع و الاسبوع کالیوم و الیوم کالساعة و یکون المطر قیظا.  📗الزام الناصب، ج۲، ص۱۵۳ ✅ منظور از باران گرم، بارش های تابستانه و غیروقت می‌باشد؛ همین چیزی که الان شاهدش هستیم؛ بارانى که طبق تدبیر خداوند و قوانین طبیعت بايد در زمستان ببارد و مايه برودت و لطافت هوا شود، در تابستان مى‌بارد؛ و سبب گرمى و سوزش و ناراحتى و حتی ضايع شدن محصولات کشاورزى مى‌گردد.(گذر سریع زمان و شتاب در عمر هم کاملا قابل احساس است!) 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 باران های ویرانگر و سیل آسا در آخرالزمان از نشانه‌های نزدیکی قیام امام مهدی عجل الله فرجه 🌕 پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: ساعت ظهور بر پا نمی‌شود تا آن که بر مردم بارانی ببارد که خانه‌های گلی نگاه دارنده آنها از آن باران نباشد. و جز با خانه های مویی (چادری) نمی‌توانند خود را از باران حفظ ونگهداری کنند. ✅ این روایت اشاره به باران های سیل آسایی دارد که با جاری کردن سیل، مردم را مجبور به زندگی در چادر در اطراف شهرها می‌کند. سال گذشته نیز شاهد بارندگی در فصل تابستان بودیم اما مانند امسال، منجر به سیلاب و تخریب خانه ها و اماکن نشد؛ تا جایی که دستور تخلیه از بعضی مناطق صادر شد؛ این یعنی هرچه به زمان ظهور نزدیکتر میشویم بلایا و حوادث شدت می‌گیرد و خداوند عزیز مردم را با این رخدادها متوجه گناهانشان می‌سازد.. لا تقوم الساعة حتى يمطر الناس مطرا لا تكن منه بيوت المدر ولا تكن منه إلا بيوت الشعر 📗کنز العمال، ج۱۴، ح۳۸۵۹۳، ص۲۴۸ 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 مردی در شام به نام سلمان‌بن‌صفوان جواهرساز بسیار ماهری بود. روزی پادشاه، سنگ عقیق یمنی زرد بسیار زیبایی به دستش به رسم هدیه رسید. شاه همیشه این سنگ را وقتی دل‌تنگ می‌شد نگاه می‌کرد و از درد دنیا فارغ می‌شد. سلمان همسری داشت به نام صوباد که صوباد را بسیار دوست داشت و زن جوان دیگری به نام ماریه که او را نیز همیشه در کنار خود باید می‌داشت. پادشاه روزی تصمیم گرفت با این نگین انگشتری برای خود بسازد. سلمان را صدا کرد و نگین را به او داد و گفت ای خاتم‌گر، دقت کن این نگین همه وجود من و با ارزش‌ترین هستی من است. اگر ذره‌ای در ساخت انگشتر خطا کنی خود و خانواده‌ات را مجال حیات نخواهم داد. سلمان نگین را گرفت و به خانه آمد و شروع به ساخت انگشتر شاه کرد. اما از بد حادثه نگین از دستش روی چکش افتاد و سه تکه شد. سلمان از وحشت عرق سردی بر وجودش نشست و از حال برفت. همسرش چون این حال او را دید او را به اتاق برد. سلمان گفت برو و سه تکه نگین را بیاور. سلمان که خودش برای مرگ خود را آماده ساخته بود فقط فکر نجات خانواده‌اش بود. شبانه به همسرش موضوع را گفت و خواست وسایل را جمع کنند و شبانه از شهر دور شوند. اما همسر سلمان که زن با خدا و دارای عقیده زیادی بود سلمان را به صبر و درنگ دعوت کرد و گفت تا صبح ان‌شاالله درست می‌شود. سلمان گفت: چطور یک نگین به هم می‌چسبد؟؟ همسرش که زن با ایمانی بود، گفت درنگ کن و امشب با من به نماز شب و عبادت برخیز و نخواب. و گفت این دو ذکر را بخوان که از مولایم امام سجاد (ع) است: ۞يامَنْ يَرْحَمُ مَنْ لا يَرْحَمُهُ‏الْعِبادُ، وَ يامَنْ يَقْبَلُ مَنْ لاتَقْبَلُهُ الْبِلادُ۞ ۩ اى آن‌كه رحم می‌كنى بر آن‌كه بندگان بر او رحم نمی‏كنند، واى كسى‌كه می‌پذيرى كسى را كه شهرها نمی‌پذیرندش۩ (صحیفه سجادیه) حوالی صبح پادشاه مأموری فرستاد که برو و سلمان را بیاور. پاهای سلمان از ترس می‌لرزید. اما همسرش ذره‌ای نگران نبود. سلمان را به کاخ آوردند. شاه گفت: ای سلمان نگین را چه کرده‌ای؟ سلمان گفت: پادشاها در خانه جای امنی گذاشته‌ام. پادشاه گفت: ای خاتم‌گر، دیشب خوابی دیدم که همسرانم از من قهر کرده و روی بر گردانده بودند. من دو همسر دارم که تمام هستی من هستند. آن نگین را به سه تکه تقسیم کن و ۳ انگشتر با آن بساز که یکی اگر برای من بسازی راضی به ملال خاطر همسرانم نیستم. آری چنین بود که رنگ رخ سلمان به حالت عادی برگشت و از دربار تا خانه را از شوق گریست و این دعا و معجزه این ذکر را با جان و دل باور کرد. 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا