eitaa logo
"تخریب‌چی"
212 دنبال‌کننده
202 عکس
69 ویدیو
8 فایل
"در امتداد جهاد" اگر میخواهی از سیم خاردار رد بشی؛ اول از سیم خاردار نفست عبور کن.… - خادمین: @gomnam8085 @AdminSepah
مشاهده در ایتا
دانلود
60.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈🏻 معرفی «شهید محمد دهقانی زاده بغداد آباد» ✍🏻 تخریب‌چی، در امتداد جهاد... 🆔 @takhribchhi313
🔻۱۳ روز مانده تا یادواره شهدا... زمان یادواره: ۱۰ مرداد 🌹- صفر تا صد ستاد ما و برناممون مردمی هست هم از نظر مالی و هم از برنامه ای که داریم پیش میریم ▪️پس مارو تنها نذارید... یاعلی! ✍🏻 تخریب‌چی، در امتداد جهاد... 🆔 @takhribchhi313
🌹 شهید مهدی واحدی خویدکی 🔹او ۱۶ ساله بود که جنگ شروع شد و هیجان و انرژی جوانی اش را در جبهه ها برای ایران گذاشت دل بزرگ و شجاعی داشت بخاطر همین او را به مسئولیت تخریب‌چی وا نهادند مهدی در ۱۸ سالگی در عملیات والفجر مقدماتی در جنگل امقعر بر اثر ترکش به درجه والای شهادت دست یافت... ✍🏻 تخریب‌چی، در امتداد جهاد... 🆔 @takhribchhi313
"تخریب‌چی"
🌹 شهید مهدی واحدی خویدکی 🔹او ۱۶ ساله بود که جنگ شروع شد و هیجان و انرژی جوانی اش را در جبهه ها برا
🔖 وصیت نامه شهید مهدی واحدی درباره ازدواج و توصیه شهید به چشم پاکی ✍🏻 تخریب‌چی، در امتداد جهاد... 🆔 @takhribchhi313
Sadegh Ahangaran - Takhribchi Bargard (320).mp3
8.82M
تخریب چی برگرد اثر حاج صادق آهنگران...💔 ✍🏻 تخریب‌چی، در امتداد جهاد... 🆔 @takhribchhi313
🔻۱۲ روز مانده تا یادواره شهدا... زمان یادواره: ۱۰ مرداد ❤️- صفر تا صد ستاد ما و برناممون مردمی هست هم از نظر مالی و هم از برنامه ای که داریم پیش میریم ▪️پس مارو تنها نذارید... یاعلی! ✍🏻 تخریب‌چی، در امتداد جهاد... 🆔 @takhribchhi313
هدایت شده از صدای یزد
✍مقام معظم رهبری: گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست! ۱۳۷۶/۰۲/۱۷. 🌾 - ما یه سری بچه نوجوون هستیم که یه ستاد تشکیل دادیم؛ اما چه ستادی؟ یه ستاد برای بزرگداشت یاد شهدای تخریب... 🤔 | می‌دونی شهدای تخریب استان ما چه کسانی هستن و چکار کردن؟ برای فهمیدن این موضوع و با خبر شدن از برنامه هامون توی کانال زیر عضو بشید. ✍🏻 برای باخبر شدن از برنامه‌ی ما: 🆔 @takhribchhi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 سخنان گهربار رهبر انقلاب در مورد آخرالزمان و تفسیر آیه 55 سوره نور 👌🏻بسیار شنیدنی، توصیه میشود حتما وقت بذارید و گوش بدید، یک دقیقه برای شنیدن و چندین دقیقه برای تأمل... ✍🏻 تخریب‌چی، در امتداد جهاد... 🆔 @takhribchhi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 از مظلومیت شهدای اطلاعات غافل نشویم...! ✍🏻 تخریب‌چی، در امتداد جهاد... 🆔 @takhribchhi313
🔴 نوجوان ۱۷ ساله و فرماندهی یگان تخریب! 🔹شهید «حمیدرضا محمدی» متولد سال ۱۳۴۴ در محلات است که با شروع جنگ تحمیلی در حالیکه در مقطع سوم دبیرستان تحصیل می‌کرد به جبهه رفت. اما برای رسیدن به هدف مشترکش با دوستان و همکلاسی‌ها با مشکل مخالفت بزرگترها و فرمانده‌ها روبرو شد. اما در نهایت با دستکاری شناسنامه و کارهای دیگر موفق شد برای طی دوره آموزش نظامی راهی تهران و سپس جبهه شود. البته ورود به جبهه به این‌راحتی هم نبود و پس از آموزش هم محمدی و دوستانش مدتی را پشت جبهه گذراندند. آنها سپس وارد گروه جنگ‌های نامنظم و چریکی شهید چمران شدند. ✔️ محمدی پس از شهادت شهید چمران به محلات برگشت و مدتی بعد دوباره راهی جبهه شد. در عملیات طریق‌القدس مجروح و به عقبه منتقل شد و پس از بهبود دوباره به جبهه برگشت. او دوباره مجروح شد و پس از درمان به جبهه بازگشت و این‌بار در یگان مهندسی رزمی مشغول شد. اتفاق مهم در زندگی این‌شهید انتصابش به عنوان فرمانده بخش تخریب لشکر ۱۷ علی بن ابی‌طالب است که به‌خاطر سن کم و ۱۷ ساله بودنش، برای خیلی از رزمندگان قابل قبول نبود اما با دیدن تبحر و تخصص او متوجه درستی این‌انتخاب شدند. (1/5) ✍🏻 تخریب‌چی، در امتداد جهاد... 🆔 @takhribchhi313
"تخریب‌چی"
🔴 نوجوان ۱۷ ساله و فرماندهی یگان تخریب! 🔹شهید «حمیدرضا محمدی» متولد سال ۱۳۴۴ در محلات است که با شرو
▪️این‌شهید سرانجام در ۱۱ مرداد ۱۳۶۳ در عملیات والفجر ۳ به شهادت رسید. کتاب «فرمانده ۱۷ ساله» با محوریت زندگی شهید محمدی نوشته است که سه فصل اصلی دارد: ۱. روایت‌های خانوادگی ۲. روایت‌های جنگ ۳. روایت‌های ماندگار (2/5) ✍🏻 تخریب‌چی، در امتداد جهاد... 🆔 @takhribchhi313
"تخریب‌چی"
▪️این‌شهید سرانجام در ۱۱ مرداد ۱۳۶۳ در عملیات والفجر ۳ به شهادت رسید. کتاب «فرمانده ۱۷ ساله» با محور
🔺در ادامه سه برش از این کتاب را میخوانیم: ... تردید افتاده بود به جانم. اینکه مسئولیت جان یک‌عده برعهده‌ام باشد، برایم سنگین بود؛ از طرفی هم حمید کاری از من خواسته بود، آدمی که حرفش برایم اعتبار داشت. فردای روزی که این‌موضوع را مطرح کرد. می‌خواست برود قرارگاه. صدا زد که با هم برویم. توی مسیر نرم‌نرم سر صحبت را باز کرد، از مشکلات و کم‌وکسری‌هایی گفت که توی این چندماهی که تخریب را تحویل گرفته، با آن‌ها مواجه شده؛ مثلا داشت دردِ دل می‌کرد، اما دوزاری‌ام افتاد که دارد دل من را راضی می‌کند تا مسئولیت آموزش را قبول کنم. مدلش همین بود. هر تصمیمی که می‌گرفت، آدم‌هایی را که آن تصمیم بهشان ربط داشت، راضی می‌کرد. اصلا یکی از رازهای موفقیتش این بود؛ وگرنه وقتی آدم سن و سال‌دار و با ابهتی مثل تقی اسحاقی از فرماندهی تخریب رفت و حمید، نوجوان لاغراندام معصوم و مظلومی به جایش آمد، خیلی‌ها جدی‌اش نمی‌گرفتند. بعضی‌ها حتی زورشان به‌عنوان بالادست قبولش کنند. بدشان نمی‌آمد کمی او را بپیچانند تا دوره مسئولیتش به هفته نکشیده، خودش بگذارد و برود؛ اما او ماند و جای پای خودش را با راستی و رفاقت محکم کرد. آمده بود که کاری از پیش ببرد. برای خودش جایگاه و منیّتی قائل نبود؛ تیغ تیزش، نرم‌خویی و احترام بود. شگردش، بر من هم اثر کرد. چندتا شرط گذاشتم و قبول کردم. گفتم‌: «برای خود ما، همه مباحث تئوری مثل معرفی انواع مین‌ها رو تو یه روز توضیح دادن؛ اما ما باید اینا رو حداقل تو سه روز توضیح بدیم. کلاس بندی کنیم. یه میدون مین آزمایشی راه بندازیم. وقتی هم که بچه‌ها رو اولین‌بار برای پاک‌سازی به میدون مین واقعی ببریم، برای هر دو نفر نیروی تازه‌کار، یه نیروی باتجربه بذاریم تا رو کارشون نظارت کنه.» (3/5) ✍🏻 تخریب‌چی، در امتداد جهاد... 🆔 @takhribchhi313