eitaa logo
تک رنگ
9.7هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
86 فایل
یه وقتایی می‌شه به درو دیوار می‌زنی که یه آدم☺️ باشه تا حرفاتو براش بگی من رفیقتم، رفیق🥰 به تک‌رنگ خوش اومدی😉 #حال_خوب_من #کانال_نوجوونی ادمین: @yaranesamimi
مشاهده در ایتا
دانلود
فضای رشد فکری🌱 فضای خلاقیته و فکری که بتونه قوی💪 عمل کنه... وقتی تو کشورای بی حد و مرز! قانون پوشش هست، یا اینکه خیلی از اساتید حاضر نمیشن هر چیزی رو گوش بکنن، یا مثلا حریم هایی که توی فضاهای علمی حتما باید رعایت شه، یعنی بشر بخواد از همین دانش تجربی💉💡 هم استفاده کنه، باید در و پیکر بذاره برای ذهنش... و رفتارش... حالا کسی که طالب رشد روحی💫 هم باشه، مثلا بخواد لذت های زندگیش عمیق و شیرین باشن، چاره ای نداره به جز خط کشیدن دور یه سری چیزا... اینا حرف عقـــلـــــــــــــــــــــــــــــــــه...😇 پیشرفت، بدون در و پیکر نمی شه...😎 🌺 @yaran_samimii samimane.blog.ir🌺
🔴 رتبه اول کنکور تجربی... میشناسیش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟😎 ⭕️ مادرش می گوید: یکی از دوستان احمدرضا با منزل همسایه مان تماس گرفت، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت... ⭕️ پرسیدم احمدرضا که بود؟! گفت: یکی از دوستانم بود. پرسیدم: چکار داشت؟! گفت: هیچی، خبر قبول شدنم را در داد! ⭕️ گفتم: چی؟؟ گفت: می گوید رتبه اول کنکور راکسب کرده ای!! من و پدرش با ذوق زدگی گفتیم : رتبه اول؟؟ پس چراخوشحال نیستی؟؟!! ⭕️ احمدرضا گفت: اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم! در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت مسجد !!!.... ⭕️ یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی، می گفتم احمدرضا تو الان پزشکی قبول شده ای، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟! می گفت : می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند! می خواهم سختی کارشان را لمس کنم!... ( رتبه ۱ کنکور تجربی سال ۶۴) پ.ن: کتاب حرمان هور دست نوشته های این نابغه ی عاقله!!😍 چرا میگم نابغه ی «عاقل»؟!🤔 چون بعضی نابغه ها عقلو نبوسیده میذارن کنار...😐 بعضی هاشونم کوچیک میشن!! اندازه‌ ی یه رتبه یک...😑 🌼 @yaran_samimii samimane.blog.ir🌼
تک رنگ
°° 💯💯 واکنش جالب رتبه ۱ کنکور تجربی وقتی رتبه اش رو بهش گفتن‌!👀👨🏻‍⚕️ ✍🏼 مادرش می‌گفت: یکی از دوستان
°° 🔴 رتبه اول کنکور تجربی... میشناسیش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟😎 ⭕️ مادرش می گوید: یکی از دوستان احمدرضا با منزل همسایه مان تماس گرفت، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت... ⭕️ پرسیدم احمدرضا که بود؟! گفت: یکی از دوستانم بود. پرسیدم: چکار داشت؟! گفت: هیچی، خبر قبول شدنم را در داد! ⭕️ گفتم: چی؟؟ گفت: می گوید رتبه اول کنکور راکسب کرده ای!! من و پدرش با ذوق زدگی گفتیم : رتبه اول؟؟ پس چراخوشحال نیستی؟؟!! ⭕️ احمدرضا گفت: اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم! در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت مسجد !!!.... ⭕️ یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی، می گفتم احمدرضا تو الان پزشکی قبول شده ای، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟! می گفت : می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند! می خواهم سختی کارشان را لمس کنم!... پ.ن: کتاب حرمان هور دست نوشته های این نابغه ی عاقله!!😍 چرا میگم نابغه ی «عاقل»؟!🤔 چون بعضی نابغه ها عقلو نبوسیده میذارن کنار...😐 بعضی هاشونم کوچیک میشن!! اندازه‌ ی یه رتبه یک...😑 💫 |•@takrang1•|