هدایت شده از ألْحَمْدُلِلّٰهِکَمَاهُوَأهْلُهْ
کتاب سقیفه.pdf
3.48M
این کتاب در اصل سخنرانیهای بوده که در مجالس عزاداری محرم و صفر سال ۱۴۱۹ه.ق ایراد شده است و پس از پیادهسازی توسط دو نفر از شیعیان اهل بیت توسط دکتر مهدی دشتی تدوین شده است.
علامه دراین کتاب معتقد است که سقیفه در یک روز و با طراحی یک نفر خلاصه نمیشود؛ بلکه سقیفه آغاز بروز و ظهور اجرای نقشهای حساب شده است که طی آن افرادی معین از قریش میبایست یکی پس از دیگری زمام حکومت را در دست گیرند.
کتاب سقیفه با استفاده از ۱۳۴ منبع متقن از کتب شیعیان و اهل تسن نوشته شده است. این کتاب شامل دوازده فصل به علاوه خطبه حضرت امیر(علیه السلام)معروف به شقشقیه است. از دردآورترین فصول کتاب میتوان به فصل جنگ اقتصادی با اهل بیت پیامبر و داستان غصب فدک و داستان بیماری حضرت زهرا(ع) و همچنین خطبه ایشان در مسجد اشاره کرد.
#وقف_هادی
https://eitaa.com/vaqf_hadi
طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ⭕️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت شصت ویکم 🔸 #خمس از علمایی که #ابراهیم به او ارادت خاصی
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
⭕️ #سلام_علی_ابراهیم
🔸قسمت شصت ودوم
🔸 #ما_تو_را_دوست_داریم
پاییز سال ۱۳۶۱بود بار دیگر به همراه ابراهیم عازم مناطق عملیاتی شدیم .اینبار نقل همه مجالس توسل های #ابراهیم به حضرت #زهرا علیه السلام بود هرجا میرفتیم حرف او بودخیلی از بچه ها داستان حماسه آفرینی های اورا در عملیاتها تعریف میکردند وهمه آنها با توسل صدیقه طاهره علیه السلام انجام شده بود
شب بود ابراهیم در جمع یکی از بچه های گردان شروع به مداحی کرد صدای ابراهیم بخاطر خستگی وطولانی شدن مجالس گرفته بود
بعد تمام شدن مراسم دونفر از رفقا با ابراهیم شوخی کردند وصدایش را تقلید کردند وبعد هم چیزهایی گفتند که او خیلی ناراحت شد
آن شب ابراهیم قبل از خواب خیلی عصبانی بود وگفت من مهم نیستم اینها مجلس حضرت را شوخی گرفته اند برای همین دیگر مداحی نمیکنم هرچه میگفتم حرف بچه ها را به دل نگیر کار خودت را بکن اما فایده ای نداشت آخرشب برگشتیم مقر دوباره قسم خورد که دیگر مداحی نمیکنم آخر شب خسته وکوفته خوابیدم قبل اذان احساس کردم کسی دست مرا تکان میدهد چشمم را باز کردم دیدم ابراهیم هست وگفت پاشو وقت اذانه ابراهیم دیگر بچه ها را هم صدا زد وبعد هم اذان گفت ونماز جماعت صبح برپا کرد بعد نماز وتسبیح ودعا شروع به مداحی #حضرت_زهرا سلام الله علیه کرد
اشعار زیبایش اشک بچه ها را در آورد من که دیشب قسم خوردنش را دیدم تعجب کردم ولی چیزی نگفتم بعد خوردن صبحانه به همراه بچه ها به سمت سومار حرکت کردیم در بین راه دائم در فکر کار عجیب ابراهیم بودم
ابراهیم نگاه معنا داری به من کرد وگفت میخواهی بدانی چرا با اینکه قسم خوردم باز روضه خواندم گفتم خُب آره شما دیشب قسم خوردی!!
پرید روی حرفم وگفت چیزی که میگویم جایی نقل نکن بعد کمی مکث کرد و ادامه داد دیشب خواب به چشمم نمی آمد اما کمی خوابم برد یکدفعه دیدم وجود مقدس صدیقه_طاهره سلام الله علیه تشریف آوردند وگفتند
🌷 #نگونمی_خوانم_ما_تو_را_دوست_داریم
🌷 #هرکس_گفت_بخوان_توهم_بخوان
دیگر گریه امان صحبت به ابراهیم را نداد وبعد شروع به مداحی کرد.
https://eitaa.com/vaqf_hadi
#وقف_هادی
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
هدایت شده از طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
کتاب سقیفه.pdf
3.48M
#چالش
#کار_فرهنگی
#هدیه_چالش_با_حضرت_زهرا
سلام بر شما دوست عزیز
خیلی تو فضای مجازی دیدیم که چالش های عجیب و غریب برگزار میکنن ؛ عکس شخصی و اطلاعات شخصی و ...
ولی کمتر دیده میشه که تو این چالشها یه هدف مثبتی دیده بشه...
لذا از شما میخواییم تحت هر عنوانی چه چالش ، چه کار فرهنگی و... این فایل رو که گوشه ای از مظلومیت آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) میباشد رو برا هرکسی که دوسش دارین ارسال کنید.🌹
این کتاب نوشته علامه عسکری یکی از بهترین کتابهایی است که درباره سقیفه بنی ساعده نوشته شده، از دست ندین🌹
چند صحفه اول کتاب و بخونید مسلما تا آخر کتاب خواهید خوند☺️🌹
#پیشنهاد_دانلود_ویژه
#فاطمیه_نزدیک_است
#مدافع_ولایت_باشیم
#کتاب_سقیفه
#علامه_عسکری
#وقف_هادی
https://eitaa.com/vaqf_hadi
#ایده_فرهنگی
#کار_فرهنگی
#فاطمیه
#ارسالی_اعضا
سلام وقت و عاقبت همگی بخیر
اینم یک یده ی خوب.
به نمایش کشیدن گوشه هایی از وقایع فاطمیه که توسط دانش آموزان و مربیان فرهنگی یکی از دبیرستانهای شهرمون انجام گرفته.
دانش آموزها به همراه چند تن از مربی هاشون در حوزه ی علمیه خواهران(که هر ساله دهه ی دوم فاطمیه* مجلس عزای بی بی دوعالم در این مکان مقدس به پا میشه) این نمایشگاه رو برپا کردن.
شاید خیلی ساده بنظر بیاد، هرچند عکس خیلی واضح نیست و همه ی جهات نشون داده نشده، اما اونچه که مهم هست و بنده عیناً شاهدش بودم معنویت و نشاط و روح همکاری بین این دانش آموزها بود و همچنین لذتی که از این خدمت میبردن، که بسیار باارزش هست.
ان شاءالله*دعای عاقبت بخیری بانو* بدرقه ی راه همگی باشه.
#وقف_هادی
https://eitaa.com/vaqf_hadi
#ایده_فرهنگی
#کار_فرهنگی
#فاطمیه
یکی از کوچیک ترین کارهای فرهنگی که میتونیم انجام بدیم و اصلا هزینه نداره؛ تغییر عکس پروفایل متناسب با ایام.
برای نمونه چندتا عکس براتون میفرستم👇👇👇
#وقف_هادی
https://eitaa.com/vaqf_hadi
#یک_جرعه_از_فقه
❗️قابل توجه خانم هایی که #عکس و پروفایل دست و صورت میگذارند
استفتا:درصورتی که زن می داند مرد نامحرم به قصد لذت به صورت ودستهای معمولی زینت نشده او نگاه می کند،در این فرض پوشاندن صورت ودستها لازم است؟
#وقف_هادی
https://eitaa.com/vaqf_hadi
#با_شهدا
داستان واقعی
📣 وقتی پدر شهید آدرس منزلش را
برای ازدواج با دخترش را میدهد.
💚 #ایــن_اتفــــاق_واقعیستـــــــ 💚
◀️ ۲۳ مهر ماه ۹۶
در برنامه سمت خدا شبکه سوم صدا و سیما
حاج آقای قرائتی :
من اصلا خواب را تعریف نمیکنم و چون این قضیه را تحقیق کردم و همین امروز صبح منزل آن شهید بودم و چون دیگر خواب صادقه هست و مثل بیداری است و چون خودم تحقیق کردم برای شما تعریف میکنم ...
قضیه از این قرار است که پسر شهیدی برایم تعریف کرد که چند جا خواستگاری رفتم و جور نشد ...
و در آخرخواستگاری دختری رفتم و خوشم آمد ، ولی دختر در صحبت خواستگاری به من گفت :
"چون پدرت شهید شده من جواب رد میدهم
من دوست دارم پدر شوهر داشته باشم."
پسر شهید گفت:
من با ناراحتی به خانه برگشتم و قاب عکس پدرم را برداشتم و با ناراحتی گفتم :
"آخه چرا جنگ رفتی که من و ۵ - ۶ بچه یتیم شویم و اینقدر اذیت شویم و الان این حرفها را بشنویم !!! "
پسر شهید گفت :
بعد مدت کمی یهویی خوابم گرفت
در حالی که من هیچوقت در آن زمان نمیخوابیدم ...!!!
در خواب پدرم آمد و به حالت توبیخ گفت :
"من که از خودم جنگ نرفتم ، من با فتوی امام خمینی برای دفاع از مملکت به جنگ رفتم ، چرا می گویی چرا جنگ رفتی !!؟"
ناگهان دیدم تمام شهدا وارد شدند ، و بعد امام خمینی اعلی الله مقامه وارد شد و همه شهدا به احترام امام خمینی ایستادند و راه باز کردند ، امام خمینی جلو آمد و با حالت توبیخ و تشر زدن به من گفت :
"من دستور دادم پدرت به جنگ برود ، اگر حرفی داری باید به من بزنی ، برای چه پدرت را ناراحت کردی؟ این حرفها چه بود که زدی !؟ "
امام خمینی رویش را از من برگرداند و رو به شهیدی در جمعیت کرد و گفت بیا جلو !!!؟
شهدا همه به احترام ایستادند و آن شهید جلو آمد و امام خمینی گفت :
◀️ " شما دخترت را به پسر ایشان بده "
شهید نیز بدون درنگ گفت :
" چشم ، این هم آدرس منزل ماست ".
و آدرس را در خواب به پسر شهید گفت.
پسر شهید گفت از خواب بلند شدم و قضیه را به مادرم گفتم.
مادرم گفت آدرس را بده می رویم ...
بود بود... نبودم ضرر نکردیم.
◀️ پسر شهید گفت:
همراه مادرم به آن آدرسی که آن شهید در خواب داده بود رفتیم و دیدیم درست است ! در زدیم و وقتی خانمی (همسر شهید ) در را باز کرد گفت فلانی هستید !!! و انگار ما را چندین وقت می شناسد !!! و کلی ما را تحویل گرفت و گفت همسرم اخیرا به خوابم آمد و گفت فلانی برای خواستگاری دخترمان می آید ... ما الان منتظر شما بودیم .
آقای قرائتی ادامه داد :
الان عکسهای دو شهید را دارم . در ضمن من سالی شاید ۲ تا خواب تعریف کنم ولی این را خودم تحقیق کردم و دیگر خواب نبود انگار بیداری بود. حالا چی دختر دکترا دارد و پسر فوق دیپلم !
🔹حاج آقا قرائتی افزود :
"حالا من این را تعریف کردم از فردا دختر پسرها راه نیفتند از امام خمینی همسر بخواهند وظیفه امام خمینی کارهای ازدواج نیست ولی گاهی اوقات یک چشمه ای می آیند که برای ما حجتی شود ."
#وقف_هادی
https://eitaa.com/vaqf_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عطر_ماندگار
حدیثی جالب...
داخل قبر چی خبره؟!
#چند_دقیقه_تامل
#وقف_هادی
https://eitaa.com/vaqf_hadi