#هزینه_عمل_جراحی سلام علیکم تصویر ناراحت کننده بالا، متعلق به یکی از محبین امیرالمومنین(ع) هست که دوستان در جریان مراجعات برای کفش های #پویش_همپای_اربعین بهشون برخوردن که متاسفانه در حادثه ای پاشون آسیب دیده و الان هم شدیداً #عفونت کرده و احتیاج به عمل داره ، این خانواده آبرودار #مستاجر و دارای یک فرزند #کر_و_لال هم می باشند. علی ایحال برای #هزینه_عمل این پدر ۳۸ ساله مبلغ ۳ میلیون کم داریم یه یا علی بگید و ان شالله گره این خانواده متدین رو با هم باز کنیم. خدا ان شالله عوضش رو بهتون بده.. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💳 شماره کارت↶ ➠ 6362 _ 1410 _ 4400 _ 3854 ↜به نام محمد معمارزاده ____ #برای_خدا_به_نیت_مادر #نیتهای_خالص 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net

امام صادق علیه السلام: مِنْ أَحَبِّ الْأَعْمَالِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَی الْمُؤْمِنِ إِشْبَاعُ جَوْعَتِهِ أَوْ تَنْفِیسُ کرْبَتِهِ أَوْ قَضَاءُ دَینِه از بهترین اعمال نزد خداوند، شادکردن مؤمن به رفع گرسنگی و رفع گرفتاری و یا ادای بدهی اوست. هر کس اندازه توان خودش کمک کنه...

#پایان_طرح با کریمان کارها دشوار نیست.. ان شالله هیچ وقت بین دو راهی نمونید و دستتون زیر دست نباشه. مبلغ مورد نظر #تامین_شد ؛ دمتون گرم ، سایه تون مستدام

#تاملانه «هیچ آهویے از روے شانس بد، طعمه گرگ‌ها نمیشه! در حقیقت گرگها براے شڪار، آهوهاے ضعیف‌تر رو انتخاب میڪنند» اگه از ڪسے ضربه میخورید، دیگران رو مقصر ندونید. بهتره مشڪل رو در خودتون جستجو ڪنید ...! هر چه سریعتر بتونید مشڪل رو پیدا ڪنید، سریعتر میتونین ضعف‌تون رو برطرف ڪنید. #وقف_هادی https://eitaa.com/vaqf_hadi

🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم 🌹بردن نام حسین بن علی میچسبد 🌹اَلسلام علَی الْحسَیْن 🌹وعلی علی بْن الْحسین 🌹وعلی اولادالحسین 🌹وعلی اصحاب الحسین #وقف_هادی https://eitaa.com/vaqf_hadi

#هر_روز_با_قرآن #زنگ_قرآن سوره مبارکه آل عمران آیه 76 بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ آرى، هر كس به عهد خويش وفا كند و تقوا داشته باشد، پس بى گمان خداوند پرهيزكاران را دوست مى دارد. #وقف_هادی https://eitaa.com/vaqf_hadi

#در_محضر_اهل_بیت #حدیث_روز پيامبر صلى لله عليه و آله آگاه باشيد، بدرستى كه بهترين بندگان خدا كسى است كه با تقوا، پاك و گمنام باشد و بدترين بندگان خدا كسى است كه انگشت نما باشد. اَلا اِنَّ خَيْرَ عِبادِ اللّه ِ التَّقىُّ النَّقىُّ الخَفىُّ وَ اِنَّ شَرَّ عِبادِ اللّه ِ المُشارُ اِلَيْهِ بِالاَصابِعِ؛ بحارالأنوار، ج 70، ص 111، ح 12 #وقف_هادی https://eitaa.com/vaqf_hadi

#تاملانه 📝ﯾﮏ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ" ﺳﺮ" ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻟﯽ" ﻣﻐﺰ "ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻤﯽ ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻓﻮﺭﺍ ﻣﺸﺘﻌﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﺍﺛﺮﺍﺕ ﺍﯾﻦ ﺍﺷﺘﻌﺎﻝ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻭﯾﺮﺍﻧﮕﺮ ﺑﺎﺷﺪ. ﻫﻤﻪ ﻣﺎ "ﺳﺮ" ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﻐﺰ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ. ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﺁﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ نسبت به حوادث ، ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻧﺸان ﻧﺪﻫﯿﻢ خوب ببینیم خوب بشنویم خوب بسنجیم و بعد اگر لازم بود واکنش منطقی و درست رو داشته باشیم .... #وقف_هادی https://eitaa.com/vaqf_hadi

مال حرام مثل پشمكه فقط حجم داره ! اما ... فقط يك لقمه است يعنــي ... هيچ بركتے نداره ! حلال خور باشيم👌🏻 sapp.ir/sepideomid

#زنگ_تفریح #خنده_درمانی دنیا دیگه مثل تو نداره... 😅 🔺پی نوشت پست با خودتون😁 #وقف_هادی https://eitaa.com/vaqf_hadi

📍روایتی از ملاقاتی هر روز «بیمارستان روانپزشکی ابن سینا» در #مشهد ... 🔹 #مادری که تمام داراییش شوهری #بیمار در بستر است، و جگرگوشه‌ای که باید هر روز برای دیدنش، از انتهای بلوار توس بیاید؛ ▪️و تنِ خسته و رنجوری که باید با #یک_کلیه ، ۳۰ روزِ ماه را #روزه بگیرد تا #چرخ_زندگی بچرخد. 🔗گزارش کامل این روایت را در لینک زیر بخوانید: 👇 http://fna.ir/f0p17v 🔸مرکز نیکوکاری نسیم رحمت توس🔸 @nasimerahmatetoos

#شاعرانه بار ما شیشه تقوا و سفر دور و دراز گر سلامت بتوان بار به منزل بردن ای خوشا توبه و آویختن از خوبی ها و ز بدیهای خود اظهار ندامت کردن شهریار #وقف_هادی https://eitaa.com/vaqf_hadi

🔴 حرف مردم مانند: موج دریاست...! اگرمقابلش بایستی خسته میشوی واگربا آن همراهی کنی غرق میشوی ◼️ آنها حق دارند نظردهند و شما کاملا حق دارید آنرا نادیده بگیرید. #وقف_هادی https://eitaa.com/vaqf_hadi

⛔️ آیا از محتوای بازی هایی که فرزندانتان انجام می دهند، آگاهی دارید؟ 🔞 آیا می‌دانید پس ازمدتی کودکتان به دیدن تصاویر #مستهجن اعتیاد پیدا میکند؟ ❌ دیدن این فیلم برای #والدین توصیه می‌شود #رسانه_در_آخرالزمان حداقل برای یک نفر☝️ ارسال کنید🌹 #وقف_هادی https://eitaa.com/vaqf_hadi

#قصه_ما_مثل_شد 💠ضرب المثل یک صبر کن هزار افسوس مخور 🔺️پادشاهی بود که همه چیز داشت ، اما بچه نداشت. سال های سال بود که ازدواج کرده بود ، اما خدا به او و همسرش فرزندی نداده بود. پادشاه و زنش از این که بچه نداشتند ، خیلی غمگین بودند. این مرد ، عادل و با انصاف بود. مردم کشورش، دوستش داشتند. به همین دلیل همه دست به دعا برداشتند و از خدا خواستند که به او یک بچه بدهد. خدای مهربان دعای مردم را مستجاب کرد و یک روز خبر در همه جا پیچید و دهان به دهان گشت که خدا به پادشاه یک پسر داده است. همه از شنیدن این خبر خوشحال شدند و خدا را شکر کردند. بیشتر از همه ی مردم ، پادشاه و زنش خوشحال بودند. در سال هایی که پادشاه بچه نداشت ، سرش را به یک راسوی خوشگل گرم می کرد. راسویی که پادشاه داشت ، یک حیوان تربیت شده بود هزار جور پشتک و وارو می زد و کمی از غم بی فرزندی پادشاه و زنش کم می کرد. همه فکر می کردند که بعد از به دنیا آمدن پسر پادشاه ، او دست از سر راسو بر می دارد و راسو را می فرستد توی جنگل تا بقیه ی عمرش را میان حیوانات جنگلی بگذراند اما این طور نشد. پادشاه باز هم راسو را که یادگار دوران تنهایی اش بود دوست داشت و گاه گاهی خودش را با دیدن بازی های راسو سرگرم می کرد. فرزند پادشاه، دایه و خدمتکار داشت. همه مواظب بودن که او به خوبی رشد کند و بزرگ شود. اما از آنجا که حساب و کتاب آدم ها همیشه درست از آب در نمی آید، یک روز ظهر که دایه های فرزند پادشاه از خستگی خوابشان برده بود، مار بزرگ و خطرناکی از میان باغ قصر پادشاه خزید و خزید تا به پنجره ی اتاق پسر پادشاه رسید. مار، آرام آرام وارد اتاق شد و یک راست رفت به طرف گهواره ی پسر یکی یک دانه ی پادشاه. راسو که همان دور و برها در حال بازی بود، خزیدن مار را دید و پیش از آن که مار به بچه آسیبی بزند، به روی مار پرید. جنگ همیشگی مار و راسو شروع شد. راسو کمر مار را گرفت و آن قدر به این طرف و آن طرف کوبید تا توانست مار را از پا در آورد. ازصدای جنگ  و جدال مار با راسو، خدمتکار مخصوص پسر پادشاه از خواب پرید. چه دید؟ مار مرده را که روی گهواره ی کودک افتاده بود، ندید، اما تا چشمش به راسو افتاد که با دهان خونین از توی گهواره ی بچه بیرون می آید، جیغی کشید و فریاد زد و گفت: «ای وای! راسوی حسود بچه ی پادشاه را خورد!» با داد و فریاد زن خدمتکار، همه به اتاق بچه دویدند و آن ها هم راسو را در حالی که دهانش خون آلود بود، دیدند. پادشاه هم با خشم و غضب از راه رسید، داد و فریادها و گریه و زاری ها را که دید و شنید، شمشیر کشید و راسوی بیچاره را به دو نیم کرد. بعد هم در حالی که مثل همسرش به سرش می زد و گریه می کرد، به سر گهواره ی فرزندش رفت. همه ی اطرافیان پادشاه هم گریه کنان به طرف گهواره رفتند. چه دیدند؟ چیزی که باور نمی کردند. بچه زنده بود و می خندید. ماری تکه پاره شده هم روی او افتاد بود. همه انگشت به دهان و حیرت زده ماندند و فهمیدند که راسو نه تنها حسودی نکرده، بلکه جانش را به خطر انداخته است تا بچه ی بی گناه را از نیش مار نجات بدهد. پادشاه از این که بدون جست و جو و پرسش، جان دوست دوران تنهایی اش را گرفته بود، غمگین و پشیمان شد. ولی چه فایده که پشیمانی سودی نداشت و راسوی باوفا را زنده نمی کرد. از آن روز به بعد، پادشاه برای از دست دادن راسو افسوس می خورد و به اطرافیانش می گفت : 👈 یک صبر کن و هزار افسوس مخور. #وقف_هادی https://eitaa.com/vaqf_hadi

#مهم‌_ترین_عیب_ما مهم‌ترین عیب ما پنهان بودن عیوب ماست ، و بدتر از آن وقتی است که عیب‌های ما پشت سر کارهای خوب ، خود را پنهان می‌کنند و ما آن‌ها را توجیه می‌کنیم #حجت‌_الاسلام_پناهیان #وقف_هادی https://eitaa.com/vaqf_hadi

#یک_یهویی_مذهبی😳 سلام قبل اذان صبح بیدار شدن یه کم سخته😅 ، یک یاعلی بگیم و همین الان #یهویی دو رکعت نماز شب بخونیـــ☺️ـــم، خداوکیلی به جایی بر نمیخوره😉، ریا نشه ما که رفتیم😊 شب بر همه رفقا خوش شبتون مهدوی