🎥استقبال خاص اهالی بعلبک لبنان از کاروان حامل سوخت وارداتی از ایران 🔻کاروان حامل سوخت ایران با گذر از روی پرچم آمریکا و رژیم صهیونیستی وارد شهر بعلبلک نزدیک ایستگاه الجبلی شد. 🔹 لبنانی ها اسم کاروان سوخت ایرانی را کاروان وعده صادق گذاشتند 🔹حصر امریکایی با این اقدام ایران شکسته شد هم تحریم سوریه شکست هم تحریم لبنان 🌱🌷{°طلبه عصر ظهور°}🌷🌱 @talabeasrezohoor1

خنده و شادی به مناسبت وعده صادق ایران به لبنان 😆😁😂🤣 🌱🌷{°طلبه عصر ظهور°}🌷🌱 @talabeasrezohoor1

#کلیپ_مهدوی #استوری_مهدوی ✨اگر روزی تماسی از سید الشهدا علیه السلام داشتید😢 ایشان چه چیزی از شما درخواست می کردند ؟🤔 🌱🌷{°طلبه عصر ظهور°}🌷🌱 @talabeasrezohoor1

#کلیپ_مهدوی #استوری_مهدوی 🔺به هوایِ حرم، به امید کرم، بر روی لبم، عجل فرجه...😢 🌱🌷{°طلبه عصر ظهور°}🌷🌱 @talabeasrezohoor1

قرارمعنوی شبانه 🌗 سحررادر یابیم

#سلام_امام_زمانم #یاصاحب_الزمان_عج اي قبله ي نمازگزارانِ آسمان هجر تو کرده قامتِ اسلام را کمان خورشید تابه کی به پس ابرها نهان عجِّل علي ظهورکَ ياصاحب الزمان #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ قرارمعنوی شبانه حسینی🌺

🎵 تلاوت جزء 9 قرآن کریم با صدای استاد معتز آقایی (تند خوانی) 📫 تلاوت قرآن ماه صفر هدیه به نبی اکرم ص امام حسن مجتبی ع امام رضا علیه اسلام شهدای گمنام 🌹

یڪ دسته گــــ🌹ــــل زیبا تقدیم به🌹🍃 تڪ تڪ شما خوبان🌹🍃 شماسحرخیزان 🌹🍃 آخرین🌹🍃 آدینه تابستانی شما بینظیر 🌱🌷{°طلبه عصر ظهور°}🌷🌱 @talabeasrezohoor1

داســتــانی مـعـنــوی و جانسوز🖤 یکی از دوستان تعریف می‌کرد می‌گفت وسط بیابون بنزین تموم کردیم خانواده ام توی ماشین بودند هوا خیلی گرم بود (تقریباً نزدیک ظهر) گالن چهار لیتری رو برداشتم اومدم کنار ماشین وایسادم شروع کردم به دست بالا کردن برای ماشین‌هائی که به سرعت از کنارم رد می‌شدند ساعتی گذشت و کسی نایستاد کلافه شده بودم از من بدتر زن و بچه‌ ام توی ماشین خیلی از این وضعیت شاکی بودند به ویژه فرزند شیرخواره و کوچکم بی تابی می کرد بازم سعی خودم رو کردم ولی فایده نداشت یک دفعه فکری به ذهنم رسید سرم رو از شیشه داخل ماشین کردم و به خانومم گفتم بچه شیرخوارم رو بده پرسید میخوای چیکار کنی گفتم مگه نمی‌بینی کسی نگه نمیداره بهمون بنزین بده شاید به خاطر بچه نگه دارند به محض اینکه بچه رو بغل گرفتم دیدم یه ماشین هجده چرخ منو که دید به سرعت نگه داشت و به سرعت پایین پرید و با یه کلمن آب به سمت ما دوید نفس زنان گفت چی شده؟ بچه تشنشه؟ گفتم نه دو ساعتی هستش اینجا ایستادیم برای بنزین، دیدم کسی نگه نمیداره بچه رو بغل کردم دوستم می‌گفت دیدم اشک تو چشم‌های راننده حلقه زده، گفت مرد حسابی تو که میدونی ما شیعه ها به اینجور صحنه ها حساسیم چرا با دل ما بازی میکنی و نشست کنار ماشین من و خانوادم دیگه حالمون رو نفهمیدیم و شروع به گریه کردیم نمیدونم چند تا ماشین نگه داشتند تا ببینند چه اتفاقی افتاده ولی همینو میدونم هیچ وقت، هیچ وقت دیگه اون لحظه روضه رو یادم نمیره لحظه‌ای که امام نگاه کرد دید گوش تا گوش 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 یا علی اصغر حسین علیه‌السلام🖤 قرارمعنوی شبانه حسینی 🌺