eitaa logo
طلبگی عشق است
583 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.7هزار ویدیو
268 فایل
هوالحق. حضور درکانال برای «عموم مخاطبین»آزاد است ✅ انتقادات وپیشنهادات. ولینک ناشناسمون: https://harfeto.timefriend.net/17045987491947 با ما در ارتباط باشید: @mirsalehi12: خادم الطلاب ادمین تبادلات: @Mirsalehi1403 .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ 😉 💚بعضی از روزهای جمعه تلفن همراهش خاموش بود، وقتی دلیلش رو میپرسیدم میگفت: ارتباطم را با دنیا کمتر میکنم تا کمی زمانم را برای امام زمانم اختصاص بدم.، اینکه چطوری میتونم برای ایشان مفید باشم.😊 ❤️ 🕊 ✨ 🕊 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 @talabegeeshgast
📚مرا بکُش اما سرم منت نذار مردی بازاری یک خلافی کرد و حاکم او را به زندان انداخت. زنش پیش یکی از یارانش رفت و گفت چه نشسته ای که دوستت پنج سال به زندان افتاده! برخیز و مرامی به خرج بده مرد هم خراب مرام شد و یکشب از دیوار قلعه بالا رفت و از لای نگهبانان گذشت و خودش را به سلول رفیق رساند. مرد زندانی خوشحال شد و گفت ایول داداش!دمت گرم. زود باش زنجیرها را باز کن که الان نگهبان ها می رسند. ولی دوستش گفت: میدونی چه خطرها کرده ام؟از دیوار قلعه بالا آمدم، از لای نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم. بعد زنجیرها را باز کرد. به طرف در که رفتند مرد گفت: میدونی چه خطری کرده ام؟ از دیوار قلعه بالا آمدم، از لای نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم. رفتند پای دیوار قلعه که با طناب خودشان را بالا بکشند. مرد گفت: میدونی چه خطری کرده ام؟ از دیوار قلعه بالا آمدم، از لای نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم. با دردسر خودشان را بالا کشیدند. همین که خواستند از دیوار به پایین بپرند. مرد گفت: میدونی چه خطری کرده ام؟ از دیوار قلعه بالا آمدم، از لای نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم. مرد زندانی فریاد زد: نگهبان ها! نگهبان ها! بیایید این مرد می خواهد من را فراری بدهد! تا نگهبان ها آمدند مرد فرار کرده بود. از زندانی پرسیدند چرا سر و صدا کردی و با او فرار نکردی؟ مرد گفت: پنج سال در حبس شما باشم بهتر است که یک عمر زندانی منت او باشم! در زندگی تان گرسنگی بکشید، فقر را تحمل کنید تن به دشواری بدهید اما زیر بار منت هیچکس نروید. هیچکس. هیچکس. خیلی اوقات آدم ها، نزدیک ترین آدم ها را درست موقع منت گذاشتن های وسط یک دلخوری خواهید شناخت. آن وقت با خودتان می گویید کاش گرسنگی می کشیدم، فقر را تحمل می کردم، تن به دشواری می دادم، مثل آن مرد به زندان بر می گشتم اما زیر بار منتش نمی رفتم... حیف که زندگی لاکردار اول "امتحان" می گیرد بعد "درس" دهد «اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 @talabegeeshgast
❤️ حضرت آیت الله بهجت (ره) ما باید باب توجیه خطا و اشتباه را به روی خود ببندیم، و برای هر خطا، به بگشاییم، و اگر قابل جبران باشد جبران کنیم. 📚 در محضر بهجت، ج١، ص٣٠۰ 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 @talabegeeshgast
💠مثل موج آب! موج آب حوض را می‌شود با دست صاف کرد؟ امکان ندارد. تازه همین که دست می‌زنی خودش ایجاد موج می‌کند، یعنی بدتر می‌شود که بهتر نمی‌شود. به همین خاطر بهترین کار این است که دست نزنی، تا خودش درست شود و غالباً هم درست می‌شود. 🔹خطا و لغزش در دیگران هم چیزی شبیه موج آب است. دخالت کردن، نصیحت نمودن مثل دست‌کاری موج است، یعنی کار را خراب‌تر می‌کند. پس اگر از همکار، همسایه، همسر و یا فرزند خود لغزشی می‌بینیم، به روی خود نیاوریم، بلکه بگذاریم زمان بگذرد، شاید خودش به خطای خود پی ببرد. و این نسخه‌ای است که اهل بیت برای ما پیچیده‌اند و گفته‌اند: دو سوم دین تغافل است؛ یعنی خود را به غفلت زدن و نادیده و ناشنیده گرفتن. 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 @talabegeeshgast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آب هر چند هم "آلوده" باشد ، حتی لجن هم شده باشد. اگر به "دریا" برگردد صاف‌و زلال و پاک می شود. یادمان باشد خداوند دریای رحمت است و ما چون آب‌ آلوده. اگر به آغوش رحمت خدا باز گردیم کار تمام است و "پاک" پاک می‌ شویم " نَبِّی ء عَبادِی اَنّی أنَا الغَفورُ الرَحیمِ" به "بندگان" من "خبر بده که من آمرزنده و مهربانم سوره مبارکه حجر ، آیه ۴۹ 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 @talabegeeshgast
استاد شیخ حسین انصاریان: سوال می كنند كه دچار لغزش می شويم، بله برای همه ممكن است پیش بیاید اما مهم اين است كه لغزش تكرار نشود. 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 @talabegeeshgast
كارت بانكيم رو به فروشنده دادم و با خيال راحت منتظر شدم تا كارت بكشه، ولى در كمال تعجب، دستگاه پيام داد: " رمز نامعتبر است...! " از فروشنده خواستم كه دوباره كارت بكشه واين بار این پيام آمد: " موجودی کافی نمی باشد...! " فروشنده گفت: آقا لطفا نقداً پرداخت كنيد... پول نقد همراهتون هست؟.... فكر كنم كارتتون رو پيش موبايلتون گذاشتين؛ كلاً سوخته... در راه برگشت، مرتب اين جمله فروشنده در سرم صدا می كرد: " پول نقد همراهتون هست؟.... " خدايا... ما در كارت اعمالمان كارهاى بسيارى داريم كه به اميد آنها هستيم... نكند در روز حساب و كتاب بگويند: " موجودى كافى نيست... " و بگويند اعمالتان را در كنار چيزهايى قرار داديد كه كلاً سوخت و از بين رفت... كنار بخل..... كنار حسد..... كنار ريا..... كنار بى اعتمادى به خدا... كنار دنيا دوستى و... نكند از ما بپرسند نقد با خودت چه آورده اى؟؟؟ و ما كيسه‌مان تهى باشد؛ دستمان خالى... 🌙 هر شب قبل از خواب اعمالمان را کنیم. 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 @talabegeeshgast