شهید محمد طاهری
•••
همسایه مان عروسی داشت.
صدای موسیقی و کف و سوت شان محله را برداشته بود.
آماده میشدم بروم محمد داشت نگاهم میکرد. سرش را به نشانه ی تأسف تکان داد لبخند تلخی زد و گفت مادر واقعا میخوای بری توی همچین مجلسی؟!
گفتم خب دعوتمون کردن مگه تو نمیای؟! صدایش محکم تر شد و گفت محاله پام رو توی مجلس گناه بذارم.
از جایش بلند شد و رفت داخل اتاق توی آن هوای گرم مرداد ماه در را هم بست تا صدا وارد اتاق نشود.
شب از نیمه گذشته بود که برگشتم در اتاق هنوز بسته بود. رفتم و آهسته باز کردم نگاهم بهش افتاد گوشه ی اتاق خوابش برده بود. صورتش خیس عرق بود و مفاتیح هم کنارش باز..
| #خودسازیبهسبکشهدا🌹ا
- خانومِ آقاے طلبہ ؛
شهید محمد طاهری ••• همسایه مان عروسی داشت. صدای موسیقی و کف و سوت شان محله را برداشته بود. آماده م
این بخش خودسازی مخصوص اون کسانیکه میگن حالا یه شبه عیب نداره😶🌫🚶🏻♀
نمیشه قسمت های سخت رو رد کرد زد جلو چون همونا به رشد کردنمون کمک میکنن🌤💫
شهید دکتر محمد علی رهنمون
•••
هم درس خوان بود هم خط زیبایی داشت برای همین اسمش سر زبانها افتاده بود.
از دست بچه های مدرسه آسایش نداشت و بیشتر از همه از دست دخترها.
یک روز دیدم دستهایش را حنا بسته به مسخره گفتم «محمد! این دیگه چه کاریه؟ گفت این کار رو کردم که از شر این دختر مدرسه ای ها راحت بشم بگن امله کاری به کارم نداشته باشن.
| #خودسازیبهسبکشهدا🌹ا
وزن و سنـش از همه پنهان میکنه
اما گناه هایۍ که کرده رو با افتخـار برای همه بازگو میکنه
حالا الان داغیم نمیفهمیم
اربعین که بریم هیئت شهرمون
خلوتیه هیئتو ببینیم
تازه دوهزاریمون میفته که چخبر شده💔