eitaa logo
تلنگر
669 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
65 فایل
🔆اینجا جایی است برای زدودن غبار غفلت از قلب های زنگار گرفته 🔅با تذکرهایی ساده 🔹از جنس سوال 🔸یا یک تصویر 🔺یک جمله 🔻یا یک داستان کوتاه ☑️باشد که قبول افتد 🔘و امید که راهگشا باشد. مدیر: #پسراوستامهدی @h_abdollahi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥋 قدرت آب اگر تو یک رشته و یک زمینه تخصص بگیرید نتیجه می گیرد. استادمون می گفتند چکش را یکجا بزن. پراکنده خوانی و هر بار بر شاخه ای پریدن نتیجه مطلوبی ندارد. 💠
بدان كه نعمت فراموشى بسيار بزرگتر از نعمت حافظه و يادآورى است... شگفتيهاى آفرينش(ترجمه توحيد مفضل)، صفحه 73 💠
🔆 امام صادق(ع): 💠 کینه مومن، یک لحظه است و زمانی که از برادر خود جدا شد، در دل خود کینه‌ای نسبت به او نگه نمی‌دارد؛ حال آنکه کینه کافر، مادام العمر است. 📚 ميزان الحكمه، جلد ۳،ص ۱۳۸ 💠
📚مجموعه کتاب های تالیف حجت الاسلام عبداللهی 👆 💯🌻💯
🔺«سگ گفت: پوست استاد با دباغی پاک می شود»🔻 ✅سکاکی نخست مردی آهنگر بود. روزی صندوقچه ای بسیار کوچک و ظریف از آهن ساخت که در ساختن آن رنج بسیار کشید. آن را به رسم تحفه برای سلطان وقت آهن ساخت که در ساختن آن رنج بسیار کشید آن را به رسم تحفه برای سلطان وقت برد. سلطان و اطرافیان به دقت به صندوقچه تماشا کردند و او را تحسین نمودند. در آن وقت که منتظر نتیجه بود مرد دانشمندی وارد شد و همه او را تعظیم کردند و دو زانو پیش روی وی نشستند. سکاکی تحت تأثیر قرار گرفت و گفت: او کیست؟ گفتند: او یکی از علما است. از کار خود متأسف شد و پی تحصیل علم شتافت. سی سال از عمرش گذشته بود، که به مدرسه رفت و به مدرس گفت: می خواهم تحصیل علم کنم. مدرس گفت: با این سن و سال فکر نمی کنم به جایی برسی، یهوده عمرت را تلف مکن. ولی او با اصرار مشغول تحصیل شد. اما به قدری حافظه و استعدادش ‍ضعیف بود که استاد به او گفت: این مساله فقهی را حفظ کن: «پوست سگ با دباغی پاک می شود» وی بارها آن را خواند و فردا در نزد استاد چنین گفت: «سگ گفت: پوست استاد با دباغی پاک می شود» استاد و شاگردان همه خندیدند و او را به باد مسخره گرفتند. اما تا ده سال تحصیل علم نتیجه­ای برایش نداشت و دلتنگ شد و رو به کوه و صحرا نهاد به جایی رسید که قطره­های آب از بلندی بروی تخته سنگی می­چکید و بر اثر ریزش مداوم خود، سوراخی در دل سنگ پدید آورده بود. مدتی با دقت نگاه کرد، سپس با خود گفت: دل تو از این سنگ، سخت تر نیست، اگر استقامت داشته باشی سرانجام موفق خواهی شد. این بگفت و به مدرسه بازگشت و از چهل سالگی با جدیت و حوصله و صبر مشغول تحصیل شد تا به جایی رسید که دانشمندان عصر وی در علوم عربی و فنون ادبی با دیده اعجاب به او می نگریستند. او بعدها کتابی به نام مفتاح العلوم مشتمل بر دوازده علم از علوم عربی نوشت که از شاهکارهای بزرگ علمی و ادبی به شمار می رود. 📚منبع : کتاب یکصد موضوع 500 داستان، اثر سيد على اكبر صداقت 💠
🔺استقامت، شرط پيروزى‌ 🔻 ✅ابوجعرانه از دانشمندان و علماى بزرگ اسلام است كه در ثبات و استقامت زبان‌زد مى‌باشد. وى مى‌گويد: من استقامت را از يك حشره به نام «جعرانه» فرا گرفتم. در مسجد جامع دمشق، كنار ستونى نشسته بودم. ديدم كه اين حشره، قصد دارد از روى سنگ صاف بالا برود و بالاى ستون كنار چراغى بنشيند. من از سر شب تا نزديكى‌هاى صبح در كنار ستون نشسته بودم و تلاش آن جانور را زير نظر داشتم. 👌ديدم هفتصد بار تا ميانه ستون بالا رفت و هر بار لغزيد و سقوط كرد. در حالى كه از تصميم و اراده آهنين اين حشره، بسيار تعجب كرده بودم بر خاستم وضو ساختم و نماز خواندم. بعد نگاهى به آن حشره كردم و ديدم بر اثر استقامت به آرزوى خود دست يافته و بالاى ستون كنار آن چراغ نشسته است. ........................................... 👈جَعرانه یا جُعَل : سوسک سرگین غلطان 📚منبع: رمز پیروزی مردان بزرگ آیت الله جعفر سبحانی 💠
✅ واکنش پدر منتظری پس از عزل فرزندش از قائم مقام رهبری بمناسبت نامه ۶ فروردین ۶۸: مرحوم علی منتظری پدر حسینعلی منتظری و پیش نماز مسجد صاحب الزمان(عج) در خیابان منتظری شمالی نجف آباد بود.مغرب و عشاء که شلوغ ترین موقع بود،ایشان هر شب چند دقیقه ای منبر می رفت.مقلد شخصی حضرت امام(ره) بود و از تحریرالوسیله امام هم می گفت. زمان عزل منتظری،حاج علی غروب همان روز رفت منبر و روی منبر گفت:خدایا!،عمر خمینی رو هزار ساله کن و پسر من رو از جهنم نجات بده!خیلی ها به وی تشر زدند که یعنی چه ....؟! ♦️گفت:حسینعلی بچه منه،من می دونم حسینعلی چی هست،حسینعلی مرد حکومت نیست.او برای مملکت داری نیست.امام خمینی فرزند من رو از آتش جهنم نجات داده..... 🔹 آقای منتظری در کتاب خاطرات خود درباره حوادث پس از برکناری خود نوشته بود: «پدر من هنگامی که خبر کنار زدن مرا شنیده بودند سجده شکر به جا آوردند که من دیگر مسئولیت ندارم.» 💠